مسجدالاقصي (1)

به لحاظ تاريخي قدس از كهن‌ترين شهرهاي جهان بشمار مي‌رود به طوري كه عمر آن از 45 قرن فراتر است. مهد سه آئين مي‌باشد. قدس در ادوار و اعصار به نام‌هاي متعددي شناخته شده و معروفترين آن يبوس، ايليا كابتولينا، بيت‌المقدس القدس، القدس‌الشريف، بوده است. «يبوس» همان نامي است كه قدس قريب به 4500 سال پيش بدان شناخته شد و منسوب به يبوسي‌هايي بوده كه از تبار عرب‌هاي اوليه شبه جزيره عربستان هستند،
يکشنبه، 4 بهمن 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مسجدالاقصي (1)
مسجدالاقصي (1)
مسجدالاقصي (1)






در ابتدا به مباحث تاريخي اين بحث اشاره مي شود و پس از آن به مباحث تخريب اين مسجد اشاره خواهد شد.

1) تاريخ بيت‌المقدس (قدس)

به لحاظ تاريخي قدس از كهن‌ترين شهرهاي جهان بشمار مي‌رود به طوري كه عمر آن از 45 قرن فراتر است. مهد سه آئين مي‌باشد. قدس در ادوار و اعصار به نام‌هاي متعددي شناخته شده و معروفترين آن يبوس، ايليا كابتولينا، بيت‌المقدس القدس، القدس‌الشريف، بوده است.
«يبوس» همان نامي است كه قدس قريب به 4500 سال پيش بدان شناخته شد و منسوب به يبوسي‌هايي بوده كه از تبار عرب‌هاي اوليه شبه جزيره عربستان هستند، يبوس‌ها ساكنان اصلي قدس بشمار مي‌روند. آنان نخستين ساكنان قدس هستند كه در حدود 2500 ق.م به همراه قبايل عرب كنعاني به اين منطقه آمدند و با تپه‌هاي مشرف به شهر قديمي قلعه‌اي را بر فراز تپه جنوب شرقي يبوس ساختند كه به «دژ يبوس» معروف گشت.
اين دژ از قديمي‌ترين بناهاي قدس بشمار مي‌رود. هدف از ساخت اين دژ، دفاع از شهر و محافظت از آن در برابر حملات و تهاجمات عبراني‌ها و مصري‌ها (فراعنه) بوده است.
يبوس در دست يبوسي‌ها و كنعاني‌ها بود تا اينكه در سال 1409 ق.م تحت تصرف داوود درآمد و از آن هنگام به شهر داوود موسوم گشت. داوود اين شهر را به پايتختي برگزيد. پس از حضرت داوود اين شهر به فرزندش سليمان رسيد و در عهد ايشان به اوج شكوفايي و معماري رسيد. در همين مقطع دين يهود، رواج يافت.
در سال 586 ق.م اين شهر توسط «بخت‌النصر» اشغال و كاملاً ويران شد و در اين حمله نيز معبد اول كاملاً تخريب گشت. ساكنان يهودي شهر نيز به بابل انتقال يافتند. پس از فتح بابل توسط كورش هخامنش، شهر قدس نيز تحت سلطه‌ي او در آمد تا اينكه اين شهر در سال 333 ق.م توسط اسكند مقدوني اشغال شد.
قدس در عصر يوناني‌ها، دوره‌ي بي‌ثباتي را سپري كرد؛ بويژه پس از مرگ اسكندر مقدوني كه بحران‌ها و اختلافات ميان بطلميان (پيروان بطلميوس كه مصر را تصرف كرده و دولت بطلميان را تأسيس كرد) و سلوكيان (منسوب به سلوكس كه با تصرف سوريه حكومت سلوكيان را برپا نمود) بود. اين دو سعي در تصرف و حكومت بر اين شهر بودند.
در سال 63 ق.م روميان به فرماندهي «بومبي» قدس را اشغال كردند. در سال 135م، هادريانوس، امپراطور روم شهر قدس را كاملاً ويران ساخت و به جاي آن مستعمره‌اي جديد به نام «ايليا كابتولينا» داير نمود. قدس در دوران بيزانسي «ايليا» نام گرفت. در اين برهه، پاگرويدن «قسطنطين» امپراطور به دين مسيحيت، آيين مسيحيت، دين رسمي امپراطوري بيزانس گشت.
