مسیر جاری :
#اشعار منوچهری #دیوان اشعار در راسخون
#اشعار منوچهری #دیوان اشعار در مقالات
#اشعار منوچهری #دیوان اشعار در فیلم و صوت
#اشعار منوچهری #دیوان اشعار پرسش و پاسخ
#اشعار منوچهری #دیوان اشعار در مشاوره
#اشعار منوچهری #دیوان اشعار در خبر
#اشعار منوچهری #دیوان اشعار در سبک زندگی
#اشعار منوچهری #دیوان اشعار در مشاهیر
#اشعار منوچهری #دیوان اشعار در احادیث
#اشعار منوچهری #دیوان اشعار در ویژه نامه
شیوه ها و سیاست های تبلیغی حضرت زینب سلام الله علیها
سیره حضرت زینب (سلام علیها) در مکتب پنج تن آل عبا
معنی اسم احمد و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم اترک و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ابوریحان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
شهرستان رامیان کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
همه آنچه که باید درباره رادکان حیران بدانید
همه آنچه که باید درباره روستای روئین بدانید
شهرستان رینه کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری
همه آنچه که باید درباره روستای رندان بدانید
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
نحوه خواندن نماز والدین
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان گیلان
لیست ویژگیهای شخصیتی
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
سبحانالله جهان نبيني چون شد
ديگرگون باغ و راغ ديگرگون شد سبحانالله جهان نبيني چون شد
گلنار به رنگ توزي و پرنون شد شمشاد به توي زلفک خاتون شد
وز ميغ هوا به صورت پشت پلنگ از سبزه زمين بساط بوقلمون شد
بوستانبانا امروز به بستان بدهاي؟
زير آن گلبن چون سبز عماري شدهاي؟ بوستانبانا امروز به بستان بدهاي؟
غنچهاي چند ازو تازه و تر بر چدهاي؟ آستين برزدهاي دست به گل برزدهاي؟
تا نشان آري ما را ز دل افروز بهار؟ دستهها بسته به شادي...
ازشرم به رخساره فروهشته وقايه
آورد لي به جوال و به عبايه ازشرم به رخساره فروهشته وقايه
چون باد بدو درنگرد دلش بسوزد از ساحل دريا چو حمالان به کتفسار
گاهي بکشد مشعله گاهي بفروزد با کينهي ديرينه ازو کينه نتوزد
آمد نوروز هم از بامداد
آمدنش فرخ و فرخنده باد آمد نوروز هم از بامداد
مرد زمستان و بهاران بزاد باز جهان خرم و خوب ايستاد
گيتي گرديد چو دارالقرار ز ابر سيهروي سمنوي راد
از مجلستان هرگز بيرون نگذارم
وز جان و دل وديده گراميتر دارم از مجلستان هرگز بيرون نگذارم
با جام چو آبي به هم اندر بگسارم بر فرق شما آب گل سوري بارم
من حق شما باز گزارم به بتاوار من خوب مکافات شما باز گزارم
نواي تو اي خوب ترک نوآيين
درآورد در کار من بينوايي نواي تو اي خوب ترک نوآيين
که هرگز مبادم ز عقشت رهايي رهي گوي خوش، ورنه بر راهوي زن
ز نعتت گرفتهست راوي روايي ز وصفت رسيدهست شاعر به شعري
گرفتمت که رسيدي بدانچه ميطلبي
گرفتمت که شدي آنچنان که ميبايي گرفتمت که رسيدي بدانچه ميطلبي
نه هر چه داد، ستد باز چرخ مينايي؟! نه هر چه يافت کمال از پيش بود نقصان
اي ترک من امروز نگويي به کجايي
تا کس نفرستيم و نخوانيم نيايي اي ترک من امروز نگويي به کجايي
تو ديرتر آيي به بر ما که ببايي آنکس که نبايد بر ما زودتر آيد
عذري بنهي بر خود و نازي بفزايي آن روز که من شيفتهتر باشم برتو
اندر آمد نوبهاري چون مهي
چون بهشت عدن شد هر مهمهي اندر آمد نوبهاري چون مهي
شش ستاره بر کنار هر مهي بر سر هر نرگسي ماهي تمام
حلقه حلقه گرد زر ده دهي يا چو سيم اندوده شش ماه بديع
آفرين زان مرکب شبديز فعل رخش خوي
اعوجي مادرش و آن مادرش را يحموم شوي آفرين زان مرکب شبديز فعل رخش خوي
گاه رهواري چو کبک و گاه برجستن چو گوي گاه بر رفتن چو مرغ و گاه پيچيدن چو مار
چون کلنگان در هوا و همچو طاووسان به کوي چون نهنگان...