مسیر جاری :
اصطلاحشناسی فلسفی واژهی جوهر
جوهر (به فتح) معرّب گوهر، هر سنگی که از آن منفعتی برآید؛ همچون الماس، یاقوت، لعل و امثال آن و اصل و خلاصه و مادهی هر چیزی است. جوهر یکی و جمع آن جواهر است. موج، چوب و استخوان و کنایه از مردم رشید و
تأثیر اسپینوزا بر اینشتین
مناسب آمد پیش از ورود به متن مقاله، کمی از نژاد، خانواده، دوران دانشآموزی و دانشجویی، شیوهی زندگی و عقاید دینی اسپینوزا و اینشتین سخن گفته شود تا زمینه برای مقایسهی اندیشهی فلسفی و دینی این دو متفکّر...
اختیار در فلسفهی اسپینوزا
قبل از ورود به بحث، لازم است خوانندگان ارجمند را به این امر متوجه سازم که چون اذهان ما با فرهنگ و حکمت سنتی خود خوی گرفته است در نگارش این مقاله، در مقامی که مناسب به نظر آید، از اصطلاحات حکمت سنتی و
طبیعت در فلسفهی اسپینوزا
جوهر که از آن به خدا، و طبیعتِ طبیعت آفرین هم تعبیر میکند، شیئی است که در خودش است و به نفس خودش به تصور میآید، نه وجودش متوقّف بر دیگری است، و نه تصورش. جوهر واحد و یگانه است، خود علت خود است،
غائیت در فلسفهی اسپینوزا
در سنت ارسطویی علتها بر چهارگونهاند، علت مادی، صوری، فاعلی و غایی. زیرا علت یا جزء وجود شیء معلول است و یا جزء وجودش نیست، بلکه خارج از آن است. در فرض اول یا سبب فعلیّت شیء است، یعنی شیء به واسطهی
اسپینوزا و گونههای دانش
اسپینوزا در کتاب اخلاق از سه نوع علم و در کتاب اصلاح فاهمه از چهار نوع علم سخن گفته است، و اگر از اختلاف تعداد و تفاوت عبارات صرف نظر شود مشاهده خواهد شد که معانی و مطالب در واقع یکسان و یکنواخت است.
روشهای اسپینوزا
با اینکه دربارهی زندگی اسپینوزا و فلسفهی او سخن فراوان گفته شده، روش وی، با اهمیتِ شایانی که دارد، چندان مورد بحث و گفتوگو واقع نشده و این جای بسی شگفتی است. زیرا ارزش و اعتبار هر نظام علمی و فلسفی...
زندگینامهی اسپینوزا
باروخ (بندیکت) اسپینوزا در 24 نوامبر 1634 یا 1632 در کشور هلند و در شهر آمستردام در خانوادهای سرشناس و متموّل به نام «اسپینوزا» از پدری به نام میخائیل و از مادری به نام «حناه دبوراه» به دنیا آمد.
شرح اصول فلسفهی دکارت
شرح اصول فلسفهی رنه دکارت، نخستین اثر مطبوع اسپینوزا و یگانه نوشتهی اوست که نام نویسنده در زمان حیاتش بر روی آن نوشته شد.
روش فرانسیس بیکن
مقدمتاً به عرض میرساند یکی از ویژگیهای عصر بیکن شکّاکیّت است، به ویژه شک در حکمت مدرسی. مونتنی (Michal De Montaigne: 1533-1592) آن شکاک نامدار عصر آشکارا میگفت: شک بارزترین نشانهی حکمت