0
مسیر جاری :
رباعیات مناجاتی الهی‌نامه

رباعیات مناجاتی

عمرم همه را تباه کردم چه کنم پرونده خود سیاه کردم چه کنم تو عفو کنی از کرمت اما من از این که تو را گناه کردم چه کنم
راه گم کردم الهی‌نامه

راه گم کردم

راه گم کردم، چه باشد گر براه آری مرا رحمتی بر من کنی قدر و پناه آری مرا می نهد هر ساعتی بر خاطرم باری چو کوه خوف آن ساعت که باروئی چوکاه آری مرا
رأفت و عفو و محبت است الهی‌نامه

رأفت و عفو و محبت است

کار تو لطف و رأفت و عفو و محبّت است حتی اگر عذاب کنی باز رحمت است تو آن همه عنایت و من این همه گناه اقرار می کنم که خلاف مروّت است
دون همّتان الهی‌نامه

دون همّتان

هر كه خود را بيشتر پابند درهم مى كند بيشتر خود را اسير محنت و غم مى كند وه چه بدبخت است آنكه با وجود ذات حق سر بر دون همّتان از بهر نان خم مى كند
دست من و نگاه تو الهی‌نامه

دست من و نگاه تو

ایمان ما دو نیمه شد و نان ما دو نیم دست من و نگاه تو یا سیّدالکریم روحم تمام زخمی و جانم تمام درد یک امشبم ببخش به آرامش نسیم
در معرفت الهی‌نامه

در معرفت

الهى مرا محرم راز كن در معرفت بر دلم باز كن دلى ده كه باشد شناساى تو زبانى كه بستايد آلاى تو
خود را به خواب می‌زنی الهی‌نامه

خود را به خواب می‌زنی

خود را به خواب مي زني اي بنده تا به كي هي توبه پشت ِ توبه، سرافكنده تا به كی دنيا وفا نكرده ، وفا هم نمي كند با زرق و برقش از غم دل، كم نمي كند
خطا كردم الهی‌نامه

خطا كردم

الهى گرچه يك عمرى به نفس خود جفا كردم ندانستم، نفهميدم كه اين كار خطا كردم تو گفتى اين جهان سجن است و انسان هست زندانى در اين زندان فتادم هستى خود را فنا كردم
خداوندا ببخش! الهی‌نامه

خداوندا ببخش!

گر گناهى كردم و دارم، خداوندا ببخش چون گنه را عذر مى آرم، خداوندا ببخش پاى خجلت را روايى نيست بر درگاه تو دست حاجت پيش مى دارم، خداوندا ببخش
خداوند جهان و عشق آدم الهی‌نامه

خداوند جهان و عشق آدم

الهي اي چراغ خانه ي دل توئي روشنگر کاشانه ي دل توئي دلدار مسکين دو عالم خداوند جهان و عشق آدم