در اين دوره همچنين «هيلانا» ملكه مادر، كليساي قيامت را در سال 335م بنا نهاد. در سال 614م، فارس‌ها مجدداً شهر قدس را اشغال كرده و بخش عمده‌ي كليساها و ديرهاي آن را از بين بردند. قدس تا سال 627م، جزء قلمرو ايران بود؛ تا اينكه هوكول آن را باز پس گرفت و اين شهر تا فتح اسلامي تحت سلطه بيزانس درآمد.
از آنجايي كه اسلام آئيني جهاني بوده و به اعراب محدود نمي‌شد، لذا عرب‌ها و مسلمانان موظف شدند آن را در همه‌ي كشورها منتشر سازند و نتيجه‌ي آن فتوحات اسلامي بود كه فلسطين از جمله نخستين كشورهايي است كه سپاهيان اسلامي به سوي آن رهسپار شدند. با شكست روميان در نبرد «يرموك» موضوع دست‌يابي مسلمانان به قدس و گشودن آن ديگر، امر ساده‌اي گشت.
در سال 15 قمري (636م) عمر‌بن خطاب وارد قدس شد و به واسطه‌ي امان نامه‌اي كه به اسم وي معروف گشت، براي مردمانش امنيت به ارمغان آورد.
با ورود مسلمانان به قدس، دوره‌ي جديدي از تاريخ اين شهر آغاز مي‌شود و سلسله خلافت‌هاي اسلامي، حكمراني بر اين منطقه را تداوم بخشيدند، به طوري كه پس از خلفاي راشدين، امويان، عباسيان، اخشيديون، فاطميان و سلاجقه، حكمراني كردند.
در طول اين مدت به عبارتي از زمان فتح قدس توسط سپاهيان اسلام تا سال 217 ﻫ.ق قدس به نام ايليا و بيت‌المقدس، موسوم بود. تا اينكه به تدريج و براي اولين بار در تاريخ اسلامي؛ يعني دقيقاً از سال 216 ﻫ.ق كه مأمون خليفه‌ي عباسي، دستور انجام بازسازي لازم بر روي قبه‌الصخره را صادر كرد اين شهر قدس نام گرفت.
در سال 217ﻫ.ق مأمون مبادرت به ضرب سكه‌هايي با نام قدس نمود كه احتمالاً اين اقدام وي به منظور يادآوري سالگرد بازسازي قبه‌الصخره بوده است. بنابراين نامگذاري شهر قدس، به همين نام برخلاف تصور برخي‌ها كه معتقدند اين نامگذاري به پايان عصر مملوكيان قرن نهم ﻫ.ق باز مي‌‌گردد، از ابتداي قرن سوم ﻫ.ق بوده است.
اين نامگذاري بعدها متداول گشت، به طوري كه در زمان خلافت عثماني به نام «قدس شريف» موسوم گشت.
در سال 492 ﻫ.ق/ 1099م صليبي‌ها قدس را اشغال كردند و بدون توجه به قداست و جايگاه ديني آن، دست به فساد و ويراني زدند و در اين رهگذر مرتكب قتل‌عام‌هاي وحشيانه‌اي در صحن حرم‌الشريف شدند. (حدود يكصد هزار نفر را قتل‌عام كردند صليبي‌ها به اعمال ددمنشانه بسنده نكرده و علاوه بر تاراج و چپاول، مسجدالاقصي را به كليسا و اصطبل چهارپايان تبديل كردند و پس از صليبي‌ها به اصطبل سليمان معروف شد. سرانجام سلطان صلاح‌الدين ايوبي در نبرد معروف «حطين» سال (583ق/1187م) بر صليبي‌ها پيروز شد و فلسطين را آزاد و قدس را از چنگال صليبي‌ها رهانيد و آن را به آغوش اسلام باز گردانيد.
قدس، پس از ايوبيان همچنان در دست مسلمانان باقي ماند تا اينكه عاقبت در سال 1917م، خلافت عثماني بر قدس توسط انگليسي‌ها، سرنگون شد. (ماهنامه موعود، شماره 57).

