مقدمه
يکي از ويژگي هاي ذاتي موضوعات پژوهشي در حوزه مطالعات استراتژيک، پراکندگي داده هاست که به دليل تنوع در روش هاي توليد داده، منابع متفاوت، سطوح مختلف سنجش و ... رخ مي دهد. اين در حالي است که براي نائل آمدن به شناخت کامل و جامع، پژوهشگران موظف به مشاهده تمامي جوانب و ابعاد پديده تحت مطالعه هستند. بنابراين مسئله « ترکيب داده ها » به عنوان يک استراتژي مهم روش شناختي مطرح مي شود که هدف از آن، تلفيق و تجميع داده ها و اطلاعات گردآوري شده، حول کنشگر تحت مطالعه است. ترکيب اطلاعات موجب هم افزايي داده ها، تعيين شکاف و خلأهاي شناختي و رسيدن به موقعيت اشراف کامل بر موضوع مي شود. همچنين موانع ترکيب داده ها نيز عبارتند از: تدريجي بودن توليد داده ها، تناقضات احتمالي، سطوح مختلف سنجش و استانداردهاي متفاوت داده ها.يکي از انواع روش هاي تحقيق در علوم اجتماعي مورد پژوهي (2) يا مورد کاوي است که به معني تحليل و بررسي عميق و همه جانبه يک موضوع يا يک محيط و يا پديده اجتماعي و فرهنگي است، به نحوي که تمامي ابعاد و جوانب پديده مورد بررسي قرار مي گيرد و هدف اصلي از آن معمولاً ارائه توصيف (3) جامع از کمّ و کيف موضوع تحت بررسي است. در واقع در اينجا، نمونه تحقيق از يک واحد مشاهده و تحليل تجاوز نمي کند ( n= 1 )، بر خلاف ساير روش هاي پژوهش که تعداد موارد مشاهده و نمونه زياد است ( براي مثال حجم نمونه بين 2 تا 25 است و يا حجم نمونه بالاتر از 25 است ).
بنابراين امکان به کارگيري روش تحقيق کيفي تطبيقي وجود دارد. در واقع مي توان گفت: بسياري از موضوعات تحقيقاتي و پژوهشي در مطالعات استراتژيک و نيز مطالعات امنيتي، جزايي، جرم شناسي و پليسي داراي اين ويژگي هستند؛ به اين معنا که موضوع يا پديده مورد بررسي، منحصر به فرد تلقي مي شود و مجموعه اي از اقدامات پژوهشي سامان يافته براي توليد و تحليل داده هاي مرتبط با موضوع آغاز مي شود. براي مثال مي توان داده هاي پرونده يک حادثه قتل را کنار هم گذاشت و يا سرنخ هاي يک حادثه تروريستي، نحوه بروز يک اغتشاش و ناآرامي دسته جمعي در يک منطقه حاشيه شهر را نشان مي دهد و نيز مي توان تجزيه و تحليل يک حادثه اجتماعي و فرهنگي در يک کشور خارجي براي مثال وقوع کودتاي نظامي و يا شرح حال و نحوه عضوگيري و فعاليت و ... يک فرقه مذهبي را در اين زمينه نام برد. در اينجا تحليلگر يا افسر مسئول پرونده از ديد پليسي آغاز به جمع آوري مجموعه اي از اطلاعات قرائن شواهد (4) مي کند. طبعاً در اين مسير مي تواند از استراتژي روش شناختي تمامي منابع (5) بهره جويد و از تمامي روش هاي کمّي و کيفي ( و البته بيشتر کيفي ) مانند مصاحبه، مشاهده، بررسي سوابق، بررسي اسناد، بررسي فيلم ها و تصاوير، بررسي شبکه، روابط و ... بهره جويد و به تدريج دامنه عمليات گردآوري اطلاعات را گسترش داده و هم زمان با طرح فرضيات رقيب (6) شواهد مختلف و ريزداده ها را از منابع متفاوت جمع آوري کند. بنابراين مسئله اصلي که در اينجا از لحاظ روش شناختي مطرح مي شود، نحوه ادغام ترکيب و تلفيق داده ها است که در اين نوشتار با عنايت به ادبيات موجود قصد بررسي آن را داريم. هدف مشخص نوشته حاضر بررسي ضرورت ها، مزايا و موانع ترکيب داده هاست.
1- فرايند توليد انواع داده ها در روش موردپژوهي
در جريان بررسي هاي استراتژيک ( و پليسي ) محققان به طور طبيعي به گردآوري و توليد انواع داده ها مي پردازند. در حقيقت اين امر يکي از اقتضائات طبيعي در تمامي سيستم هاي هوشمند است. انسان ها و سيستم هاي هوشمند همواره تمايل ذاتي به جمع آوري داده ها، اطلاعات انبوه و استفاده از آن دارند.داده در اينجا يک واقعيت از يک موقعيت و يا يک مورد از يک زمينه ي خاص بدون ارتباط با ديگر چيزهاست. مي توان گفت: داده ها، حقايق و واقعيت هاي عريان مربوط به پديده تحت بررسي است. بر اين اساس همان طور که آدمي به طور طبيعي از تمامي حواس پنجگانه ( لامسه، چشايي، بينايي، شنوايي و بويايي ) و نيز حس ششم خود نيز بهره مي گيرد، در سيستم هاي پيچيده بشر ساخته نيز از تمامي منابع بهره مي جويد؛ براي مثال از سيستم هاي راداري ( به عنوان حس بينايي ) سيستم هاي مادون قرمز، کشف رمز ( مطابق حس شنوايي ) و ... در تحليل پديده هاي استراتژيک بهره گرفته مي شود.
2-جمع آوري اطلاعات متنوع در سيستم هاي هوشمند
يک سيستم داده محور ( اعم از سيستم هاي حمل و نقل، سيستم هاي رباتيک، لوازم خانگي، سيستم هاي منطقي، سيستم هاي ايمني، سيستم هاي حسگر باهوش ) اصولاً داراي مشخصه هاي زير است:1- داشتن يا نشان دادن درجه هر چه بالاتر از فهم، هوش و سرعت ذهني؛
2- عقلانيت و برخورداري از آگاهي اطلاعات کامل، و ضرورتاً شناخت محيط و شرايط موجود؛
3- داشتن و نشان دادن قدرت يادگيري، عقلانيت يا فهم در درجات بالا. يک سيستم اطلاعاتي ياد گيرنده، خلاق، ابداع گر، داراي ذهن سريع، باهوش، فهيم، رفتار خودکار و خود اداره کننده، منطبق و داراي توانايي خود تشخيصي و مشارکت کننده در توليد دانش است.
4- هر سيستم شناختي مهم داراي حسگرهايي براي کشف اطلاعات و توانا براي پردازش اين اطلاعات به وسيله نرم افزاهاي مؤثر و کارآمد و توانا براي ترکيب الگوريتمي و در نهايت استفاده از داده ها براي تصميم سازي به منظور تحقق هدف يا اهداف چندگانه است ( NG, 2007: 9 ).
عملکرد هر سيستم هوشمند متکي و مبتني بر اطلاعات اوليه و حسگرهايي است که داده هاي ورودي آن را مي سازد. بدون حسگرها (7) نظام هاي شناختي نمي توانند زنده بمانند. نمونه عالي اين حسگرها توانايي ديدن، شنيدن و احساس کردن هستند. سيستم هاي طبيعي حسگري انسان ( در سطح فرد ) را مي توان به شکل زير خلاصه کرد:
جدول 1- سيستم هاي طبيعي حسگري انسان
نتايج حس شده |
تعاملات فيزيكي حس شده |
اندام حسگر |
حس |
رنگ ها |
نور ( امواج الكترومغناطيسي ) |
چشم |
ديدن |
صداها |
امواج صوتي |
گوش ها |
شنيدن |
فشار، تماس، لرزش، حرارت، گرمي، سردي و مجموعه اي از احساسات فيزيكي كه از تماس يك انگشت به دست مي آيد. |
فشار، تماس مستقيم |
پوست |
لامسه |
مزه هاي مختلف |
تركيب شيميايي |
بيني |
بويايي |
شوري، شيريني، تندي |
تركيب هاي شيميايي |
زبان |
چشايي |
جهت گيري با نگهداري نيروها |
ثقل |
ريزكانال هاي عصبي |
تعادل |
عصبانيت و ... |
تعادل شيميايي |
كليت بدن |
حس عمومي |
Source: ( NG, 2007: 66 )
علاوه بر اينها بشر به مدد علم و تجربه ي خويش، و البته در ادامه ي همان حواس پايدار خود، انواع سامانه هاي حسگر را ساخته و توسعه داده که نمونه هايي از آن در جدول زير آمده است:
جدول 2- سيستم هاي حسگر بشر ساخته (8)
ويژگي |
كاربردها |
نتايح حس شده |
تعاملات فيزيكي |
سيستم حسگر |
حس |
فعال |
دفاع هوايي، رادار، ترافيك كنترل و رادار ترافيك |
تصوير، دامنه و نرخ دامنه |
امواج الكترومغناطيسي |
سيستم هاي رادار، ردار تصويري، رادار MTI رادار ليزر، رادار داپلر، رادار موج ميلي متري |
ديدن |
منفعل |
تصاوير ويدئويي اسكن |
تصاوير |
امواج نور |
سيستم هاي اپتيك- الكترونيك، كوانتوم نرمال |
ديدن |
فعال/ منفعل |
دفاع هوايي |
دامنه و جهت ها |
امواج صوتي |
سيستم هاي حسگر راداري و اكوستيك |
شنيدن |
منفعل |
كنترل هسته اي |
دامنه و جهت |
فشار حرارت و لرزش |
حسگرهاي حرارتي و سيستم هاي فشار |
لامسه |
منفعل |
تركيبات گازي عناصر و ويروس ها |
- |
تركيبات شيميايي و عوامل بيولوژيكي |
سيستم هاي حسگر بيولوژيكي و شيميايي |
چشايي |
فعال |
كنترل ماهواره |
موقعيت حمله |
علائم مغناطيس |
سيستم هاي حسگر مغناطيس |
ساير سيستم هاي |
فعال |
كنترل فشار |
حساسيت فشار |
سياليت |
سيستم هاي حسگر فشار |
Source: ( NG, 2007: 67 )
داده هاي يک حسگر در اکثر سيستم هاي هوشمند بايد به وسيله حسگرهاي ديگر تأييد و تکميل شود. حسگرهاي طبيعي معمولاً نرخ فراواني پديده هاي خارجي يا فرکانس هاي راديويي، يا حرکت هوا، آب، خاک و فضا ( مثلاً رادارها ) را تشخيص داده و روش هايي براي اندازه گيري پارامترهايي مثل فشار، نيرو، حرارت را ثبت و اندازه گيري مي کنند. همچنين حسگرها گاه فعال هستند و گاه منفعل. حسگرهاي فعال (9) خود در جستجوي علائم هستند و اما سيستم هاي منفعل تحت تأثير علائم قرار مي گيرند. در واقع منظور آن است که روش ها يا منابع توليد اطلاعات نيز متعددند ( Ibid: 64 ).
در واقع غرض از طرح بحث حاضر آن است که سيستم هاي هوشمند علاوه بر ساختارهاي مشابهي همچون پردازشگر، محيط، بازخورد، خروجي و ... از يک ويژگي عام برخوردارند که همان تنوع اطلاعات ورودي (10) مي باشد؛ تا حدي که به نظر مي رسد تفاوت، تکثر، اختلاف و تنوع در کميت و کيفيت داده هاي ورودي به هر سيستم، اختلاف و تنوع در کميت و کيفيت داده هاي ورودي به هر سيستم، يکي از ويژگي هاي طبيعي تمام سيستم هاست و شايد کمتر سامانه اي را بتوان يافت که داده هاي ورودي آن تماماً از يک جنس و تک ماده اي باشد. آنچه مشخص است، آنکه سيستم ها هر چه هوشمندتر و از درجه بالاي خود تعادلي دروني و تعادل و تعامل با محيط خارج برخوردار باشند، از طيف وسيع منابع، اطلاعات و داده هاي ورودي بهره مي جويند و البته اين خود الزاماً موجب ارتقاي روش هاي تحليلگري سيستم ها مي شود. هر چه تنوع در کيفيت داده ها و اطلاعات ورودي فزوني مي يابد، کار پردازشگري سيستم نيز پيچيده تر و عالي تر مي شود. به ويژه آنکه بسياري از داده هاي ورودي از حيث جنس و محتوا، اندازه، مقياس و استانداردها و ... متفاوت بوده و بنابراين ترکيب آنها دشوارتر مي شود. به هر حال، مهم آن است که انسان نيز به عنوان يک سيستم هوشمند از طرق مختلفي داده هاي بيروني و جهان خارج را کسب مي کند و به تحليل موقعيت و شرايط مي پردازد.
در حوزه فعاليت سيستم هاي هوشمند نيز در طول تاريخ فعاليت اين نوع سازمان ها، طيف وسيعي از منابع به کار گرفته شده است و جالب آنکه کيفيت داده هاي توليد شده نيز کماکان در چهارچوب کلي حواس اصلي آدمي- البته با ارتقاي کيفيت آن- است. بر اساس تجارب، مي توان انواع منابع مورد استفاده در سيستم هاي هوشمند را به شکل زير نمايش داد:
جدول 3- طبقه بندي منابع توليد داده در سازمان هاي هوشمند
ويژگي |
منبع |
طبقه |
گزارشات و مشاهدات اشخاص، توصيفات عيني به وسيله خلبانان و استنباط هاي انساني در طي مكالمات |
انسان |
داده هاي انساني |
محتواي پيام هاي ارتباطي |
منابع ارتباطي مثل UHF, VHF, HF ، راديو |
داده هاي مخابراتي |
پارامترهايي مثل فراواني |
دريافت كننده هاي |
داده هاي الكترونيكي |
مشاهده و تمايز ميان موضوعات مثل اينكه دو بانك در موقعيت x قرار دارد. |
منابع تصويري |
داده هاي تصاوير |
وجوه بيروني موضوعات جمع آوري اطلاعات |
اينترنت، روزنامه ها، تلويزيون، راديو |
داده هاي رسانه اي |
Source: ( NG, 2007: 65 )
3- ضرورت هاي ترکيب داده ها
ناگفته پيداست که به دليل : 1- تنوع و گستردگي و پراکندگي منابع؛ 2- حجم زياد منابع و 3- زمان طولاني و تدريجي بودن فرايند توليد داده ها، به روش هايي براي تلفيق و در هم آميزي مناسب داده ها به منظور حصول نتيجه و نائل آمدن به اشراف و آگاهي کامل از موضوع نياز است. ساير ضرورت هاي ترکيب داده ها را مي توان چنين بر شمرد:1-3-پراکندگي داده ها
داده هاي پژوهش کيفي ذاتاً پراکنده، مجزا و نامرتب هستند و هيچگاه به صورت منسجم و نظام مند در اختيار تحليلگر قرار نمي گيرند. در واقع در صورت وقوع اين شرايط فرضي، بخش اعظمي از فعاليت پژوهشي فاقد موضوع بوده و غيرضروري مي شود. حتي در ساير حوزه هاي علوم نيز واقعيت خارجي، اطلاعات خود را به صورت منسجم و « سازمان يافته » (12) در اختيار محقق يا تحليلگر قرار نمي دهد، بلکه تحليلگر به صورت تدريجي، در طول زمان و اندک اندک ( به شيوه ي قطره چکاني ) اطلاعات موضوع مورد مطالعه خود را، اعم از آنکه موضوع انسان باشد ( در روان شناسي ) پديده اجتماعي-فرهنگي مانند اغتشاش دسته جمعي يا طلاق باشد ( در جامعه شناسي ) مريضي و عارضه فيزيکي باشد ( در پزشکي ) و يا بررسي رويدادهاي دروني زمين باشد ( در زلزله شناسي ) به دست مي آورد. دستيابي به اين اطلاعات نيز به صورت نظم يافته و قاعده مند نيست. به اين معني که داده ها به صورت رتبه اي هرمي يا سلسله مراتبي از مرحله جنيني اوليه تا مرحله پيچيده توليد نمي شوند، بلکه به صورت پراکنده و متفرقه به دست مي آيند. به اين ترتيب همواره به مجموعه اي از روش ها، فنون و ابزارهايي نياز است که بتوانند داده هاي پراکنده را منسجم و تجميع کنند و ساختار واقعيت خارجي ( اعم از طلاق، اغتشاش، مرض يا کنش و واکنش هاي دروني زمين ) را گزارش دهند. به عبارت ديگر، علي رغم آنکه داده هاي موجود پيرامون يک پديده يا سوژه ساختارمند و منظم هستند، اما اين بدان معني نيست که تحليلگر نيز به صورت منظم، « بسته بندي شده » (13) و قاعده مندي آنها را به دست آورده و کشف و روشن مي سازد. چه بسا بسياري از اين اطلاعات به دست آورده و کشف و روشن مي سازد. چه بسا بسياري از اين اطلاعات به دست نمي آيد و آنچه به دست مي آيد نيز پراکنده و ناهمگرا و غير يکپارچه هستند. بنابراين بسيار مهم است که تحليلگر چگونه و با چه ابزاري اين داده هاي پراکنده را منسجم و مرتبط مي کند يا با هم متصل مي سازد.2-3- عدم همکاري و حراست شديد موضوعات از خود
در مطالعات راهبردي و پليسي، موضوعات، کشورها و کنشگران به دليل آنکه مشغول انجام فعاليت هاي خاص هستند، به شدت از خود ( و اطلاعات مربوط به خودشان ) مراقبت مي کنند، چراکه مي دانند که از سوي دستگاه هاي مجري قانون ( پليس )، افکار عمومي، رسانه ها و مردم مورد توجه هستند. اين به معني ايجاد چتر حراستي و حفاظت قوي و عدم اجازه براي رسوخ و نشت داده هاي خودشان به مراجع رسمي ( حاکميتي و محققان ) و غير رسمي ( مانند رقبايشان ) است. نتيجه کلي اين وضعيت آن است که داده ها و شواهد به صورت بسته بندي شده در اختيار تحليلگر قرار نمي گيرد. به اين سبب، داده هاي به دست آمده معمولاً پراکنده و غير يکپارچه هستند. اين شرايط تحليلگر را مجبور به استفاده از تکنيک هايي مي کند که بتواند همين داده هاي حداقل را به همديگر پيوند دهد.3-3-هوشمند سوژه
برخلاف ساير حوزه هاي فعاليت سيستم هاي هوشمند در امر طبيعي، کنشگران يا موضوعات معمولاً خود مجموعه انساني هوشمندي هستند که از نظر ضريب هوشي و توانمندي سازماني در حد اعلايي قرار دارند ( مانند يک شبکه ترانزيت مواد مخدر ). اين گونه شبکه ها يا موضوعات علاوه بر حفاظت و مراقبت شديد از خود، اطلاعات گمراه کننده را توليد و به صورت عامدانه در اختيار تحليلگر قرار مي دهند تا آن را از اهداف اصلي ( مورد نظر سوژه ) دور کند. در واقع سوژه ها به صورت آگاهانه اطلاعات آلوده، اطلاعات کاذب و منحرف کننده را در اختيار قرار مي دهند. حال بايد گفت: ترکيب اطلاعات، روشي است براي استخراج اطلاعات درست از اطلاعات نادرست و آلوده. ترکيب اطلاعات موجب مي شود اطلاعات کيفي، صحيح و با محتوا از اطلاعات نادرست جدا شود. در حقيقت از طريق ترکيب، اطلاعات کيفي، صحيح و با محتوا از اطلاعات نادرست جدا مي شود. به سخن ديگر، از طريق ترکيب داده ها، ادله، شواهد و داده هاي همگرا و متقارن تشخيص داده مي شود و ادله ي ناهمگرا و زائد ( و يا پاره اي مواقع اطلاعات آلوده يا کاذب ) را مي توان تشخيص داد و کشف کرد. در واقع ترکيب، روشي است براي ارزيابي داده ها و تعيين ميزان قابليت اعتماد و اطمينان داده ها؛ چراکه در فرايند ترکيب شواهد بي ربط و زائد مشخص مي شود.3-4-تشخيص شکاف (14) ميان داده ها
از آنجا که ترکيب بر اساس يک مدل يا الگوي معين رخ مي دهد، پس از تطبيق و مقايسه الگو با اطلاعات جمع آوري شده، مي توان متوجه خلأ و نواقص موجود در ساختار داده هاي گردآوري شده شد. در واقع معضل هميشگي شکاف داده ها که يکي از مسائل جاري در موضوعات استراتژيک مي باشد، از طريق ترکيب داده هاي موجود تشخيص داده و حل مي شود. لازم به ذکر است که منظور از شکاف، « عنصر، خبر، داده يا اطلاعات مفقوده » (15) است که اگر پيدا شود، اطمينان به کليت مدل بيشتر مي شود ( clark, 2004: 88 ). پس از ترکيب داده ها و تشخيص شکاف ها يا نواقص مي توان از طريق مشاهدات جديد براي رفع نواقص اقدام کرد.شکل 1- نقش ترکيب در کاهش شکاف هاي داده اي
3-5-رسيدن به « شناخت آگاهي کامل »
در اثر ترکيب از کنشگران، يا موضوعات توصيف کامل از شرايط و حالات آن ( اعم از نيات، اهداف، امکانات، ساختارها، توانمندي ها و امکانات و فعاليت هاي صورت گرفته توسط کنشگر ) و نيز تشخيص کامل فرايندهايي که کنشگر طي کرده است، امکان پذير مي شود.3-6- تشخيص روابط و تعاملات ميان اشخاص
موضوعات، حوادث و پديده ها در يک موضوع تحليلي و کشف کم و کيف ارتباطات ميان آنها در فرايند ترکيب صورت مي پذيرد. در واقع در جريان ترکيب داده ها اطلاعات الگو (16) يا رابطه ي حاکم بر داده ها کشف شده و اطلاعات دسته بندي مي شود.3-7- مهندسي دانش
ترکيب داده ها زمينه ي اصلي براي مهندسي دانش و توليد دانش را فراهم مي آورد. در واقع ترکيب اطلاعات متضمن نوعي معماري اطلاعات و نقشه کشي براي نحوه ثبت اطلاعات و بررسي روابط ميان آنها تلقي مي شود.8-3- ارتقاي ارزيابي داده ها
يک کاربرد ديگر ترکيب، مساعدت به فرايند ارزيابي و اعتباربخشي داده هاست که از طريق کشف اطلاعات بي ربط، کاذب، نامتقارن و بي معني صورت مي گيرد.4- مزاياي ترکيب داده هاي متنوع
همان گونه که قبلاً گفته شد، ترکيب داده ها عبارت است از تلفيق توأمان اطلاعات از منابع گوناگون همچون پايگاه هاي داده، حسگرها و غيره به منظور درک بهتر محيط اطراف. مزاياي اين نظريه ارتباط نزديکي با ويژگي هاي کيفي مورد قبول براي يک سيستم يکپارچه سازي اطلاعاتي دارد. ترکيب اطلاعات يکي از مناسب ترين روش ها در جهت دستيابي به اطلاعاتي مفيد و با حداکثر اطمينان مي باشد. در اين بخش، به چند مزيت عمده روش ترکيب اطلاعات اشاره مي شود:1-4- افزونگي
منظور از افزونگي، فراهم کردن داده ها از منابع مختلف ( و يا يک منبع در زمان هاي متفاوت ) است که موجب همپوشاني در اطلاعات مي شود و ترکيب اطلاعاتي که داراي همپوشاني هستند، موجب کاهش عدم قطعيت و متعاقباً افزايش قابليت اعتماد مي شود.4-2- تکميل شدن
دريافت اطلاعات حاصل از منابع مختلف، امکان تکميل و پوشش دهي کليت موضوع يا محيط فراهم مي سازد، در حالي که هر يک از منابع به تنهايي قادر به ارائه درک کلي آن نيست. بنابراين به اين وسيله با اجماع اطلاعات از منابع مختلف، اطلاعات جامعي در مورد آن موضوع به دست مي آيد. کاهش رويکرد تک بعدي و افزايش جامعيت در نتيجه ترکيب، امري بديهي است.3-4- کاهش زمان
با توجه به اينکه مي توان به طور هم زمان و موازي اطلاعات را از منابع کسب کرد، اين امکان فراهم مي شود که بتوان در زمان کوتاهي از يک محيط اطلاعات را جمع آوري کرد که اين امر سبب کاهش زمان مي شود.4-4- کاهش هزينه
به علت دريافت اطلاعات از منابع مختلف، ترکيب اين داده ها با يکديگر و متمرکز شدن بر اطلاعات مفيد دريافتي، هزينه هاي جمع آوري و تحليل تقليل مي يابد. در ضمن چون نتيجه نهايي نيز داراي دقت بيشتري است، اين امر خود نيز موجب کاهش هزينه ( با توجه به کارايي بالايي که فراهم مي شود ) مي شود.5- ترکيب اطلاعات و مديريت دانش
امروزه مديريت دانش به عنوان موضوعي مهم و حياتي در سازمان مطرح شده است. سازمان ها بر اين باورند که به کارگيري سيستم هاي مديريت دانش مي تواند به برتري بلند مدت خود در عرصه هاي رقابتي ادامه دهد. صاحب نظران مديريت سازماني به اين نکته اشاره دارند که اگر سازماني به راحتي نتواند شکل صحيحي از سيستم هاي مديريت دانش را در جايگاه مناسب خود به کار برد، در عرصه هاي رقابت جهاني با مشکل مواجه خواهد شد.از چندي قبل مديريت دانش و به تبع آن سيستم هاي مديريت دانشي، به عنوان بزرگ ترين پديده بعد از مهندسي مجدد، (17) پا به عرصه وجود گذاشتند. مديريت دانش با نوآوري ها و ابداعات در مهارت هاي مديريتي و يادگيري سازماني نقاط مشترک بسياري دارد. ابتدا مديريت دانش بر سيستم هاي اطلاعاتي متمرکز بود و سپس نيروي خود را به روي توسعه ي سازماني، مديريت سرمايه هاي هوشي و فکري و مهارت هاي مديريتي تغيير داد. در اواخر دهه ي 1990 نيز يادگيري اجتماعي، فهم سازماني، نوآوري سيستماتيک و مديريت تغيير به عنوان موضوعاتي برتر در مديريت دانش مطرح شد.
با ارزيابي تغيير و تحولات دانش در جامعه ي امروزي، اين نتيجه حاصل مي شود که جامعه ي فراصنعتي امروز، جامعه اي اطلاعاتي است که در آن به تدريج فناوري هاي نيروافزا جاي خود را به فناوري هاي دانش افزا مي دهند ( پروست و ديگران، 1385: 149 ). اين مهم به وسيله تلفيق و امتزاج يافته ها انجام مي شود.
6- هدف روش شناختي ترکيب: توصيف
در جريان ترکيب، اطلاعات مجزا و پراکنده ( در درون يک پرونده ) در هم آميخته شده و در تصويري به هم پيوسته ايجاد شده و تصويري کامل از موضوع يا کنشگران تحت بررسي ارائه مي شود. در فرايند ترکيب، اطلاعات و معلومات موجود منظم شده و پايه و مايه کشف جديد قرار مي گيرند. براي توصيف موضوع، سوژه يا پديده تحت بررسي، اخبار موجود کنار هم چيده شده، روابط ميان آنها کشف شده و مجهولات پيش رو حل مي شوند.ترکيب داده هاي موجود باعث « هم افزايي » (18) داده هاي موجود در پرونده مي شود. اگر دو چيز يا بيشتر با هم ترکيب شوند، نتيجه حاصل چيزي بيش از جمع جبري از اجزاي جداگانه مي شود و اين همانا توصيف وضعيت موجود است.
از لحاظ روش شناسي، توصيف يعني بيان وضعيت يا حالت (19) پديده يا کشنگر مورد نظر. در سطح توصيف، هدف آن است که از واقعيت خارجي گزارش دقيقي ارائه شود، يعني بدانيم که پديده ي تحت بررسي در چه شرايطي قرار دارد. توصيف، بيان و ارائه يک روايت اصيل، جامع و دقيق از وضع موجود است. در حقيقت هدف از ترکيب داده ها، آن است که تحليلگر بيشترين بهره برداري را از داده هاي موجود بنمايد. در ترکيب، داده هاي اغلب پراکنده و نامنسجم، در کنار هم گرد آمده و منظم مي شوند. نتيجه نهايي ترکيب اطلاعات، ارائه تصويري معين از واقعه يا حادثه يا فرايند تحت بررسي است. در ترکيب ميزان همخواني قطعات خبري با همديگر تشخيص داده مي شود و با تلفيق آنها « وضعيت » (20) گزارش مي شود و تحليلگر به « موقعيت هشياري » يا « آگاهي از موقعيت » (21) نائل مي شود.
به طور مشخص بايد گفت: ترکيب مثل عکس گرفتن يا فيلم ساختن از يک پديده يا فرايندي است که روايتي دقيق و واقعي از پديده ي تحت بررسي را بيان يا ارائه مي کند و البته نياز به تحليل، قضاوت و داوري و بيان علل و زمينه هاي شکل گيري پديده يا حادثه تحت بررسي نيست. در واقع، عمل ترکيب فقط به توصيف وضعيت يا حالات سوژه يا حريف توجه دارد و بر علل و زمينه هاي شکل گيري آن تمرکز ندارد. به طور کلي از نظر روش شناسي، بايد بين توصيف و تعليل يا « تبيين » (22) تفاوت قائل شد و از ادغام و اختلاط آنها جلوگيري کرد. همچنين پيامدها، تبعات و عواقب و آينده پديده تحت بررسي نيز در توصيف مدنظر نمي باشد؛ چراکه اين مقولات يا اهداف را بايستي در فرايندهاي بعدي دنبال کرد.
7- جايگاه روش شناختي ترکيب: کار با داده هاي چند کانوني
در انجام روش هاي تحقيق کمّي و کيفي مي توان به موارد بسياري برخورد کرد که داده هاي توليد شده مشابه نيستند. به عبارت ديگر، جنس و محتواي داده هاي به دست آمده الزاماً مشابه و يکنواخت، يکپارچه و منسجم نيستند که در اصطلاح روش شناختي به آنها « داده هاي چند کانوني » (23) گفته مي شود. براي مثال داده هاي حاصل از مشاهده همراه يا بدون مشارکت مشاهدات غيرمستقيم با عکس، فيلم و تصوير ويدئويي يا داده هاي بصري، داده هاي اسنادي ( مدارک )، داده هاي حاصل از شبکه جهاني اينترنت، قوم نگاري و ... از اين قبيل هستند ( فليک، 1387: 43 ). بنابراين مي توان گفت: تمايل به استفاده از روش هاي چندکانوني و ترکيبي و ضرورت آن يکي از روندهاي طبيعي در روش شناسي هاي علوم اجتماعي است و اين خود موجب طرح مسئله تثليث، زاويه بندي و سه سويه سازي (24) شده است.8- زاويه بندي يا چندبعدي کردن داده ها
چندبعدي کردن، ادغام چند روش کيفي مختلف با يکديگر يا تلفيق روش هاي کمّي و کيفي است. چندبعدي سازي با ترکيب و تلفيق چندين روش و جايگاه يکسان بخشيدن به آنها سبب از ميان برداشتن محدوديت هاي يک روش واحد مي شود. اگر روش هاي مختلف در کنار يکديگر قرار گيرند، نتيجه سودمندتري حاصل مي شود ( همان: 28 ). تلفيق (25) نيز به معني به کارگيري عملي اصول روش شناختي و اجتناب از محدود ماندن به يک گفتمان روش شناختي خاص است.بريمن در سال 1992 يازده روش را براي پيوند تحقيق کمّي و کيفي نشان مي دهد. منطق چندبعدي کردن از نظر او به معناي تلاش براي يافتن نمونه هاي کيفي در برابر نتايج کمّي است. تحقيق کمّي مي تواند تحقيق کيفي را ثابت کند و بالعکس. هر دو به منظور به دست آوردن تصويري کلي تر از موضوع مورد مطالعه با يکديگر تلفيق مي شوند و طي آن، روابط ميان متغيرها بررسي مي شود. تلفيق روش هاي کمّي و کيفي و روش شناسي هاي ترکيبي را « سومين جنبش روش شناختي » مي دانند ( همان: 38 ). در هر حال چندبعدي کردن عبارت است از: تلفيق چندين روش کيفي با يکديگر و البته به معناي تلفيق روش هاي کمّي و کيفي نيز هست. در اين حالت ديدگاه هاي روش شناختي مختلف، يکديگر را در مطالعه يک موضوع کامل مي کنند، به اين معنا که نقاط کور و ضعف هاي همديگر را پوشش مي دهند. در اينجا اولويت خاصي به يک روش داده نمي شود و هيچ کدام برتر يا مقدماتي محاسبه نمي شود. اين جنبش روش شناختي ناشي از دغدغه هاي عملي براي شناخت کامل پديده ها بوده است ( همان: 42 ).
9- انواع داده ها در پژوهش کيفي
در روش کيفي داده ها شامل دو مقوله وسيع گفته ها، نوشته ها و رفتارهاي شرکت کنندگان و اسناد و پيشينه هاي مربوط به آنها و توصيفات پژوهشگر است. با تأکيد بر اينکه هر دونوع اين داده ها ( و نيز داده هاي کمي جمع آوري شده ) از اهميت يکساني برخورداند، طيف وسيعي از داده ها در پژوهش کيفي موجود دارد ( حريري، 1386: 144 ).10- مفهوم ترکيب
ترکيب عبارت است از کنار هم قراردادن هدفمند داده هاي يک منظومه، براي دستيابي به تصويري کلي از يک رويداد. در ادبيات فناوري اطلاعات ( IT ) ترکيب اطلاعات به عنوان فناوري کامپيوتري براي به دست آوردن اطلاعات از منابع مختلف و انسجام بخشي به اين داده ها به شکل قابل استفاده و در دسترس وتفسير نتايج تعريف شده است ( chen, 2006: xy). اين موضوع ماهيت بين رشته اي داشته و خاستگاه آن در مهندسي، علوم کامپيوتر، امنيت کامپيوتر، سيستم هاي اطلاعات، مديريت دانش و پزشکي است.در جاي ديگر ترکيب داده ها به عنوان يک روند « تجميع » (26)، « همبستگي » (27)، « تراکم و ادغام » (28) داده ها و اطلاعات از منابع منحصر به فرد يا منابع « چندگانه » (29) تلقي شده که تشخيص موقعيت دقيق و « پالايش شده » (30) و برآورد هويت ها را موجب شده و برآورد به موقع و جامعي از موقعيت ها و تهديدات، به ميزاني که اهميت دارند، ارائه مي دهد ( Bosse etal, 2006: 8 ). اين حوزه ( ترکيب ) مبتني بر يافته هاي ساير علوم رشد کرده است که اهم آنها عبارتند از: منطق، رياضيات، معماري اطلاعات، شبکه هاي کامپيوتر، سخت افزار، شبکه هاي طبيعي، شبکه هاي شناختي، علوم اطلاعات، روان شناسي، علوم انساني، هنر اطلاعات، منطق رياضي و پردازش علائم ( ibid: 31 ). بر اين اساس از ترکيب داده ها به عنوان يک متد يا فناوري ياد شده است ( ibid: 232) که در پردازش اطلاعات و هر حوزه اي از دانش که اطلاعات خود را از چند منبع متفاوت اخذ مي کند و بنابراين داراي حجم انبوهي از اطلاعات بوده و نياز به پردازش آنها دارد، کاربرد دارد. در واقع هر جا اطلاعات انبوه، که در طول زمان به دست آيد و داراي ابعاد چندگانه و از منابع مختلف به دست آمده باشد، به کارگيري فناوري ترکيب داده ها (31) ضرورت دارد.
رابرت ام. کلارک، در يک برداشت حرفه اي تر، ترکيب را به معادل اختلاط و ايجاد کل از اجزا دانسته و آن را به معناي استحصال يا درک مسائل از روي مدل تلقي کرده است. وي تصريح کرده است: ترکيب يعني کنار هم قرار دادن قسمت ها يا عناصر و تشکيل مدلي هدف توسط آنها. از نظر کلارک، ترکيب شامل گردآوري و برقراري روابط ميان داده ها با استفاده از منابع اطلاعاتي مختلف است ( clark, 2004: 118 ). اين کار نوعي تطبيق ميان داده ها است، يعني سازمان دادن اطلاعات مربوط، به طور منسجم و با نگرش به منبع و بافت خبر. ترکيب يعني « مرتب کردن » (32)، مطابقت دادن انديشه ها و ادله ها يا « شواهد » (33) با همديگر.
وايت در فرهنگ لغات ترکيب داده ها که در قالب « ريزبرنامه ي ترکيب اطلاعات » (34) تهيه شده است، ترکيب اطلاعات را به عنوان يک روند تجميع، همبستگي و اختلاط داده ها و اطلاعات از منابع محدود يا چندگانه، براي برآورد هويت ها و موقعيت هاي دقيق ( پالايش يافته ) و برآورد به موقع و کامل وضعيت ها و تهديدات، به همان ميزاني که اهميت دارند، تعريف کرده است. دي.بيود و ادوارد والتز نيز بر اساس مجموعه تجارب ارتش ايالات متحده که در قالب « آزمايشگاه هاي مشترک وزارت دفاع آمريکا » ارائه شده است، « ترکيب داده ها و استخراج داده ها را يک فرايند وابستگي يا پيوستگي در ترکيب داده ها و اخبار از منابع منفرد ( منحصر به فرد ) و يا گوناگون، براي کسب وضعيت پالايش شده، شناسايي تخمين ها، ارزيابي زماني و کامل از وضعيت و تهديد و تعيين ميزان اهميت آنها دانسته اند » (waltz, 2004: 87 ).
در تعريفي ديگر از ارتش ايالات متحده، ترکيب به عنوان يک روند چندوجهي و چندسطحي براي « رديابي » (35) خودکار، تجميع، همبسته سازي، تخمين و تلفيق داده ها از منابع منفرد يا چندگانه در نظر گرفته شده است. با توجه به کلي بودن و ابهام اين تعريف، بسياري از محققان بر اين تعريف ايراد گرفته اند. به طور مثال، دکتر لوسين وارد، (36) استاد « مدرسه ذهن » (37 ) در پاريس در سال 1998 و در جريان « کنفرانس اروپايي براي ترکيب اطلاعات »، ترکيب اطلاعات را به عنوان چهارچوبي رسمي براي بيان ميانگين داده ها از منابع متفاوت دانسته است. وي معتقد است که ترکيب يعني استفاده از روش ها و ابزارهايي براي تنظيم اطلاعات، به طور سازمان يافته که از منابع مختلف اخذ شده اند ( Busse, op. cit.: 18 ).
نويسندگان ديگري مانند ام. دسفورجس و اي. استار (38) در کتاب « استراتژي هايي براي ترکيب اطلاعات » ترکيب اطلاعات را به عنوان روند تلفيق داده و دانش ها از منابع متفاوت تعريف کرده اند که محتواي مفيد اطلاعات را به حداکثر رسانيده و اعتبار و توانايي تمايزگذاري اطلاعات را افزايش داده و کيفيت داده ها را به حداکثر مي رساند. افزون بر اينها بعضي ديگر به ابعاد تکميل کنندگي، معاصرسازي و هماهنگي داده ها نيز در امر ترکيب توجه داشته اند ( ibid: 10 ).
در معناي وسيع تر، ترکيب داده ها و شواهد، به معني فرايند نگهداري، ثبت، تأليف، ادغام، يکپارچه سازي، مقابله، تلفيق، در هم آميزي و مهندسي داده هاست. در حقيقت ترکيب اطلاعات به نوبه ي خود با مهندس دانش ارتباط دارد، چون نوعي طراحي و نظام براي چينش اطلاعات و نقشه کشي دانش است. نوعاً بايد گفت: ترکيب شواهد فرايند کشف رابطه ي حاکم بر داده هاي ظاهراً پراکنده است که نيازمند نوعي نقشه کشي و « معماري داده هاي » (39) موجود ( و در دسترس ) است.
از يک زاويه ديگر، مي توان گفت: ترکيب به معناي گردآوري، خلاصه سازي، مقابله و طبقه بندي تمامي داده هاي موجود و مربوط به پرونده در مجموعه اي به هم پيوسته است.
11- رويکرد مبتني بر هم افزايي (40)
ايده ي رويکرد مبتني بر هم افزايي در تحليل توسط هال و هاوارد در سال 2008 مطرح شده است. آنها 4 اصل اساسي را در اين زمينه مطرح کرده اند. اصل اول مفهوم افزايي (41) است. بر اساس اين اصل، زماني دو يا تعداد بيشتري از گزينه ها يا داده ها با يکديگر تعامل داشته باشند، تأثيرات حاصل از ترکيب آنها بيش از سرجمع تأثيرات هر يک از آنها است. بنابراين اگر تحليلگر از دو روش و نيز دو مجموعه داده استفاده کند، منجر به ايجاد هم افزايي در تأثير آنها مي شود. بر اساس اصل وضعيت ارزش برابر، (42) تحليلگر بايد در برابر همه انواع داده ها و روش هاي گردآوري اطلاعات، اعم از آشکار و پنهان و کمّ و کيفي و ... تعهد يکسان و برابري داشته باشد و موضع يکساني در قبال داده ها داشته باشد. اصل سوم، ايدئولؤژي تفاوت (43) است که بر اساس آن نه تنها ارزش مستقل داده ها به رسميت شناخته مي شود، بلکه تحليلگر روش هاي مختلف جمع آوري و داده ها را با در نظر گرفتن يکديگر انتخاب مي کند. به عبارت ديگر، در عين برابري داده ها از حيث ارزش، با چشمان باز جايگاه و موقعيت و تأثير گذاري در بخش از نظام داده ها را نيز مورد توجه قرار مي دهد ( هر چيزي در جاي خود قرار مي گيرد ). اصل چهارم، رابطه بين تحليلگر طرح است. در رويکرد مبتني بر هم افزايي يک عامل مهم مربوط، موقعيت تحليل است. اين اصل دو جنبه دارد. اين اصل دو جنبه دارد. براساس جنبه ي اول، همکاري تحليلگران مطرح مي شود، چرا که تحليلگران معمولاً از لحاظ تخصصي در درون يک پارادايم يا موضوع خاصي قرار مي گيرند. بنابراين همکاري ميان آنها ضرورت دارد ( شريفات، 1387: 98 ). بُعد ديگر، رابطه بين تحليلگر و طرح تحليل است. يعني تحليلگر بايد به صورت متعادل از همه ي منابع استفاده و در ترکيب از همه داده ها بهره گيرد. اين هم بدان دليل است که تحليلگر به صورت آگاهانه يا ناآگاهانه در جمع آوري شواهد از استراتژي تمامي منابع بهره مي گيرد.12- موانع و محدوديت هاي ترکيب منابع چندگانه
ترکيب داده ها موضوعي چند رشته اي است. داده بايد از منابع مختلفي به دست آيد و بنابراين داده ها مبهم، مختلط و توأم با پارازيت هستند. بنابراين ترکيب اطلاعات از منابع چندگانه همواره توأم با مسائل و مشکلاتي است که اهم آنها عبارتند از:1-12- چند بعدي بودن داده ها
حسگرهاي مختلف، مقياس هاي مختلفي دارند و بنابراين داده ها چند وجهي و چند بعدي هستند. در حالي که در انتقال و ترکيب اطلاعات نياز به قالب هاي مشترک و استانداري است. به اين دليل در بعضي علوم، سيستم هاي هماهنگ سازي واحدهاي اندازه گيري متفاوت ( مثل مايل، متر، فوت و اينچ ) براي يکسان سازي اندازه، فراواني و تصويرسازي اطلاعات، توسط مراجع علمي مشترک تهيه شده است. به عبارتي، تکنيک هايي براي هنجارمند يا استاندارد کردن اطلاعات مورد نياز است که در فعاليت اطلاعاتي امکان استاندارد کردن داده سنجي ميسر مي شود.2-12- جايگزيني و واقعي سازي داده ها
ترکيب اطلاعات نامتمرکز و توزيع شده به واقع سازي و لانه گزيني نيازمند است، به اين معني که هر قلم اطلاعات بايد در جاي خود قرار گيرد.3-12- تنظيم زمان (44)
همگام سازي ، تقارن يا همگاني زمان توليد داده ها بسيار مهم است. اهميت اين نکته از آن رو است که داده ها از لحاظ زماني « باز » هستند. اين وضعيت به معني موارد زير است:حسگرهايي که در مکان هاي متفاوت جا گرفته اند؛
زمان هاي مختلف اخذ داده ( ناهم زماني )؛
منابع داده هاي متفاوت؛
الگوهاي نمونه گيري متفاوت ميان داده ها.
4-12- تفاوت در طرح عملياتي حسگرهاي مختلف و نحوه ي اخذ اطلاعات
طرح هاي چندگانه يا منحصر به فرد؛طرح هاي ثابت يا پويا؛
تعدد حسگرهاي کيفي به کار گرفته شده؛
پيچيدگي طرح هاي مهندسي؛
پيچيدگي ساختاري داده هاي طبقه بندي شده؛
ارزش هاي ارتباطي.
5-12- اختلاف در استراتژي هاي انتخابي حسگرها
پويايي هاي اهداف؛منابع پارازيتي زمينه اي؛
اولويت هاي حسگر؛
مفاهيم عملياتي متفاوت؛
ساختار و سازمان بندي مختلف؛
سازه هاي عملياتي و فيزيکي متنوع ( ibid: 187 )
13- نتيجه گيري
هدف از نوشتار حاضر يادآوري ضرورت و اهميت ترکيب و تلفيق داده ها درپژوهش هاي علوم اجتماعي است. از جمله مهم ترين ضرورت هاي ترکيب داده ها، پراکندگي و تنوع ماهيت داده هاي جمع آوري شده، برخورداري از سطوح مختلف مشاهده، تنوع جنس داده ها، تدريجي بودن توليد داده ها و ... بوده است که همه اينها ضرورت تجميع و ترکيب داده ها و مشاهدات گردآوري شده در يک پروژه تحقيقاتي کيفي ( و به طور مشخص در مورد پژوهي ) را الزامي مي سازد. همچنين بايد گفت: ترکيب داده هاي جمع آوري شده موجب افزونگي، تکميل شدن، کاهش زمان و هزينه، ايجاد زمينه براي مديريت دانش و توليد نظريه و در نهايت نائل آمدن به توصيف جامعه و کامل و اشراف به پديده ها يا موضوعات تحت بررسي مي شود. بنابر مزايا و محاسن ترکيب داده هاي جمع آوري شده از منابع مختلف و نقش آن در تعميق شناخت هاي علمي، مناسب است پژوهشگران از ابتدا و در هنگام طراحي استراتژي روش شناختي خود به مسئله روش و ترکيب داده ها توجه کرده و از ابتدا چهارچوب تجزيه و تحليل خود را بر استفاده از داده هاي متنوع پي ريزي کنند. شايان ذکر است، آنچه در اينجا مورد تأکيد قرار گرفت، از حيث روش و ماهيت با فراتحليل (45) تفاوت اساسي دارد، زيرا ترکيب داده ها در درون يک پژوهش خاص انجام مي پذيرد.منابع تحقيق:
الف ) منابع فارسي
1. پروست، گيلبرت، استفان روب و کاي رومهاردت، مديريت دانش، ترجمه علي حسيني خواه، نشر سيطرون، 1385.
2. حريري، نجلا، اصول و روش هاي پژوهش کيفي، تهران: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي، 1386.
3. شريفات، فريدون، « نوع شناسي و فرايند طراحي و اجراي پژوهش ترکيبي »، مجله حوزه و دانشگاه ( روش شناسي علوم انساني ) سال چهاردهم، شماره 57، زمستان 1387.
4. فليک، اووه، پژوهش کيفي، ترجمه هادي جليلي، تهران: نشر ني، 1387.
ب ) منابع لاتين
1.Bosse, Eloi, Roy, Jean and wark, Conceopts. Models and Tools for Information fusion, Artech Hous, 2006.
2.Chen, H. Intellinence and Security Informations for International Security Information sharing and Data Minning, London, Springer Press, 2006.
3.Clarck, Robert, M. Intelligence Analysis, A Target- Center Approach, Mcmilan Press,
4.NG. G. W. Intellgences Systemsfusion Tracking and Control Research Studies Press Ltd, England, 2007.
5.Waltz, Edward, Intelligence war, 2004.
پينوشتها:
1. عضو هيئت علمي دانشگاه و مديرگروه پژوهش هاي فرهنگي مرکز تحقيقات استراتژيک.
2. Case study
3. Description
4. Evidence
5. All Source
6. ( AHC ) Analysis of Hypothesis Comneting
7. Sensors
8. Man-made sensor
9. Active
10. Input
11. Micro sensors
12. Organized
13. Package
14. Gap
15. Missing
16. Pattern
17. TQM
18. Synergy
19. State
20. Situation
21. Situation awareness
22. Explanation
23. Multifocous data
24. Triangulation
25. Hybridization
26. Association
27. Correlation
28. Combination
29. Multiple
30. Refined
31. Data Fusion ( DF )
32. Arrangement
33.Event
34. Data Fusion Subpanel
35.Detaction
36.Lucin ward
37.Ecole des mines
38.M.Desforges & A.Starr
39.Data architecture
40.Syneryic approach
41.Concept of synergy
42.Position of egual Value
43.Ideolog of difference
43.Time alignment
44.Meta-analysis
زيرنظر صالحي اميري، رضا، فتحي، سروش؛ ( 1391 )، مجموعه مقالات روشهاي تحقيق کيفي در پژوهش هاي اجتماعي، تهران: مجمع تشخيص مصلحت نظام، مركز تحقيقات استراتژيك، چاپ اول