تأثير آيات و احاديث در اشعار اقبال لاهوري (2)
نويسنده: پوران يوسفي پور
آن که شأن اوست يهدي من يزيد
از رسالت حلقه گرد ما کشيد (ص 69)
و يزيد الله الذين اهتدوا هدي و الباقيات الصالحات خير عند ربک ثوابا و خير مردا. (مريم 19)آيه 76.
هر که يا در بند اقليم و جداست
بي خبر از لم يلد لم يولد است (ص110)
رشته اي با لم يکن بايد قوي
تا قوي در اقوام بي همتا شوي
گر به الله الصمد دل بسته اي
از حد اسباب بيرون جسته اي
الله الصمد، لم يلد و لم يولد و لم يکن له کفوا احد. اخلاص (112)آيه 2و3و4.
مجو مطلق در اين دير مکافات
که مطلق نيست جز نورالسموات (ص165)
و لله نور السموات و الارض... نور (24)آيه 35.
اي فروغت صبح اعصار و دهور
چشم تو بيننده ما في الصدور (ص114)
ان الله عالم غيب السموات و الارض انه عليم بذات الصدور. فاطر (35)آيه 28.
مه و سالت نمي ارزد به يک جو
به حرف کم لبثتم عوطه زن شو (ص165)
قال کم لبثتم في الارض عدد سنين. مومنون (23)آيه 112.
آنکه حي لايموت آمد حق است
زيستن با حق حيات مطلق است (ص185)
و توکل علي الحي الذي لا يموت و سبح بحمده و کفي به بذنوب عباده خبيرا. فرقان (25)آيه 58.
زندگي جهد است و استحقاق نيست
جز به علم انفس آفاق نيست (ص190)
و في الارض آيات للموقنين و في انفسکم افلا تبصرون. ذاريات (51)آيات 20و21.
گر چه عين ذات او بي پرده ديد
رب زدني از زبان او چکيد (ص191)
فتعالي الله الملک و لاتجعل بالقران من قبل ان يقضي اليک و حيه و قل رب زدني علما. طه (20)آيه 114.
اي تو را تيري که ما را سينه سفت
حرف ادعوني که گفت و با که گفت (ص274)
و قال ربکم ادعوني استجب لکم ان الذين يستکبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين. سوره غافر (40)آيه 60.
صرصري ده با هواي باديه
انهم اعجاز نخل خاويه (ص201)
و اما عادفا هلکوا بريح صرصر عاتيه. سخرها عليهم سبع ليال و ثمانيه ايام حسوما فتري القوم فيها صرعي کانهم اعجاز نخل خاويه. الحاقه (69)آيه 6و7.
حرف اني جاعل تقدير او
از زمين تا آسمان تفسير او (ص208)
قال ربک للملائکه اني جاعل في الارض خليفه قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال اني اعلم ما لا تعلمون. بقره (2)آيه 30.
از ربا آخر چه مي زايد
کس نداند لذت قرض الحسن (ص316)
- من ذا الذي يقرض الله قرضا حسنا فيضاعفه له اضعافا کثيره و الله يقبض و يبسط و اليه ترجعون. بقره (2)آيه 245.
- من ذا الذي يقرض الله قرضا حسنا فيضاعفه له و له اجر کريم. حديد (57)آيه 11.
آب و نان ماست از يک مائده
دوده آدم کنفس واحده (ص316)
ما خلقکم و لا بعثکم الا کنفس واحده ان الله سميع بصير. لقمان(21) آيه 28.
نکته ي الا بسلطان يادگير
ورنه چون مور و ملخ در گل بمير (ص281)
يا معشر الجن و لانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات و الارض فانفذوا لا تنفذون الا بسلطان. الرحمن (55)آيه 33.
رازها با مرد بازگوي
شرح رمز کل يوم بازگوي (ص314)
يسئله من في السموات و الارض کل يوم هو في شان. رحمن (55)آيه 29.
بنده مون امين حق مالک است
غير حق هر شي که بيني هالک است (ص316)
و لا تدع مع الله الها آخر لا اله الا هو کل شي هالک الا وجهه له الحکم و اليه ترجعون. قصص (48)آيه 88.
ارض حق را ارض خود داني بگو
چيست شرح آيه ي لا تفسدوا (ص331)
و لا تفسدوا في الارض بعد اصلاحها و ادعوه خوفا و طمعا ان رحمه الله قريب من المحسنين. اعراف (7)آيه 56.
...و لا تفسدوا في الارض بعد اصلاحها ذلکم خير لکم ان کنتم مومنين. اعراف (7)آيه 85.
نورچشم رحمه للعالمين
آن امام اولين آخرين (ص103)
نوع انسان را پيام آخرين
حامل او رحمه للعاليمن (ص82)
خلق تدبير هدايت ابتداست
رحمه للعالمين انتهاست
و ماارسلناک الا رحمه للعاليمن. (سوره انبياء آيه 107)
الذي خلق فسوي و الذي قدر فهدي. اعلي (87)آيات 3و2
مدعا پيدا نگردد زين دو بيت
تا نبيني از مقام ما رميت (ص242)
فلم تقتلوهم و لکن الله قتلهم و ما رميت اذرميت و لکن الله رمي و ليبلي المومنين منه بلاء حسنا ان الله سميع عليم. انفال (8)آيه 17.
يا اولي الامري که منکم شان اوست
آيه ي حق حجت و برهان اوست (ص362)
يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم. نساء(4)آيه 59.
مرد حر محکم زورد لا تخف
ما به ميدان سر به جيب او سر به کف
نه آن لحني که ني شرقي و نه غربي است
نوايي از مقام لاتخف زن (ص454)
قلنا لا تخف انک انت الاعلي. طه (20)آيه 68.
از شريعت احسن التقويم شو
وارث ايمان ابراهيم شو (ص 402)
لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم. طين (95)آيه 1.
علم و حکمت ريزه ئي از خوان کيست؟
آيه فاصبحتم اندر شأن کيست؟(ص207)
و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا و اذکروا نعمت الله عليکم اذ کنتم اعداء فالف بين قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا. آل عمران (3)آيه 102.
خرقهي آن برزخ لا يبغيان
ديدمش در نکته ي لي خرقتان (ص426)
بينهما برزخ لا يبغيان. رحمن آيه 20. مصراع دوم اشاره به حديث: لي خرقتان الفقر والجهاد.
ملت بيضا تن و جان لا الله
ساز ما را پرده گردان لا الله
لا اله سرمايه اسرار ما
رشته اش شيرازه ي افکار ما
قباي لا اله خونين قبائي است
که بر بالاي نامردان دراز است (ص285)
در قرآن چندين بار به لا اله اشاره شده است
1- ب اقتباس از احاديث
آنکه خاشاک بتان از کعبه رفت
مرد کاسب را حبيب الله گفت (ص19)
الکاسب حبيب الله -کسب کننده (مال حلال) دوست خداست.
ذات او دروازه ي شهر علوم
زير فرمايش حجاز و چين و روم (ص34)
انا مديه العلم و علي بابها فمن ارادالمدينه فليات الباب. من شهر علم و علي در آن است پس هر کس که علم بخواهد بايد از درش وارد شود.
تا کجا در روز و شب باشي اسير
رمز وقت از لي مع الله يادگير (ص49)
لي مع الله هر کرا در دل نشست
آن جوانمردي طلسم من شکست (ص 285)
لي مع الله وقت لا يسعني فيه ملک مقرب و لا نبي مرسل.
بهر آن شهزاده ي خيرالملل
دوش ختم المرسلين نعم الجمل (ص74)
نعم الجعل جملکا و نعم العدلان انتما.
گفت با امت ز دنياي شما
دوستت دارم طاعت و طيب و نسا
آنکه نازد بر وجودش کائنات
ذکر او فرمود با طيب و صلوه (ص101)
پيامبر فرمودند: نماز، بوي خوش و زن را دوست دارم.
آن امن الناس بر مولاي ما
آن کليم اول سيناي ما (ص105)
امن الناس علي صحبته و ما له ابوبکر.
از حديث مصطفي داري نصيب
دين حق اندر جهان آمد غريب (ص314)
الاسلام جاء غريب. اسلام ظهور کرد در حاليکه غريب بود.
گفتمش بگذر ز آئين فراق
ابغض الاشياء عندي الطلاق
ابغض الاشياء عندي الطلاق
ابغض الحلال الي الله الطلاق (ص326)
منفورترين حلال ها نزد خداوند طلاق در خانواده است.
آنکه حرف شوق با اقوام گفت
جنگ را رهباني اسلام گفت (ص372)
الجهاد رهبانيه الاسلام. رهبانيت اسلام جهاد در راه خداست.
ضعف ايمان است و دلگيري است غم
نوجوانا نيمه ي پيري است غم (ص287)
الهم نصف الهرم.
مي شناسي حرص فقر حاضر است
من غلام آنکه برخود قاهر است (ص396)
اياکم و الطمع، فانه الفقر الحاضر. از طمع بپرهيزيد که آن فقر آماده است.
مومنان را گفت آن سلطان دين
مسجد من اين همه روي زمين (ص396)
پيامبر فرمودند: تمام روي زمين مسجد من است.
دو چارم کن به صبح من رآني
شبم را تاب مه آورده ي تست (ص749)
من رآني فقد راالله.
مسلمان را همين عرفان و ادراک
که خود فاش بيند رمز لولاک (ص485)
لولاک لما خلقت الافلاک. اي پيامبر اگر تو نبودي افلاک را نمي آفريدم.
خدا اندر قياس ما نگنجد
شناس آن را که گويد ما عرفناک (ص285)
عجز الواصفون عن صفتک ما عرفناک حق معرفتک. وصف کنندگان از وصف تو عاجز شدند و کسي نمي تواند آنطور که شايسته تو است تو را بشناسد.
در بدن داري اگر سوز حيات
هست معراج مسلمان در صلوه (ص407)
الصلوه معراج المومن = نماز معراج انسان مومن است.
گفت آن مقصود حرف کن فکان
زير پاي امهات آمد جنان (ص101)
الجنه تحت اقدام الامهات: بهشت زير پاي مادران است.
زندگي از دهر و دهر از زندگي است
لا تسبوا الدهر فرمان نبي است. (ص50)
لا تسبوا الدهر فان الله هوالدهر. روزگار را دشنام ندهيد که خدا همو روزگار است.
اي بردار من تو را از زندگي دادم نشان
خواب را مرگ گران دادن مرگ را خواب گران (ص271)
الناس نيام و اذا ماتوا انتبهوا. مردم در خواب هستند هنگامي که آنها مردند از خواب بيدار مي شوند.
يعني آن شمع شبستان وجود
بود در دنيا و از دنيا نبود
جلوه او قدسيان را سينه سوز
بود اندر آب گل آدم هنوز (ص76)
کنت نبياو آدم بين الماء و الطين. هنوز آدم در ميان آب و گل بود که من پيامبر بودم .
نشيمن را دل آدم نهاده است
نصيب مشت خاکي او فتاده است (ص170)
قلب المومن عرش الرحمن. عرش خداوند، دل انسان مومن است.
شعر را مقصود اگر آدم گري است
شاعري هم شيوه پيغمبري است (ص194)
الشعرا تلاميذ الرحمن. شاعران، شاگردان پرودگارند
پنهان به ذره ذره و ناآشنا هنوز
پيدا چو ماهتاب به آغوش کاخ و کوست (ص125)
من اختفي لشده نوره. خداوند بخاطر اينکه بسيار آشکار است پنهان به نظر مي رسد.
مسکن يار است شهر شاه من
پيش عاشق اين بود حب الوطن (ص155)
حب الوطن من الايمان. از نشانه هاي ايمان دوست داشتن وطن مي باشد.
رونق از ما محفل ايام را
او رسل را ختم و ما اقوام را
لا نبي بعدي از احسان خداست
پرده ناموس دين مصطفي است (ص70)
انت مني بمنزله هارون من موسي و لانبي بعدي. تو نزد من مانند هارون در نزد موسي هستي به جز اينکه بعد از من پيامبري نيست.
ج-اشاره با اسامي آيات و سور و پاره اي از اسامي و اصطلاحات قرآني
سطوت بانگ صلوات اندر نبرد
قرأت الصافات اندر نبرد (ص407)
به آياتش ترا کاري جز اين نيست
که از يس او آسان بميري (ص457)
امتزاج ماء و طين تن پرور است
کشته ي فحشا هلاک منکر است (ص40)
تا کجا خود را شماري ماء و طين
از گل خود شعله ي طور آفرين (ص37)
2- اشارات غير مستقيم قرآني
نعت پيامبر اکرم(ص) و منقبت خاندان نبوت
اي ظهور تو شتاب زندگي
جلوه ات تعبير خواب زندگي (ص116)
مسلم اول شه مردان علي
عشق را سرمايه ايمان علي (ص27)
مريم از يک نسبت عيسي عزيز
از شه نسبت حضرت زهرا عزيز (ص103)
از رسالت حلقه گرد ما کشيد (ص 69)
و يزيد الله الذين اهتدوا هدي و الباقيات الصالحات خير عند ربک ثوابا و خير مردا. (مريم 19)آيه 76.
هر که يا در بند اقليم و جداست
بي خبر از لم يلد لم يولد است (ص110)
رشته اي با لم يکن بايد قوي
تا قوي در اقوام بي همتا شوي
گر به الله الصمد دل بسته اي
از حد اسباب بيرون جسته اي
الله الصمد، لم يلد و لم يولد و لم يکن له کفوا احد. اخلاص (112)آيه 2و3و4.
مجو مطلق در اين دير مکافات
که مطلق نيست جز نورالسموات (ص165)
و لله نور السموات و الارض... نور (24)آيه 35.
اي فروغت صبح اعصار و دهور
چشم تو بيننده ما في الصدور (ص114)
ان الله عالم غيب السموات و الارض انه عليم بذات الصدور. فاطر (35)آيه 28.
مه و سالت نمي ارزد به يک جو
به حرف کم لبثتم عوطه زن شو (ص165)
قال کم لبثتم في الارض عدد سنين. مومنون (23)آيه 112.
آنکه حي لايموت آمد حق است
زيستن با حق حيات مطلق است (ص185)
و توکل علي الحي الذي لا يموت و سبح بحمده و کفي به بذنوب عباده خبيرا. فرقان (25)آيه 58.
زندگي جهد است و استحقاق نيست
جز به علم انفس آفاق نيست (ص190)
و في الارض آيات للموقنين و في انفسکم افلا تبصرون. ذاريات (51)آيات 20و21.
گر چه عين ذات او بي پرده ديد
رب زدني از زبان او چکيد (ص191)
فتعالي الله الملک و لاتجعل بالقران من قبل ان يقضي اليک و حيه و قل رب زدني علما. طه (20)آيه 114.
اي تو را تيري که ما را سينه سفت
حرف ادعوني که گفت و با که گفت (ص274)
و قال ربکم ادعوني استجب لکم ان الذين يستکبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين. سوره غافر (40)آيه 60.
صرصري ده با هواي باديه
انهم اعجاز نخل خاويه (ص201)
و اما عادفا هلکوا بريح صرصر عاتيه. سخرها عليهم سبع ليال و ثمانيه ايام حسوما فتري القوم فيها صرعي کانهم اعجاز نخل خاويه. الحاقه (69)آيه 6و7.
حرف اني جاعل تقدير او
از زمين تا آسمان تفسير او (ص208)
قال ربک للملائکه اني جاعل في الارض خليفه قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال اني اعلم ما لا تعلمون. بقره (2)آيه 30.
از ربا آخر چه مي زايد
کس نداند لذت قرض الحسن (ص316)
- من ذا الذي يقرض الله قرضا حسنا فيضاعفه له اضعافا کثيره و الله يقبض و يبسط و اليه ترجعون. بقره (2)آيه 245.
- من ذا الذي يقرض الله قرضا حسنا فيضاعفه له و له اجر کريم. حديد (57)آيه 11.
آب و نان ماست از يک مائده
دوده آدم کنفس واحده (ص316)
ما خلقکم و لا بعثکم الا کنفس واحده ان الله سميع بصير. لقمان(21) آيه 28.
نکته ي الا بسلطان يادگير
ورنه چون مور و ملخ در گل بمير (ص281)
يا معشر الجن و لانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات و الارض فانفذوا لا تنفذون الا بسلطان. الرحمن (55)آيه 33.
رازها با مرد بازگوي
شرح رمز کل يوم بازگوي (ص314)
يسئله من في السموات و الارض کل يوم هو في شان. رحمن (55)آيه 29.
بنده مون امين حق مالک است
غير حق هر شي که بيني هالک است (ص316)
و لا تدع مع الله الها آخر لا اله الا هو کل شي هالک الا وجهه له الحکم و اليه ترجعون. قصص (48)آيه 88.
ارض حق را ارض خود داني بگو
چيست شرح آيه ي لا تفسدوا (ص331)
و لا تفسدوا في الارض بعد اصلاحها و ادعوه خوفا و طمعا ان رحمه الله قريب من المحسنين. اعراف (7)آيه 56.
...و لا تفسدوا في الارض بعد اصلاحها ذلکم خير لکم ان کنتم مومنين. اعراف (7)آيه 85.
نورچشم رحمه للعالمين
آن امام اولين آخرين (ص103)
نوع انسان را پيام آخرين
حامل او رحمه للعاليمن (ص82)
خلق تدبير هدايت ابتداست
رحمه للعالمين انتهاست
و ماارسلناک الا رحمه للعاليمن. (سوره انبياء آيه 107)
الذي خلق فسوي و الذي قدر فهدي. اعلي (87)آيات 3و2
مدعا پيدا نگردد زين دو بيت
تا نبيني از مقام ما رميت (ص242)
فلم تقتلوهم و لکن الله قتلهم و ما رميت اذرميت و لکن الله رمي و ليبلي المومنين منه بلاء حسنا ان الله سميع عليم. انفال (8)آيه 17.
يا اولي الامري که منکم شان اوست
آيه ي حق حجت و برهان اوست (ص362)
يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم. نساء(4)آيه 59.
مرد حر محکم زورد لا تخف
ما به ميدان سر به جيب او سر به کف
نه آن لحني که ني شرقي و نه غربي است
نوايي از مقام لاتخف زن (ص454)
قلنا لا تخف انک انت الاعلي. طه (20)آيه 68.
از شريعت احسن التقويم شو
وارث ايمان ابراهيم شو (ص 402)
لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم. طين (95)آيه 1.
علم و حکمت ريزه ئي از خوان کيست؟
آيه فاصبحتم اندر شأن کيست؟(ص207)
و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا و اذکروا نعمت الله عليکم اذ کنتم اعداء فالف بين قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا. آل عمران (3)آيه 102.
خرقهي آن برزخ لا يبغيان
ديدمش در نکته ي لي خرقتان (ص426)
بينهما برزخ لا يبغيان. رحمن آيه 20. مصراع دوم اشاره به حديث: لي خرقتان الفقر والجهاد.
ملت بيضا تن و جان لا الله
ساز ما را پرده گردان لا الله
لا اله سرمايه اسرار ما
رشته اش شيرازه ي افکار ما
قباي لا اله خونين قبائي است
که بر بالاي نامردان دراز است (ص285)
در قرآن چندين بار به لا اله اشاره شده است
1- ب اقتباس از احاديث
آنکه خاشاک بتان از کعبه رفت
مرد کاسب را حبيب الله گفت (ص19)
الکاسب حبيب الله -کسب کننده (مال حلال) دوست خداست.
ذات او دروازه ي شهر علوم
زير فرمايش حجاز و چين و روم (ص34)
انا مديه العلم و علي بابها فمن ارادالمدينه فليات الباب. من شهر علم و علي در آن است پس هر کس که علم بخواهد بايد از درش وارد شود.
تا کجا در روز و شب باشي اسير
رمز وقت از لي مع الله يادگير (ص49)
لي مع الله هر کرا در دل نشست
آن جوانمردي طلسم من شکست (ص 285)
لي مع الله وقت لا يسعني فيه ملک مقرب و لا نبي مرسل.
بهر آن شهزاده ي خيرالملل
دوش ختم المرسلين نعم الجمل (ص74)
نعم الجعل جملکا و نعم العدلان انتما.
گفت با امت ز دنياي شما
دوستت دارم طاعت و طيب و نسا
آنکه نازد بر وجودش کائنات
ذکر او فرمود با طيب و صلوه (ص101)
پيامبر فرمودند: نماز، بوي خوش و زن را دوست دارم.
آن امن الناس بر مولاي ما
آن کليم اول سيناي ما (ص105)
امن الناس علي صحبته و ما له ابوبکر.
از حديث مصطفي داري نصيب
دين حق اندر جهان آمد غريب (ص314)
الاسلام جاء غريب. اسلام ظهور کرد در حاليکه غريب بود.
گفتمش بگذر ز آئين فراق
ابغض الاشياء عندي الطلاق
ابغض الاشياء عندي الطلاق
ابغض الحلال الي الله الطلاق (ص326)
منفورترين حلال ها نزد خداوند طلاق در خانواده است.
آنکه حرف شوق با اقوام گفت
جنگ را رهباني اسلام گفت (ص372)
الجهاد رهبانيه الاسلام. رهبانيت اسلام جهاد در راه خداست.
ضعف ايمان است و دلگيري است غم
نوجوانا نيمه ي پيري است غم (ص287)
الهم نصف الهرم.
مي شناسي حرص فقر حاضر است
من غلام آنکه برخود قاهر است (ص396)
اياکم و الطمع، فانه الفقر الحاضر. از طمع بپرهيزيد که آن فقر آماده است.
مومنان را گفت آن سلطان دين
مسجد من اين همه روي زمين (ص396)
پيامبر فرمودند: تمام روي زمين مسجد من است.
دو چارم کن به صبح من رآني
شبم را تاب مه آورده ي تست (ص749)
من رآني فقد راالله.
مسلمان را همين عرفان و ادراک
که خود فاش بيند رمز لولاک (ص485)
لولاک لما خلقت الافلاک. اي پيامبر اگر تو نبودي افلاک را نمي آفريدم.
خدا اندر قياس ما نگنجد
شناس آن را که گويد ما عرفناک (ص285)
عجز الواصفون عن صفتک ما عرفناک حق معرفتک. وصف کنندگان از وصف تو عاجز شدند و کسي نمي تواند آنطور که شايسته تو است تو را بشناسد.
در بدن داري اگر سوز حيات
هست معراج مسلمان در صلوه (ص407)
الصلوه معراج المومن = نماز معراج انسان مومن است.
گفت آن مقصود حرف کن فکان
زير پاي امهات آمد جنان (ص101)
الجنه تحت اقدام الامهات: بهشت زير پاي مادران است.
زندگي از دهر و دهر از زندگي است
لا تسبوا الدهر فرمان نبي است. (ص50)
لا تسبوا الدهر فان الله هوالدهر. روزگار را دشنام ندهيد که خدا همو روزگار است.
اي بردار من تو را از زندگي دادم نشان
خواب را مرگ گران دادن مرگ را خواب گران (ص271)
الناس نيام و اذا ماتوا انتبهوا. مردم در خواب هستند هنگامي که آنها مردند از خواب بيدار مي شوند.
يعني آن شمع شبستان وجود
بود در دنيا و از دنيا نبود
جلوه او قدسيان را سينه سوز
بود اندر آب گل آدم هنوز (ص76)
کنت نبياو آدم بين الماء و الطين. هنوز آدم در ميان آب و گل بود که من پيامبر بودم .
نشيمن را دل آدم نهاده است
نصيب مشت خاکي او فتاده است (ص170)
قلب المومن عرش الرحمن. عرش خداوند، دل انسان مومن است.
شعر را مقصود اگر آدم گري است
شاعري هم شيوه پيغمبري است (ص194)
الشعرا تلاميذ الرحمن. شاعران، شاگردان پرودگارند
پنهان به ذره ذره و ناآشنا هنوز
پيدا چو ماهتاب به آغوش کاخ و کوست (ص125)
من اختفي لشده نوره. خداوند بخاطر اينکه بسيار آشکار است پنهان به نظر مي رسد.
مسکن يار است شهر شاه من
پيش عاشق اين بود حب الوطن (ص155)
حب الوطن من الايمان. از نشانه هاي ايمان دوست داشتن وطن مي باشد.
رونق از ما محفل ايام را
او رسل را ختم و ما اقوام را
لا نبي بعدي از احسان خداست
پرده ناموس دين مصطفي است (ص70)
انت مني بمنزله هارون من موسي و لانبي بعدي. تو نزد من مانند هارون در نزد موسي هستي به جز اينکه بعد از من پيامبري نيست.
ج-اشاره با اسامي آيات و سور و پاره اي از اسامي و اصطلاحات قرآني
سطوت بانگ صلوات اندر نبرد
قرأت الصافات اندر نبرد (ص407)
به آياتش ترا کاري جز اين نيست
که از يس او آسان بميري (ص457)
امتزاج ماء و طين تن پرور است
کشته ي فحشا هلاک منکر است (ص40)
تا کجا خود را شماري ماء و طين
از گل خود شعله ي طور آفرين (ص37)
2- اشارات غير مستقيم قرآني
نعت پيامبر اکرم(ص) و منقبت خاندان نبوت
اي ظهور تو شتاب زندگي
جلوه ات تعبير خواب زندگي (ص116)
مسلم اول شه مردان علي
عشق را سرمايه ايمان علي (ص27)
مريم از يک نسبت عيسي عزيز
از شه نسبت حضرت زهرا عزيز (ص103)