بررسي ديدگاه فيض كاشاني در تحليل مفهوم، معيار و حكم اخلاقي حسد

از رذايل اخلاقي كه هماره در دين، نكوهش مي شود، حسد است. آيات و روايات متعدّدي را در اين مورد مي توان رصد نمود. فيض كاشاني از انديشمنداني است كه تحليل مفاهيم اخلاقي را از دغدغه هاي خويش ساخته است. در اين مقاله،
دوشنبه، 29 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسي ديدگاه فيض كاشاني در تحليل مفهوم، معيار و حكم اخلاقي حسد
 بررسي ديدگاه فيض كاشاني در تحليل مفهوم، معيار و حكم اخلاقي حسد

 

نويسندگان:
فرشته ابوالحسني نياركي (1)
هاشم قرباني (2)


 

چكيده:

از رذايل اخلاقي كه هماره در دين، نكوهش مي شود، حسد است. آيات و روايات متعدّدي را در اين مورد مي توان رصد نمود. فيض كاشاني از انديشمنداني است كه تحليل مفاهيم اخلاقي را از دغدغه هاي خويش ساخته است. در اين مقاله، ديدگاه فيض كاشاني را در تحليل مفهوم حسد و معيار آن و حكم اخلاقي و شرعي آن، با توجّه به آراي ديگر دانشمندان مورد نقد و بررسي قرار داده ايم. مسائل مرتبط با حسد در گرو تحليل مفهوم حسد، انواع و ابعاد آن، و بيان ملاك تمايز مصداقي آن است. تعريف حسد، به تحليل مفهومي و معنايي حسد مي پردازد و جنبه ي ثبوتي و ذهني دارد. معيار حسد جنبه ي اثباتي و عيني و خارجي داشته و به ارائه ي ابزار و ملاكي براي تشخيص حسد از مفاهيم مقابلش نظير نصح و خيرخواهي و مفاهيم ديگري چون غبطه و منافسه و... مي پردازد.
كليدواژه ها: فيض كاشاني، حكم اخلاقي، حكم شرعي، حسد.

1- طرح مسأله

حسد يكي از رذايل اخلاقي است كه در آيات و روايات، بسيار مورد نكوهش قرار گرفته است: « من شر حاسد اذا حسد؛ بگو (اي پيامبر) من پناه مي برم از شر حسود، آنگاه كه حسادت كند »،‌ (3) در روايات بسياري نيز نكوهش حسد آمده است: « پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله و سلم): اي گروه مردم! همانا ابليس آدم را به حسادت از بهشت بيرون كرد پس به يكديگر حسادت نورزيد كه كارهاي شما تباه مي شود و گام هاي شما در راه راست مي لغزد ». (4) امام علي (عليه السلام): « از حسد بر حذر باش كه آن بدترين منش و زشت ترين صفت است و از خلق و خوي ابليس است ». (5) امام باقر (عليه السلام): « حسد ايمان را مي خورد همان گونه كه آتش هيزم را مي خورد ». (6) در حديث ديگري از امام صادق (عليه السلام) آمده است: « آفت دين و ايمان (سه چيز است): حسد و خودبزرگ بيني و فخرفروشي ». (7)
در اين مقاله، ديدگاه فيض كاشاني در تحليل مفهوم حسد و معيار آن و حكم اخلاقي و شرعي آن، با توجّه به آراي ديگر دانشمندان مورد نقد و بررسي قرار مي گيرد. مسائل مرتبط با حسد در گرو تحليل مفهوم حسد، انواع و ابعاد آن، و بيان ملاك تمايز مصداقي آن است. تعريف حسد، به تحليل مفهومي و معناي حسد مي پردازد و جنبه ي ثبوتي و ذهني دارد. معيار حسد جنبه ي اثباتي و عيني و خارجي داشته و به ارائه ي ابزار و ملاكي براي تشخيص حسد از مفاهيم مقابلش نظير نصح و خيرخواهي و مفاهيم ديگري چون غبطه و منافسه و ... مي پردازد. استاد مطهري در آثار خويش به تمايز و تفكيك معيار ثبوتي و اثباتي و اهميت آن اشاره كرده است. (8) تحليل ديدگاه فيض كاشاني در تعريف، معيار و حكم اخلاقي و شرعي حسد با توجّه به آراي ديگر انديشمندان و استقصا و طبقه بندي و نقد و ارائه ي تحليل جامع و مانع امكان پذير است.

2- تحليل مفهوم حسد

1-2- لزوم تحليلي روشن از حسد

پاسخ به چيستي حسد نقش مهمي در پيش گيري عملي آن دارد. از آن جا كه هر كسي متناسب با درك و تصوّرش از هر چيزي، به آن مي پردازد، نقد اين تصوّر اهميت دارد. زيرا تصوّر ناقص از يك فعاليّت، موجب برگرفتن روش ها و ابزارهاي نامناسب است و ابزارهاي نامناسب كارايي و اثربخشي را كاهش مي دهد. (9) با اين بيان لزوم شناخت مفاهيم اخلاقي جهت التزام عملي و يا اجتناب از آن ها ضرورت مي يابد. به عبارت ديگر پيش از پرهيز و يا ترويج يكي از مفاهيم اخلاقي نظير خيرخواهي، تواضع و ... و در مقابل حسد، عجب، تكبر و ... بايد مفاهيم آنها را شناخت و سپس به راهكارهاي اجتناب از رذايل و ترويج فضايل همّت گماشت. با اين بيان اهميّت تعريف و تحليل حسد آشكار است.

