مسیر جاری :
مولانا و سوگ نامه تعزیت در قیامت
در روز قیامت جهت آگاه کردن خلایق، نامهی سیاه اعمال شخص را به دستش میدهند. تا وقتی که شخص عاصی در دنیا زندگی میکند از حقایق پشت پرده غافل است. و چون بمیرد پردهها از برابر چشمان دلش واپس رود و چون نامهی...
مولانا و تجسم اعمال در آخرت
ای کسی که پوستین بندگان نیک را میدری و به مؤمنان و مقبولان الهی که هم چون حضرت یوسف(علیه السلام) پاک و پرهیزکارند آزار میرسانی، روزی از این خواب گران دنیوی، به هیئت درندگی گرگ بیدار خواهی شد. مولانا...
مولانا و الهامات الهی در خواب
این که گفتهاند: النوم اخ الموت، یک تفسیرش این است که آن سوی مرگ هم مثل هنگام خواب، روح حیات و انتظامی دارد. «هست آن فرع این»، یعنی آن چه در خواب میبینی، فرع و نتیجهی حیات مادی است و اگر چنین گفتند،...
مسئله تجسم و نتیجه اعمال و پیوند جانها در مثنوی
در این ابیات مولانا موضوع پیوند جانها را مطرح میکند که از پیوند آنها، جان تازهای پدید میآید و به هستی معنای تازهای میدهد، همانطور که پیوند زن و مرد موجد کودکی میشود. تعامل دوستانه و دشمنانه- هر...
مرگ پلی است که دوست را به دوست رساند
غافلی میگفت: اگر پای مرگ در میان نبود، این دنیا بسیار دلنشین میشد. خردمند عارفی بدون گفت: اگر مرگ نمیبود، این جهانِ پُر از رنج و ابتلا، پَر کاهی نمیارزید، زریا زنجیرهی تکامل از هم میگسست. روزی شخصی...
مثنوی و صدای جیرجیر درهای مرگ
شگفت این که چراغ جان انسان، هم با پُف اندوه میمیرد و هم از پُف شادی. هم شدت شادی انسان را میمیراند و هم شدت غم و غصه. انسان در میان این دو مرگ، زندگی می کند. شاه وقتی که از خواب برخاست با خود گفت: حضرت...
قیامت یا رستاخیز کبرا در نگاه مثنوی
سخن در چگونگی وقوع رستاخیز است و این که روح به تن همانگونه باز میگردد که هر صبح بیداری به خفتگان باز آید. حشر اکبر همان قیامت بزرگ است که بیداری صبح نمونهی آن است. مضمون کلام مولانا مشابه سخنی است که...
قیامت نقد حال تو بود
منظور از نقد حال شدن قیامت این است که قیامت در تو ظهور میکند، زیرا تو با همراه شدن حقیقت، حجاب دنیا را واپس زدهای و به قیامت نایل شدهای. در آن صورت زمین و آسمان و همهی موجودات که در نشئه قیامت تحول...
شرح روز رسوایی و شکوفایی در مثنوی
روز رستاخیز، روز نمودار شدن همه حقایق است. همه انسانها روز قیامت در برابر پروردگار قرار میگیرند و هر یک هر چه دارد به نمایش میگذارد و کسی که سان میبیند، خداست که با زیب و فر است و فقط زیبایی و شکوه...
دید باطنی و برزخی مردان حق در نگاه مثنوی
در سرگذشت فُضیل بن عیاض است که سی سال او را خندان ندیده بودند تا روزی که پسرش مرد، تبسم کرد. گفتند: ای خواجه، چه وقت این است؟ گفت: دانستم که خداوند به مرگ این پسر راضی بود، من نیز موافقت کردم و رضای او...