0
مسیر جاری :
پشيمان آمدم الهی‌نامه

پشيمان آمدم

اين منم، بيدار، از هول گناه مى كنم، بر آسمان شب، نگاه اين منم، از راه دور افتاده اى رايگان، عمر خود از كف داده اى
پريشان روزگار الهی‌نامه

پريشان روزگار

الهى! عاشقى شب زنده دارم چو مشتاقان زعشقت بيقرارم زكوى خويش نوميدم مگردان كه جز كوى تو اميدى ندارم
بى نوا الهی‌نامه

بى نوا

درى بگشا زرحمت يا الهى به روى بى پناه عذرخواهى نوازش كن تو بارى خسته اى را عنايت كن تو دل بشكسته اى را خداوندا زدوشم بار بردار
به چهارده معصوم الهی‌نامه

به چهارده معصوم

خدايا به اعزاز اين چند تن كه هستند فخر زمين و زمن به حق تو اى داور آب و خاك بدين چارده نام معصوم پاك
به پناه آمده‌ايم الهی‌نامه

به پناه آمده‌ايم

دردمندیم و به امید دوا آمده‌ایم مستمندیم و طلبکار شفا آمده‌ایم از در لطف تو نومید نگردیم که ما بینوایان به تمنای نوا آمده‌ایم
به نام آنکه نامش حرز جان‌هاست الهی‌نامه

به نام آنکه نامش حرز جان‌هاست

به نام آنکه نامش حرز جان‌هاست ثنایش جوهر تیغ زبان‌هاست زبان در کام، کام از نام او یافت نم از سرچشمه‌ی انعام او یافت
بگشاى راهى الهی‌نامه

بگشاى راهى

چه سازم من چه گويم من الهى به سوى خود مرا بگشاى راهى نشد غير از گنه از من پديدار همه آثار ذلت شد نمودار زمن عزم گنه را دور گردان
بقا الهی‌نامه

بقا

لحظه اى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى از منيّت ها جدا شو تا منا پيدا كنى حاصلى ما و تو را از ارتباط خلق نيست سعى كن تا ارتباطى با خدا پيدا كنى
بریز باده و حالم خراب کن  الهی‌نامه

بریز باده و حالم خراب کن

ساقی بریز باده و حالم خراب کن یک جرعه در پیاله ما هم شراب کن ای آرزوی بندگی ات مانده بر لبم بگشا گره ز کار دلم فتح باب کن
باغ سبز «هل اتى» الهی‌نامه

باغ سبز «هل اتى»

در ميان خارها راه خدا رفتن خوش است با پرخونين رهى بى انتها رفتن خوش است در ميان جاهليت هاى صد رنگ زمان با رسولان طريقت تا حرا رفتن خوش است