سهم موقوفات در ساختار فرهنگي کشور
مقدمه
بدون ترديد اگر به مقوله وقف بطور همه جانبه نگريسته شود و اهميت اين سنت نبوي آشکار شود، نقش عمدهاي درتحول ساختار فرهنگي و توسعه کشور ايفا خواهد کرد.
نظام کاربردي وقف در شئون مختلف اجتماعي از گستردگي و تنوعي برخوردار است که حتي بيان فهرست ريز آن فراتر از حد يک مقاله است. زيرا ساختار و کارکردهاي نهاد وقف بر ساختار و کارکردهاي نهادهاي ديگر چون نهادهاي علمي، آموزشي، درماني، اقتصادي و فرهنگي تأثير مستقيم داشته است. وجود هزاران مدرسه، مسجد، درمانگاه، بيمارستان، حسينيه، کتابخانه، کاروانسرا، رباط، حمام، قنات، آب انبار، پل و... بهترين گواه و شاهد آن است.
گزافه نيست اگر بگوييم وقف و خير انديشي، تاريخي به قدمت تمدن انسان دارد. نگاهي گذرا به ديروز و امروز فرهنگها و تمدن بشري کافي است تا ما را با آثار و برکات مادي و معنوي وقف در گسترده کشورهاي اسلامي و غير اسلاميآشنا کند. اين حقيقت، نشانه فطري بودن وقف و ريشه داشتن فرهنگ نوع دوستي در نهاد آدمي است. شاهد عيني آن رشد روزافزون بنيادهاي خيريه در جهان حتي در کشورهاي غير اسلامياست.
آدمي به حکم فطرت خويش، نوع دوستي و ديگر خواهي را ارج مينهد و از تماشاي رنج بينوايان آزرده خاطر ميشود و جان خويش را با ياري محرومان آرامش ميبخشد. تاريخ و فرهنگ و آيين ما با وقف و خير انديشي واقفان و بيداردلاني در آميخته است که نام خويش را بر صحيفه ايثار و رادمردي رقم زدهاند.
انسان امروز همچون نياکان خويش به خوبي دريافته است بسياري از معضلات که در زمينههاي مختلف گريبانگر مردم يک جامعه است، تنها از طريق دولت و دستگاههاي اجرايي قابل حل نبوده و مشارکت و معاضدت و ياري خود مردم را ميطلبد. اگر فرهنگ وقف در جامعه نهادينه شود افراد خير و نيکوکار بخش قابل توجهي از کمبودها و تنگناهاي
جامعه را خود شناسايي کرده، اموال و داراييهاي خود را داوطلبانه در جهت رفع آنها به کار خواهند بست. متأسفانه اين نهاد ديني و مردمي با وجود برخورداري از قدمت و سابقه پر افتخار تاريخي، آن گونه که شايسته است فراگير نشده و نقش آن در ابعاد گوناگون تا حدودي مکتوم و مستور مانده است. بطور مثال نقش وقف در توسعه جامع کشور و سهم موقوفات در اقتصاد بدون نفت به رغم اهميت فراوان آن کمتر مورد توجه کارشناسان و برنامه ريزان قرار گرفته است.
در اجراي برنامههاي ميان مدت و بلند مدت توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، آنچه ذهن برنامه ريزان و دست اندرکاران را بيشتر به خود مشغول ميکند محدوديت منابع در مقابل مصارف بي حد و حصر است. در نتيجه کشورهاي در اين امر موفق خواهند بود که بتوانند از تعدد و تنوع مالي برخوردار باشند. در کشور ما درآمدهاي بالقوه موقوفات در صورت شناسايي کامل بهره برداري بهينه ميتواند به طور مستقيم و غير مستقيم بخشي زا نيازهاي کشور را تأمين کند. اين واقعيت تکليفي را بر دوش دست اندرکاران و مسؤولان اجرايي و قانونگذاري مينهد تا مطالعات و تحقيقات همه جانبهاي را در ابعاد مختلف وقف انجام دهند، و براي رسيدن به يک راه حل علمي و عملي در جهت توسعه کمي و کيفي وقف اقدام کنند. يکي از ابعاد وقف بعد فرهنگي آن است. در اين سر مقاله نظر خوانندگان گرامي مجله را به بازشناسي گوشههايي از وقف با رويکرد فرهنگي آن جلب ميکنم:
توسعه فرهنگي
تاريخ پر فراز و نشيب وقف از گذشتههاي دور تا امروز بر اين حقيقت صحه ميگذارد و نياز چنداني به استدلال ندارد، ولي براي روشن شدن بحث و نتيجه گيري مطلوب به دو عامل زير بنايي وقف که نقش اساسي در توسعه فرهنگي دارند، اشاره ميشود. اين دو عامل عبارتند از: نيت وقف و مصرف وقف.
نيت وقف
انگيزه وقف گرچه به عنوان يکي از چهار رکن وقف «صيغه وقف، واقف، موقوف عليه، عين موقوفه» در کتب فقهي مطر نشده است، ولي عامل اصلي که روي هر چهار عامل نقش اساسي دارد و بلکه ميتوان گفت اصل و مبنا و ريشه نهاد وقف محسوب ميشود، انگيزه وقف است. هر گونه تأثير گذاري بر نيت و انگيزه واقف آثار خود را بر نوع وقف و نحوه مصرف آن خواهد گذاشت و مسير وقف را در جهت رفع نيازهاي واقعي جامعه و يا خلاف آن مشخص خواهد کرد.
آياتي در قرآن کريم مانند (الباقيات الصالحات خير عند
ربک ثوابا) و (تعاونوا علي البر التقوي...) و (من جاء بالحسنة فله عشر امثالها) و ساير آيات و روايات در زمينه تشويق به اعمال خير و نيکوکاري خصوصا سيره رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) تأثير بسياري بر انگيزه و اهداف انسانهاي خير و نيکوکار گذاشته است و نهاد وقف را که جوشيده از فطرت و خير خواهي انسانهاست، در جهت رسيدن به عاليترين مراحل کمال که همان تقرب به خداوند متعال است، از طريق خدمتگزاري به نيازمندان شکل دهي کرده است.
مصرف وقف
مصارف و کارکردهاي فرهنگي وقف
وقف پشتوانه مردمي مراکز علمي
مادي که عمري را در آوارگي به کار علم و کسب معنويت سپري ساخت، پس از فرار از دم تيغ مغولان و آن گاه که به حوزه عراق بازگشت نقد عمر و حاصل حيات معنوي خود را که مشتي کتاب از مصنفات خود و يا آثار علمي ديگران بود، همه را بر کتابخانه مسجد زيدي بغداد وقف کرد و در اختيار ابن اثير مؤلف تاريخ معروف کامل التواريخ قرار داد تا او اين کتابهاي موقوفه را به آن کتابخانه حمل کند. (5)
نکته قابل ذکر در مديريت مالي و مدارس علمي و کتابخانهها اين است که اصولا براي تأمين نيازهاي مادي اين گونه مراکز چهار منبع مالي وجود داشت:
1. هداياي حکمرانان؛
2. دستمزدهاي خصوصي با توافق شاگرد و استاد؛
3. موقوفات؛
4. زکات.
درميان منابع فوق، موقوفات از نظر ميزان درآمد و استمرار آن و نيز از لحاظ استقلال و بي منت بود آن بهترين و مطمئنترين منبع مالي مراکز علمي به شمار ميرود؛ زيرا منبع اول (هداياي حکمرانان) اولا قطعي است و ثانيا تابع سياستهاي حکام و ارتباط فيما بين دستگاه حکومت و مدارس علمي ميباشد. بديهي است در صورت اختلاف نظر بين دانشمندان و حاکمان: اين هدايا و کمکهاي مالي قطع ميشده است. منبع دوم نيز با توجه به قلت بضاعت مالي اکثر دانشجويان که استطاعت پرداخت دستمزد به استاد را نداشتند، منبع قابل اعتمادي براي نشر علم و دانش به شمار نميآيد. منبع چهارم و استفاده از زکات نيز تکافوي نيازهاي علمي مسلمانان و احداث بنا و ساخت مدارس و کتابخانهها را به هيچ وجه ندارد. از اين رو موقوفات (منبع سوم) که داراي ساختار اقتصادي ويژهاي هستند و با آمدن و رفتن حکومتها هيچگونه تغييري در سيستم مديريت و مصرف آن داده نميشود، توانسته است تا کنون به عنوان تنها منبع مطمئن و قابل برنامه ريزي و توسعه براي نهادهاي آموزشي و علميدر تاريخ اسلام مطرح باشد و آثار پايان ناپذير و همگاني خود را نصيب جوامع اسلامي کند.
وقف در خدمت اخلاق و تربيت
بديهي است اگر مکتبي بتواند با ارائه يک برنامه حساب شده و جذاب، خصلت خشن و خطرناک دنيا پرستي را با خصلت عاطفي و انساني ايثار و از خودگذشتي تعديل و تلطيف کند و روحيه بخشش و دگر دوستي را جايگزين حرص و زر اندوزي کند، گام بسيار بلندي در جهت صلح و دوستي و ايجاد فضاي مسالمت آميز هم زيستي برداشته است. به نظر ميرسد سنت نبوي وقف بهترين گزينه در اين راستاست، زيرا شخص واقف با اينکه ميداند با انجام عمل وقف دست خود را از دارايي خود کوتاه کرده و ديگر حق تصرف شخصي را در آن ندارد، اما احساس ميکند به منافع بسيار کلان و سود بيشتر دست يافته است؛ چرا که وقف کردن به معناي خروج اختياري و آگاهانه بخشي از دارايي از مالکيت خود در راه خداوند است. بخشش مالي در قالب
وقف که حالت استمرار و هميشگي دارد، در حقيقت انسان واقف را از زندگي کوتاه خارج کرده و به ابديت پيوند ميزند و به او عمر جاودانه ميبخشد و به تعبير ديگر، وقف غريزه ابديت خواهي فرد را تقويت کرده و جايگزين غريزه خود خواهي و مال دوستي او ميکند و به تعبير دقيقتر، وقف حس خود خواهي انسان را تحت تأثير حس ابديت جويي او در خدمت کمالات عالي انساني به کار ميگيرد و به جاي انديشيدن به خود به انديشه جمعي وا ميدارد.
اين انرژي قوي که در نهاد وقف نهفته است اگر به درستي، مورد بهرهوري قرار گيرد، بسياري از فضايل ارزشمند اخلاقي چون ايثار، گذشت، نوع دوستي، همدلي و محبت را در جامعه گسترش ميدهد و رذايلي را که منشأ آن حب مال است از جان آدمي ميزدايد. اگر ابعاد اين انگيزه مقدس به درستي در جامعه شناسانده شود و مردم با آثار معنوي آن به خوبي آشنا شوند، نه تنها در وقف اموال خود در راه خدا از يکديگر سبقت ميجويند (فاستبقوا الي الخيرات)، بلکه تلاش خواهند کرد تا در ميان داراييهاي خود بهترينها را که بيشتر به آن دلبستهاند، در راه خدا انفاق کنند. (لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون)
بنابراين وقف علاوه بر کارکردهاي گستردهاي که در بخش اقتصادي جامعه دارد، يکي از مظاهر عملي تزکيه نفس و وارستگي از تعلقات نفساني است و به طور کلي ميتوان گفت، نهاد وقف تأثير بسزايي در تغيير نگاه هر فرد نسبت به انسانهاي ديگر در جهت احساس عطوفت و مهرباني و گريز از خشونت دارد. مروري بر مصارف وقف، نظير تهيه دانه براي پرندگان آزاد در ايام برفي زمستان و حمايت از حيوانات بي صاحب، نشانگر اوج احساسات عاطفي و انساني است. در اسناد و وقف نامهها به مواردي از نيات واقفان بر ميخوريم که بسيار جالب و عبرت آموز است.
در وقف نامه جامع الخيرات آمده است «... و هم چنين واقف شرط کرده است که متولي در عوض هر کوزهاي که به دست اطفال مسلمان ميشکند، کوزهاي خريداري کرده و به آنها بدهد(6)» توجه به اين نکته که کودک مسلمان در صورتي که کوزهاش بشکند مورد آزار و بي مهري قرار نگيرد از مسائل مهم تربيتي و اجتماعي است. در وصيتنامه مورخ 18 / 6 / 1330 يک بانوي نيکوکار که ثلث اموال خود را وقف کارهاي خير کرده چنين آمده است: «در هر سال وقت رسيدن ميوههاي نوبري از باقلي و خيار و غيره، اشياي نوبري را تهيه و به فقرا و مساکين بدهند (7)» اين نمونهها و دهها نمونه ديگر رد وقفنامهها گواه روشني، بر اثر بخشي نهاد وقف بر مسائل تربيتي و اخلاقي جامعه و توسعه روحيه مردم گرايي و فرهنگ خيرخواهي است.
وقف ضامن بقاي پايگاههاي عبادي و تعظيم شعائر ديني
بيشترين درآمد موقوفات ايران طبق نيات واقفان در جهت پاسداشت شعائر ديني و نشر معارف اسلاميصرف ميشود.استفاده از عوايد موقوفات جهت ساخت مساجد و تجهيز آنها، ساخت تکايا و حسينيهها، اداره مجالس عزاداري ائمه (ع)، برگزاري کنگره جهاني حج، مسابقات قرائت قرآن کريم در سطح داخلي و بين المللي، چاپ و نشر قرآن کريم و کتبديني از کارکردهاي فرهنگي وقف است. بيش از 60 هزار مسجد در شهرها و روستاها و بيش از پنج هزار امامزاده و بقعه متبرکه در ايران همه از طريق سنت نبوي وقف احداث و احيا شدهاند.
مزارهاي امامزادگان (ع) در ايران کانونهاي متعدد اسلاماند. اين کانونها از دو جهت مورد احترام و اعتقاد مردماند. از يک سو اعتقاد مردم به خاندان نبوت و امامت که در دل و جان ملت ما جايگاه ويژهاي دارند و از ديگر سو شخصيت خود آن امامزادگان که در راه حريت و عدالت و مبارزه بي امان با ظلم و ستم از ديار خود آواره شده و در کوهها و اعماق درهها و پهنه دشتها سکني گزيده و يا به شهادت رسيدهاند. احيا
و مرمت و تجهيز اين پايگاههاي عبادت و اطاعت خداوند، امروزه نقش بسيار مؤثري در جذب اقشار مختلف به اين مراکزدارد و بسياري از دردمندان و انسانهاي نا اميد از زندگي با پناه جستن به جوار قبور مطهر امامزادگان (ع)، آلام روحي خود را تسکين داده و با شور و نشاط و اميد دوبارهاي به زندگي خود باز ميگردند و همه اينها از برکات نهاد وقف است.
شايد بتوان گفت که بيش از نيمي از موقوفات کشور در جهت عمل به آيه کريمه (و من يعظم شعائر الله...) وقف مصارف مختلف فرهنگي شدهاند که هدف از آنها تعظيم شعائر الهي، احياي احکام و معارف ديني و توسعه باورها و سنتهاي حسنه مذهبي است.
به اميد آن که بيش از بيش شاهد اثر گذاري نهاد وقف در بهبود اوضاع معنوي و معيشتي مردم باشيم. اگر فرصتي دست داد باز هم در اين باره سخن خواهيم گفت.
پي نوشت :
1- شهابي، دکتر علي اکبر، تاريخچه وقف در اسلام، ص 2.
2- صادق گلدر(مترجم)، احمد، احکام وقف در شريعت اسلام، جلد 1، ص 39.
3- امام خميني، روح الله، کتاب البيع، جلد 3، ص 123.
4- کسايي، نور الله، مدارس نظاميه و تأثيرات علمي اجتماعي آن، ص 75.
5- کسايي، نور الله مقالهي «گزارش ياقوت از کتابخانه هاي مرو». .
6- جامع الخيرات (موقوفه سيد رکنالدين يزد) ص 32، انتشارات ادارهي کل اوقاف يزد.
7- وصيتنامه رسمي بانو حاجيه خانم عدل الملوک، اداره اوقاف رشت.
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله