مسیر جاری :
چون ني سر گشتهي چوگان چو گوي
چون ني سر گشتهي چوگان چو گوي شاعر : خواجوي کرماني رو بترک گوي سر گردان بگوي چون ني سر گشتهي چوگان چو گوي بوک چوگان سر فرود آرد بگوي گوي چون با زخم چوگانش سريست کشتگانرا...
ايکه گوئي کز چه رو سر گشته ميکردي چو گوي
ايکه گوئي کز چه رو سر گشته ميکردي چو گوي شاعر : خواجوي کرماني گوي را منکر نشايد گشت با چوگان بگوي ايکه گوئي کز چه رو سر گشته ميکردي چو گوي بسکه ميجويم دل سرگشته را در...
جان پرورم گهي که تو جانان من شوي
جان پرورم گهي که تو جانان من شوي شاعر : خواجوي کرماني جاويد زنده مانم اگر جان من شوي جان پرورم گهي که تو جانان من شوي دردم دوا شود چو تو درمان من شوي رنجم شفا بود چو...
اي صبا با بلبل خوشگوي گوي
اي صبا با بلبل خوشگوي گوي شاعر : خواجوي کرماني مينمايد لالهي خود روي روي اي صبا با بلبل خوشگوي گوي خوش برآ چون سرو و طرف جوي جوي صبحدم در باغ اگر دستت دهد خون روان...
مستي ز چشم دلکش ميگون يار جوي
مستي ز چشم دلکش ميگون يار جوي شاعر : خواجوي کرماني وز جام باده کام دل بيقرار جوي مستي ز چشم دلکش ميگون يار جوي با دوستان نشين و مي خوشگوار جوي اکنون که بانگ بلبل مست...
اي لاله زار آتش روي تو آب روي
اي لاله زار آتش روي تو آب روي شاعر : خواجوي کرماني بر باد داده آب رخ من چو خاک کوي اي لاله زار آتش روي تو آب روي هم رو بب ديده و هم دست از آبروي از من مشوي دست که من...
مهر سلمي ورزي و دعوي سلماني کني
مهر سلمي ورزي و دعوي سلماني کني شاعر : خواجوي کرماني کين مردم دينشناسي و مسلماني کني مهر سلمي ورزي و دعوي سلماني کني خويش را ديوانه سازي و پري خواني کني با پريرويان...
نه عهد کردهئي آخر که قصد ما نکني
نه عهد کردهئي آخر که قصد ما نکني شاعر : خواجوي کرماني چرا جفا کني و عهد را وفا نکني نه عهد کردهئي آخر که قصد ما نکني روا بود که ز لب کام ما روا نکني؟ چو آگهي که نداريم...
شايد آنزلف شکن بر شکن ار ميشکني
شايد آنزلف شکن بر شکن ار ميشکني شاعر : خواجوي کرماني دل ما را مشکن بيش بپيمان شکني شايد آنزلف شکن بر شکن ار ميشکني چشم بر هم نزني تا همه بر هم نزني کار زلف سيه ار سر...
اي دل اگر ديو ني ملک سليمان چکني
اي دل اگر ديو ني ملک سليمان چکني شاعر : خواجوي کرماني با رخ آن جان جهان آرزوي جان چکني اي دل اگر ديو ني ملک سليمان چکني وان قد و رفتار نگر سرو خرامان چکني آن گل رخسار...