0
مسیر جاری :
اتحاد حق و خلق بر مشرب وحدت وجود از نگاه مثنوی مولانا (مولوی)

اتحاد حق و خلق بر مشرب وحدت وجود از نگاه مثنوی

انسان کامل هم‌چون کوزه‌ای است که به دریا اتّصال دارد و آب حقیقت را از دریای احدیّت می‌گیرد و به سایران افاضه می‌نماید. پس آن‌چه از خُم وجود انسان کامل می‌تراود فرقی ندارد، زیرا انسان کامل ماهی دریای حق...
شرح اشتیاق عاشق به ادراک حقایق در مثنوی مولانا (مولوی)

شرح اشتیاق عاشق به ادراک حقایق در مثنوی

مولانا به دنبال این سخن که در این همدمی‌ها رازی هست که موسی خواستار همراهی خضر می‌شود و این که چرا موسی در پی خضر می‌رود، می‌گوید: این رابطه در آیه‌های 65 تا 82 سوره‌ی کهف آمده و در آن‌جا پروردگار از (عَبْداً...
عنایت‌های غیبی در مثنوی مولانا (مولوی)

عنایت‌های غیبی در مثنوی

مولانا می‌گوید: خداوند به جای دستِ بریده، یک دست غیبی به شیخ عنایت نمود که او هنگام کار و بافتن زنبیل با دو دست کار می‌کرد. «عریش»، یعنی کلبه‌ی چوبی. بسیاری از صوفیان در کوه لبنان کلبه‌ای می‌ساخته‌اند...
وصال معشوق در مثنوی مولانا (مولوی)

وصال معشوق در مثنوی

هرگاه سالک در سیرالی‌الله به نعمت وصال دست یافت، دیگر واسطه‌ی وصال او به مطلوب از چشم او می‌افتد و اهمیت خود را از دست می‌دهد. هرچه سالک از نظر روحی ترقی یابد باید به تناسب آن، ابزار و وسیله‌ی ارتقای خود...
تسبیح موجودات در مثنوی مولانا (مولوی)

تسبیح موجودات در مثنوی

روی سخن به حضرت حق است: تو‌ای تمام هستی! حتی جمادات را به ستایش خود وادشته‌ای. «ذات بی‌تمییز»، جماد و گیاه و حیوان و «ذات تمییز»، انسان است. هر یک فقط از تسبیح و عبادت خود آگاه است:
نقد دهریون در مثنوی مولانا (مولوی)

نقد دهریون در مثنوی

مولانا به بررسی اعتقاد گروهی از حکمای مادی می‌پردازد که می‌پنداشتند عالم از ازل بوده و حادث نیست (دهر به معنای زمان یا زمان طولانی است). مردم دوران جاهلیت حوادث و بلاها را به دهر نسبت می‌داده‌اند. دهری...
قبض و بسط الهی در مثنوی مولانا (مولوی)

قبض و بسط الهی در مثنوی

«قبض»، گرفتی و تنگ‌دلی است که هرگاه سالک خود را در سیر‌الی‌الله کامیاب نبیند به او دست می‌دهد. در مقابل آن، «بسط» و شادی حاصل از توفیق و امید به عنایت حق است. مولانا می‌گوید: ترک وردها و عبادات مخصوص،...
محبت و عنایت حق در مثنوی مولانا (مولوی)

محبت و عنایت حق در مثنوی

«محبت»، کششی از جانب حق است که بنده را می‌خواند و کوششی از جانب بنده است که خدا را می‌خواند و پیوندی است میان بندگانی که در راه وصال حقّند. مولانا همه این جلوه‌های محبت را جلوه‌های محبت حق می‌داند و می‌گوید:...
خُم رنگ هو و شعله‌های عشق مولانا (مولوی)

خُم رنگ هو و شعله‌های عشق

اشاره به آیه 138 سوره بقره دارد: (صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً)؛ رنگ حقیقت ترکیب مادی ندارد و هرچه در آن قرار گیرد جز یک رنگ نمی‌پذیرد و آن هم بی‌رنگی است. پیوستن به حق چنان است...
حس نوری و نور حق مولانا (مولوی)

حس نوری و نور حق

آن حسی نورش راکب است که به خدمت راه حق در آید و نور حق «صاحب» و «راکب» آن شود. مولانا این حس ظاهری هم گونه‌ای از نور می‌داند که نور حق را آراسته و «نور علی نور» پدید آورده است. این جمله اقتباس از آیه‌ی...