مسیر جاری :
#شعروادب #اشعار حافظ در راسخون
#شعروادب #اشعار حافظ در مقالات
#شعروادب #اشعار حافظ در فیلم و صوت
#شعروادب #اشعار حافظ پرسش و پاسخ
#شعروادب #اشعار حافظ در مشاوره
#شعروادب #اشعار حافظ در خبر
#شعروادب #اشعار حافظ در سبک زندگی
#شعروادب #اشعار حافظ در مشاهیر
#شعروادب #اشعار حافظ در احادیث
#شعروادب #اشعار حافظ در ویژه نامه
شیوه ها و سیاست های تبلیغی حضرت زینب سلام الله علیها
سیره حضرت زینب (سلام علیها) در مکتب پنج تن آل عبا
معنی اسم احمد و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم اترک و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ابوریحان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
شهرستان رامیان کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
همه آنچه که باید درباره روستای رادکان بدانید
همه آنچه که باید درباره روستای روئین بدانید
شهرستان رینه کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
همه آنچه که باید درباره روستای رندان بدانید
نحوه خواندن نماز والدین
وجود خلط یا مخاط شفاف در مدفوع
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
تاریخچه قمه زنی
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
رمله مادر حضرت قاسم
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
چرا حضرت علی اکبر علیه السلام امام نشد
دوش از جناب آصف پيک بشارت آمد
دوش از جناب آصف پيک بشارت آمد کز حضرت سليمان عشرت اشارت آمد
خاک وجود ما را از آب ديده گل کن ويرانسراي دل را گاه عمارت آمد
زاهد خلوت نشين دوش به ميخانه شد
زاهد خلوت نشين دوش به ميخانه شد از سر پيمان برفت با سر پيمانه شد
صوفي مجلس که دي جام و قدح ميشکست باز به يک جرعه مي عاقل و فرزانه شد
ياري اندر کس نميبينيم ياران را چه شد
ياري اندر کس نميبينيم ياران را چه شد دوستي کي آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حيوان تيره گون شد خضر فرخ پي کجاست خون چکيد از شاخ گل باد بهاران را چه شد
ديگر ز شاخ سرو سهي بلبل صبور
گلبانگ زد که چشم بد از روي گل به دور ديگر ز شاخ سرو سهي بلبل صبور
با بلبلان بيدل شيدا مکن غرور اي گلبشکر آن که تويي پادشاه حسن
اي خرم از فروغ رخت لاله زار عمر
بازآ که ريخت بي گل رويت بهار عمر اي خرم از فروغ رخت لاله زار عمر
کاندر غمت چو برق بشد روزگار عمر از ديده گر سرشک چو باران چکد رواست
گر بود عمر به ميخانه رسم بار دگر
بجز از خدمت رندان نکنم کار دگر گر بود عمر به ميخانه رسم بار دگر
تا زنم آب در ميکده يک بار دگر خرم آن روز که با ديده گريان بروم
شب وصل است و طي شد نامه هجر
سلام فيه حتي مطلع الفجر شب وصل است و طي شد نامه هجر
که در اين ره نباشد کار بي اجر دلا در عاشقي ثابت قدم باش
روي بنماي و وجود خودم از ياد ببر
خرمن سوختگان را همه گو باد ببر روي بنماي و وجود خودم از ياد ببر
گو بيا سيل غم و خانه ز بنياد ببر ما چو داديم دل و ديده به طوفان بلا
اي صبا نکهتي از خاک ره يار بيار
ببر اندوه دل و مژده دلدار بيار اي صبا نکهتي از خاک ره يار بيار
نامهاي خوش خبر از عالم اسرار بيار نکتهاي روح فزا از دهن دوست بگو
اي صبا نکهتي از کوي فلاني به من آر
زار و بيمار غمم راحت جاني به من آر اي صبا نکهتي از کوي فلاني به من آر
يعني از خاک در دوست نشاني به من آر قلب بيحاصل ما را بزن اکسير مراد