مسیر جاری :
متن کامل دعای قدح با خط درشت + صوت و ترجمه
متن کامل دعای آیت الکرسی با خط درشت + صوت و ترجمه
دلیل تغییر بوی بدن در سنین مختلف چیست؟
متن کامل سوره واقعه با خط درشت + صوت و ترجمه
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)
خط مُعَلّیٰ خطی برگرفته از نام امام علی(ع)
حس معنوی و آرامش در کتابت قرآن
خط رقاع و توقیع مورد علاقه گرافیستها
تدریس خصوصی شیمی؛ راهی برای یادگیری بهتر و عمیقتر
نحوه خواندن نماز والدین
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
مهم ترین خواص هویج سیاه
پیش شماره شهر های استان گیلان
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
از خود گذشتگان (1)
در عملیّات والفجر 3، حاج قاسم فرمانده تیپ بود. آن شب به همراه گروهان احتیاط، وارد منطقه شدیم. اما چند ساعت بعد از شکستن خط، مجبور به عقب نشینی شدیم. من و تعدادی از نیروها تا شب بعد در منطقه ماندیم و پس...
جلوه های ایثار (3)
آقای فرومندی در جبهه مجروح شده بود و در منزل استراحت می کرد. من با چند نفر از برادران پاسدار به عیادت او رفتیم. منزل پر از دوستان و آشنایانی بود که به دیدنش آمده بودند. همه از او می خواستند که راحت باشد...
جلوه های ایثار (2)
شهید مهدی ابوطالبی نصرآبادی ژاندارمری تفت می خواست او را دستگیر کند. یک شب دیروقت به در خانه ی ما آمدند و پس از بیرون کشیدن من، گفتند: « یا خودت بیا برویم یا پسرت را نشان بده... »
جلوه های ایثار (1)
در منطقه عملیّاتی والفجر 8، محور کارخانه نمک، به وسیله ی دو دستگاه بولدوزر و با فاصله ی زیاد از هم در حال خاکریز زدن بودیم. خبر آوردند یکی از دستگاه ها در نمک زار گیر کرده است. به همراه عباس آن جا رفتیم....
راز آن شب
من حامله شده بودم. پدر و مادرم هم آمده بودند شهر، برای زندگی. یک روز خانه ی پدرم بودم که درد زایمان آمد سراغم. ماه مبارک رمضان بود و دم غروب. «عبدالحسین» سریع رفت یک ماشین گرفت. مادرم گفت: « می خوای چه...
روایت عشق
برای رفتن به جبهه توانست رضایت پدرش را جلب کند. پس احساس کرد به امضایی دیگر نیاز دارد و آن صاحب اصلی امام رضا(علیه السلام) بود. با عشق و علاقه ی خاص راهی مشهد شد. از کوی طلاب تا حرم مطهر را با پای پیاده...
کربلای جبهه ها
بچه ها در منطقه ی سیستان و بلوچستان، آن طور که شایسته ی یک مسلمان واقعی بود در ابعاد مختلف کار می کردند. سال های اول پیروزی، انقلاب از مراسم محرم تاسوعا و عاشورا، خبری نبود.
همچون شب عاشورا
بهروزی چندین بار به شدت مجروح شد و پزشکان، بر استراحت کامل تا مرز بهبودی و سلامتی او پای فشردند. اشتیاق وصال یار چنان قرار از کفش ربوده بود که تب و تابش را مداوا نمی کرد. از این نظر، فرصت را غنیمت شمرده...
با کاروان عشق
شهید جزایری در شب عملیات و لحظاتی قبل از اعلام رمز به رزمندگانی که همراه او هستند می گوید: « می خواهم اعتراف کنم که مدت هاست سخت عاشق اهل بیت (علیهم السلام) شدم. عجیب است اسم پیامبر(صلّی الله علیه و آله)...
بوی کربلا
جنگ داشت هفت ساله می شد. علی بیشتر بچه ها از جمله معاونانش را فرستاده بود همدان و گفت: « بریم شناسایی تپه ی سبز.» متعجب شدیم و گفتیم: « به چشم! مگه ما مردیم که خود شما می خواین...»