منبع:راسخون
جورج انگل George Engel در الگوی زیستی، روانی و اجتماعی biopsychosocial خود به طور جدی بر این اعتقاد است که ترکیبی از سه عامل مهم؛ یعنی، بیولوژیکی (زیستی)، اجتماعی و روانی، بهترین راه جهت درک و اطلاع کامل از وضعیت سلامت فرد و مسائل مرتبط با آن است. این مقاله دیدی کلی از مدل یا الگوی زیستی، اجتماعی و روانی (BPS ) به شما ارائه میدهد.
الگوی زیستی، اجتماعی و روانی در سال 1977 توسط روانپزشک آمریکایی به نام جورج انگل معرفی گردید. هر چند که در ابتدا این الگو مورد تمسخر بسیاری قرار گرفت و توسط چندین کارشناس رد شد، اما در نهایت به عنوان بخشی از پروسهی درمانی قابل اجرا در بیمارستانها و محیطهای مشابه به محبوبیت رسید.
آیا میدانستید؟
جورج اِنگِل برای نخستین بار به الگوی زیستی، اجتماعی و روانی به عنوان مدل زیستی ـ روانی ـ اجتماعی ـ فرهنگی اشاره داشت. به جهت آسودگی و به دلیل این که فرهنگ، وجهی از عامل اجتماعی این الگو بود، این اصطلاح به صورت زیستی، اجتماعی و روانی اختصار یافت.هنگامی که مدل BPS برای نخستین بار معرفی شد، رویکرد زیستی، پایگاه مستحکمی در جهان پزشکی بدست آورده بود ـ رویکردی که به طور کامل بر جنبههای فیزیکی بیماری متمرکز بوده و این مدل تا حد زیادی با آن تضاد داشت. در نهایت، این رویکرد پزشکی خاص در میان متخصصان پزشکی احترام و جایگاه خود را به دست آورد، هر چند محدودهی پذیرش آن در سراسر جهان متفاوت میباشد.
الگوی زیستی، اجتماعی و روانی چیست؟
الگوی زیستی، اجتماعی و روانی، (به اختصار(BPS الگوی میان رشتهای است که مدعی است سلامت و رفاه فرد بستگی به گسترهای از عوامل: زیستی، روانی و اجتماعی دارد. این مدل شرح میدهد که تمامی سه عامل فوق به یک اندازه در سلامت و رفاه انسانی دارای اهمیت هستند، و عوامل زیستی نمیتوانند به تنهایی پایدار مانده و مسئولیت کامل مسائل مربوط به سلامت و یا تندرستی را برعهده گیرند. الگوی زیستی، اجتماعی و روانی همچنین به طور همگانی به عنوان اتصال و رابط میان ذهن و جسم شناخته شده است، و در زمینههایی منجمله روانپزشکی، روانشناسی بالینی، علوم اجتماعی، پزشکی، و درمان دارای مفهوم پر اهمیتی است.هر چند این الگو شیوه و هنجاری نیست که در بیمارستانها و یا در دیگر مراکز معتبر دنبال شود، اما توسط چندین کارشناس به کار برده شد تا در مورد دوره درمانی که به بیماران تجویز میشود، به ویژه درافرادی که به بیماریهای مزمن مبتلا هستند، و یا کسانی که تحت مراقبتهای دارویی استعمال مسکن قرار دارند، تصمیم گیری شود. حامیان مدل BPS بر این باورند درمان پزشکی در مورد یک بیمار چنانچه وضعیت روانی و ظرفیت اجتماعی او نیز مورد توجه قرار نگیرد، هیچ سود و فایدهای ندارد. مطالعات نشان میدهد بیمارانی که بیشتر به سمت تفکرات منفی، بیزاری و افسردگی گرایش دارند، نسبت به کسانی که تفکرات مثبت دارند، و نسبتاً شادترند، مدت زمان بیشتری طول خواهد کشید که به بهبودی دست یابند.
این الگو چگونه عمل میکند؟
✦ همانگونه که از تعریف آن بر میآید، الگوی زیستی، اجتماعی و روانی از سه عامل اصلی تشکیل شده است که عبارتند از: عوامل زیست (شناسی) + روان (شناسی) + اجتماعی. الگوی زیستی، اجتماعی و روانی همچنین به طور نامشخصی در مطرح ساختن رویکرد خود نسبت به مراقبت بهداشتی از نمونهی معروف «اثر پلاسیبو یا دارونما» استفاده مینماید ــ بدین معنی که وضعیت روانی بیمار میتواند تا حد زیادی موجب پیشرفت فیزیولوژیکی وی شود. با استفاده از این رویکرد، اثر دارونما را بر روی بیمارانی مورد مطالعه قرار دادند که به یک بیماری مبتلا بوده و به آنها قرصهای قندی به جای دارو داده میشد و به این بیماران گفته میشد آنچه که به آنها داده میشود، داروهای قوی هستند که به بهبود سریع آنها کمک میکنند. از قرار معلوم این داروی معجزه آسا هر چند وجود خارجی نداشت، در بیمارانی که باور داشتند این دارو آنها را درمان میسازد، موجب حصول بهبودی بسیاری شد، و در آن دسته از بیمارانی که احساس میکردند هیچ دارویی در جهان قادر به درمان آنها نیست، تأثیری در سلامتشان نگذاشت.
✦ جنبه های بیولوژیکی الگوی BPS با مطالعه علل فیزیولوژیک یک بیماری سروکار دارد. با این حال، بر طبق این مدل، علل فیزیولوژیکی به تنهایی برای وقوع بیماری در بدن کافی نیستند، مگر اینکه با دو جنبهی دیگر این الگو نیز همراه باشند. بسیاری از بیماریها و یا اختلالات در ریشه یا مبنای خود دارای عوامل بیولوژیکی از جمله مسائل ژنتیکی، ایمنی پایین، هورمونها، و آسیبهای فیزیکی، هستند.
✦ جنبه روانی الگوی BPS نشان میدهد که ممکن است برخی شرایط روانی زیربنایی وجود داشته باشد که به تظاهر یک بیماری کمک نمایند. متخصص پزشکی که مبنای درمان خود را بر اساس مدل BPS قرار داده، بایستی هر گونه مشکلات روانی مانند افسردگی، اعتیاد، داشتن اعتماد به نفس پایین، تفکر منفی، و غیره که ممکن است به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر سلامت بیمار تأثیر بگذارد را شناسایی نماید. به عنوان مثال، افسردگی و یا داشتن اعتماد به نفس پایین به نظر نمیرسد به خودیِ خود دلیلی برای مشکلات مربوط به کبد باشد. با این حال، یک فرد مبتلا به افسردگی و یا فردی که دارای اعتماد به نفس پایینی است، احتمال بیشتری دارد تا به نوشیدن بیش از حد الکل روی بیاورد تا فردی که افسرده نیست و این امر منجر به ایجاد مشکلاتی درکبد وی میشود.
✦ جنبههای اجتماعی الگوی زیستی، اجتماعی و روانی به محیطی که اطراف بیمار را احاطه کرده است، اشاره دارد. این جنبه به تجزیه و تحلیل بیماریها از نقطه نظر جامعه شناختی پرداخته و مشخص مینماید چه عوامل خارجی ممکن است تظاهر بیماری در بیمار را تحت تأثیر قرار دهند. این عوامل خارجی میتوانند هر چیزی باشند از دین گرفته تا پیشینهی اقتصادی، روابط زناشوئی، محیط فرهنگی، گروه همسالان و غیره. به عنوان مثال، نمیتوان رسانه را به طور مستقیم مسئول اختلال آنورکسیا یا بیاشتهایی عصبی Anorexia دانست. با این حال، برچسب و تجسمی که رسانه تنها از خانمهای لاغر به عنوان «زنان زیبا» میسازد، ممکن است به نوبه خود یک دختر جوان را تحت تأثیر قرار داده تا مبتلا به بی اشتهایی عصبی گردد. (بی اشتهایی عصبی اختلالی است که با از دست دادن عمدی و شدید وزن از طریق بالا آوردن غذای خورده شده، توصیف میشود.)
اهمیت آن در روانشناسی
روانشناسی، به ویژه روانشناسی سلامت، در بسیاری جهات میتواند به مدل BPS نسبت داده شود. در بسیاری موارد این باور وجود دارد که الگوی زیستی، اجتماعی و روانی تا حدی پایه و اساس مسیر اصلی توسعهی روانشناسی سلامت میباشد. روانشناسی بالینی سلامت، روانشناسی بهداشت عمومی، روانشناسی سلامت و بهداشت جامعه و روان شناسی سلامت بحران تماماً زیر شاخههایی هستند که تا حد زیادی بر مبنای الگوی زیستی، اجتماعی و روانی سلامت میباشند.نمایش هندسی
توضیح رفتار پرخطر
رفتار پرخطر عمدتاً، در نوجوانان و افراد جوانی دیده میشود، که به نظر میرسد از نقطه نظر آنها اینگونه رفتارها مقتضی رشد و ترقی است. چیزی که از نظر یک ناظر خطرناک، غیر ضروری، و مسخره میآید، در نظر نوجوانان به همان اندازه هیجان برانگیز، ضروری و معنیدار میباشد. رفتار پرخطر میتواند رانندگی در حالت مستی، داشتن تماس جنسی محافظت نشده، و یا تن دادن به فعالیتهای جنایی مانند سرقت از مغازه، مورد ضرب و شتم قرار دادن به قصد سرقت، و غیره باشد. الگوی زیستی، اجتماعی و روانی روشن میسازد رفتارهای پرخطر از عوامل فیزیولوژیکی، اجتماعی و همچنین روانی منجمله هورمونها (بیولوژیکی)، گروه همسالان (اجتماعی)، و پرخاشگری (روانی) سرچشمه میگیرند. کارشناسان نمیتوانند مشخصاً هیچ عاملی را به تنهایی دلیل رفتارهای پرخطر در افراد جوان تعیین نمایند، بلکه دلیل این گونه رفتارها ترکیبی از هر سه عامل میباشد.رویهی مددکاری اجتماعی
مددکاران اجتماعی نسبت به این موضوع آگاهی دارند که هر مشکلی که نیاز به توجه آنها دارد، از عدم تعادل بین سه عامل مذکور در الگوی زیستی، اجتماعی و روانیِ مراقبتهای بهداشتی سرچشمه میگیرد. به عنوان مثال، اعتیاد به الکل را میتوان با ارزیابی زیستی، اجتماعی و روانی توضیح داد ـ به عنوان مثال نوجوانی که از خویشتنداری زیادی برخوردار نیست (عامل روانی) هر لحظه ممکن است به مصرف الکل وسوسه شود. امکان دارد که او این کار را بدین جهت انجام دهد تا در گروه همسالان خود (عامل اجتماعی)، که متشکل از گروهی معتاد است، «جایی» داشته باشد. در نهایت بدون شک اعتیاد او منجر به آسیب کبدی خواهد شد. از نظر مددکاران اجتماعی، لازم است نه تنها این مشکل و علائمی که آنها را کاملاً آشکار میسازد، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرند، بلکه تلاش در جهت شناسایی هر گونه عوامل نهفتهای که ممکن است به طور مستقیم یا غیر مستقیم باعث ایجاد مشکل شود، دارای اهمیت زیادی است. امروزه، سیستم یکپارچهی بهداشت و درمان متشکل از متخصصان پزشکی، روانشناسان و مددکاران اجتماعی به سرعت در حال حصول محبوبیت هستند. این سیستمهای یکپارچه مراقبتهای بهداشتی به شناسایی همه جانبهی مشکل کمک کرده و در نتیجه نسبت به درمان آن مشکل خاص به نحو احسنت، تصمیم گیری مینمایند.هم از الگوی زیستی، اجتماعی و روانی تجلیل به عمل آمده و هم از آن انتقاد شده است. هر چند منتقدان با آن مخالفت میکنند، اما این راه کار بشدت از طریق کتابهای کمک به خویشتن و آثار فلسفی و معنوی ترویج میشود. با این حال، شکی نیست این الگو به پزشکان کمک کرده است تا به اطلاعات جامعی دست یافته و در نهایت، بیماران خود را بهتر درمان نمایند.
سلب مسئولیت: اطلاعات ارائه شده در این مقاله صرفاً جنبهی آموزشی داشته و نباید به منظور جایگزین توصیههای یک متخصص امر پزشکی در نظر گرفته شود.
/ج