2-2- تحليل فيض كاشاني از حسد

فيض كاشاني در باب اهميّت نقد تصوّر حسد در اجتناب از آن مي نويسد:‌ « از آنجا كه كينه و حسد و خشم از عواملي هستند كه بنده را به جايگاه هلاكت مي كشانند، پس آدمي چه بسيار نيازمند است كه مواضع هلاكت و بدي هاي خود را بشناسند تا از آن ها بپرهيزد و اگر در دل جاي دارد آن را برطرف سازد و اگر به دلش وارد شد، آن را درمان کند، زيرا كسي كه شرّ را نمي شناسد در آن مي افتد و هر كه آن را بشناسد، شناخت بدون آشنايي با راه دفع شرّ كافي نيست ». (10)
دانشمندان در باب حسد تعريف هايي در آثار خود ارائه داده اند. غزالي در احياء العلوم (11) تعريفي از حسد ارائه داده است كه فيض كاشاني نيز به تبعيت از احياء العلوم غزالي، در المحجة البيضا مي نويسد: « بدان كه حسد فقط بر نعمت است و هرگاه خدا نعمتي به برادرت ارزاني كند تو نسبت به آن دو حالت داري: يكي آن كه از آن نعمت متنفّر باشي و زوال آن را بخواهي؛ اين حالت حسد نام دارد. بنابراين تعريف حسد كراهت داشتن از نعمت (ديگران) و دوست داشتن زوال آن از صاحب نعمت است. حالت دوّم اين كه به نابودي نعمت علاقه نداشته باشي و از نعمت و دوام آن ناراحت نشوي ولي نظير آن را براي خود بخواهي. اين حالت غبطه نام دارد و گاه به آن منافست گويند. گاه منافست، حسد ناميده مي شود و به عكس. يعني گاه بر حسد، منافست اطلاق مي شود و يكي از دو لفظ به جاي ديگري به كار مي رود، امّا پس از فهميدن معني در نامگذاري ها نيست. » (12)
تحليل حسد را در ديگر اثر مشهور اخلاقي فيض الحقايق في محاسن الاخلاق نيز شاهديم: ‌« معناي حسد كراهت داشتن نعمت است بر آن كسي كه حسد بر آن مي برند و محبّت داشتن به زوال نعمت از آن. و اگر خواهش به زوال نعمتِ او و كراهت از دوام نعمتش نداشته باشد، امّا مثل آن نعمت را از براي خود خواهش داشته باشد آن را غبطه و منافسه خوانند. » (13)
فيض كاشاني نصح را نقطه ي مقابل حسد خوانده ودر موضعي مي نويسد:‌« و هي إرادة بقاء النعمة علي المسلم ممّا له فيه صلاح، و ضدّه الحسد: و هو إرادة زوالها عنه مّما له فيه صلاح، فان انتفي الصلاح فغيرة و إن اراد مثلها لنفسه دون الزوال عنه فغبطة و منافسة ». (14)

3-2- تحليل برخي از دانشمندان در باب حسد

بررسي و فهم و نقد ديدگاه فيض كاشاني با مطالعه ي تطبيقي موردي از آراي ديگر دانشمندان آشكار مي شود؛ بدين سان به معرّفي تحليلي برخي از ديدگاه هاي دانشمندان مختلف در باب حسد مي پردازيم: علامه مجلسي در مذمت حسد مي نويسد: « اما حسد آن است كه كسي زوال نعمت را از محسود بخواهد، لكن اگر براي خود مثل آنچه او دارد يا حتّي بيشتر، بخواهد و از داشتن او مضايقه نداشته باشد، اين حسد نيست و غبطه است و اگر غبطه در صفات حسنه باشد ممدوح است. » (15) ابن عربي در تهذيب الاخلاق مي نويسد: ‌« حسد درد كشيدن انسان از خير و خوبي هايي كه در ديگران مي بيند، فضيلت هايي كه در آنان مي يابد و تلاش براي از بين بردن آنان و خيرهاي موجود در آنها است. » (16)
به عبارت ديگر حسد آن است كه نعمتي را كه خدا به برادر ديني تو داده، براي او نخواهي و از آن رنج بري و آرزوي زوال آن را داشته باشي، چه مشابه آن نعمت به تو برسد و چه نرسد؛ ولي غبطه آن است كه با نعمت او كاري نداشته باشي، و آرزو كني كه خودت هم نظير آن نعمت را داشته باشي. (17)
مرحوم شبّر نيز تعريفي مشابه ارائه داده است:‌« حسد هميشه در مورد نعمت پيدا مي شود، هنگامي كه نعمتي به بنده اي عطا مي شود كه ناظر بر تنعم اوست، اگر شكرگزار يا بي تفاوت نباشد، يكي از دو حالت در او پيدا مي شود: 1. اينكه از وجود آن نعمت ناراحت باشد و زوال آن را آرزو كند، اين حالت، حسد ناميده مي شود، 2. اينكه از وجود نعمت ناراحت نباشد و زوال آن را آرزو نكند، ولي مايل باشد كه او هم از چنين نعمتي برخوردار باشد، اين حالت، غبطه يا رقابت ناميده مي شود. » (18)
آيت الله مكارم شيرازي در تحليل حسد مي نويسد: « حسد به معني ناراحت شدن از نعمت، هايي است كه خداوند نصيب ديگران كرده و آرزوي زوال آنها و حتّي تلاش و كوشش در اين راه است. » (19) در اين مفهوم سازي حسد نقطه ي مقابل خيرخواهي است. در اين تعريف، خيرخواهي يعني اين كه انسان از نعمت هايي كه نصيب ديگري مي شود، لذت ببرد و در راه حفظ آن بكوشد و سعادت خود را در سعادت ديگران بداند و منابع ديگران را با منابع خود به يك چشم بنگرد. (20)
شهيد صدر در نقد تعريف ديگران مي نويسد:‌« گفته اند حسد آرزومندي دور شدن نعمتي از كسي، و رسيدن آن به خود حسود است. قسمت دوّم تعريف را نمي توان پذيرفت؛ زيرا گاه مي شود كه حسود خودش آن نعمت را دارد و با وجود آن، حسد مي ورزد، و گاه مي شود كه حسود زيان خويش، بلكه مرگ خود را مي خواهد، تا نعمت آن كس سلب شود. پس حسد همان بدخواهي و آرزومندي زوال نعمت است و بس. » (21)
امام خميني در شرح چهل حديث تحليل جديد از حسد ارائه مي دهد: « شرح حسد حالتي است نفساني كه صاحب آن آرزو كند سلب كمال يا نعمت متوهمي را از غير، چه آن نعمت را خود دارا باشد يا نه، و چه بخواهد به خودش برسد يا نخواهد... زير اكه لازم نيست آن چيزي را كه حسود ميل زوال آن را دارد، كمال باشد في نفسه، چه بسا از نقايص و رذايل باشد و حسود گمان كرده كه كمال است... پس ميزان توهم نعمت و گمان نعمت است نه خود آنها.. و آن غير از غبطه است چه كه صاحب آن مي خواهد از براي نعمتي را كه در غير توهم كرده است، بدون آن كه ميل زوال آن را از او داشته باشد. » (22)
مصباح يزدي نيز در بحث از عوامل پيدايش حسد، تعريفي ارائه داده است:‌« وقتي انسان ديگري را واجد نعمتي ببيند و خود را فاقد آن ببيند، و در مقايسه خويش با آن شخص، خود را كمتر از وي احساس كند، به جاي آن كه براي بدست آوردن آن نعمت و بالا بردن خويش بكوشد و به حد او برسد زوال نعمت او را آرزو مي كند. » (23)

4-2-نقد و بررسي تحليل فيض از حسد و رهگذر تعريفي جامع

ارائه ي تعريفي جامع از حسد، زماني ممكن است كه با استقصا، طبقه بندي و تحليل آراي دانشمندان به تعريفي دست يابي كه جامع تمامي ابعاد رذيلتي به نام حسد باشد. ارائه ي تعريفي جامع از حسد، مواضع قوّت و نقصان تحليل فيض كاشاني از آن را نمايانگر است. در اين مقام سعي مي شود با ارائه ي تعريفي جامع از حسد با استفاده از آراي گوناگون انديشمندان اخلاق، تحليل فيض كاشاني نقد و بررسي گردد.
در تحليل حسد بايد ابتدا طرف هاي ارتباطي در آن را ملاحظه كرد: در هر رفتار مبتني بر حسد چهار چيز وجود دارد و به عبارت منطقي كلمه ي حسد محمولي چهار موضعي است: الف. حسود (x)، ب.فرد مورد حسد (y)، ج. چيز مورد حسد متعلّق به y (z)، د. نوع مواجهه ي حسود با (n)z
برحسب تنوّع و تفاوت z و نوع مواجهه حسود با آن (n)، حسد متنوّع و داراي درجات مختلف مي شود، بر اين اساس مي توان گفت حسد مفهومي مشكّك و داراي درجات است و در مفهوم حداقلي، مي توان، كمترين درجه ي آن را در تعريف حسد اخذ كرد، اما تحليل جامع زماني است كه تعريف محقّق، ناظر بر تنوّع درجات و حسد باشد؛ ولي با اين بيان مي توان دانست، تعريفي كه ناظر بر مفهوم حداقلي حسد است، تعريفي صحيح است؛ اگرچه ناظر بر مراتب بالاي حسد نيست و تعريف حداكثري از حسد كه مشير بر درجات بالاي حسد است، جامع نبوده و مراتب پاييني را فروگذارده است.
تحليل انديشمندان در باب چيز مورد حسد (z) و نوع مواجهه ي حسود با آن (n)، متفاوت است و تفاوت در توجّه آنان به اين دو امر، سبب تفاوت تعريف ايشان از حسد شده است. امر مورد حسد (z) يا فقط بر نعمت است (فيض كاشاني و مرحوم شبّر فقط به اين امر اشاره كرده اند)، كه اين نعمت مي تواند مادي يا معنوي (كمالات و ...) باشد (ابن عربي بر امور معنوي اشاره داده است، وي در تحليل امر مورد حسد به خير و خوبي و يا فضايل اشاره كرده است)، و يا علاوه بر نعمت، خيرها و نتايج حاصل از نعمتي باشد (ابن عربي به اين وجه اشاره كرده است)، و يا نعمت پنداري يا كمالي متوهم باشد يعني امري كه نعمت نيست، ولي حسود آن را نعمت مي پندارد (تنها تحليل امام خميني جامع اين مرتبه است)، و يا در كل نوعي احساس كهتري و ذل نفس است نسبت به فرد ديگر و اين احساس ناشي از هر چيز مي تواند باشد، هرگونه برخورداري، مثبت يا منفي، امري كمالي يا مقابل آن، امري واقعي يا متوهم، به نظر مي رسد در تحليل حسد، امر مورد حسد هر چيزي مي تواند باشد كه سبب احساس كهتري در حسود گردد، مصباح يزدي به اين امر اشاره كرده است. البته تحليل عده اي از انديشمندان معاصر اخلاق از حسد ناظر بر اين مطلب است: « تحليل حسد در انگيزه ي رفتار انسان ها نيز قابل تأمل است كه از اين حيث رفتار انسان ها را در سه گروه طبقه بندي مي كنند: انسان هاي فاقد انگيزه، انسان ها با انگيزه ي دروني و به تعبيري خود انگيخته و انگيزه ي بيروني كه حاصل از مقايسه با ديگري است. هرگاه انگيزه ي رفتاري بيروني و ناشي از مقايسه با ديگري باشد، سبب ايجاد كهتري و ذل نفس و تنش رواني است. در برطرف شدن تنش رواني مكانيسم دفاعي دو گونه مي تواند باشد: مكانيسم دفاعي منفي و مثبت. در مكانيسم منفي و مخرب فرد سعي مي كند فرد مورد حسد را نظير خود سازد كه اين رفتار حسد است. اما مكانيسم دفاعي مثبت غبطه نام دارد و در آن فرد سعي مي كند خود را شبيه فرد مورد غبطه سازد. » (24)
نوع مواجهه ي حسود با امر مورد حسد (‌z) متعلّق به فرد مورد حسد (y)، نيز سبب تفاوت در درجات حسد مي شود، همچنين توجّه مؤلّفان و انديشمندان به گونه اي از انواع مواجهات حسود با امر مورد حسد، سبب تفاوت در تعريف ايشان از حسد شده است. فرد در مواجهه ي با امر مورد حسد، مي تواند رفتارهاي متفاوتي داشته باشد: يا نسبت به امر مورد حسد در فرد مقابل، كراهت دارد يعني از داشتن نعمت در وي ناراحت مي شود و يا كراهت نداشته و ناراحت نمي شود. البته اين « يا » به معني منع خلو نيست، و شق سومي و بلكه چهارمي نيز متصوّر است: شايد فرد نسبت به برخورداري شخص ديگري بي تفاوت باشد و يا حتي شكرگزار بوده و از داشتن نعمت ديگري ناراحت نشود؛ مرحوم شبر، با دقّت در فرار از دام ايهام منع خلو، به اين دو شق نيز اشاره كرده است. اگر فرد شكرگزار باشد نيز داراي درجات متعدّد است كه بالاترين آن، نصح و خيرخواهي است كه انديشمندان نظير فيض كاشاني و مكارم شيرازي آن را نقطه ي مقابل حسد دانسته اند اما بايد توجّه داشت خيرخواهي و نصح و در مقابل حسد، هر دو مشكك و ذومراتب هستند و در باب دو مفهوم مشكك به آساني نمي توان حكم به تقابل آنها كرد مگر با توجّه به درجات.
اگر فردي با مشاهده برخورداري اي در فرد ديگر ناراحت نشود، يا آن امر را براي خود مي خواهد يا نمي خواهد. محقّقان شق اول را امري پسنديده و نام آن را غبطه نهاده اند. زيرا اگر فرد آن چيز را براي خود بخواهد و براي آن تلاش كند، سبب پيشرفت و ترقي وي شده و پتانسيلي مثبت براي تحرك وي به سوي كمال است و اگر آن را نخواهد نسبت به آن بي تفاوت است كه اين بي تفاوتي نه غبطه است و نه حسد بلكه امر ديگري است كه نه فضيلت است و نه رذيلت.
اگر فرد از برخورداري اي در فرد ديگر ناراحت شود، اين خود شامل مراتب مختلف مي شود: يا تنها از برخورداري فرد ناراحت مي شود كه اين نازل ترين مرتبه ي حسد است كه غالب انديشمندان به اين مرتبه ي حسد اشاره نكرده اند. به نظر مي رسد تعريف حداقلي از حسد كه مرز آن را با مفاهيم مقابل متمايز مي كند اين درجه از حسد است. و يا اگر همراه با كراهت و ناراحت شدن از نعمت است، شخص علاقه و آرزوي زوال نعمت را داشته باشد، فيض كاشاني مرحوم شبر، مكارم شيرازي و ديگران حسد را در اين درجه تعريف كرده اند. اينكه حسود آرزوي زوال نعمتي داشته باشد، يا آرزوي داشتن نعمت به خود را دارد و يا ندارد. مرحوم صدر اينكه آرزوي داشتن نعمت براي خود داشته باشد را، از تحليل حسد جدا كرده است و آن را حسد نمي خواند، در حالي كه حذف اين قيد صحيح نيست. زيرا به ذو مراتب بودن حسد توجّه اي نشده است: « گفته اند حسد آرزومندي دور شدن نعمتي از كسي، و رسيدن آن به خود حسود است. قسمت دوّم تعريف را نمي توان پذيرفت زيرا گاه مي شود كه حسود زيان خويش، بلكه مرگ خود را مي خواهد، تا نعمت آن كس سلب شود. پس حسد همان بدخواهي و آرزومندي زوال نعمت است و بس. » (25)
از ديگر درجات حسد که از بالاترين درجه ي آن است، اين است كه علاوه بر كراهت داشتن از نعمت ديگري و علاقه زوال آن، تلاش در از بين بردن نعمت كرد و اين درجه از حسد كه علاوه بر احساس است، نوعي تخريب و عمل فعالانه است. تحليل ابن عربي و مكارم شيرازي اين مرحله ي از حسد را نيز شامل است و مي توان اين تحليل را تعريف حداكثري از حسد دانست.
در نقد ديدگاه فيض با مقايسه با ديگران و تحليل جامع ارائه شده در مقاله ي حاضر، مي توان بر مزايا و موارد نقصان تعريف وي اشاره كرد: فيض كاشاني در تحليل امر مورد حسد (z)، در المحجة البيضاء، الحقائق و كتاب النخبة في الحکمة العملية و الأحكام الشرعية، با تأكيد بر نعمت بودن امر مورد حسد، در تعريف حسد، از جامعيّت تعريف برخوردار نيست. زيرا همان طور كه گفته شد ممكن است امر مورد حسد، فضايل و يا حتّي امر موهوم و نادرستي باشد. همچنين تحليل فيض كاشاني از حسد، تعريفي حداقلي از حسد است و بر درجات پايين حسد ناظر است. تحليل حداقلي اگرچه جامع تمامي مراتب امري مشكّك نظير حسد نيست، اما مانع اغيار است و مرز حسد را با مفاهيم مقابل نظير غبطه و ... نمايانگر است. البته ايشان خود به ذو مراتب بودن حسد اشاره اي نکرده است. فيض كاشاني در تعريف خود با دچار شدن در ايهام منع خلو، و تقسيم با دو ‌« يا » به برخي از مراتب كه حسد را از مفاهيم مقابل متمايز مي كند، اشاره اي نكرده است. زيرا فيض بيان كرده كه در مواجهه ي با برخورداري ديگران، يا از آن نعمت ناراحت مي شوي و زوال آن را مي خواهي؛ اين حالت حسد نام دارد و يا به نابودي نعمت علاقه نداشته باشي و از نعمت آن ناراحت نشوي، ولي نظير آن را براي خود بخواهي. اين حالت غبطه نام دارد. اين نوع تحليل گرفتار آمدن در ايهام منع خلو است. زيرا شق سوم و چهارمي هم ممكن است وجود داشته باشد كه فرد نسبت به برخورداري ديگران شكرگزار بوده و آن را براي وي بيشتر بخواهد كه اين نصح است و يا حتي نسبت به برخورداري وي بي تفاوت باشد. تعريف فيض كاشاني از حسد، به ذو مراتب بودن حسد توجّه ندارد و همان طور كه گفته شد از تعاريف حداقلي حسد است. البته تحليل وي مانع نازل ترين مرتبه ي حسد است، زيرا وي آن مرحله را داخل در تعريف نكرده است، و آن مرتبه اين است كه تنها از برخورداري فرد دچار كراهت و ناراحتي شود و هيچ اقدامي نكند چه اقدام فعالانه يعني تلاش در از بين بردن نعمت و چه مراتب پايين تر كه آرزوي زوال آن را دارد.
تحليل فيض كاشاني از حسد، برگرفته از ديدگاه غزالي است. البته مي توان گفت تحليل مفهوم حسد از زمان غزالي تا دوران معاصر تفاوت چنداني نداشته است و تنها در برخي قيود متفاوت است، برخي از انديشمندان برخي از قيود را فروگذار كرده اند و برخي ديگر قيود ديگري را اضافه كرده اند. امّا به طور كلّي مي توان گفت در تعريف انديشمندان، به ذو مراتب بودن حسد توجّه نشده است و برخي از تعاريف حداقلي و برخي از تعاريف ناظر بر مراتب بالاي حسد است. اما تعريف فيض كاشاني اگرچه در مقام ارائه تعريف، تنها به مرتبه ي حداقلي حسد ناظر است امّا وي در موضعي به ذو مراتب بودن حسد اشاره كرده است و اين حاكي از تحليل جامع وي است:‌« امّا درجات حسد چهار است: اوّل اين كه زوال نعمت را از محسود بخواهد. اگرچه نعمت به وي نرسد و اين كمال پليدي است. دوّم اين كه به خاطر ميل به نعمتي كه در دست محسود است زوال آن را مي خواهد؛ مانند اين كه به خانه ي خوب يا زن زيبا يا حكومت نافذ و گسترده اي كه ديگري به آن رسيده است حسد ورزد و دوست داشته باشد كه او نيز از چنان نعمتي برخوردار باشد. نه آن كه زوال آن را بخواهد و نداشتن آن نعمت برايش ناخوشايند باشد نه اين كه چرا ديگري از آن برخوردار است. سوّم اين كه عين آن نعمت را نخواهد بلكه نظيرش را براي خود بخواهد، و اگر از به دست آوردن نظير آن ناتوان شود زوالش را از محسود دوست بدارد تا تفاوت ميان‌آن دو آشكار نشود. چهارم اين كه نظير نعمت محسود را براي خود بخواهد و اگر به دست نياورد زوال نعمت را از محسود نمي خواهد و اين قسم آخر (چهارم) اگر در مورد دنيا باشد مورد عفو است و اگر در مورد دين باشد مستحّب است، و در قسم سوّم، هم مورد نكوهيده و هم غير نكوهيده وجو دارد؛ و قسم دوّم سبكتر از سوّم است و اوّلي نكوهيده ي محض است و قسم دوّم از باب مجاز حسد ناميده شده ولي نكوهيده است خداي متعال فرمود: (وَ لا تَتَمَنَّوا ما فَضَّلَ اللهُ بِهِ بَعضَكُم عَلَي بَعضٍ) از اين رو آنگاه كه شخص حسود نظير نعمتي را كه محسود دارد آرزو مي كند عملش نكوهيده نيست؛ امّا عين آن نعمت را آرزوكردن نكوهيده است. » (26)

3- معيار تمايز مصداقي و حكم اخلاقي و شرعي حسد

فيض كاشاني در تمايز حسد با مفاهيم مقابل، حكم اخلاقي بيان نكرده و به حكم شرعي اشاره كرده است: « حسد همواره حرام است مگر حسد در مورد نعمتي باشد كه به كافر يا گنه كاري برسد و او از آن نعمت در فتنه انگيزي و بر هم زدن ميان مردم و مردم آزاري استفاده كند؛ در اين صورت ناخوشايندي از آن نعمت و علاقه به نابود شدن آن بر تو زياني ندارد. چرا كه تو علاقه به نابودي آن از آن نظر كه نعمت است نداري، بلكه از آن نظر كه ابراز فساد است نابوديش را مي خواهي و اگر از فساد آن مطمئن شوي از نعمت صاحب نعمت (كافر و فاجر) غمگين نمي شوي. (27) اما منافست (غبطه) حرام نيست، بلكه آن واجب است يا مستحبّ و يا مباح و گاه لفظ منافست بجاي حسد و حسد بجاي منافست به كار مي رود. (28) كسي كه در نعمتي بر ديگري غبطه مي برد و نظير آن را براي خود مي خواهد، گناهي ندارد تا زماني كه زوال نعمت را از صاحب نعمت دوست ندارد و از دوام نعمت براي او ناراحت نباشد، آري اگر اين نعمت، نعمت ديني واجب مانند ايمان و نماز و زكات باشد اين منافست واجب است و آن اين است كه دوست بدارد در اينها مثل او باشد. چون اگر آن را دوست نداشته باشد راضي به معصيت شده و آن حرام است؛‌و اگر نعمت از فضايل باشد مانند بخشيدن اموال در مكارم و صدقات منافست در آنها مستحب است، و اگر نعمتي است كه به صورت مباح از آن برخوردار مي شود منافست در آن مباح است و تمام اين موارد بازگشت به اين دارد كه شخص حسود مي خواهد با شخص مورد حسد برابر باشد و در نعمت به او ملحق شود و در او ناخوشايندي از نعمت محسود وجود ندارد و در زير سايه ي اين نعمت دو چيز است: يكي راحت بودن صاحب نعمت و ديگري پيدايش نقصان در ديگري و محروميّت او از آن نعمت در حالي كه او نمي خواهد از داشتن آن نعمت محروم باشد، بلكه برابري خود با صاحب نعمت را دوست مي دارد. و گناهي نيست بر كسي كه محروميّت و عقب ماندگي خود را در كارهاي مباح نمي خواهد؛ بدون شك اين امر از فضيلت انسان مي كاهد و با زهد، توكّل و رضا منافات دارد، و مانع رسيدن به مقامات بلند مي شود. ليكن اين كار موجب معصيت نيست در اينجا نكته اي ظريف و دشوار نهفته است كه شخص حسود هرگاه از رسيدن به مانند آن نعمت نوميد شود در حالي كه كراهت دارد از آن نعمت محروم باشد ناگزير مايل است كه اين نقصان برطرف شود و نقصان نعمت به دو صورت برطرف مي شود يا با رسيدن حسود به مثل آن نعمت يا زوال نعمت از شخص مورد حسد و چون يكي از دو راه بسته شود قلب تمايل به راه ديگر پيدا مي كند تا آنجا كه هرگاه شخص مورد حسد از نعمت محروم شود نزد او از دوام نعمت مطلوبتر است. زيرا با زوال نعمت از محسود محروميّت و عقب افتادگي حسود برطرف مي شود و ديگري بر او مقدّم نمي شود و تقريباً هيچ قلبي از اين حالت خالي نيست اگرچه به صورتي است كه اگر كار به او محوّل شود و به اختيار او باشد. البتّه در محروم ساختن صاحب نعمت از نعمت سعي خواهد كرد. در اين صورت به حسدي نكوهيده گرفتار آمده است، اگر چه تقوا او را از سعي در زوال نعمت از محسود منع كند. پس از آنچه در طبع خود مي يابد كه با زوال نعمت از محسود راحت مي شود آنگاه معاف و معذور است كه زوال نعمت محسود را از نظر عقلي و ديني نخواهد. » (29)
مي توان گفت حكم اخلاقي و شرعي حسد بنابر مراتب آن متعدّد است. حسد امري داراي مراتب است؛ به عبارت ديگر حسد داراي درجات بالا و پايين است كه بنابر درجه ي خاص، حكم آن متعدّد مي شود. تحليل فيض كاشاني و تعريف وي از حسد، و توجّه به مراتب آن، نشان از توجّه به ذومراتب بودن حسد و متعدد بودن حكم آن در درجات مختلف است. بيان فيض نيز ناظر بر اين امر است.
برخي اخلاق را رعايت حقوق ديگران مي دانند. (30) بر مبناي اين نوع تحليل از اخلاق، اگر حسود تلاش در ضرر رساندن به ديگري داشته باشد و اقدام كند به تخريب، مسلماً حقوق وي را ضايع كرده و بنابر تحليل اخلاق به رعايت حقوق ديگران، عمل وي غير اخلاقي است. اما اگر حسد، احساسي در دل شخص باشد بنابراين نوع تحليل از اخلاق، نمي توان اين درجه از حسد را غير اخلاقي دانست.
اين نوع تحليل از حسد و حكم اخلاقي آن صحيح نيست؛ زيرا حسد به طور عام مذموم است. اگرچه در برخي مراتب بالاتر با عداوت و ظلم نيز همراه مي شود و حكم ظلم و دشمني را نيز شامل مي گردد. امّا حسد به طور عام در همه ي مراتب مذموم و غير اخلاقي است. زيرا تحليل اخلاق به رعايت حقوق مفهومي حداقلي در اخلاق است. عده اي تحليلي ديگر از اخلاق ارائه كرده اند كه دغدغه ي پرهيز از رذائل و دغدغه ي اهتمام به فضايل را نيز شامل است. (31) بر اين اساس حسد در تمامي مراتب مذموم و غير اخلاقي است. البته بنابر اين تحليل حسد خواندن و مذموميّت اخلاقي، به نيت فاعل برمي گردد، به طور كلّي صفات اخلاقي نه فضيلت خوانده مي شوند به خودي خود و نه رذيلت، بلكه رذيلت يا فضيلت خواندن آن در گرو نيت فاعل و حكم و رضايت الهي است. به نظر مي رسد ديدگاه فيض نيز ناظر بر اين نوع تحليل از معيار مصداقي و حكم اخلاقي و شرعي در حسد است.

پي‌نوشت‌ها:

1. دانشجوي دكتري تخصّصي فلسفه و كلام اسلامي دانشگاه تهران.
2. دانشجوي دكتري تخصّصي فلسفه و كلام اسلامي دانشگاه تهران.
3. فلق/ 5
4. معجم الفاظ غررالحكم ص 23.
5. تصنيف غررالحكم و دررالكلم، ص 300.
6. اصول كافي، ص 210.
7. البرهان في تفسيرالقرآن، ج5، ص 813.
8. مسأله شناخت، ص 194 و 203.
9. اصول و فنون پژوهش، ص 32.
10. المحجة البيضا، ج5، ص 290.
11. إحياء العلوم، ج9، ص 132: « فإذا أنعم الله علي أخيك بنعمة فلك فيها حالتان أحداهما: أن تكره تلك النعمة، و تحب زوالها، و هذالحالة تسمي حسدا. فالحسد حده كراهة النعمة، و حب زوالها عن المنعم عليه الحالة الثانية: أن لا تحب زوالها و لا تكره وجودها و دوامها، و لكن تشتهي لنفسك مثلها. و هذه تسمي غبطة. و قد تختص باسم المنافسة. و قد تسمي المنافسة حسدا، و الحسد منافسة، و يوضع أحد اللفظين موضع الآخر. و لا حجر في الأسامي بعد فهم المعاني ».
12. المحجة البيضاء، ج5، ص 330.
13. ترجمه ي الحقائق، ص 171.
14. النخبة في الحكمة العلمية و الأحكام الشرعية، ص 62.
15. عين الحيات، فصل هفتم در بيان مذمت حسد.
16. تهذيب الاخلاق، ص 55.
17. واژه هاي اخلاقي از اصول كافي: رك: « ارزشها و ضد ارزشها در قرآن ».
18. اخلاق، ص 255.
19. اخلاق در قرآن، ج، ص 119.
20. همان،ص 120.
21. حسد،ص 42.
22. شرح چهل حديث، ص 106.
23. انسان سازي در قرآن، ص 380.
24. « جزوه ي درسي واحد اخلاق حرفه اي دكتري مدرسي معارف اسلامي گرايش اخلاق ».
25. حسد، ص 42.
26. المحجة البيضا، ج5، ص 334.
27. همان،ص 330.
28. همان، ص 332.
29. همان، ص 333.
30. درآمدي بر اخلاق حرفه اي، ص 122.
31. رك: « تحليل اخلاق: تقوا، ملكات، رفتار »، صص 74-67.

منابع تحقيق:
1. إحيا العلوم، ج9، غزالي، مصحح عبدالرحيم بن حسين حافظ عراقي، بيروت، دارالكتاب العربي، چاپ اول، بي تا.
2. اخلاق، سيدعبدالله شبر، مترجم محمدرضا جباران، تهران، مؤسسه انتشارات هجرت، چاپ 14، 1389.
3. اخلاق: تقوا، ملكات، رفتار، امير احمد شجاعي و فرشته ابوالحسني نياركي، مجله تاريخ و اخلاق پزشكي، مرداد، ز 1390.
4. اصول كافي، كليني، به اهتمام شيخ محمدباقركمره اي، تهران، اسوه، 1386.
5. اخلاق در قرآن، ج2، ناصر مكارم شيرازي، قم، مدرسه الامام علي بن ابي طالب، 1378.
6. اصول و فنون پژوهش در گستره ي دين پژوهي، احد فرامرز قراملكي، قم، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه، 1385.
7. انسان سازي در قرآن، محمدتقي مصباح يزدي، قم، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1388.
8. البرهان في تفسير القرآن، ج5، سيدهاشم بن سليمان بحراني، قم، مؤسسه بعثة، 1374.
9. ترجمه الحقائق، فيض كاشاني، مصحح عبدالله غرائي، تهران، مدرسه عالي شهيد مطهري، چاپ اول 1387.
10. تهذيب الاخلاق، محي الدين ابن عربي، ترجمه زاهد ويسي، تهران، جامي، 1388
11. « جزوه درسي واحد اخلاق حرفه اي دكتري مدرسي معارف اسلامي گرايش اخلاق »، احد فرامرز قراملكي، دانشكده الهيات دانشگاه تهران، 1389.
12. حسد، سيدرضا، صدر، به اهتمام سيدباقر خسروشاهي، قم، مؤسسه بوستان، كتاب، چاپ ششم، 1388.
13. درآمدي بر اخلاق حرفه اي، احد فرامرز قراملكي، تهران، سرآمد، 1387.
14. شرح چهل حديث، آيت الله روح الله موسوي خميني، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ 5، 1373.
15. عين الحيات، محمدباقر علامه مجلسي، تهران، اميركبير، بيتا.
16. غررالحكم و دررالكلم، تميمي آمدي، قم دفتر تبليغات، 1362.
17. معجم الفاظ غررالحكم، مصطفي درايتي، قمف مكتبه الاعلام الاسلامي، 1413ق.
18. المحجة البيضا، في تهذيب الحياء، ج5، محمد بن شاه مرتضي فيض كاشاني، جماعه المدرسين قم، مؤسسه نشر اسلامي، چاپ چهارم، 1417 ه.ق.
19. مسأله ي شناخت، در: مجموعه آثار ج13، مرتضي مطهري، تهران، صدرا 1386.
20. النخبة في الحكمة العلمية و الأحكام الشرعية، فيض كاشاني، تهران، منظمه الاعلام الاسلامي مركز الطباعه و نشر، چاپ دوم 1418ق.
21. واژه هاي اخلاقي از اصول كافي، ابراهيم پيشوايي ملايري، چاپ پنجم، 1376.

منبع مقاله :
صلواتي، عبداله؛ (1392)، فيض پژوهي(مجموعه مقالاتي در معرفي آرا، احوال و آثار ملامحسن فيض كا شاني)، تهران: خانه کتاب، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها