بيار ساقي زرين نبيد و سيمين کاس
به باده حرمت و قدر بهار را بشناس بيار ساقي زرين نبيد و سيمين کاس نه از گروه کرامست و نز عداد اناس نبيد خور که به نوروز هر که مي نخورد چو...
دوشنبه، 30 آذر 1388
سمنبوي آن سر زلفش که مشکين کرد آفاقش
عجب ني ارتبت گردد ز روي شوق مشتاقش سمنبوي آن سر زلفش که مشکين کرد آفاقش که هم مارست مار افساي و هم زهرست ترياقش دو مار افساي عينينش دو مارستند...
دوشنبه، 30 آذر 1388
اي خداوند خراسان و شهنشاه عراق
اي به مردي و به شاهي برده از شاهان سباق اي خداوند خراسان و شهنشاه عراق اي ز ايران تا به توران بندگانت را وثاق اي سپاهت را سپاهان رايتت را...
دوشنبه، 30 آذر 1388
عاشقا رو ديده از سنگ و دل از فولاد ساز
کز سوي ديگر برآمد عشقباز آن يار باز عاشقا رو ديده از سنگ و دل از فولاد ساز عاشقي کردن نياري دست سوي او مياز عشق بازيدن، چنان شطرنج بازيدن...
دوشنبه، 30 آذر 1388
آمدت نوروز و آمد جشن نوروزي فراز
کامگارا! کار گيتي تازه از سر گير باز آمدت نوروز و آمد جشن نوروزي فراز سنبل اندر پيش لاله چون سر زلف دراز لاله‌ي خودروي شد چون روي بترويان...
دوشنبه، 30 آذر 1388
نوروز فرخ آمدو نغز آمد و هژير
با طالع مبارک و با کوکب منير نوروز فرخ آمدو نغز آمد و هژير باران چو شير و لاله‌ستان کودکي بشير ابر سياه چون حبشي دايه‌اي شده‌ست چون شيرخواره،...
دوشنبه، 30 آذر 1388
نوبهار آمد و آورد گل تازه فراز
مي خوشبوي فزار آور و بربط بنواز نوبهار آمد و آورد گل تازه فراز سوي باغ آي که آمد گه نوروز فراز اي بلنداختر نام‌آور، تا چند به کاخ فاخته...
دوشنبه، 30 آذر 1388
با رخت اي دلبر عيار يار
نيست مرا نيز به گل کار کار با رخت اي دلبر عيار يار بر دل من ريخته گلنار نار تا رخ گلنار تو رخشنده گشت مانده از آن چشمک خونخوار خوار چشم...
دوشنبه، 30 آذر 1388
به دهقان کديور گفت انگور
مرا خورشيد کرد آبستن از دور به دهقان کديور گفت انگور بدم در بستر خورشيد پر نور کمابيش از صد وهفتاد شد روز نه آيين عروسي بود و نه سور ميان...
دوشنبه، 30 آذر 1388
بر لشکر زمستان نوروز نامدار
کرده‌ست راي تاختن و قصد کارزار بر لشکر زمستان نوروز نامدار جشن سده، طلايه‌ي نوروز و نوبهار وينک بيامده‌ست به پنجاه روز پيش ز اول به چند...
دوشنبه، 30 آذر 1388
در زير طبق مانده ز مغناطيس احجار
اين جوي معنبر بر و اين آب مصندل در زير طبق مانده ز مغناطيس احجار گويي که همه جوي، گلابست و رحيقست پيش در آن بار خداي همه احرار زين پيش...
دوشنبه، 30 آذر 1388
صنما بي تو دلم هيچ شکيبا نشود
و گر امروز شکيبا شد فردا نشود صنما بي تو دلم هيچ شکيبا نشود و آنکه او چون تو بود، يکدل و يکتا نشود يکدل و يکتا خواهم که بوي جمله مرا تا...
دوشنبه، 30 آذر 1388
ابر آذاري برآمد از کران کوهسار
باد فروردين بجنبيد از ميان مرغزار ابر آذاري برآمد از کران کوهسار وان گلاب آورد سوي مرغزار از کوهسار اين يکي گل برد سوي کوهسار از مرغزار مرغ...
دوشنبه، 30 آذر 1388
نوروز روز خرمي بيعدد بود
روز طواف ساقي خورشيد خد بود نوروز روز خرمي بيعدد بود مفرش کنون ز گوهر و مسند زند بود مجلس به باغ بايد بردن، که باغ را چون صدهزار همزه که...
دوشنبه، 30 آذر 1388
آمد اي سيد احرار! شب جشن سده
شب جشن سده را حرمت، بسيار بود آمد اي سيد احرار! شب جشن سده آذر برزين پيغمبر آذار بود برفروز آتش برزين که درين فصل شتا برتر از دايره‌ي گنبد...
دوشنبه، 30 آذر 1388
باد نوروزي همي در بوستان سامر شود
تا به سحرش ديده‌ي هر گلبني ناظر شود باد نوروزي همي در بوستان سامر شود وين گل پژمرده چون ساهر شود زاهر شود گل که شب ساهر شود پژمرده گردد بامداد...
دوشنبه، 30 آذر 1388
ابر آذاري چمنها را پر از حورا کند
باغ پر گلبن کند، گلبن پر از ديبا کند ابر آذاري چمنها را پر از حورا کند گوهر حمرا کسي از لل بيضا کند گوهر حمرا کند از لل بيضاي خويش باغ...
دوشنبه، 30 آذر 1388
دلم اي دوست تو داني که هواي توکند
لب من خدمت خاک کف پاي تو کند دلم اي دوست تو داني که هواي توکند بخورد بر ز تو آنکس که هواي تو کند تا زيم، جهد کنم من که هواي تو کنم شايدم...
دوشنبه، 30 آذر 1388
جز به چشم عظمت هر که درو در نگرد
مژه در ديده‌ي او خار مغيلان گردد جز به چشم عظمت هر که درو در نگرد هاويه خوبتر از روضه‌ي رضوان گردد گر نسيم کرمش بر در دوزخ به جهد چون شجر...
دوشنبه، 30 آذر 1388
وقت بهارست و وقت ورد مورد
گيتي آراسته چو خلد مخلد وقت بهارست و وقت ورد مورد بنگر تا چون بديع گشت و مجدد گيتي فرتوت گوژپشت دژم روي پير نديدم که تازه گردد و امرد ...
دوشنبه، 30 آذر 1388