مسیر جاری :
#اشعار اوحدی مراغه ای در راسخون
#اشعار اوحدی مراغه ای در مقالات
#اشعار اوحدی مراغه ای در فیلم و صوت
#اشعار اوحدی مراغه ای پرسش و پاسخ
#اشعار اوحدی مراغه ای در مشاوره
#اشعار اوحدی مراغه ای در خبر
#اشعار اوحدی مراغه ای در سبک زندگی
#اشعار اوحدی مراغه ای در مشاهیر
#اشعار اوحدی مراغه ای در احادیث
#اشعار اوحدی مراغه ای در ویژه نامه
غزلهایش با اشعار حافظ برابری میکرد/ اوحدی مراغهای
غزلهایش با اشعار حافظ برابری میکرد، اوحدی مراغهای
تعداد اشعار اوحدی مراغه ای به ۱۴٫۷۲۹ بیت میرسه. همچنین باید بگیم که از آثار ایشون، دست نویس های زیادی باقی مونده.
مراغه ای در انواع و اقسام قالب...
يارب، اين نوبر نو آيين را
يارب، اين نوبر نو آيين را شاعر : اوحدي مراغه اي زادهي عقل و دادهي دين را يارب، اين نوبر نو آيين را خاطرم را ازو سروري بخش به تراز قبول نوري بخش قسمت مردم سخندان...
با چنين فقر و اين تهي دستي
با چنين فقر و اين تهي دستي شاعر : اوحدي مراغه اي وندرين خاکساري و پستي با چنين فقر و اين تهي دستي اعتقادي درست دارم و راست پشت گرمم بدانکه بيکم و کاست به شب قربت...
خاطر پاک ساکنان قبور
خاطر پاک ساکنان قبور شاعر : اوحدي مراغه اي « روح الله روحهم بالنور » خاطر پاک ساکنان قبور اندرين باب نظم بيش از من همه پرداختند پيش از من وانگهي ناکسي چو من خاکي ؟...
قيد اقبال در سر قلمت
قيد اقبال در سر قلمت شاعر : اوحدي مراغه اي مرکز فتح سايهي علمت قيد اقبال در سر قلمت در دو گيتي ز جرعهي جامت مستي خواجگان همنامت که بزرگي ز آسمان داري بر تو خوردي...
ورندارد ز دين و دانش بهر
ورندارد ز دين و دانش بهر شاعر : اوحدي مراغه اي از تنش جان جدا کنند به قهر ورندارد ز دين و دانش بهر آبش از جرعهي حميم بود در جهان جاي او حجيم بود رخ فرا ميکند به هر...
شد غلام ملک به مي خوردن
شد غلام ملک به مي خوردن شاعر : اوحدي مراغه اي بشدند از پيش به پي کردن شد غلام ملک به مي خوردن مفلس و عور و مست و ديوانه يافتندش به کنج ميخانه ميکشيدند و او دگر ميخفت...
چون بميري ازين جواهر خمس
چون بميري ازين جواهر خمس شاعر : اوحدي مراغه اي عقل و نفست نپايد اندر رمس چون بميري ازين جواهر خمس دل ازين چار قيد رسته شود در اين نه مقوله بسته شود اوحديوش رخ آوري...
در قيامت کجا رود با نفس؟
در قيامت کجا رود با نفس؟ شاعر : اوحدي مراغه اي علم هر بوالفضول و هر با خفس در قيامت کجا رود با نفس؟ کز جهان با تو ميشود همراه علم نفسست و عقل و علماله از کلام و حديث...
عشق از آنسوي عقل گيرد دوست
عشق از آنسوي عقل گيرد دوست شاعر : اوحدي مراغه اي و آن کزان سوي عقل باشد اوست عشق از آنسوي عقل گيرد دوست نه به تدبير و غور عقل بود هرچه بالاي طور عقل بود هر که اينجا...