کودکان دارای آسیب شنوایی

ناشنوایی و کم شنوایی، معلولیت پنهانی است که برخی از افراد به آن مبتلا هستند. فرهنگ ناشنوایان که شامل تاریخ، حکایت ها، ارزش ها، گرایش ها، معیارها و زبان های اشاره ی ناشنوایان است، در سال های اخیر به شدت مورد
شنبه، 16 خرداد 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کودکان دارای آسیب شنوایی
کودکان دارای آسیب شنوایی

 

نویسندگان:
نازلی مشایخی
فریده ترابی میلانی




 

کودکان ناشنوا

ناشنوایی و کم شنوایی، معلولیت پنهانی است که برخی از افراد به آن مبتلا هستند. فرهنگ ناشنوایان که شامل تاریخ، حکایت ها، ارزش ها، گرایش ها، معیارها و زبان های اشاره ی ناشنوایان است، در سال های اخیر به شدت مورد توجه قرار گرفته است. فقدان آگاهی نسبت به اصول و ریشه های اطلاعات مربوط به ناشنوایی نه تنها در ایران و بلکه در دنیا جزو جنبه های بارز و برجسته ی جامعه ی ناشنوایان به حساب می آید. انتقال رسوم وعقاید رایج از نسلی به نسل دیگر در تمام جوامع دیده می شود که در جامعه ی ناشنوایان نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. زیرا در حدود 90 درصد از کودکان ناشنوا از والدین شنوا متولد می شوند که از فرهنگ و تاریخ ناشنوایان هیچ آگاهی ندارند. همچنین با زبان علائم که زبان اول ناشنوایان محسوب می شود، به هیچ وجه آشنا نیستند. جامعه ی ناشنوایان شامل مدرسه ی ناشنوایان و انجمن ویژه ی ناشنوایان به عنوان محل هایی شناخته می شوند که همان وظیفه ی والدین شنوا را به عهده می گیرند و باعث پیوند دادن این گونه کودکان با میراث ناشنوایان در زمینه های گوناگونی همچون زبانی، فرهنگی، تاریخی و هنری می شوند.
ما که از آنان سخنی نمی شنویم، چه می دانیم که فراخنای اندیشه شان چیست؟ چه بسا به اطلاعاتی بسیار گسترده تر از ما، راه یافته اند که ما از آن غافل هستیم زیرا سکوت ظاهری آنان را در نظر می گیریم.

تعریف ناشنوایی

اصطلاح ناشنوایی که سابق بر این، اصطلاح « کر و لال » (1) مورد استفاده قرار می گرفت، به افرادی اطلاق می شود، که هرگز صدایی نشنیده اند و چون نشنیده اند، نیاموخته اند تا بازگو کنند. به عبارت دیگر با توجه به کشف علمی، ناگویی، نتیجه و ثمره ی نشنیدن است ( قهرمان، 1387 )
نارسایی های شنوایی با توجه به مقدار کاهش شنوایی، نوع کاهش شنوایی و سنی که ناشنوایی بروز می کند، تعریف می شود. انجمن کودکان استثنایی امریکا، ناشنوایی را به شرح زیر تعریف می کند:
اختلال شنوایی کاملاً شدید، وضعیتی است که کودک حتی با استفاده از وسایل کمک شنوایی، نمی تواند اطلاعات زبانی را از طریق شنوایی پردازش کند. این وضعیت کمبود شنوایی، به طور معنی داری بر عملکرد تحصیلی کودک، تأثیر می گذارد ( انجمن کودکان استثنایی امریکا، 2006 )
در تعریف دانش آموزان مبتلا به آسیب های شنوایی، اصطلاحات گوناگونی وجود دارد. این اصطلاحات عبارت اند از:
* نقص شنوایی: (2) فرد مبتلا مقداری باقیمانده ی شنوایی دارد.
* سخت شنوا: (3) نقص شنوایی، قابل توجه است و با استفاده از باقیمانده ی شنوایی آموزش صورت می گیرد.
* ناشنوا ( نقص شنوایی شدید ): نقص شنوایی ، شدید است و ارتباط، زبان و گفتار بر بینایی متکی است.
با توجه به اصطلحات فوق، آسیب شنوایی درجات مختلفی دارد. هرچه باقیمانده ی شنوایی بیشتر باشد، تعامل بهتر صورت می گیرد و بهتر می توان دانش آموز را در کلاس های عادی آموزش داد.
بعضی از افراد، با نقص شنوایی متولد می شوند که به آنها ناشنوای مادرزاد گفته می شود. گاهی ناشنوایی، اکتسابی است. این نکته در آموزش اهمیت دارد که آیا دانش آموز قبل از یادگیری زبان، ناشنوا شده است یا پس از یادگیری زبان.
ساختمان شنوایی انسان از گوش خارجی، گوش میانی و گوش داخلی تشکیل شده است. صدا از گوش خارجی می گذرد و در گوش داخلی توسط اعصاب شنوایی به مغز می رسد و در مغز، پردازش می شود.
آسیب به گوش خارجی و میانی را نقص شنوایی انتقالی می نامند. این آسیب، در کودکان خردسال به اختلالات زبان منجر می شود. آسیب به گوش داخلی، نقص شنوایی حسی - عصبی نامیده می شود. گاهی هر دو مورد در افراد، به وجود می آید.
نقص شنوایی ممکن است در هر دوگوش وجود داشته باشد یا در یک گوش و گوش دیگر سالم است. این قبیل از کودکان ممکن است تحول زبان بهنجاری داشته باشند ولی در کلاس درس با مشکل رو به رو شوند.