مسجدالاقصي (1)


2) بيت‌المقدس در قرآن

در قرآن مجيد اشاره‌ي صريحي به بيت‌المقدس نشده است، اما مسلماً پيامبر اكرم … «شهر قدس» را مي‌شناخته است.
سوره‌ي هفدهم قرآن كه به نحو معني‌داري به هردو نام (الاسراء) و (بني‌اسرائيل) ناميده شده، در آيات 2 تا 8 خود به روشني به ويراني معابد اول و دوم (كه در آيه به مسجد تعبير شده) به عنوان حوادث عمده و تعيين‌كننده‌ي تاريخ بني‌اسرائيل، اشاره كرده است. تعبير «المسجدالاقصي» در نخستين آيه‌ي اين سوره بنابر سنت معمول حرم‌الشريف تعبير شده است.
در رد اين نظر استدلال شده است كه در عهد پيامبر اكرم … در محل معبد، هيچ‌گونه بنايي نبوده و سرزمين مقدس در قرآن مجيد با عنوان «ادني‌الارض» خوانده شده، نه «الاقصي».
و بالاخره اين‌كه، آيه حاكي از معراج شبانه به حرمي آسمانه است، اما شناخت موقعيت مكاني معبد يا هماهنگي در تعريف جغرافيايي، نتيجه گرفت كه سنت يگانه‌ تلقي‌كردن المسجدالاقصي با معبد اورشليم تاكنون غالب بوده است.
در مورد قبله نيز وضع به همين منوال است، در اينجا نيز به طور صريح به اورشليم اشاره نشده است، ولي حديثي كه از اين شهر به عنوان نخستين قبله ياد كرد، بي‌ترديد معتبر است. همانند قبله‌ي نخست نيز در جهت شهري مقدس قرار داشته و نزد يكتاپرستان، شهر مقدس ديگري جز بيت‌المقدس (اورشليم) نبوده است. (بيت‌المقدس، مرتضي اسعدي، ص 18- 17- 16).

3) نام‌هاي بيت‌المقدس در طول تاريخ

اورشليم تركيبي از دو واژه «اور» و «شليم» و بر روي هم «اورشليم» معناي شهر مقدس، شهر روشنايي، شهر صلح و آرامش و همچنين (ميراث مقدس) مي‌دهد.
از زمان سكونت حيتي‌ها در دو هزار سال ق.م در اين منطقه، اورشليم را «او- رو- سالم» و قبل از حمله‌ي حضرت داوود به آن «يبوس» مي‌گفته و در زمان تسلط آن حضرت اين شهر را «اورشالم»، «ايروشالائيم»، «يروشالم» و «اورشليم» به مفهوم «شهر صلح و آرامش» مي‌ناميدند.
در مورد نام «يورشاليم»گويند كه بازمانده دوره كنعاني هاست."يور"به معناي(تاسيس)و"شاليم"اسم رب النوع صلح مي باشد.
كنعاني هاكه بنا به روايتياولين گروه موحد در اين منطقه بوده اند ودرپايان هزاره چهارم ق.م در اين سرزمين مي زيسته اند شهر "يورساليم" را بنا كردند، اما چون پادشاه آنان «ملك صادق» دوستدار صلح و آرامش بود به خاطر «شاليم» خداوند صلح آن را «يورشاليم» شهر صلح ناميد.
و نيز پيش از حمله‌ي داوود به آنجا آن را «يبوس» مي‌خواندند، اما پس از تصرف «يبوس» به دست داوود نام آن به «اورشليم» يا «مدينه داوود» تغيير يافت.
يهوديان آن را بيت هميقداش (خانه مقدس) نيز مي‌گويند. همچنين پس از شورش بر كوخيا، زماني كه روميان بر آن شهر تسلط يافتند، نام «ايليا كاپيتولينا» (تپه‌ي خانه‌ي خدا) بر آن گذاشتند و آنجا را به صورت مركزي براي بت‌پرستي در آوردند نام «ايليا» تا زمان ظهور اسلام بر شهر باقي ماند و به تدريج اسامي بيت‌المقدس، بيت‌القدس، قدس، قدس شريف و مدينه‌ي مقدسه بر آن اطلاق شد. (تاريخ اورشليم، سيد جعفر حميدي، ص 16- 15).

4) حرم‌الشريف

حرم‌الشريف‌ بنايي است تقريباً به شكل يك سكوي چهار ضلعي تا حدي شبيه به ذوزنقه. (مسجدالاقصي و بيت‌المقدس، موحد خويي، ص 100)
مساحت آن بالغ بر 141 هزار هكتار مي‌باشد ساختمان حرم بر بالاي «كوه موريا» قرار دارد. اين حرم پس از ويراني‌هاي مكرر و حملات فراوان ملل و اقوام بيگانه به آن از قرن پنجم م به بعد، تقريباً متروك و محجور ماند. زماني روميان و روزگاري يونانيان و در وقتي ديگر ايرانيان و باز روميان بر آن مسلط بودند. قبل از آنها نيز آشوريان، كلدانيان، مصريان، بابليان، يونانيان و اقوام ديگر بر آن سلطه داشتند حرم‌الشريف داراي ده درب بسته است و در آن تعدادي راهرو وجود دارد كه پادشاهان و واليان مختلف، آنها را به مرور زماني ساخته‌اند.
در داخل محوطه‌ي حرم‌الشريف، مسجدالاقصي و قبه‌الصخره و ساير ابنيه‌ي متبركه قرار دارد نام حرم‌الشريف بر اين دو مسجد و ساير ساختمان‌هاي اطراف آنها تا ديوارهاي حصار شهر اطلاق مي‌گردد. (تاريخ اورشليم، حميدي، ص 181)
يهوديان و مسيحيان به حرم‌الشريف جبل‌الهيكل و كوه معبد ( Temle mount ) مي‌گويند و بر اين باورند كه معبد اول و دوم بر فراز آن قرار داشته است.
از همين روي ديوار غربي، تنها بخشي باقي مانده از معبد دوم است كه در اعتقادات يهود «ديوارندبه» نام دارد و به عقيده يهوديان مقدس‌ترين امكان است و همواره جايگاه نيايش و سوگواري بوده است. (مسجدالاقصي و بيت‌المقدس، جميل موحد خويي، ص 100)

5) ساختمان قبه‌الصخره

قبه‌الصخره يكي از زيباترين مكان‌هاي مقدس روي زمين است و از نظر سبك معماري نقاشي و ساختمان جزء ساختمان‌هاي بي‌نظير جهان محسوب مي‌گردد؛ زيرا قبه‌الصخره داراي سه شاخص عمده‌ي ساختماني مي‌باشد كه در ساختمان مساجد و اماكن مقدس ديگر مشاهده نمي‌شود.
1- ساختمان كلاً بر روي سكويي ذوزنقه‌اي شكل واقع شده است.
2- شكل قبه‌الصخره برخلاف ساختمان‌هاي مساجد و اماكن مقدسه‌ي جهان كه معمولاً مستطيل شكل هستند از يك هشت ضلعي منظم تشكيل گرديده است.
3- ساختمان قبه‌الصخره باز هم برخلاف ساختمان مساجد معمولاً فقط داراي يك گنبد بزرگ مي‌باشد و از آن جايي‌كه مناره از آثار ساختمان‌هاي دوره‌ي يهوديان نبوده، اين مسجد مناره‌اي ندارد.
بيت‌المقدس و مسجدالاقصي بر جميل موحد خويي، ص 94-93.
قبه‌الصخره ساختماني است، هشت ضلعي كه طول هر ضلع آن، حدود 20 متر و قطر داخلي آن، 46 متر است و قبه يا گنبد در بالاي آن قرار دارد.
قطر قاعده‌ي گنبد حدود 20 متر مي‌باشد. در ابتدا گنبد چوبي و بعدها سنگي شد. ارتفاع گنبد 30 متر است. در داخل ساختمان چها پيل پايه‌ي جسيم و دوازده ستون، بر گرد صخره برپا شده است كه گنبد بر آنها قرار دارد. صخره داراي ابعاد تقريبي 17 و 13 متر است. زير صخره، غاري است كه ورودي آن موسوم به باب‌المغاره در گوشه‌ي جنوب‌شرقي صخره واقع است. كيفيت صداي حاصل از كوبيدن پا بركف غار، حاكي از اين است كه زير آن نيز مغاره يا شايد چاهي معروف به «بئرالارواح» است كه مي‌پنداشتند، ارواح مردگان هفته‌اي دوبار در آنجا گرد مي‌آيند. بر قطعه‌اي از يك ستون مرمرين در جنوب غربي صخره «قدم محمد … ) قرار دارد كه جاي قدم‌هاي مبارك پيامبراكرم … است، در شبي كه به معراج رفتند.
قبه‌الصخره از لحاظ تزئينات از غني‌ترين ساختمان‌هاي اسلامي است. (تاريخ اورشليم، سيدجعفر حميدي، ص 17).
نور و روشنايي داخل ساختمان، به وسيله‌ي دو رديف پنجره تأمين مي‌گردد كه يك رديف آن در ديوارهاي هشت ضلعي و رديف ديگر در ديواره‌ي تحتاني گنبد و پيرامون ساختمان، ساخته شده‌اند.
ديوارهاي تحتاني ساختمان با بهترين كاشي‌هاي ايراني و عثماني پوشيده هستند. در سطح دروني گنبد آياتي از قرآن مجيد با بهترين خط و با طلاي ناب نوشته شده است. سطح بيروني گنبد مطلا و از نوعي آلياژ مخصوص پوشيده شده است كه دائماً به رنگ زرد مي‌درخشد، قبه‌الصخره چهار درب ورودي دارد كه در جهات چهارگانه قرار دارد. معمولاً درب غربي براي ورود و خروج نمازگزاران باز است. درب جنوبي به نام «باب مكه» و درب شرقي به نام «باب القصاء» معروف است. (بيت‌المقدس و مسجدالاقصي، جميل موحد خويي، ص 98).

6) قبه‌الصخره در طول تاريخ

صخره را يكي از سنگ‌هاي بهشت معرفي كرده‌اند و قبل از رسول خدا … همه پيامبران در اين مكان نماز گذارده‌اند و مواضع مختلف آن را به انبياء الهي نسبت مي‌دهند. محراب سليمان، مقام ابراهيم خليل، مقام خضر، محراب داوود (سيماي قدس، غلامعلي گلي زواره، ص 114).
نيز در ارتباط با معراج پيامبراكرم … مكان مقدس اسلامي است. معروف است كه در شب معراج، پيامبرگرامي اسلام … از روي اين صخره به معراج رفتند.
محل صخره همان جايي است كه در زمان حضرت سليمان نخستين معبد يا هيكل ساخته شد. اين مكان در هجوم بخت‌النصر (قرن ششم ق.م) ويران شد. در اواخر قرن ششم ق.م و در عصر كوروش هخامنش، مجدداً با نام بيت هميقداش دوم بنا گرديد. هفتاد سال پس از ميلاد مسيح، توسط تتيوس سردار رومي به كلي ويران شد. براي بار سوم نيز در زمان كنستانيتن امپراطور روم تجديد بنا گرديد و به تدريج تغييرات و اضافاتي كه بر آن داده شد. (تاريخ اورشليم، سيد جعفر حميدي، ص 18)
هنگامي كه عمر بيت‌المقدس را فتح كرد، صخره را از پليدي پاك نمود. بعدها در زمان حكومت عبدالملك به دستور وي قبه‌اي بر فراز صخره بنا شد. ساخت اين مكان، در سال 67 ﻫ.ق آغاز و به سال 71 ﻫ.ق تكميل شد.
در عهد مأمون عباسي، قبه‌الصخره آسيب ديد. مأمون آن را در سال 216 ﻫ.ق ترميم كرده و در كتيبه‌ي ستون مسجد، نام خود را به دروغ به عنوان باني قبه‌الصخره به يادگار گذاشت. بيت‌المقدس شهر پيامبران/ عبدا... ناصري طاهري/ ص 32.
در سال 407 ﻫ.ق قبه‌الصخره بر اثر زلزله ويران شد و شش سال بعد «ظاهر لاعزاز از دين الله» آن را ترميم كرد. در سال 461 ﻫ.ق نيز زلزله‌ي سنگين صخره را شكاف داد. بيت‌المقدس شهر پيامبران/ عبدا... ناصري طاهري در سال 1099م، صليبيون وارد بيت‌المقدس شدند و قبه‌الصخره به «كليساي شهسواران معبد» ) Knight templer ) ص 19 تبديل شد. داخل و خارج آن را با نقاشي‌ها و تصاوير قديسين مسيحي بياراستند و صليب بزرگي بر بالاي آن نصب كردند. در (582 ﻫ.ق/ 1187م) صلاح‌الدين ايوبي تغييراتي در قدس ايجاد كرد. در زمان سلطان سليمان قانوني نيز بناي قبه‌الصخره كاملاً تجديدساخت شد و در زمان سلاطين بعدي عثماني گنبد آن مطلا گشت. (سيد جعفر حميدي، تاريخ اورشليم،ص 18).

7) علت بناي قبه‌الصخره

يعقوبي معتقد است كه عبدا...بن زبير در مكه قيام كرده بود. خليفه عبدالملك‌بن مروان كه از بيعت مردم با او در ايام حج هراس داشت اين بنا را ساخت تا مردم در قدس حج كنند.
مقدسي صاحب احسن‌التقاسيم، معتقد است كه عظمت كليساهاي مسحيان در سوريه و ترس خليفه از تأثير اين عظمت در دل‌هاي مسلمين، خليفه اموي (عبدالملك‌بن مروان) را وادار به ساخت اين بناي بزرگ كرد. (بيت‌المقدس شهر پيامبران، عبدا... ناصري طاهري، ص 119).

8) چه كسي پايه‌گذار بناي قبه‌الصخره بود؟

مرتضي اسعدي در كتاب تاريخ بيت‌المقدس، با استناد به قول مطهربن طاهر كه مي‌گويد: «معاويه، عبادتگاه مسلمانان را به تقليد از عمر در آنجا بنا كرد» معتقد است تا طرح بناي قبه‌الصخره كه مستلزم تهميد مقدمات بسياري زيادي بوده، نيز در خلال حكومت طولاني و منضبط معاويه تدارك شده است. بر كتيبه‌ي اين قبه تاريخ سال 72 ﻫ.ق نقش بسته، اما آغاز حكومت عبدالملك (86-65) بسيار متلاطم و پرآشوب بوده است. (مرتضي اسعدي، تاريخ بيت‌المقدس،ص 25).

9) چرا قبه‌الصخره را (مسجدالصخره) نيز مي‌گويند؟

زير صخره غاري است كه در آن تقريباً 10 نفر مي‌توانند نماز بگذارند و به همين جهت اين محوطه را مسجدالصخره مي‌گويند و در حقيقت اطلاق نام مسجد صخره به همين محل صحيح‌تر به نظر مي‌رسد؛ زيرا همين محل است كه به عنوان مسجد در داخل صخره تعبيه شده است. براي ورود به داخل مسجد صخره از پله‌هاي سنگي كه با حجاري بر ديوارهاي صخره احداث شده است، استفاده مي‌شود. اين پله‌ها در قسمت جنوبي صخره واقع شده است. كف مسجد صخره در حدود سه متر پايين‌تر از كفت قبه‌الصخره است.
داخل مسجد به وسيله‌ي برق روشن مي‌شود. معمولاً زائران وارد مسجد صخره شده و براي تقرب به خدا و تبرك، دو ركعت نماز مي‌گذارند. مشهور است كه پيامبراكرم … در داخل همين مسجد نماز گزارده‌اند. (مسجدالاقصي و بيت‌المقدس، جميل موحد خويي، ص 100).
ادامه دارد.....
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : m_baran19




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط