مسیر جاری :
نقش شفافیت مالی در کاهش تعارض منافع چیست؟
نقش رسانهها در برجستهسازی موارد تعارض منافع چیست؟
آیا افشاگری در مورد تعارض منافع میتواند به کاهش آن کمک کند؟
NFT چطور ارزشگذاری میشود؟
قد و وزن مناسب کودکان در سنین مختلف
وقف عام و خاص چه تفاوتی با هم دارند؟
خط گلزار یکی از شیوههای تفننی در خوشنویسی
طُغرا نویسـی سبکی در خوشنویسـی
خطوط فراموش شده خوشنویسی ایرانی و اسلامی
کاربردهای هوش مصنوعی در حمل و نقل و ترافیک
نحوه خواندن نماز والدین
خلاصه ای از زندگی مولانا
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
پیش شماره شهر های استان تهران
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان گیلان
امسال دوباره شعر شدی
امسال دوباره پیراهنهای کوتاهتر از پارسال در خیالشان پشت شکوه تو نشستند دیروز برادرم را آوردند استخوانهایی را که
اگر سحر برسد
اگر سحر برسد ... وای اگر سحر برسد، همین که قافله شام از سفر برسد، همین که زینب، قصه به قصه مویه کند، همین که طاقت ام البنین به سر برسد
اگر زینب نبود
سر نی در نینوا میماند، اگر زینب نبود کربلا در کربلا میماند، اگر زینب نبود چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابری از ریا میماند اگر زینب نبود
اگر بگذارند
عشق سر در قدم ماست اگر بگذارند عاشقان را سر سوداست اگر بگذارند ما و این کشتی طوفان زده موج بلا ساحل ما دل دریاست اگر بگذارند
اشکواره
خم شد گذاشت روی زمین گوشواره را تا قدری التیام دهد گوش پاره را آتش گرفته گوشه دامان کوچکش آبی نبود چاره کند این شراره را
از غدیر تا عاشورا
هرچند که سوگوار برمیگردد آشفته و بیقرار برمیگردد از دشت شکوفههای رقصان در باد این قافله از بهار برمیگردد
از تبار اسماعیل
شب بود و دشت کربلا در تشنه کامی آغوش خود را تا غروب آب بگشود چشمانش از خشکیدن باران سخن گفت آغاز فصل آتش و خون و عطش بود
ابرهای معجزه
هفتاد و دو پرنده تنها، هفتاد و دوپرندهی پرپر هفتاد و دو شقایق زخمی، هفتاد و دو شقایق بی سر صحرا سکوت، همهمه و غم، صحرا و گریههای دمادم درخیمههای آتش و اندوه، بانوی صبر، صبر مجسم
... برخاست
آزاده مرد از همه خواهشها، خود را رهیده یافت، رها برخاست عالم به احترام سزاوارش، از جایگاه خویش بهپا برخاست وقتی که مرگ سرخ مسلّم شد، در ذهن آن مقدس ربانی
يك اربعين براي تو گريان شدم حسين
يك اربعين براي تو گريان شدم حسين مانند گيسوي تو پريشان شدم حسين با چند قطره اشك دل من سبك نشد ابري شدم به پاي تو باران شدم حسين زلفي اگر كه ماند برايت سپيد شد