مسیر جاری :
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
هنر و زیبایى از منظر دین در بیان آیت الله جوادى آملى
بررسی بحث حجاب در دانشگاه و عدم رعایت آن در جامعه دانشجویی
علت بی غیرتی برخی مردان و نحوه تعامل با چنین همسری
در اقدام به طلاق، اولویت با کدامیک: منافع والدین یا فرزندان؟!
چه چیزهایی موجب رضایتمندی در زندگی می شوند؟
حضرت زهرا (س) حلقه ارتباط و اتصال در عالم هستی
پیوند خوشنویسی و کتابت قرآن
مقایسه سودآوری اتریوم و سولانا
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
دعای هفت هیکل و خواص آن
دعا برای ختم به خیر شدن امور و گشایش مسائل
آیا داغی دست و پای کودک طبیعی است؟
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
يك گلابي براي تو
پيرزني تنها با يك سبد سيب ميتواند از اين سر دنيا سفر كند، بيآنكه حيوانات درنده آسيبي به او برسانند و يا دزدها سيبهايش را بگيرند.
٭ ٭ ٭
دل آدمها را خانه تكاني ميكند، كينه ها را به دست باد ميسپارد...
خلوتي با دوست
وقتي با خود ميانديشي كه علي(ع) آن بزرگمرد تاريخ بشريت، آن امام متّقين و آن قلّه بلند معارف الهي و مظهر عدل و راستي را چرا آزردند، چرا خلافتش را غصب كرده و او را خانهنشين كردند و چرا همسرش فاطمه زهرا(س)...
درمانده از رفتن
زن چادرش را از سر برداشت و با چشماني پف كرده و خوابآلود، ساق پاي مرد را گرفت و با همة قدرت زنانهاش به سختي فشرد. در همين مدّت كه از خواب بيدار شده بود، شايد اين چندمين بار بود كه اين كار را انجام ميداد...
سيل نور
اي صدايت خوشتر از آواز آب!
تشنگان را نيست ديگر صبر و تاب
از حجاب ابر غيبت، ماه من!
پاي رجعت نِه، به چشمان ركاب
دست خود از آستين حق برآر
اشتباه
براي او كه وقتي بيايد ديگر بالهاي هيچ پروانهاي سنگيني گامهاي ناعادلان گزافه گوي را ـ كه فرياد دادخواهي سر دادهاند ـ تجربه نخواهد كرد...
بيمقدمه خود را جلو انداختم: « آنها كه ميگويند قرار است براي...
من فرزند آخرالزمان فاطمهام!
دوره ميافتم
كوچه به كوچه
خانه به خانه
در به در
تا روزي كه بيابم
آن عطر خاكآلود چادر مادر را.
من بييادگارترينم
بيا ستارة من
بيا كه غرق غبارم؛ بيا ستارة من
اسير اين شب تارم؛ بيا ستارة من
به هركجا كه رسيدم، فريب دامي بود
كجا قدم بگذارم؟ بيا ستارة من
كجاي وحشت اين شب، چراغ منزل توست؟
عنان به كي بسپارم؟ بيا ستارة من
نامهاي به دوست...
بگذار تا مقابل روي تو بگذريم
دزديده در شمايل خوب تو بنگريم
اي عزيز مصطفي، اي جان حيدر، اي يوسف فاطمه! من كه لايق ديدار شما نيستم، لايق درك شما نيستم، ولي به سر سوداي شما را دارم. دلم وعده وصال به خود...
ماهترين
شب از نيمه گذشته، اما خواب همچنان از چشمانم گريزان است. نسيم سحري هر از گاهي ميوزد و اشكهايم را از مژه ميتكاند و بر صورتم جاري ميكند. باز هم جمعهاي گذشت و بايد روزها را شماره كنم تا جمعهاي ديگر از...
گل عاطفه
در لطافت، تو گل عاطفه را ميماني
در نگاهت مگر آيينه شده زنداني
اي كه با دست پر از مهر به هنگام نياز،
درد و غم را ز دل غمزدهام ميراني
تو چه خوبي! تو چه پاكي! چه سخاوتمندي!