مسیر جاری :
خر بارْ بر بِه که شیر مردمْ دَر
این ضرب المثل برگرفته از گلستان سعدی است: «غافلی را شنیدم که خانه رعیت خراب کردی تا خزانه سلطان آباد کند، بیخبر از قول حکیمان که گفتهاند هر که خدای را عزوجل بیازارد تا دل خلقی به دست آرد خداوند تعالی...
خدا روزیرسان است اما اِهنی هم میخواهد
مردی عقیده داشت که خدا روزیرسان است و بدون انجام کاری روزی مقدر او را میرساند، ولی عدهای از یارانش مخالف با این عقیده بودند تا اینکه روزی با آنها روی عقیده خود شرطی کرد و به مسجدی رفت و در یک گوشه به...
خدا از سلطان محمود بزرگتر است
روزی سلطان محمود بر لب ایوان بارگاه خود قدم میزد. چشمش به زن مرد نجاری افتاد. سخت عاشق زن شد و بیقرار از وزیرش راه چاره خواست. وزیر که خیلی زیرک بود گفت: اگر شاه این راز را فاش کند، یا بخواهد علنی نجار...
خانه دروغگو آتش گرفت، هیچ کس باور نکرد
آوردهاند شخصی هر بار برای تفریح، بر پشتبام خانه خود میرفت و فریاد میکرد: ای مردم، کمک کنید که خانهام آتش گرفت! مردم به کمک او میدویدند و چون اثری از آتش نمیدیدند، مات و مبهوت وی را مینگریستند و...
حساب به دینار، بخشش به خروار
نمایندگان سازمان خیریهای برای دریافت اعانه، به خانه بانوی مالداری رفتند که به بخشندگی و نیکوکاری شهره بود، اما در آن ساعت که به انتظار دیدارش نشسته بودند ناگهان شنیدند که جایی در اندرونِ سرا، بانو با...
چوپان دروغگو
چوپانی است که برای تفریح، فریاد «آی گرگ! آی گرگ!» بر میآورد و مردم هر بار به کمک او میشتابند، اما چون به سوی گله میروند، هیچ گرگی نمییابند و چوپان بر سادگی آنان میخندد. چوپان این کار را چندین بار...
چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است
بازرگانی نذر کرد برای روشنایی مسجدی که در همسایگی اوست، چهل شب شمع هدیه بدهد. همه شب خادم مسجد به سرای بازرگان میشتافت و شمع نذری را میگرفت. چهل شب پایان یافت، ولی او همچنان به مطالبه خود ادامه میداد...
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
زمانی که یوسف بر اثر حسادت برادران خود در چاه افتاد. مالک بن دعر که با کاروانش از آنجا میگذشت او را نجات داد و به عزیز مصر فروخت. عزیز، نیز او را به خانه برد و به همسر خود، زلیخا گفت: «او را گرامی بدار....
صداش، صبح به گوشت میرسه
هرگاه شخصی، غافل باشد و از عواقب اعمالی که انجام میدهد آگاه نباشد و به هشدار دیگران توجهی نکند، به او میگویند: «صداش صبح به گوشت میرسه
صبر ایوب
قصه صبر ایوب این است که: شیطان رجیم و فرشتگان، حضرت ایوب را به دلیل زهد و ایمان فراوانش، بهترین بنده خدا میدانستند و اذعان میکردند که نعمت و ثروت بسیار او باعث شده است که میزان کرم و عبادتش به این حد...