0
مسیر جاری :
بررسی و تحليل برخی تأملات تأويلی ملاصدرا در کتاب و سنت (2) حکمت متعالیه

بررسی و تحليل برخی تأملات تأويلی ملاصدرا در کتاب و سنت (2)

ملاصدرا در هستی شناسی خود, با صراحت تمام «زبان تأويل» را پذيرفته و آن را به همة امور و بويژه آيات قرآنی تعميم داده است. وی با شيوة تأويل به تلفيق عقل و نقل([15]) توفيق يافته, بگونه‌اي که بيشتر نوشته‌های...
بررسی و تحليل برخی تأملات تأويلی ملاصدرا در کتاب و سنت (1) حکمت متعالیه

بررسی و تحليل برخی تأملات تأويلی ملاصدرا در کتاب و سنت (1)

در هستی شناسی تأويلی ملاصدرا پنج عنصر اصلی را بوضوح مي‌توان از هم بازشناخت. اين عناصر عبارتند از: فلسفة ارسطو و پيروانش, تعاليم نو افلاطونی بويژه نظريات افلوطين در اثولوجيا, تعاليم فارابی و ابن‌سينا, نظريات...
بررسي مقايسه‌اي نظريات غزالي و سوئين‌برن در باب جاودانگي سایر مقالات

بررسي مقايسه‌اي نظريات غزالي و سوئين‌برن در باب جاودانگي

علاقه به جاودانگي با حيات بشر عجين شده است. از اينرو كمتر كسي را مي‌توان يافت كه به اين مسئله نينديشد. توجه به تاريخ زندگي بشر، نشان مي‌دهد كه از ديرباز در ذهن خود سوداي جاودانه‌بودن را مي‌پرورانده است....
مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (10) سایر مقالات

مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (10)

1. وجود صرف كه وجودش نه متعلق بـغير است و نه مقيّد بـقيدي (يعني نه حيثيتِ تقييديه دارد و نه حيثيت تعليليه) و اين همان است كه عرفا هويت غيبيه و ذات احديّت نامند.
مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (9) فلسفه مشاء

مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (9)

تأثيري را كه حكمت متعاليه در بحث قاعده‌الواحد و پيدايش كثرت از وحدت داشته، حداقل در سه ناحيه ميتوان عنوان نمود: الف) تلاش در حلّ مشكل مربوط به نحوه تكثر عالم و اشكال مشهور بر قاعده الواحد.
مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (8) فلسفه مشاء

مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (8)

در اينجا ضمن توضيح رأي ابن سينا در مورد نحوه صدور كثرت از وحدت و قاعده الواحد به بررسي و پاسخ اشكالات و انتقادات ابن رشد توجه مي‌شود. به نظر نگارنده گوياتر از هر مطلب ديگر موجزي است كه شيخ در اشارات و...
مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (7) فلسفه مشاء

مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (7)

قاعده الواحد از مواردي است كه ابن رشد آن را دستمايه حمله و نقّادي شديد به ابن سينا و فارابي قرار داده و در عين حال خودش برخوردي دوگانه با آن دارد; گاه قاعده را خرافي و مهمل دانسته[1] و آن را از بدعتهاي...
مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (6) فلسفه مشاء

مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (6)

صدرالمتألهين علاوه بر پذيرش بدوي موضع رسمي مشائيان اسلامي مبني بر امكان و وقوع فاعليّت وجودي و فيض در تحليل و تعميق و تدقيق پيرامون مفهوم فيض و فاعليّت الهي و تبيين ويژگيهاي فيض و نحوه ربط حقّ با خلق كوشيده...
مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (5) فلسفه مشاء

مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (5)

چنان كه گذشت خداوند در نزد ابن سينا، محض‌الوجود و فاعل الهي و هستي بخش عالم است و چنين فاعليّتي را آنچنانكه در اثولوجياي فلوطين منسوب به ارسطو مطرح است، افاضه، فيض و ابداع ناميده است و آن را مختصّ حقّتعالي...
مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (4) فلسفه مشاء

مقايسه تطبيقي برخي مباني نظامهاي فلسفي(سينوي، رشدي و صدرايي) (4)

ابن رشد در ارتباط با مسئله خلقت و نقش واجب الوجود در عالم و ربط او با كثرات و پديده‌ها، بر طبق مبناي ارسطويي خود (ازلي دانستن جوهر عالم و اثبات محرك لايتحرك بعنوان واجب الوجود) شديداً با فاعليت وجودي بمعني...