نويسنده: جواد امين خندقي
« فوتوريسم » (1) به معناي « آينده گرايي » در زمره ي مباحثي است که ذيل عنوان « تئولوژي » (2) ( الاهيات ) قرار مي گيرد. نگاه به آينده، جامعه ي آرماني، توصيف « آرمان شهر »، (3) بررسي شرايط دوران آخر زندگي مادي بشر، بررسي و تبيين اتفاقات شگرف به عنوان نشانه هاي طبيعي و ديني در آخرالزمان، ظهور منجي، جهاني سازي و جهاني شدن و تشکيل حکومت واحد، همه از مباحثي است که تحت عنوان آينده گرايي قرار مي گيرد.
فوتوريسم در هنر نيز به معناي « آينده گري » به عنوان يک مکتب هنري در قرن بيستم ميلادي مطرح است. نوشتار به معناي نخست آن مي پردازد و معناي هنري آن تنها در حد شرحي کوتاه خواهد آمد.
درباره برگردان واژه ي « Futurism » بايد اين نکته را در نظر داشت که تلفظ صحيح اين کلمه در زبان انگليسي « فيوچريزم » است؛ (4) اما در برگردان فارسي همواره « فوتوريسم » (5) و يا معاني آن يعني « آينده گرايي » يا « آينده گري » به کار برده مي شود.
در طول تاريخ، انديشمندان فراواني درباره آينده، جامعه ي ايده آل و آرماني سخن گفته اند. برخي از آنان کتاب هاي مستقلي در توصيف جامعه ي آرماني - که عدالت، قانون و نظم اساس آن را تشکيل مي دهد - نگاشته اند.
نخستين بار، « افلاطون » (6) کتابي با نام « جمهوري » (7) تدوين کرد. او در کتاب اول اين مجموعه به تعريف و تبيين عدالت و پس از آن در کتاب دوم تا دهم به بحث درباره عدالت، اَشکال مختلف حکومت و شکل آرماني آن مي پردازد. وي جامعه اي را توصيف مي کند که در آن هر فردي به وظيفه ي اجتماعي و اخلاقي خود عمل مي کند و عدالت، اساس جامعه را تشکيل مي دهد. (8)
« ابونصر فارابي » از دانشمندان نامدار مسلمان در دو باب آخر از کتاب خود به نام « سياست مدني » به توصيف جامعه ي آرماني با نام « مدينه ي فاضله » مي پردازد که بر طبق سنت و قانون اداره مي شود. وي هم چنين نقطه ي مقابل آن را نيز تبيين مي کند. (9) از سوي ديگر « سنت آگوستين » (10) که يک فيلسوف مسيحي و از شارحان فلسفه ي افلاطوني است، کتابي با نام « شهر خدا » (11) در توصيف آرمان شهر و جامعه ي ايده آل نوشته است.
او شهري آسماني و بهشتي را در مقابل شهري زميني با تعاملات ظالمانه توصيف مي کند. (12)
علاوه بر افراد ياد شده، انديشمندان ديگري نيز در اين باره بحث و گفت و گو کرده و به ترسيم حکومتي مطلوب بر پايه ي عدالت و آزادي پرداخته اند. همين بحث ها درباره آينده، عاملي براي ظهور بحثي ميان فيلسوفان و جامعه شناسان تحت عنوان « آينده گرايي » شد که به نوعي بيان گر آرزوها، آرمان ها و خواسته هاي بشر درباره آينده است. به اين ترتيب، گروه ها و نگرش هاي موجود در جوامع گوناگون، براي تدوين و ترسيم آينده و نظريه پردازي درباره آن تلاش کرده و يافته هاي خود را بيان کرده اند.
براي نمونه « آرمان شهرخواهي » (13) در نگرش مارکسيست ها (14) کاربرد خاصي دارد. آن ها کساني را که با انگيزه هاي اخلاقي و بشر دوستانه به سوسياليسم (15) سفارش مي کنند، « خيال پرداز » يا « اوتوپيک » مي خوانند. به عقيده ي مارکسيست ها، سوسياليسم با عمل انقلابي در جامعه ي موجود دست يافتني است، نه با بيرون رفتن از آن به شيوه ي بنيانگذاران آرمان شهرها و بر حسب قانون هاي ناگزير، يا با اندرزگويي؛ از اين رو « آرمان شهرخواهي » در ادبيات مارکسيستي برابر با خيال پردازي است. (16)
از منظر روان شناختي، انسان به جامعه اي ايده آلِ همراه با پايه هاي مهم اجتماعي اخلاقي همچون عدالت، آزادي و امنيت، گرايش باطني دارد و مي توان تحقق آن را يکي از خواسته هاي مهم بشري از ابتدا تا انتهاي دوران بشري دانست. با توجه به همين نکته، مي توان مبنايي عقلاني براي آرمان گرايي تبيين کرد و چه بسا همين آرمان ها پايه ي تحقق آرمان شهر در آينده اي نزديک شوند.
به تعبير « برتراند راسل » (17) با اين که آينده گرايي و تصوير آرمان شهر، امري خيالي و غير واقعي به شمار مي رود و برخي آن را تحقير مي کنند؛ اما مي تواند باعث تحولات بسياري در جامعه شود و زمينه و الگويي براي تحقق آرمان شهر قرار گيرد. وي با توجه به تحولات سريع اجتماعي، الهام گرفتن از آرمان شهرهاي خيالي را به صورت مبنايي براي تحولات آينده، لازم مي داند. (18)
در عصر حاضر، پژوهش و بحث درباره آينده و مسائل مرتبط با آن، کانون توجه بسياري از انديشمندان جهان قرار گرفته است. هيچ کدام از جامعه شناسان و نظريه پردازان بزرگ اجتماعي يا سياسي، نتوانسته اند به مقوله ي آينده و پيش گويي درباره آن بي اعتنا باشند.
نگاه به آينده به عنوان بخش روشن تاريخ، افزون بر اين که در نگرش و نظرات انديشمندان ديده مي شود، در متون اديان و آيين هاي گوناگون نيز آمده است و درباره چگونگي آن بحث هاي فراواني شده است.
امين خندقي، جواد؛ (1391)، آخرالزمان و آينده گرايي سينمايي، (بررسي و تحليل بيش از پانصد فيلم)، قم: نشر ولاء منتظر (عج)، چاپ اول
فوتوريسم در هنر نيز به معناي « آينده گري » به عنوان يک مکتب هنري در قرن بيستم ميلادي مطرح است. نوشتار به معناي نخست آن مي پردازد و معناي هنري آن تنها در حد شرحي کوتاه خواهد آمد.
درباره برگردان واژه ي « Futurism » بايد اين نکته را در نظر داشت که تلفظ صحيح اين کلمه در زبان انگليسي « فيوچريزم » است؛ (4) اما در برگردان فارسي همواره « فوتوريسم » (5) و يا معاني آن يعني « آينده گرايي » يا « آينده گري » به کار برده مي شود.
در طول تاريخ، انديشمندان فراواني درباره آينده، جامعه ي ايده آل و آرماني سخن گفته اند. برخي از آنان کتاب هاي مستقلي در توصيف جامعه ي آرماني - که عدالت، قانون و نظم اساس آن را تشکيل مي دهد - نگاشته اند.
نخستين بار، « افلاطون » (6) کتابي با نام « جمهوري » (7) تدوين کرد. او در کتاب اول اين مجموعه به تعريف و تبيين عدالت و پس از آن در کتاب دوم تا دهم به بحث درباره عدالت، اَشکال مختلف حکومت و شکل آرماني آن مي پردازد. وي جامعه اي را توصيف مي کند که در آن هر فردي به وظيفه ي اجتماعي و اخلاقي خود عمل مي کند و عدالت، اساس جامعه را تشکيل مي دهد. (8)
« ابونصر فارابي » از دانشمندان نامدار مسلمان در دو باب آخر از کتاب خود به نام « سياست مدني » به توصيف جامعه ي آرماني با نام « مدينه ي فاضله » مي پردازد که بر طبق سنت و قانون اداره مي شود. وي هم چنين نقطه ي مقابل آن را نيز تبيين مي کند. (9) از سوي ديگر « سنت آگوستين » (10) که يک فيلسوف مسيحي و از شارحان فلسفه ي افلاطوني است، کتابي با نام « شهر خدا » (11) در توصيف آرمان شهر و جامعه ي ايده آل نوشته است.
او شهري آسماني و بهشتي را در مقابل شهري زميني با تعاملات ظالمانه توصيف مي کند. (12)
علاوه بر افراد ياد شده، انديشمندان ديگري نيز در اين باره بحث و گفت و گو کرده و به ترسيم حکومتي مطلوب بر پايه ي عدالت و آزادي پرداخته اند. همين بحث ها درباره آينده، عاملي براي ظهور بحثي ميان فيلسوفان و جامعه شناسان تحت عنوان « آينده گرايي » شد که به نوعي بيان گر آرزوها، آرمان ها و خواسته هاي بشر درباره آينده است. به اين ترتيب، گروه ها و نگرش هاي موجود در جوامع گوناگون، براي تدوين و ترسيم آينده و نظريه پردازي درباره آن تلاش کرده و يافته هاي خود را بيان کرده اند.
براي نمونه « آرمان شهرخواهي » (13) در نگرش مارکسيست ها (14) کاربرد خاصي دارد. آن ها کساني را که با انگيزه هاي اخلاقي و بشر دوستانه به سوسياليسم (15) سفارش مي کنند، « خيال پرداز » يا « اوتوپيک » مي خوانند. به عقيده ي مارکسيست ها، سوسياليسم با عمل انقلابي در جامعه ي موجود دست يافتني است، نه با بيرون رفتن از آن به شيوه ي بنيانگذاران آرمان شهرها و بر حسب قانون هاي ناگزير، يا با اندرزگويي؛ از اين رو « آرمان شهرخواهي » در ادبيات مارکسيستي برابر با خيال پردازي است. (16)
از منظر روان شناختي، انسان به جامعه اي ايده آلِ همراه با پايه هاي مهم اجتماعي اخلاقي همچون عدالت، آزادي و امنيت، گرايش باطني دارد و مي توان تحقق آن را يکي از خواسته هاي مهم بشري از ابتدا تا انتهاي دوران بشري دانست. با توجه به همين نکته، مي توان مبنايي عقلاني براي آرمان گرايي تبيين کرد و چه بسا همين آرمان ها پايه ي تحقق آرمان شهر در آينده اي نزديک شوند.
به تعبير « برتراند راسل » (17) با اين که آينده گرايي و تصوير آرمان شهر، امري خيالي و غير واقعي به شمار مي رود و برخي آن را تحقير مي کنند؛ اما مي تواند باعث تحولات بسياري در جامعه شود و زمينه و الگويي براي تحقق آرمان شهر قرار گيرد. وي با توجه به تحولات سريع اجتماعي، الهام گرفتن از آرمان شهرهاي خيالي را به صورت مبنايي براي تحولات آينده، لازم مي داند. (18)
در عصر حاضر، پژوهش و بحث درباره آينده و مسائل مرتبط با آن، کانون توجه بسياري از انديشمندان جهان قرار گرفته است. هيچ کدام از جامعه شناسان و نظريه پردازان بزرگ اجتماعي يا سياسي، نتوانسته اند به مقوله ي آينده و پيش گويي درباره آن بي اعتنا باشند.
نگاه به آينده به عنوان بخش روشن تاريخ، افزون بر اين که در نگرش و نظرات انديشمندان ديده مي شود، در متون اديان و آيين هاي گوناگون نيز آمده است و درباره چگونگي آن بحث هاي فراواني شده است.
پينوشتها:
1. Futurism.
2. Theology.
3. Utopia.
4. Longman Dictionary of Contemporary, p578.
5. حق شناس، محمد و ديگران، فرهنگ معاصر هزاره، ص 640.
6. Plato.
7. Republique.
8. ر.ک: افلاطون، دوره ي آثار افلاطون، ج 2، کتاب جمهوري؛ رحماني، غلامرضا، فلسفه ي افلاطون، صص 33 و 34؛ استراترن، پل، آشنايي با افلاطون، صص 34-45.
9. ر.ک: فارابي، محمد بن محمد، کتاب السياسة المدنية، صص 9-14.
10. Saint Augustinus.
11. La Cité de Dieu.
12. ر.ک: آگوستين، اورل، مدينة الله.
13. Utopianism.
14. Marxists.
15. Socialism.
16. آشوري، داريوش، دانش نامه ي سياسي، ص 19.
17. Bertrand Russell.
18. موسوي گيلاني، سيد رضي، دکترين مهدويت، ص 49.
امين خندقي، جواد؛ (1391)، آخرالزمان و آينده گرايي سينمايي، (بررسي و تحليل بيش از پانصد فيلم)، قم: نشر ولاء منتظر (عج)، چاپ اول