سهم موقوفات در ساختار فرهنگي کشور

وقف از جمله موضوعاتي است که به رغم ظرفيت وسع آن در شمول مباحث کاربردي اقتصادي، تربيتي، حقوقي و اجتماعي، کمتر مورد تحقيق پژوهشگران قرار گرفته است و جز اندکي در بعد فقهي در ديگر ابعاد آن تحقيقات جامع علمي‏صورت نگرفته است. بدون ترديد اگر به مقوله وقف بطور همه جانبه نگريسته شود و اهميت اين سنت نبوي آشکار شود، نقش عمده‏اي درتحول ساختار فرهنگي و توسعه کشور ايفا خواهد کرد.
سه‌شنبه، 12 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سهم موقوفات در ساختار فرهنگي کشور
سهم موقوفات در ساختار فرهنگي کشور
سهم موقوفات در ساختار فرهنگي کشور

مقدمه

وقف از جمله موضوعاتي است که به رغم ظرفيت وسع آن در شمول مباحث کاربردي اقتصادي، تربيتي، حقوقي و اجتماعي، کمتر مورد تحقيق پژوهشگران قرار گرفته است و جز اندکي در بعد فقهي در ديگر ابعاد آن تحقيقات جامع علمي‏صورت نگرفته است.
بدون ترديد اگر به مقوله وقف بطور همه جانبه نگريسته شود و اهميت اين سنت نبوي آشکار شود، نقش عمده‏اي درتحول ساختار فرهنگي و توسعه کشور ايفا خواهد کرد.
نظام کاربردي وقف در شئون مختلف اجتماعي از گستردگي و تنوعي برخوردار است که حتي بيان فهرست ريز آن فراتر از حد يک مقاله است. زيرا ساختار و کارکردهاي نهاد وقف بر ساختار و کارکردهاي نهادهاي ديگر چون نهادهاي علمي، آموزشي، درماني، اقتصادي و فرهنگي تأثير مستقيم داشته است. وجود هزاران مدرسه، مسجد، درمانگاه، بيمارستان، حسينيه، کتابخانه، کاروانسرا، رباط، حمام، قنات، آب انبار، پل و... بهترين گواه و شاهد آن است.
گزافه نيست اگر بگوييم وقف و خير انديشي، تاريخي به قدمت تمدن انسان دارد. نگاهي گذرا به ديروز و امروز فرهنگ‏ها و تمدن بشري کافي است تا ما را با آثار و برکات مادي و معنوي وقف در گسترده کشورهاي اسلامي و غير اسلامي‏آشنا کند. اين حقيقت، نشانه فطري بودن وقف و ريشه داشتن فرهنگ نوع دوستي در نهاد آدمي است. شاهد عيني آن رشد روزافزون بنيادهاي خيريه در جهان حتي در کشورهاي غير اسلامي‏است.
آدمي به حکم فطرت خويش، نوع دوستي و ديگر خواهي را ارج مي‏نهد و از تماشاي رنج بينوايان آزرده خاطر مي‏شود و جان خويش را با ياري محرومان آرامش مي‏بخشد. تاريخ و فرهنگ و آيين ما با وقف و خير انديشي واقفان و بيداردلاني در آميخته است که نام خويش را بر صحيفه ايثار و رادمردي رقم زده‏اند.
انسان امروز همچون نياکان خويش به خوبي دريافته است بسياري از معضلات که در زمينه‏هاي مختلف گريبانگر مردم يک جامعه است، تنها از طريق دولت و دستگاه‏هاي اجرايي قابل حل نبوده و مشارکت و معاضدت و ياري خود مردم را مي‏طلبد. اگر فرهنگ وقف در جامعه نهادينه شود افراد خير و نيکوکار بخش قابل توجهي از کمبودها و تنگناهاي
جامعه را خود شناسايي کرده، اموال و دارايي‏هاي خود را داوطلبانه در جهت رفع آنها به کار خواهند بست. متأسفانه اين نهاد ديني و مردمي با وجود برخورداري از قدمت و سابقه پر افتخار تاريخي، آن گونه که شايسته است فراگير نشده و نقش آن در ابعاد گوناگون تا حدودي مکتوم و مستور مانده است. بطور مثال نقش وقف در توسعه جامع کشور و سهم موقوفات در اقتصاد بدون نفت به رغم اهميت فراوان آن کمتر مورد توجه کارشناسان و برنامه ريزان قرار گرفته است.
در اجراي برنامه‏هاي ميان مدت و بلند مدت توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، آنچه ذهن برنامه ريزان و دست اندرکاران را بيشتر به خود مشغول مي‏کند محدوديت منابع در مقابل مصارف بي حد و حصر است. در نتيجه کشورهاي در اين امر موفق خواهند بود که بتوانند از تعدد و تنوع مالي برخوردار باشند. در کشور ما درآمدهاي بالقوه موقوفات در صورت شناسايي کامل بهره برداري بهينه مي‏تواند به طور مستقيم و غير مستقيم بخشي زا نيازهاي کشور را تأمين کند. اين واقعيت تکليفي را بر دوش دست اندرکاران و مسؤولان اجرايي و قانونگذاري مي‏نهد تا مطالعات و تحقيقات همه جانبه‏اي را در ابعاد مختلف وقف انجام دهند، و براي رسيدن به يک راه حل علمي و عملي در جهت توسعه کمي و کيفي وقف اقدام کنند. يکي از ابعاد وقف بعد فرهنگي آن است. در اين سر مقاله نظر خوانندگان گرامي مجله را به بازشناسي گوشه‏هايي از وقف با رويکرد فرهنگي آن جلب مي‏کنم:

