مترجم:حمید وثیق زاده
منبع:راسخون
منبع:راسخون
خواب یک عمل ضروری بدن است که گاهی بیاهمیت تلقی میشود ویا به تنبلی تشبیه میشود. برای انجام کارهای فیزیکی توسط بدن، خواب یک ویژگی ضروری است و هم چنین از لحاظ روانی کمبود آن باعث اختلال در سلامت روانی هر فرد می شود. کم خوابی بر تفکر واحساس تأثیرگذار است که نحوه این تأثیردرذیل آمده:
غلت خوردن در رختخواب، خیره شدن به سقف، ادامه دادن به رویاپردازی، گشاد شدن چشمها همگی نشان از بیخوابی شما دارند. چشمان قی کرده، مالیدن چشمها وخمیازهها گویای این هستند که شما شب گذشته خواب خوبی نداشتهاید. بیخوابی از نظر روانی بر ذهن تأثیر میگذارد وشما دچار افکار ناخوشایندی میشوید واز خود سوالاتی مثل " چرا من زنده ام؟ "، " چرا زندگی من این گونه است؟" میپرسید.
اگرچه ممکن است هوا آفتابی باشد اما شما به ابرهای بارانی تیره فکر میکنید البته احساس افسردگی وکمبود عزت نفس بعد از یک شب بیخوابی یا کمبود خواب کاملاٌ طبیعی است.
رابطه بین کمخوابی وافسردگی همانند رابطه بین مرغ وتخم مرغ است. اینکه کدامیک ابتدا بوجود آمده موضوعی حل نشده است؛ آیا کم خوابی باعث افسردگی میشود یا اینکه افسردگی باعث کم خوابی است؟ هم چنین اینکه کمبود خواب به معنای مرض بیخوابی است یا به معنای محرومیت از خواب است؟
در پاسخ به سؤالها ابتدا بیخوابی را به صورت کلی بررسی میکنیم. وقتی شما میخواهید بخوابید اما به خواب نمیروید یا اینکه پس از به خواب رفتن مرتب بیدار میشوید دچار بیخوابی هستید که این بیخوابی میتواند موقتی یا همیشگی باشد.
بیخوابی میتواند منجر به افسردگی شود یا نتیجه افسردگی باشد. اگر شما در خواب رفتن مشکل داشته باشید این عمل غیرطبیعی باعث افسردگی یا ناراحتی شما میشود وافکار شما ناامید کننده خواهد شد.
از طرفی اگر شما از افسردگی رنج ببرید ذهن شما درگیر است ومانع از خوابیدن شما در آرامش میشود. حتی اگر برای مدتی کوتاه بخوابید با افکار مزاحم وناراحت کننده از خواب بیدار میشوید. در نتیجه بیخوابی شما میتواند نشانهای از افسردگی حاد باشد. از طرف دیگر پرخوابی یا خواب زیاد نیز میتواند نشانهای از افسردگی باشد؛ فرد افسرده با خوابیدن در طول روز میخواهد از سپری کردن یک روز با افسردگی جلوگیری کند.
/ج