ساختمان گوش

ساختمان گوش انسان از سه بخش گوش خارجی، گوش میانی و گوش داخلی تشکیل شده است.

گوش خارجی

شامل لاله ی گوش و مجرای گوش است. کار گوش خارجی، محافظت از گوش میانی در مقابل آسیب دیدگی است. اگر مجرای گوش، مسدود یا از چرک پر شده باشد، نقص شنوایی خفیف ایجاد می شود.

گوش میانی

انتقال ارتعاشات به گوش داخلی را به عهده دارد. التهاب و عفونت گوش میانی یکی از علل مشکلات شنوایی در کودکان است و تحول گفتار و زبان را در کودکان مختل می سازد.

گوش داخلی

تبدیل صورت به پیام عصبی را بر عهده دارد و آسیب به گوش داخلی را آسیب دیدگی ادراکی می گویند که هیچ گونه پیامی به مراکز عصبی بالاتر منتقل نمی شود. حفظ تعادل نیز یکی دیگر از وظایف گوش داخلی است.
مقدار شنوایی بر اساس دسیبل اندازه گیری می شود. جدول 6- 1 طبقه بندی آسیب شنوایی بر اساس دسیبل را نشان می دهد.

تاریخچه ی آموزش ناشنوایان

ناشنوایی بخش جدایی ناپذیر بشریت محسوب می شود و در سراسر جهان به چشم می خورد. منابع موجود، نشانگر این نکته است که نگرش مردم درباره ی ناشنوایان، در جهان باستان در بهترین حالت، ناهماهنگی بوده است. ارسطو، نقش عمده ای برای شنوایی در تحول هوشی افراد در نظر می گرفت و تفکر را متکی بر گفتار می دانست و معتقد بود که کودک ناشنوا بدون آموزش ویژه، نمی تواند صحبت کند. رازی، پزشک معروف ایرانی ( 920- 850 هجری قمری ) معتقد بود که اگر درمان ناشنوایی در دو سال اول صورت گیرد، نقص شنوایی مادرزادی قابل درمان است. ابوعلی سینا ( 1037 - 980 هجری قمری )

شنیده شدن صداها

علل احتمالی

 نوع نارسایی

میزان کاهش شنوایی بر حسب دسیبل (dB )

ممکن است تعداد اندکی از صداها مثل صامت ها، شنیده نشود.

عفونت گوش میانی، خارج شدن چرک از گوش بر اثرعفونت، آسیب وارده بر گوش بر اثر جراحات، بیماری و یا آلودگی صوتی

کاهش جزئی شنوایی

20- 15 دسیبل

فقط صداهای گفتاری بلند شنیده می شود.

عفونت گوش میانی، عفونت های دوره ی جنینی مانند سرخچه ی مادر، آسیب وارده بر گوش بر اثر بیماری، جراحات و یا آلودگی صوتی

کاهش خفیف شنوایی

40- 20 دسیبل

اغلب صداهای گفتاری در سطح محاوره ی عادی، شنیده می شود.

عفونت گوش میانی به مدت طولانی، اختلال در گوش میانی، عفونت های دوره ی جنینی، عامل های ژنیتکی و آسیب های وارده بر گوش بر اثر بیماری، جراحت و یا آلودگی صوتی

کاهش متوسط شنوایی

60-40 دسبیل

صداهای گفتاری در سطح محاوره ی عادی، شنیده نمی شود.

اختلال در گوش میانی، آسیب های حسی – عصبی، عفونت های دوره ی جنینی، عامل های ژنتیکی و آسیب های وارده بر گوش بر اثر بیماری ، حراحت و یا آلودگی صوتی

کاهش شدید شنوایی

80- 60 دسبیل

هیچ یک از صداهای گفتاری و یا سایر صداها، شنیده نمی شود

همانند عللی است که در کاهش شدید شنوایی مطرح می شوند.