توسعه فرهنگي

در ميان اهداف و ابعاد مختلف وقف، يکي از مهم‏ترين کارکردهاي آن از لحاظ کمي‏و کيفي، کارکرد فرهنگي است.
تاريخ پر فراز و نشيب وقف از گذشتههاي دور تا امروز بر اين حقيقت صحه مي‏گذارد و نياز چنداني به استدلال ندارد، ولي براي روشن شدن بحث و نتيجه گيري مطلوب به دو عامل زير بنايي وقف که نقش اساسي در توسعه فرهنگي دارند، اشاره مي‏شود. اين دو عامل عبارتند از: نيت وقف و مصرف وقف.

نيت وقف

وقف در فرهنگ مسلمانان، اقدامي‏است که فرصت تقرب جستن به خداوند متعال را فراهم مي‏کند. تعميم اين انگيزه، در تلاش‏هاي توسعه فرهنگي جايگاه ويژه‏اي دارد. البته نهاد وقف اختصاص به دين مبين اسلام ندارد و در ميان پيروان ساير اديان الهي و حتي فرق غير الهي که به گونه‏اي به مفهوم پرستش اعتقاد داشته‏اند، رايج بوده است. اقوام آريايي در عهد باستان به پيروي از آيين و کيش خود به کار نيک و دستگيري بينوايان توجه داشتند. نذور و موقوفاتي براي نگهداري آتشکده‏هاي خود اختصاص داده بودند، از جمله آتشکده آذر گشسب که موقوفات بسياري داشت. (1) مصريان و روميان قديم به قصد تقرب به خدايان خود و اقامه مراسم، بخشي از اموال خو را وقف مي‏کردند. (2) امام خميني (ره) در اين باره مي‏فرمايند «وقف حقيقت شرعيه ندارد بلکه امري عقلائي است و ميان پيروان تمام اديان و شايد نزد غير پيروان اديان مرسوم است. (3).
انگيزه وقف گرچه به عنوان يکي از چهار رکن وقف «صيغه وقف، واقف، موقوف عليه، عين موقوفه» در کتب فقهي مطر نشده است، ولي عامل اصلي که روي هر چهار عامل نقش اساسي دارد و بلکه مي‏توان گفت اصل و مبنا و ريشه نهاد وقف محسوب مي‏شود، انگيزه وقف است. هر گونه تأثير گذاري بر نيت و انگيزه واقف آثار خود را بر نوع وقف و نحوه مصرف آن خواهد گذاشت و مسير وقف را در جهت رفع نيازهاي واقعي جامعه و يا خلاف آن مشخص خواهد کرد.
آياتي در قرآن کريم مانند (الباقيات الصالحات خير عند
ربک ثوابا) و (تعاونوا علي البر التقوي...) و (من جاء بالحسنة فله عشر امثالها) و ساير آيات و روايات در زمينه تشويق به اعمال خير و نيکوکاري خصوصا سيره رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) تأثير بسياري بر انگيزه و اهداف انسان‏هاي خير و نيکوکار گذاشته است و نهاد وقف را که جوشيده از فطرت و خير خواهي انسان‏هاست، در جهت رسيدن به عالي‏ترين مراحل کمال که همان تقرب به خداوند متعال است، از طريق خدمتگزاري به نيازمندان شکل دهي کرده است.

مصرف وقف

مصرف وقف را واقف تعيين مي‏کند. تنوع مصارف وقف نشانگر نيازهاي هر جامعه و جو فرهنگي حاکم بر افکار عمومي هر دوره است که در مباحث آينده به برخي از آن‏ها اشاره مي‏شود:

مصارف و کارکردهاي فرهنگي وقف

مواردي از کارکردهاي فرهنگي وقف را بر مي‏شماريم. اين موارد در شرايط زماني و مکاني خاص خود از مؤثرترين عوامل توسعه بوده است. امروز نيز مصارف فرهنگي موقوفات در صورت تطبيق با مقتضيات زمان و شرايط جديد يکي از شاخص‏هاي مهم توسعه به شمار مي‏رود. گر چه نيات فرهنگي واقفان بسيار متنوع و متعدد است ولي ما با يک نگاه کلي و اجمالي مي‏توانيم آن مصارف را در سه محور زير جمع بندي کنيم:

وقف پشتوانه مردمي‏ مراکز علمي

سهم عمده‏اي از موقوفات در کشورهاي اسلامي‏به ايجاد و تقويت مراکز علمي و مدارس اختصاص دارد. صدها مدرسه بزرگ و کوچک در روزگار خلافت عباسيان و پس از آن، از نظاميه بغداد تا دار العلم‏هاي بخارا و سمرقند، در سرزمين‏هاي اسلامي عمدتا از محل موقوفات، اداره مي‏شدند و دانشمندان بزرگي، چون شيخ مصلح‏الدين سعدي و بوعلي سينا در همين مدارس وقفي به تحصيل پرداخته و افتخار آفريدند. خواجه نظام الملک طوسي پس از آنکه مدرسه نظاميه بغداد را ساخت، دستور داد تا در اطراف آن، بازار، دکان و گرمابه بسازند و همه آنها را وقف مدرسه کرد تا از محل آن‏ها حقوق استادان و مخارج مدرسه تأمين شود. يکصد سال بيش از آن نيز، ابوالحسن بيهقي در نيشابور مدرسه‏اي تأسيس کرد و مبالغ هنگفتي از اموال خود را براي اداره اين مدرسه و کمک به دانشجويان شاغل در آن وقف کرد. (4) شريف رضي (جمع آورنده نهج البلاغه) و برادرش سيد مرتضي علم الهدي از بزرگان نقيبان علوي در حوزه عراق، کتابخانه‏هاي معتبر خود را با عنوان دار العلم به صورت موقوفه در اختيار طالبان دانش گذاشتند. شريف رضي به قدري پشتوانه مالي بر دار العلم خود تدارک ديده بود که هر دانشجو با در اختيار داشتن کليدي شبانه روزي مي‏توانست نيازهاي خود را انبار دار العلم تأمين کند. پشتوانه مالي موقوفات از قرن چهارم تا هفتم، آن چنان زمينه آموزش و پرورش را فراهم کرده بود که به عنوان دوران‏هاي طلايي علمي در تاريخ تمدن اسلامي مي‏درخشند. بسياري از نوابغ و استعدادهاي درخشان که لوازم کافي براي تحصيل علم نداشتند، به صورت رايگان از امکانات موقوفات استفاده کرده و در مدارس وقفي به مدارج عالي علمي نايل شدند. ياقوت حموي دانشمند و جغرافيدان نامي مي‏نويسد: «من در مرو روزگار مي‏گذرانيدم، در آنجا کتاب‏ها در علوم قرآن و آداب و نوشته‏ها از صاحبان درک و فهم چندان يافت مي‏شد که مرا از ياد کسان و زادگاه دوست و هم سالان باز مي‏داشت. در آن جا بر گمشده خويش دست يافته و به آرزوي ديرين رسيده و بسان آزمندي به اين گنجينه‏ها روي آورده بودم.» تأثير معنوي اين نهادهاي وقفي و عام المنفعه در آن روزگار آن چنان عميق بوده است که همين ياقوت محروم از مزاياي
مادي که عمري را در آوارگي به کار علم و کسب معنويت سپري ساخت، پس از فرار از دم تيغ مغولان و آن گاه که به حوزه عراق بازگشت نقد عمر و حاصل حيات معنوي خود را که مشتي کتاب از مصنفات خود و يا آثار علمي ديگران بود، همه را بر کتابخانه مسجد زيدي بغداد وقف کرد و در اختيار ابن اثير مؤلف تاريخ معروف کامل التواريخ قرار داد تا او اين کتاب‏هاي موقوفه را به آن کتابخانه حمل کند. (5)
نکته قابل ذکر در مديريت مالي و مدارس علمي و کتابخانه‏ها اين است که اصولا براي تأمين نيازهاي مادي اين گونه مراکز چهار منبع مالي وجود داشت:
1. هداياي حکمرانان؛
2. دستمزدهاي خصوصي با توافق شاگرد و استاد؛
3. موقوفات؛
4. زکات.
درميان منابع فوق، موقوفات از نظر ميزان درآمد و استمرار آن و نيز از لحاظ استقلال و بي منت بود آن بهترين و مطمئن‏ترين منبع مالي مراکز علمي به شمار مي‏رود؛ زيرا منبع اول (هداياي حکمرانان) اولا قطعي است و ثانيا تابع سياست‏هاي حکام و ارتباط فيما بين دستگاه حکومت و مدارس علمي مي‏باشد. بديهي است در صورت اختلاف نظر بين دانشمندان و حاکمان: اين هدايا و کمک‏هاي مالي قطع مي‏شده است. منبع دوم نيز با توجه به قلت بضاعت مالي اکثر دانشجويان که استطاعت پرداخت دستمزد به استاد را نداشتند، منبع قابل اعتمادي براي نشر علم و دانش به شمار نمي‏آيد. منبع چهارم و استفاده از زکات نيز تکافوي نيازهاي علمي مسلمانان و احداث بنا و ساخت مدارس و کتابخانه‏ها را به هيچ وجه ندارد. از اين رو موقوفات (منبع سوم) که داراي ساختار اقتصادي ويژه‏اي هستند و با آمدن و رفتن حکومت‏ها هيچگونه تغييري در سيستم مديريت و مصرف آن داده نمي‏شود، توانسته است تا کنون به عنوان تنها منبع مطمئن و قابل برنامه ريزي و توسعه براي نهادهاي آموزشي و علمي‏در تاريخ اسلام مطرح باشد و آثار پايان ناپذير و همگاني خود را نصيب جوامع اسلامي کند.

وقف در خدمت اخلاق و تربيت

تعلقات و دلبستگي‏هاي مادي از جمله قوي‏ترين وابستگي‏هاي دروني هر انسان است. جدايي انسان از اين وابستگي‏ها بسيار مشکل و چه بسا غير ممکن به نظر مي‏رسد. و از سويي اکثر ناهنجارهاي اجتماعي و اخلاقي، بازتاب علقه‏هاي مادي و روحيه افزون طلبي و به تعبير قرآن کريم نتيجه روحيه تکاثر است (الهيکم التکاثر) زياده خواهي حالتي است که تا لب گور از انساندست بردار نيست (حتي زرتم المقابر) بسياري از جنگ‏ها، خونريزي‏ها، فتنه‏ها، برادر کشي‏ها، طلاق‏ها و جدايي‏ها و از هم پاشيدن نظام خانواده و نيز خصلت‏هاي زشت اخلاقي نظير غيبت تهمت، دروغ، حسد، کينه و دهها فساد اجتماعي و فردي همه و همه ناشي از شدت دلبستگي به دنياست. و به تعبير پيامبر اکرم (ص): حب الدنيا راس کل خطيئة.
بديهي است اگر مکتبي بتواند با ارائه يک برنامه حساب شده و جذاب، خصلت خشن و خطرناک دنيا پرستي را با خصلت عاطفي و انساني ايثار و از خودگذشتي تعديل و تلطيف کند و روحيه بخشش و دگر دوستي را جايگزين حرص و زر اندوزي کند، گام بسيار بلندي در جهت صلح و دوستي و ايجاد فضاي مسالمت آميز هم زيستي برداشته است. به نظر مي‏رسد سنت نبوي وقف بهترين گزينه در اين راستاست، زيرا شخص واقف با اينکه مي‏داند با انجام عمل وقف دست خود را از دارايي خود کوتاه کرده و ديگر حق تصرف شخصي را در آن ندارد، اما احساس مي‏کند به منافع بسيار کلان و سود بيشتر دست يافته است؛ چرا که وقف کردن به معناي خروج اختياري و آگاهانه بخشي از دارايي از مالکيت خود در راه خداوند است. بخشش مالي در قالب
وقف که حالت استمرار و هميشگي دارد، در حقيقت انسان واقف را از زندگي کوتاه خارج کرده و به ابديت پيوند مي‏زند و به او عمر جاودانه مي‏بخشد و به تعبير ديگر، وقف غريزه ابديت خواهي فرد را تقويت کرده و جايگزين غريزه خود خواهي و مال دوستي او مي‏کند و به تعبير دقيق‏تر، وقف حس خود خواهي انسان را تحت تأثير حس ابديت جويي او در خدمت کمالات عالي انساني به کار مي‏گيرد و به جاي انديشيدن به خود به انديشه جمعي وا مي‏دارد.
اين انرژي قوي که در نهاد وقف نهفته است اگر به درستي، مورد بهره‏وري قرار گيرد، بسياري از فضايل ارزشمند اخلاقي چون ايثار، گذشت، نوع دوستي، همدلي و محبت را در جامعه گسترش مي‏دهد و رذايلي را که منشأ آن حب مال است از جان آدمي مي‏زدايد. اگر ابعاد اين انگيزه مقدس به درستي در جامعه شناسانده شود و مردم با آثار معنوي آن به خوبي آشنا شوند، نه تنها در وقف اموال خود در راه خدا از يکديگر سبقت مي‏جويند (فاستبقوا الي الخيرات)، بلکه تلاش خواهند کرد تا در ميان دارايي‏هاي خود بهترين‏ها را که بيشتر به آن دلبسته‏اند، در راه خدا انفاق کنند. (لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون)
بنابراين وقف علاوه بر کارکردهاي گسترده‏اي که در بخش اقتصادي جامعه دارد، يکي از مظاهر عملي تزکيه نفس و وارستگي از تعلقات نفساني است و به طور کلي مي‏توان گفت، نهاد وقف تأثير بسزايي در تغيير نگاه هر فرد نسبت به انسان‏هاي ديگر در جهت احساس عطوفت و مهرباني و گريز از خشونت دارد. مروري بر مصارف وقف، نظير تهيه دانه براي پرندگان آزاد در ايام برفي زمستان و حمايت از حيوانات بي صاحب، نشانگر اوج احساسات عاطفي و انساني است. در اسناد و وقف نامه‏ها به مواردي از نيات واقفان بر مي‏خوريم که بسيار جالب و عبرت آموز است.
در وقف نامه جامع الخيرات آمده است «... و هم چنين واقف شرط کرده است که متولي در عوض هر کوزه‏اي که به دست اطفال مسلمان مي‏شکند، کوزه‏اي خريداري کرده و به آنها بدهد(6)» توجه به اين نکته که کودک مسلمان در صورتي که کوزه‏اش بشکند مورد آزار و بي مهري قرار نگيرد از مسائل مهم تربيتي و اجتماعي است. در وصيتنامه مورخ 18 / 6 / 1330 يک بانوي نيکوکار که ثلث اموال خود را وقف کارهاي خير کرده چنين آمده است: «در هر سال وقت رسيدن ميوه‏هاي نوبري از باقلي و خيار و غيره، اشياي نوبري را تهيه و به فقرا و مساکين بدهند (7)» اين نمونه‏ها و ده‏ها نمونه ديگر رد وقفنامه‏ها گواه روشني، بر اثر بخشي نهاد وقف بر مسائل تربيتي و اخلاقي جامعه و توسعه روحيه مردم گرايي و فرهنگ خيرخواهي است.
وقف ضامن بقاي پايگاه‏هاي عبادي و تعظيم شعائر ديني
بيشترين درآمد موقوفات ايران طبق نيات واقفان در جهت پاسداشت شعائر ديني و نشر معارف اسلامي‏صرف مي‏شود.استفاده از عوايد موقوفات جهت ساخت مساجد و تجهيز آنها، ساخت تکايا و حسينيه‏ها، اداره مجالس عزاداري ائمه (ع)، برگزاري کنگره جهاني حج، مسابقات قرائت قرآن کريم در سطح داخلي و بين المللي، چاپ و نشر قرآن کريم و کتبديني از کارکردهاي فرهنگي وقف است. بيش از 60 هزار مسجد در شهرها و روستاها و بيش از پنج هزار امامزاده و بقعه متبرکه در ايران همه از طريق سنت نبوي وقف احداث و احيا شده‏اند.
مزارهاي امامزادگان (ع) در ايران کانون‏هاي متعدد اسلام‏اند. اين کانون‏ها از دو جهت مورد احترام و اعتقاد مردم‏اند. از يک سو اعتقاد مردم به خاندان نبوت و امامت که در دل و جان ملت ما جايگاه ويژه‏اي دارند و از ديگر سو شخصيت خود آن امامزادگان که در راه حريت و عدالت و مبارزه بي امان با ظلم و ستم از ديار خود آواره شده و در کوه‏ها و اعماق دره‏ها و پهنه دشت‏ها سکني گزيده و يا به شهادت رسيده‏اند. احيا
و مرمت و تجهيز اين پايگاه‏هاي عبادت و اطاعت خداوند، امروزه نقش بسيار مؤثري در جذب اقشار مختلف به اين مراکزدارد و بسياري از دردمندان و انسان‏هاي نا اميد از زندگي با پناه جستن به جوار قبور مطهر امامزادگان (ع)، آلام روحي خود را تسکين داده و با شور و نشاط و اميد دوباره‏اي به زندگي خود باز مي‏گردند و همه اين‏ها از برکات نهاد وقف است.
شايد بتوان گفت که بيش از نيمي از موقوفات کشور در جهت عمل به آيه کريمه (و من يعظم شعائر الله...) وقف مصارف مختلف فرهنگي شده‏اند که هدف از آنها تعظيم شعائر الهي، احياي احکام و معارف ديني و توسعه باورها و سنت‏هاي حسنه مذهبي است.
به اميد آن که بيش از بيش شاهد اثر گذاري نهاد وقف در بهبود اوضاع معنوي و معيشتي مردم باشيم. اگر فرصتي دست داد باز هم در اين باره سخن خواهيم گفت.

پي نوشت :

1- شهابي، دکتر علي اکبر، تاريخچه وقف در اسلام، ص 2.
2- صادق گلدر(مترجم)، احمد، احکام وقف در شريعت اسلام، جلد 1، ص 39.
3- امام خميني، روح الله، کتاب البيع، جلد 3، ص 123.
4- کسايي، نور الله، مدارس نظاميه و تأثيرات علمي اجتماعي آن، ص 75.
5- کسايي، نور الله مقاله‏ي «گزارش ياقوت از کتابخانه هاي مرو». .
6- جامع الخيرات (موقوفه سيد رکن‏الدين يزد) ص 32، انتشارات اداره‏ي کل اوقاف يزد.
7- وصيتنامه رسمي بانو حاجيه خانم عدل الملوک، اداره اوقاف رشت.

منبع: ميراث جاويدان

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط