0
مسیر جاری :
بي كسان را كس تويي اشعار نبوی

بي كسان را كس تويي

بي كسان را كس تويي خواجگي هر دو عالم تا ابد كرده وقف احمد مرسل احد يا رسول الله بس درمانده ام باد در كف، خاك بر سر مانده ام بي كسان را كس تويي در هر نفس
نداي اذان اشعار نبوی

نداي اذان

خواند زبان دلم ثناي محمد(ص) ماند خرد خيره در لقاي محمد(ص) ديده دل، جام جم به هيچ شمارد سرمه کند گر زخاک پاي محمد(ص) کرده خداوندگار عالم و آدم خلقت گيتي همه براي محمد(ص)
آفتاب حق اشعار نبوی

آفتاب حق

خورشيد عشق را، ره شام و زوال نيست بر هر دلي که تافت، در آن دل ضلال نيست در آسمان دلبري و آستان عشق نور جمال دلبر ما را مثال نيست هر دم چو مهر نور فشاند به خاطرم تا شوق اوست، جان و دلم را ملال...
نيمه شب، خورشيد مى‏تابد اشعار نبوی

نيمه شب، خورشيد مى‏تابد

كه اى ياران مگر ديشب به خواب مرگ پيوستيد؟ چه كس ديد از شما آن روشنان آسمانى را؟ كه ديد از «مكيان‏» آن ماهتاب پرنيانى را؟ بيابان بود و تنهايى و من ديدم كه از هر سو ستاره بر زمين ما فرود آمد ...
غار حرا اشعار نبوی

غار حرا

از شهر مكّه شد جدا ، محمّد دارد به لب ، خدا خدا ، محمّد سر تا به پا ، نور و صفا ، محمّد دارد به سينه ، رازها ، محمّد تنها رود يا رب كجا ، محمّد ؟
صبح سعادت اشعار نبوی

صبح سعادت

بشست بارش رحمت ، غبار كوي محمّد وضو گرفت صبا ، تا رود به سوي محمّد زمين مكّه به پابوس او ، چو گشت مهيّا به عرش و فرش ، بپيچيد ، هاي و هوي محمّد جهيد برق اميد و نويد ، از دل ظلمت دميدصبح سعادت...
رَحْمَهٌ لِلْعالَمين اشعار نبوی

رَحْمَهٌ لِلْعالَمين

عرش برين است ، آستان محمّد حضرت جبريل ، پاسبان محمّد تاج شرافت ، ز فرق اوست مزّين تخت جلال است ، آستان محمّد انس و ملك ، پاسدار و گوش به فرمان تا چه شود صادر از لبان محمّد
حمله حيدري اشعار نبوی

حمله حيدري

رد گشت در دست يك كس تمام كه باشد محمد عليه السلام كه چون او نيامد كسي در وجود خمير تن پاكش از عقل بود ز خلق جهان مطلبْ او بود و بس نمي بود اگر او نمي بود كس
مدح خورشيد اشعار نبوی

مدح خورشيد

اى كردگــار ســــــرمــــدى اى حــــامــــى محــــــمدى دارم دعــــاى اوحــــــــدى مارا مــــدد كــــارى دهــى در هــــر مســـا و هــر سحر دردم كـــــه دارم دردســــر
مدح پيامبر خاتـم(ص) اشعار نبوی

مدح پيامبر خاتـم(ص)

بر سر كوى تـــو هـــر كـــه راه ندارد واى بـــه حـــالش كــه داد خواه ندارد نام تو نـــازم كـــه در صحيـــفه هستى فاصله جـــز(ميـــم), بـــا الـه ندارد خواند احـــد,(احـمد)ت,از آنكه به عالم...