کاهش عمیق شنوایی

 بیش از 80 دسبیل

منبع: انجمن شنوایی، گفتار و زبان امریکا (2008 ).
بزرگترین طبیب و فیلسوف ایرانی هم، علل ناشنوایی را بررسی کرده است. به رغم تمام موفقیت های جهان اسلام، هیچ نشانه ای از تلاش برای آموزش ناشنوایان به چشم نمی خورد.
طی 3 قرن اخیر، پذیرش افراد ناشنوا در جوامع، افزایش یافته است. دلیل این امر، وجود ناشنوایان موفق در جهان در زمینه های مختلف مانند ورزش و هنر بوده است که به دریافت جوایز بین المللی نایل شده اند. امروزه دانش آموزان زیادی که ناشنوا و یا سخت شنوا هستند، در مدارس عادی به تحصیل مشغول اند و بزرگسالان ناشنوا و سخت شنوا در محیط های کار، مشاغل گوناگونی را به عهده دارند. برای حمایت از افراد ناشنوا، دولت ها، به تصویب قوانینی در این زمینه پرداخته اند ولی به رغم این دست آوردها، هنوز با موانعی در آموزش و بازپروری ناشنوایان مواجه هستیم. جامعه ی امروزی، زبان اشاره را به رسمیت نمی شناسد و چون افراد جامعه با این زبان آشنایی ندارند، در پذیرش ناشنوایان، مانع محسوب می شود. بنابراین زبان شفاهی یا گفتاری توصیه می شود. برخی طرفدار زبان اشاره و برخی دیگر طرفدار ترکیبی از زبان شفاهی و اشاره هستند. بحث درباره ی چگونگی آموزش مهارت های ارتباط، به کودکی که نقص شنوایی دارد، امر تازه ای نیست. در کشور آلمان « ساموئل هینیکه » (4) از روش گفتار (5) و در فرانسه « آبدو اپری » (6) از روش اشاره، طرفداری می کرد. در اولین کنفرانس در سال 1880 میلادی در میلان ایتالیا، روش شفاهی، (7) مطرح شد و معتقد بودند که زبان اشاره، (8) مانع تحول زبان می شود.
از پیشگامان زبان اشاره در امریکا « توماس هاپکینز گالادت » (9) است که اولین مدرسه ی ناشنوایان را در سال 1817 میلادی در آمریکا تأسیس کرد. سپس کالج گالادت در سال 1884 در واشنگتن آغاز به کار نمود. رویکرد آموزش زبان شفاهی توسط « الکساندر گراهام بل » (10) مخترع تلفن، در سال 1872 مطرح شد. گالادت وبل، هر دو، مادر ناشنوا داشتند و هر یک از صحت روش خویش دفاع می کردند.
« باب هال کامب » (11) فارغ التحصیل کالج که خود نیز ناشنوا بود در سال 1970 میلادی، استفاده از دو روش شفاهی و زبان اشاره را پیشنهاد کرد و به آن « روش کلی » (12) نام نهاد. در روش کلی، گاهی از روش ارتباط دستی برای گفتار استفاده می شود. از آنجایی که فرهنگ شنوا، افرادی را که صحبت می کنند ترجیح می دهد، ممکن است معلمان دانش آموزان ناشنوا در رویکرد کلی، بر زبان شفاهی تأکید بیشتری داشته باشند ( لی ناس، (13) 2000 ).
در ایران، استاد جبار باغچه بان پرچمدار آموزش ناشنوایان محسوب می شود. مرحوم باغچه بان در سال 1299 شمسی روش تازه ای برای آموزش الفباء فارسی ابداع کرد و اولین کتابش به نام برنامه ی کار آموزگار در سال 1302 منتشر گردید که از روش ترکیبی برای آموزش استفاده می شد. در این شیوه ابتدا کل کلمه را که کلمه کلید نامیده می شود به کودک نشان می دهند و سپس در قالب آن، حروف جدید را به کودک می آموزند. جبار باغچه بان اولین کودکستان را به نام باغچه ی اطفال در 23 اردیبهشت 1303 شمسی در شهر تبریز راه اندازی کرد و به ابتکار خود وسایلی را که با دست و فکر و قلم خود تهیه کرده بود، مورد استفاده ی کودکان قرار داد و با استفاده از قصه های عامیانه که از بچگی به یاد داشت برای بچه ها نمایشنامه و شعر می سرود و چیستان می ساخت. تلاش های او مورد استقبال والدین کودکان قرار گرفت. می توان جبار باغچه بان را از پیشگامان ادبیات کودکان ایران دانست.
باغچه بان به دنبال موقعیت ها و نوآوری های جدید می گشت، لذا پا در عرصه ی آموزش کودکان کر و لال نهاد و در سال 1303 تابلوی کوچکی را در درب کودکستان نصب کرد که مضمون آن دعوت از کودکان کر و لال برای شرکت در کلاس ویژه ی کودکستان برای یادگیری خواندن و نوشتن به صورت مجانی بود. این دعوت با استقبال دانشمندان و فرهنگیان تبریز مواجه شد و ابتدا سه کودک کر و لال مادرزاد در آن کلاس اسم نویسی کردند و پس از 6 ماه آموزش، جشنی در باغچه ی اطفال بر پا شد و تمام علما، دانشمندان، و فرهنگیان تبریز و اعضای کنسول گری ها حضور داشتند. در این جشن، سه کودک کر و لال برای مردم، درس خواندند و بر روی تخته سیاه، دیکته نوشتند لذا تقدیرها و تمجیدها از زمین می جوشید و از آسمان می بارید و به این ترتیب آموزش و پرورش ناشنوایان در ایران آغاز گردید. اولین مدرسه ی ناشنوایان در تهران در سال تحصیلی 1337- 1336 در میدان کلانتری تهران ( در منطقه ی یوسف آباد ) آغاز به کار کرد و به تدریج امر تربیت معلم آموزش ناشنوایان مطرح شد و آموزش ناشنوایان متداول گردید.
جبار باغچه بان بنیانگذار آموزش ناشنوایان در ایران، چون به این نکته پی برد که صدا از طریق استخوان جمجمه و پیشانی و دندان ها هم به مغز می رسد و اگر مرکز شنوایی مغز سالم باشد، می توان از طریق فک صورت ارتعاشات صوتی را به مغز ناشنوا رساند، به فکر اختراع وسیله ای برای شنواندن به ناشنوا افتاد و آن را تلفن گنگ یا گوشی استخوانی نامید ( باغچه بان، 1347).
باغچه بان برای اینکه صدا را برای اطفال ناشنوا محسوس کند، از حواس بینایی و لامسه کمک گرفت و الفبای دستی خود را اختراع کرد. آنان که به روش آموزش کودکان ناشنوا از طریق لب خوانی آشنایی دارند، می توانند درستی شعر زیر را در مورد تعلیم آنان، دریابند:

رسد جان بر لب بیچاره استاد *** که تا حرفی به شاگردی دهد یاد
( باغچه بان، 1351)

علل آسیب شنوایی در کودکان

اطلاع از علل نقص شنوایی در کودکان بسیار بااهمیت است. مهم ترین گام در آموزش و درمان، شناخت دقیق عارضه می باشد. آشنایی با علل ناشنوایی، در امر پیشگیری مؤثر است. عوامل متعددی ممکن است موجب کاهش شنوایی در کودکان شود. برآورد شده است که در حدود یک سوم از علل به عوامل ژنتیکی و یک سوم به عوامل محیطی یا اکتسابی مربوط می شود. و یک سوم هم ، ناشناخته است ( هرتر (14) وهمکاران، 2002 ).

علل ژنتیکی آسیب شنوایی

بیش از نیمی از نارسایی های شنوایی مادرزادی که به هنگام تولد وجود دارند به عوامل ژنتیکی مربوط می شوند. به طور معمول، نارسایی های شنوایی از یکی از والدین یا از هر دوی آنان، به ارث می رسد و ممکن است از والدین ناشنوا یا از والدین شنوا، منتقل شود.
کودکان معلولی که مشکلات آنها، جنبه ی ژنتیکی دارد، ممکن است به نارسایی های شنوایی نیز مبتلا باشند. به عنوان مثال، کودکان مبتلا به سندرم داون، علاوه بر تأخیرهای تحولی و هوشی، اغلب دارای مجرای گوش تنگ هستند و به عفونت های مکرر گوش میانی که موجب کاهش شنوایی می شود، مبتلا می شوند.
وضعیت مادرزادی دیگری که موجب نقص شنوایی می شود، منفی بودن RH خون مادر است. خوشبختانه از این وضعیت، می توان پیشگیری کرد و مانع از ترشح آنتی بادی مادر بر علیه RH مثبت خون جنین شد. به طور معمول در اولین بارداری مادر، این وضعیت وجود ندارد ولی در صورت عدم تشخیص، در بارداری های بعدی به وجود خواهد آمد.
همه ی نارسایی های شنوایی ناشی از مشکلات ژنتیکی، در هنگام تولد ظهور پیدا نمی کند، بلکه ممکن است کودکانی که با شنوایی بهنجار متولد می شوند، طی ماه ها و سال های بعد از تولد، شنوایی خود را به علت عوامل ارثی از دست بدهند. اطلاع یافتن معلمان از نشانه های کاهش شنوایی کودکی که قبلاً شنوایی بهنجاری داشته است، بسیار اهمیت دارد.

علل محیطی آسیب شنوایی

عوامل محیطی اعم از باکتری ها، ویروس ها، ضربه ها و همچنین عفونت های دوره ی جنینی و مشکلات مربوط به زایمان نیز موجب نقص شنوایی می شوند.
تأثیرات محیطی که قبل از تولد شروع می شود، ممکن است با بیماری ها و عفونت های مادر در دوره ی بارداری ارتباط داشته باشد. به عنوان مثال، مهار نکردن بیماری دیابت مادر، ممکن است به نقص شنوایی در کودک منجر گردد. ابتلای مادر به بیماری سرخجه، نه تنها موجب نقص شنوایی در کودک می شود، بلکه نقص بینایی و تأخیرهای شناختی را نیز به همراه دارد. واکسن بیماری سرخجه، باعث پیشگیری از ابتلا به بیماری می شود و به دخترانی که قبل از ازدواج به سرخجه مبتلا نشده اند، تزریق واکسن آن توصیه می شود. در حال حاضر، تزریق واکسن سرخجه در دخترها رایج بوده و جزء واکسن های لازم شناخته شده است.
- بیماری توکسوپلاسموزیس (15) که توسط انگلی به نام توکسوپلاسماگوندی از مادر به جنین منتقل می شود، ممکن است در صورت شدید بودن، موجب سقط جنین شود ولی اگر کودک جان سالم به در برد، دچار مشکلات شنوایی و بینایی خواهد شد. انسان با خوردن سبزیجات آلوده یا گوشت هایی که به خوبی پخته نشده است، به این بیماری مبتلا می شود.
- ویروس « سیتومگالو » (16) عامل محیطی دیگری است که موجب عفونت در رحم مادر می شود و ناشنوایی در کودک را به وجود می آورد. این عارضه در امریکا شایع است و گاهی ناشناخته می ماند و یا به درستی تشخیص داده نمی شود. ویروس « سیتومگالو » از جفت عبور می کند و به جنین آسیب می رساند. حتی ممکن است این ویروس در شیر مادر نیز وجود داشته باشد و در تغذیه ی نوزاد، خطراتی را به همراه آورد ( استراوس، (17) 1999 ). از عوارض ویروس « سیتومگالو » می توان کم وزنی، نارس بودن و نقص شنوایی در نوزاد را نام برد.
- کمبود اکسیژن در حین تولد نیز باعث نقص شنوایی در کودکان می شود. نوزادان نارس و کم وزن، به خصوص نوزادانی که کمتر از 1800 گرم وزن دارند، نیز در معرض خطر کاهش شنوایی قرار دارند. از آنجایی که در مراقبت های مرحله ی زایمان، پیشرفت های قابل توجهی حاصل شده است، لذا شناسایی نوزادانی که نقص شنوایی دارند، افزایش یافته است ( بت شاو، (18) 2002).
- عفونت های پس از تولد مانند بیماری مننژیت با آسیب رساندن به عصب شنوایی، نقص شنوایی ایجاد می کند.
- همچنین ممکن است مصرف آنتی بیوتیک هایی که برای معالجه ی عفونت تجویز می شود، به عصب شنوایی آسیب بزند. بنابراین باید مقدار مصرف دارو برای نوزادان به دقت، اندازه گیری شود ( بت شاو، 1992)
آلودگی صوتی به ویژه صداهای مداوم و بلند، نیز نقص شنوایی ایجاد می کنند. علاوه بر این، جراحات و آسیب های وارده بر هر یک از اجزاء ساختمان گوش، می تواند به نقص شنوایی منجر گردد.
یکی از شایع ترین علت های نقص شنوایی کودکان خردسال در سال های قبل از دبستان، عفونت گوش میانی است. عفونت گوش میانی می تواند به کاهش شنوایی و مشکلات زبانی منجر شود. این عارضه به علت پر شدن چرک در گوش میانی و ناتوانی کودک در شنیدن، رخ می دهد. با توجه به شدت عفونت، کاهش شنوایی می تواند از خفیف تا متوسط باشد ( انجمن ناشنوایان امریکا، 2008 ). راهکارهایی که مربیان در مورد کودکان مبتلا به عفونت گوش میانی به کار می گیرند، بسیار اهمیت دارد و باید شناسایی و درمان هرچه زودتر انجام گیرد.

نشانه های اختلالات شنوایی در کودکان

- سر را به طرف گوینده، می چرخاند.
- به طور مرتب درخواست می کند که مطالب برای او تکرار شود.
- به هنگام صحبت، بلند صحبت می کند.
- به سؤال ها، جواب نمی دهد.
- به سؤال ها، جواب های غلط می دهد.
- به طور مرتب سرما می خورد و به عفونت گوش مبتلا است.
- به نظر می رسد که در رؤیا به سر می برد.
- در دنبال کردن دستورها، با مشکل مواجه است.
- محرک های بینایی یا شنوایی، حواس او را به آسانی پرت می کنند.

تأثیر ناشنوایی بر فرد

دانش آموزانی که ناشنوایی مادرزادی دارند با کسانی که بعد از یادگیری زبان ناشنوا شده اند، تفاوت دارند. تأکید بر یادگیری زبان و تحول مهارت های ارتباطی برای کودکانی که از بدو تولد ناشنوا هستند، بسیار اهمیت دارد و به زمان بیشتری نیازمند است. کودکانی که از تجربه های شنیداری برخوردارند، در آموزش وضع بهتری دارند. تأثیر ناشنوایی را می توان در زمینه های زیر مورد بررسی قرار داد:

تأثیر ناشنوایی بر تحول زبان

نقص شنوایی بر تحول زبان تأثیر می گذارد. اولین مشکل افراد ناشنوا، ناتوانی در شنیدن صحبت های اطرافیان است. استفاده از تلویزیون، سینما و موزیک برای آنها دشوار است. این وضعیت برای ناشنوایان مادرزاد، مشکل تر است. کودکان عادی، با شنیدن صداهای اطرافیان، زبان را فرا می گیرند و به تدریج بیان کلمه را آغاز می کنند و سپس با کسب تجربه، میزان ارتباط آنها افزایش می یابد. اما در کودکی که ناشنوا یا کم شنوا است، تجربه ی شنیداری ایجاد نمی شود یا کم ایجاد می شود. هرچه باقیمانده ی شنوایی بیشتر باشد، آنان زبان مادری را بهتر یاد می گیرند.
درک زبان در ناشنوایان، بهتر از بیان آنها است. فرایند یادگیری زبان در کودکان ناشنوا، همانند کودکان شنواست ولی آهسته تر صورت می گیرد. بررسی ها نشان می دهد که نوزاد ناشنوا همزمان با کودک شنوا به مرحله ی قان و قون می رسد اما به زودی آن را ترک می کند.
زیرا کودک ناشنوا صدای خود را نمی شنود و از طرف دیگر، نمی تواند صدای دیگران را بشنود و تقلید کند.

تأثیر ناشنوایی بر مهارت های شناختی و هوش

اطلاعات به دست آمده از بررسی های محققان نشان می دهد که کودکان ناشنوا و سخت شنوا، توانایی شناختی و هوش بهنجار دارند. این یافته ها تا حدودی جدید هستند. سال های تصور می شد که ظرفیت تفکر و استدلال ناشنوایان از افراد شنوا کمتر است یا از نظر کیفی با آنها تفاوت دارد. یافته های جدید، از فرایند ارزیابی های نوین به دست آمده است. سابق بر این، افراد ناشنوا و سخت شنوا با آزمون های هوش کلامی، ارزیابی می شدند و چون به دلیل محدودیت در فهم زبان قادر به پاسخگویی نبودند، تصور می شد که از نظر شناختی، پایین تر از هنجار هستند و گاهی کم توان ذهنی تلقی می شدند ( مورس، (19) 2001 ). حتی اگر آزمون مناسبی هم مورد استفاده قرار گیرد، ممکن است فرد ناشنوا، دستورالعمل آزمون را متوجه نشود. اگرچه امروزه کارشناسان و روان شناسان درباره ی ارزیابی ناشنوایان اطلاعاتی را به دست آورده اند، اما باید در تعبیر و تفسیر نتایج آزمون دقت کافی داشته باشند.

پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ناشنوا

به رغم توانایی شناختی و هوش بهنجار، بسیاری از دانش آموزان ناشنوا پیشرفت تحصیلی پایین تری از همسالان شنوای خود دارند. هرچه آسیب شنوایی بیشتر باشد، پیشرفت تحصیلی کمتر است. بررسی ها حاکی از این است که اوج مشکلات پیشرفت تحصیلی مربوط به خواندن متون در کلاس چهارم ابتدایی و درس ریاضی در پایه ی دوم راهنمایی تحصیلی است. این مشکلات آموزشی ناشی از مشکلات مربوط به فراگیری زبان است. خواندن، نقش مهمی در موفقیت تحصیلی دارد. برخی از مطالعات نشان می دهد که درصد کمی از افراد ناشنوا از نظر زبان قادرند تا یک کتاب در سطح دانشگاه را بخوانند، نسخه ی میزان شده ی آزمون « پیشرفت تحصیلی استنفورد » درکودکان آسیب دیده ی شنوایی، تأخیر شدید در خواندن را نشان می دهد.

تأثیر ناشنوایی بر تحول عاطفی و اجتماعی

تحول عاطفی و اجتماعی افراد ناشنوا به صورت یکپارچه در جامعه مطرح است و این رویکرد جدیدی است که امروزه به آن اهمیت می دهند. در این دیدگاه، معتقدند که همه ی افراد بشر نیازهای اساسی مشابهی دارند. نیاز به ارتباط یکی از این نیازهاست. به عنوان مثال، مادری که کودک ناشنوا دارد، ممکن است همه ی مطالب روزمره را به کودک خود توضیح ندهد و این امر سبب می شود تا دنیای کودک ناشنوا هر روز متفاوت تر از دیگران بشود و احساسات، هیجانات و ترس های او مورد توجه قرار نگیرد. ناکامی حاصل از این ارتباط ضعیف، به انگیزه ی ارتباط و رفتار کودک آسیب وارد می کند.
افراد ناشنوا هم مشکلاتی شبیه دیگران دارند که به ناشنوایی مربوط نمی شود. در عین حال در ارتباط با خانواده، مدرسه و جامعه تجربه هایی دارند که از ارتباط ضعیف ناشی می شوند. به طور خلاصه می توان گفت تأثیر ناشنوایی بر تحول کودک، به محیطی که کودک در آن بزرگ می شود، بستگی دارد و مهارت های ارتباطی بر پیشرفت تحصیلی و یادگیری در مدرسه تأثیر می گذارد. اگر از نخستین سال های زندگی، ارتباط معنی داری فراهم شود، دلیلی برای تأخیر مهارت های اجتماعی ناشنوایان وجود ندارد.
از مشکلات اجتماعی ناشنوایان می توان ضمیر پاک آنها را نام برد. گفتار دیگران را به سادگی قبول می کنند و اگر خلاف آن را مشاهده کنند، دچار بدبینی می شوند. افراد ناشنوا، معاشرت را دوست دارند اما در جمع احساس تنهایی می کنند. گاهی از مقررات بی اطلاع هستند که باید به آنها توضیح داده شود.
افراد ناشنوا به علت ضعف در اعتماد به نفس و ترس از عدم پذیرش، عدم اضطراب می شوند. و این امر موجب انزوای آنان می گردد. آموزش والدین اهمیت زیادی دارد. جایدهی کودکان ناشنوا در کودکستان ها به تحول اجتماعی آنان کمک می کند و از غوغای درون آنها می کاهد. جدول 6- 2 ویژگی های احتمالی دانش آموزان مبتلا به مشکلات شنوایی را نشان می دهد ( تام اسمیت (20) و همکاران، 1995 ).

مهارت ها

تأثیر ناشنوایی

زبان / گفتار

  • تولید ضعیف گفتار
  • محدودیت در واژگان
  • وجود مشکل در درک زبان به ویژه در موضوع های انتزاعی
  • مشکلات مربوط به کیفیت صدا

 

مهارت های شناختی / هوش

  • از نظر هوش و مهارت های شناختی به همسالان شنوای خود، شباهت دارند.
  • در مفهومی کردن موارد خاص، مشکل دارند

پیشرفت تحصیلی

  • پیشرفت تحصیلی به طور معنی داری زیر میانگین همسالان شنوا
  • توانایی خواندن ضعیف
  • مشکل در هجی کردن
  • زبان نوشتاری بسیار محدود
  • تفاوت معنی دار بین توانایی و پیشرفت تحصیلی در بسیاری از زمینه های آموزشی

تحول اجتماعی و عاطفی

  • رسش (21) اجتماعی ضعیف
  • مشکل در دوست یابی
  • رفتارهای کناره گیری
  • احساس تنهایی
  • بعضی از مشکلات مربوط به ناسازگاری
  • مقاومت در استفاده از سمعک
  • احتمالی وابستگی به معلم و کمک معلم

روش های آموزش به ناشنوایان

آموزش دانش آموزان ناشنوا به یک تیم آموزشی نیاز دارد. در برنامه های آموزشی، طراحی « برنامه ی آموزش والدین » برای کودکان از تولد تا 3 سالگی یکی از مهم ترین برنامه ها به شمار می رود. از آنجایی که شنوایی در تحول زبان تأثیر مهمی دارد و سن تولد تا 3 سالگی در فراگیری زبان اهمیت فراوانی دارد، لذا مداخله و آموزش والدین از بدو تولد کودک ناشنوا، شروع می شود.
متخصصان معتقدند که اگر مداخله از 3 ماهگی شروع شود، کودک قادر خواهد بود تا زبان را یاد بگیرد. در این برنامه، چگونگی ارتباط با کودک ناشنوا را به مادر آموزش می دهند. روش های آموزش ناشنوایان عبارت اند از:

روش شفاهی

متخصصان عقیده دارند که کودکان ناشنوا و سخت شنوا می توانند گفتار دیگران را لب خوانی کنند و بدون استفاده از اشاره، ارتباط برقرار نمایند. آموزش گفتار و استفاده از باقیمانده ی شنوایی، بخش مهمی از این روش را تشکیل می دهند. مربیان باید با این مهارت آشنا شوند و با همکاری گفتار درمانگر، به آموزش کودکان ناشنوا بپردازند.
در برنامه های آموزش شفاهی، برخی از متخصصان به باقیمانده ی شنوایی و برخی دیگر بر گفتار خوانی ( لب خوانی ) که چند حس در آن دخالت دارد، اهمیت می دهند.

روش اشاره

استفاده از روش اشاره قدمت طولانی دارد و طرفداران روش شفاهی آن را رد می کنند. روش اشاره، فرد را از جامعه دور می کند زیرا جامعه اشاره را نمی داند و برای دیگران قابل فهم نیست و در نتیجه فرد ناشنوا به انزوا کشیده می شود. در حال حاضر، هر کشوری اشاره ی مخصوص به خود را دارد که باعث نوعی جدایی ناشنوایان در کشورهای مختلف است.
ارتباط دستی شامل دو روش است:
الف ) روش اشاره یا استفاده از علائم که کلمات با استفاده از حرکات دست بیان می شوند. گاهی به آن اشاره ی طبیعی نیز می گویند. چون برای تمام افعال، اشیاء و رفتارها اشاره ای وجود ندارد، از الفبای دستی هم استفاده می کنند.
ب ) هجی کردن با انگشتان: در این روش حروف الفبا با انگشتان دست تلفظ می شوند و از به کار بردن پشت سر هم این علائم، کلمه ها و جمله ها ساخته می شوند. به عبارت دیگر، هر علامت دست، حرفی از حروف الفباء را تشکیل می دهد. تصویر صفحه ی بعد، الفبای دستی امریکایی را نشان می دهد:
کودکان دارای آسیب شنوایی

روش ارتباط کلی

در این روش، هم از روش شفاهی و هم از روش اشاره استفاده می شود. با توجه به اینکه فرهنگ جامعه ی شنوا، افرادی را که صحبت می کنند ترجیح می دهد، لذا معلمان دانش آموزان ناشنوا، در خلال روش ارتباط کلی، ممکن است برای زبان شفاهی اهمیت بیشتری قائل شوند ( لی ناس، 2000 ). اما مهم ترین نکته در آموزش ناشنوایان این است که ببینیم، کودک در کدام یک از روش ها، موفقیت بیشتری کسب می کند. در حال حاضر، روش ارتباط کلی که از روش شفاهی و روش دستی ترکیب شده است، برای آموزش دانش آموزانی که نقص شنوایی دارند، بیشتر توصیه می شود، بدون توجه به اینکه نقص شنوایی آنان متوسط است یا شدید ( مورس، 2000 ). امروزه با پیشرفت پزشکی، فن آوری، وسایل کمکی شنوایی و کشت حلزون، استفاده از باقیمانده ی شنوایی افزایش یافته است و توانایی ارتباط در افراد مبتلا به نقص شنوایی را توسعه داده است.

توصیه های مهم در مورد ارتباط با دانش آموزان دارای آسیب شنوایی

* اگر با دانش آموز دارای آسیب شنیداری در ارتباط هستید، قبل از صحبت کردن با او توجهش را از طریق لمس شانه یا بازو به سمت خود جلب کنید تا متوجه شود که قصد دارید با او صحبت کنید.
* با حرکت دست و صورت، چهره و سایر شکل های زبان بدنی به انتقام پیام وی کمک کنید.
* در صورت ضرورت، جهت برقراری ارتباط از شیوه ی نوشتاری استفاده کنید.
* تاریخ امتحان، تغییر در برنامه های کلاسی و اطلاعات مربوط به وقایع خاص را به صورت کتبی به دانش آموز بدهید.
* اجازه دهید، دانش آموز آزادانه در کلاس حرکت کند و به منبع صدا نزدیک شود.
* به هنگام نوشتن روی تخته، پشت به کودک ناشنوا، صحبت نکنید.
* در مکان ها و مدارس برای افراد ناشنوا، سیستم های هشدار دهنده ی دیداری ساده مثل لامپ به جای صدای زنگ به کار ببرید.
* از صداهای محیطی جلوگیری کنید و کلاس درس را تطبیق دهید.
* وقتی شما با دانش آموز ناشنوا صحبت می کنید، طوری بایستید که نور به درستی به صورت شما برسد.
* یادداشت برداری خوب برای دانش آموزان با آسیب شنیداری بسیار مهم است. این دانش آموزان نمی توانند همزمان لب خوانی و یادداشت برداری کنند. لذا بهتر است از همکلاسی های شنوا جهت یادداشت برداری کمک بخواهید.
* فقط موضوعی را که در مورد آن بحث می کنید، بر روی تخته بنویسید.
* از صندلی های چرخان برای دانش آموزان استفاده کنید تا به راحتی، رو به روی گوینده قرار بگیرند.
* از حرکت کردن در کلاس، خودداری کنید و همواره از حرکات چهره استفاده کنید.

پی‌نوشت‌ها:

1. Deaf and Dumb.
2. Hearing lmpairment
3. Hard of Hearing.
4. Samuel Heinike
5. Speech
6. Abbede Epree
7. Oral Method.
8. Sign Language
9. Tomas Hopkins Galaudet.
10.Alexander Graham Bell
11. Bob Hol Comb.
12. Total Communication.
13. Lynas.
14. Herter.
15. Toxoplasmosis
16. Cytomegalo Virus.
17. Strauss.
18. Batshaw.
19. Moores.
20.Tome E. Smith.
21. Maturation.

منبع مقاله:
مشایخی، نازلی؛ ترابی میلانی، فریده؛ کودکان استثنایی، تهران: انتشارات فاطمی



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط