مسیر جاری :
#شعروادب #اشعار حافظ در راسخون
#شعروادب #اشعار حافظ در مقالات
#شعروادب #اشعار حافظ در فیلم و صوت
#شعروادب #اشعار حافظ پرسش و پاسخ
#شعروادب #اشعار حافظ در مشاوره
#شعروادب #اشعار حافظ در خبر
#شعروادب #اشعار حافظ در سبک زندگی
#شعروادب #اشعار حافظ در مشاهیر
#شعروادب #اشعار حافظ در احادیث
#شعروادب #اشعار حافظ در ویژه نامه
علل انحراف مردم کوفه
همه آنچه که باید درباره روستای افجه بدانید
چه عواملی موجب رونق کتاب «روضه الشهدا» شده اند؟
توصیف اتفاقات و حوادث، پس از شهادت امام حسین (ع) در منابع اهل سنّت
معنی اسم ائلوین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
8 مدل پیراهن دخترانه شیک مناسب مهمانی
جلوه هایی از اصحاب کساء در آیۀ مباهله
پاسخ به سوالات و شبهات مباهله
گشت و گذار در بازار مطرح مسقط
مدافعین حرم از دیدگاه حضرت آیتالله خامنه ای (حفظه الله)
متن زیارت عاشورا با خط درشت به همراه ترجمه + صوت
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
وجود خلط یا مخاط شفاف در مدفوع
دعا برای ختم به خیر شدن امور و گشایش مسائل
راهكارهای تقويت فرهنگ ايثار و شهادت در بين دانش آموزان و دانشجويان
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
نحوه خواندن نماز امام حسین(ع) برای گرفتن حاجت
نحوه خواندن نماز والدین
تفسیر شعر: دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است
در این مقاله راسخون به شرح و تفسیر غزل حافظ (دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است) می پردازیم با ما همراه باشید.
رسيد مژده که ايام غم نخواهد ماند
رسيد مژده که ايام غم نخواهد ماند چنان نماند چنين نيز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر يار خاکسار شدم رقيب نيز چنين محترم نخواهد ماند
هر که شد محرم دل در حرم يار بماند
هر که شد محرم دل در حرم يار بماند وان که اين کار ندانست در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دل من عيب مکن شکر ايزد که نه در پرده پندار بماند
نه هر که چهره برافروخت دلبري داند
نه هر که چهره برافروخت دلبري داند نه هر که آينه سازد سکندري داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست کلاه داري و آيين سروري داند
سحرم دولت بيدار به بالين آمد
سحرم دولت بيدار به بالين آمد گفت برخيز که آن خسرو شيرين آمد
قدحي درکش و سرخوش به تماشا بخرام تا ببيني که نگارت به چه آيين آمد
مرا به رندي و عشق آن فضول عيب کند
که اعتراض بر اسرار علم غيب کند مرا به رندي و عشق آن فضول عيب کند
که هر که بيهنر افتد نظر به عيب کند کمال سر محبت ببين نه نقص گناه
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نياز نيم شبي دفع صد بلا بکند دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
که يک کرشمه تلافي صد جفا بکند عتاب يار پري چهره عاشقانه بکش
گر مي فروش حاجت رندان روا کند
ايزد گنه ببخشد و دفع بلا کند گر مي فروش حاجت رندان روا کند
غيرت نياورد که جهان پربلا کند ساقي به جام عدل بده باده تا گدا
نقدها را بود آيا که عياري گيرند
تا همه صومعه داران پي کاري گيرند نقدها را بود آيا که عياري گيرند
بگذارند و خم طره ياري گيرند مصلحت ديد من آن است که ياران همه کار
دوش ديدم که ملايک در ميخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند دوش ديدم که ملايک در ميخانه زدند
با من راه نشين باده مستانه زدند ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت