نويسنده: علي اميني نژاد
1. خواجه محمد پارسا (م 822)
وي از اصحاب و شاگردان خواجه بهاء الدين محمد نقشبند است. خواجه توجه ويژه اي به او نشان مي داد، به گونه اي که بسياري را براي تربيت به دست او مي سپرد و براي پس از خود نيز وي را خليفه ي خويش معيّن نمود.خواجه پارسا صاحب تأليفات مهمي است، از جمله کتاب زيباي فصل الخطاب و همين طور شرح فصوص الحکم مي باشد. او در مسافرت به خانه ي خدا در مدينه وفات مي کند و محقق فناري بر وي نماز مي گزارد. فرزندش خواجه ابونصر پارسا نيز از عرفاست. وي از پدر خود درباره ي فصوص الحکم ابن عربي جملاتي را حکايت مي کند. از آن جمله آنکه مي گويد: والد ما چنين گفته: «فصوص جان است و فتوحات دل» و همچنين گفته: «هر کس فصوص را خوب بداند، انگيزه ي پيروي از رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) در وي قوّت مي گيرد». (1)
2. شاه نعمت الله ولي (ظ م 834)
وي از مشاهير عارفان ايراني و مؤسسه سلسله ي «نعمت اللهية» است. در تربيت نفوس و تکميل مريدان يد طولايي داشت و در اين زمينه جذابيت فوق العاده اي نشان داده است و جمعيت هاي فراواني به سوي او روي آورده بودند.او که سلسله ي نسبش به امام باقر (عليه السلام) مي رسد، از شاگردان بزرگ شيخ عبدالله يافعي در مکه بود و هفت سال آنجا مقيم بود و سپس در سمرقند، هرات، يزد و در نهايت در ماهان کرمان زندگي کرد. شاه نعمت الله علاوه بر صد رساله اي که از او باقي مانده، (2) ديوان اشعار عارفانه اي دارد. گفته مي شود با حافظ ملاقاتي داشته و بين آن دو اختلافاتي بوده است و برخلاف حافظ که بيشتر اهل ملامت بود و از تعريف کردن خود تبري مي جست، او بسيار خود و مقامات عرفاني خويش را بر زبان مي آورد و مي ستود.
3. محمدبن حمزه ي فناري رومي (م 834)
وي که اهل ترکيه است، در عرفان نظري از محققين طراز اول است و در اين زمينه آثار فراواني دارد، اما مهم ترين اثر او که از آثار مهم عرفاني قرن نهم نيز هست، مصباح الانس است که در آن مفتاح الغيب صدرالدين قونوي را شرح داده است. در اين کتاب از اقوال و آراي عرفاي برجسته همانند ابن عربي، جندي و در درجه ي اول قونوي و فرغاني استفاده هاي فراوان مي برد. از اين جهت اين کتاب دروازه اي براي راهيابي و آشنايي با بسياري از آثار درجه اول عرفاني است و هم اينک در سطح سوم حوزه هاي عرفاني تدريس مي شود.4. صائن الدين علي بن محمد ترکه ي اصفهاني (م 835)
وي نوه ي ابوحامد ترکه است و همانند او ابتدا فيلسوف مشايي بوده و سپس به عرفان روي مي آورد. بنابراين، زبان تحليل فلسفي وي مانند جدش غني و قوي است. مهم ترين آثار او شرح فصوص الحکم و تمهيد القواعد است که اثر اخير شرح قواعد التوحيد جدش مي باشد و به تدريج به عنوان اولين متن درسي عرفاني قرار گرفت.5. شمس الدين محمد لاهيجي (م قبل از 900)
وي از لاهيجان گيلان است، اما در شيراز مي زيسته و معاصر فيلسوفان بزرگي همانند صدرالدين دشتکي و دواني است که همه ي آنها با تجليل از او ياد مي نمايند، ولي مهم ترين عامل شهرتش، شرح او بر گلشن راز شيخ محمود شبستري با نام مفاتيح الاعجاز في شرح گلشن راز است. (3) شهيد مطهري درباره ي لاهيجي مي نويسد: «وي مريد سيدمحمد نوربخش بوده است و سيدمحمد نوربخش شاگرد ابن فهد حلي. در شرح گلشن راز (صفحه 698) سلسله ي فقر خود را که از سيدمحمد نوربخش شروع و به معروف کرخي مي رسد و سپس به حضرت رضا (عليه السلام) و ائمه ي پيشين تا حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) ذکر مي کند و نام اين سلسله را «سلسلة الذهب» مي نهد». (4) هانري کربن تاريخ وفات او را سال 912 ق نقل مي کند، (5) لکن شهيد مطهري مي گويد: «تاريخ دقيق وفاتش معلوم نيست، اما گويا قبل از سال 900 ق بوده است». (6)7. نورالدين عبدالرحمن جامي (م 898)
وي در اصل اصفهاني است؛ زيرا اجدادش از آنجا بوده و سپس به جام خراسان مهاجرت مي کنند. پدرش از علما و بزرگان بوده است.جامي از همان ابتدا نبوغ سرشاري داشته و در تحصيل علوم مختلف استعداد شگرفي داشت، به صورتي که در بيشتر رشته هاي علمي تحصيلات بسيار عالي يافته، در غالب آنها نيز تأليفاتي ارزنده و ماندگار ارائه کرده است. وي در عرفان شاگرد عبيدالله احرار و سعدالدين محمد کاشغري است که جانشين خواجه بهاء الدين نقشبند، مؤسس سلسله ي «نقش بنديه» بوده است. (7) بنابراين، جامي از عرفاي سلسله ي نقش بنديه است که با يک واسطه به مؤسس آن مي رسد. وي شاگرداني پرورش داده است که از جمله معاريف آنها، عبدالغفور لاري (م 912 ق) مي باشد که شرح مشکلات نفحات الانس را نوشته است. (8)
همچنان که گفته شد، جامي در علوم مختلف صاحب آثار است، اما در عرفان، وي آخرين شارح برجسته و مهم افکار عربي در آن عصرهاست و از اين جهت ما او را پايان دوره ي سوم عرفان اسلامي برمي شماريم. اولين اثر عرفاني او که اهميت فراواني دارد نقدالنصوص است که با تلاش هاي قابل تقدير «ويليام چيتيک» به صورتي بسيار زيبا و فني انتشار يافته است و گويا آخرين اثر عرفاني او شرح فصوص الحکم مي باشد و جالب است که آخرين تأليف او در علم نحو و شرح کافيه ابن حاجب مي باشد که اين شرح ساليان سال جزء کتب درسي حوزه هاي ادبي بوده و از منابع دست اول در ادبيات عرب محسوب مي شود.
از ديگر آثار مهم جامي: اشعة اللمعات در شرح لمعات عراقي، لوامع، لوايح، رسالة في الوجود، رساله ي تحقيق مذهب صوفي، متکلم و حکيم، ديوان هاي مختلف شعري و نفحات الانس است که اثر اخير در شرح احوال عرفاست و مورد توجه محققان پسين قرار گرفته است.
پينوشتها:
1. جامي، نفحات الانس، ص 397.
2. هانري کربن، تاريخ فلسفه ي اسلامي، ص 438.
3. همان، ص 434.
4. مرتضي مطهري، کليات علوم اسلامي، ج2، ص 124.
5. هانري کربن، تاريخ فلسفه ي اسلامي، ص 434.
6. مرتضي مطهري، کليات علوم اسلامي، ج2، ص 124.
7. هانري کربن، تاريخ فلسفه ي اسلامي، ص440.
8. مقدمه ي محمود عابدي بر نفحات الانس، ص 11.
اميني نژاد، علي؛ (1390)، آشنايي با مجموعه عرفان اسلامي (كليات، تاريخ عرفان، عرفان نظري، عرفان عملي و...)، قم: انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (رحمه الله)، چاپ دوم