تردیدی وجود ندارد به دلیل تحول در شرایط و مقتضیات زندگی مدرن که قواعد حقوقی در نظامهای حقوقی مختلف در جهان دچار تحولات مختلف شده است و این تحولات در عرصههای گوناگون حکمی و موضوعی تأثیرات عمیقی گذاشته است. از طرف دیگر دنیای مدرن عرصهی تحول مفاهیم نیز شده است و تحول مفاهیم تحول موضوعات را به همراه داشته و آن به دنبال خود، تحول در احکام و قواعد حقوقی و فقهی را به دنبال خواهد داشت.
در این میان این سؤالات مطرح است که رابطهی تحول مفاهیم و موضوعات با مسأله مصاحبه در تاریخ شفاهی چیست؟ اساساً چه رابطهای بین مفهوم تاریخ شفاهی و مصاحبه و نظام حقوقی و ضرورت قاعده مند کردن آن وجود دارد؟ آیا مصاحبه در تاریخ شفاهی موضوعی است که دارای اعتبار اقتصادی است، تا به تبع آن برای آن اعتبار حقوقی نیز لحاظ شود؟ و با آن که اعتبار حقوقی آن سبب اعتبار اقتصادی میشود و اگر اعتبار حقوقی شرط شود در اعتبار حقوقی آن با مقوله آزادی فکر و اندیشه چه خواهد شد؟ و مهمتر این که اگر برای مصاحبه اعتبار حقوقی قائل شویم، رابطهی آن در مواجهه با منافع عرضی و حیثیتی و اخلاقی سایر افراد مورد بحث در یک مصاحبهی تاریخ شفاهی چه خواهد بود؟
مجموعهی این سؤالات حکایت از شرایط بسیار پیچیدهای دارد که در پیش روی اصحاب تاریخ شفاهی قرار میگیرد.
اثبات وجود مصاحبه در تاریخ شفاهی
واقعیت آن است که علمای منطق (1) و فلسفه (2) بر یک تقسیم بندی انواع وجودات توافق و تفاهم عمومی دارند که این تقسیم بندی شامل مراتب وجودی، وجود ذهنی، وجود کتبی و وجود عینی، به شرح زیر است.وجود ذهنی
وجود ذهنی به وجودات و موجوداتی گفته میشود که در ذهن و تصور انسان شکل میگیرد و هر آن چه در ذهن انسان تصوراً یا تصدیقاً سامان میگیرد، همانند تصویر آتش و یا هیولا، دانه ی ارزن و یا غولی همراه انواع شاخصهای عجیب و غریب، قطعاً دارای وجودی ذهنی در ذهن بشری هستند. نظریات مختلف نظری و یا انواع اختراعات ابتدا در ذهن بشر وجود یافتند جنگ ها، نبردها، پروژههای بزرگ و کوچک اقتصادی، بحرانهای سیاسی و اجتماعی، مبارزات چریکی و همهی موضوعات و مسائل زندگی بشر، ابتدا در ذهن او صورت تصوری و تصدیقی مییابد. مجموعه آن چه که ما را در این مسأله به مداقه وادار کرده است عبارت است از خاطره یعنی وجود ذهنی انسانهایی که موضوع و مسألهی موردنظر ما را در خاطرهی خویش دارند و در مصاحبهی شفاهی، به مرتبهی وجود و هستی تنزل مییابد.وجود لفظی
وجود لفظی به مرتبه عینیتری از وجودات گفته میشود که از مرحلهی ذهن به مرحلهی لفظ تعیین پیدا میکند. در این مرحله ذهنیت یک فرد به صورت کلمه و کلام نازل میشود و این که تنزل آیات رحمانی به صورت کلمات بر وجود مبارک انبیاء عظام (علیهم السلام) به عنوان قول ثقیل تلقی شده است؛ این که خداوند به پیامبر میفرماید: «إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْكَ قَوْلاً ثَقِیلاً»؛ حکایت از این واقعیت دارد که کلمات و مفاهیمی که از سوی ذات باری تعالی بر پیامبرانش نازل میشده است به علت تحول در مراتب وجود از معجزات عظیم الهی بوده است و رابطهی پیامبر بین خداوند و انسان ها، تلقی و القاء وحی الهی از وجود ذهنی به وجود لفظی بوده است.بنابراین، آن چه که بشر در خاطر خود دارد، زمانی عینیت وجودی پیدا میکند و از رتبهی وجودی بالاتری برخوردار میشود که به صورت لفظ و کلمه و کلام درآید که در لفظ و کلمه، همان است که به آن شفاهی میگوییم.
وجود کتبی
وجود کتبی به مرحلهی فراتری از وجود گفته میشود که در آن، ذهنیت و وجود ذهنی تبدیل شده به وجود لفظی، به صورت یک موجود مکتوب درآید و در این مرحله ذهنیت و لفظ و کلمه و کلام در صورت خط و کتابت ثبت وجودی میشوند.وجود عینی
وجود عینی به عالیترین مرتبهی وجودی اطلاق میشود که وجود و موجود در عالم خارج عینیت مییابند و پس از عینیت و تعین در عالم خارج، قابل لمس و حس به واقع میشوند. مانند اجرا شدن نقشهی یک پل و ساخته شدن آن و یا عملیاتی شدن طراحی یک ساختمان.رابطه تقسیم وجودات با مسألهی مصاحبه در تاریخ شفاهی
شاید این مقدمه مبسوط دربارهی مراتب وجود برای بحث نظام حقوقی مصاحبه امری عجیب باشد، اما واقعیت آن است که عمل مصاحبه که در رابطهی متقابل بین مصاحبه گر و مصاحبه شونده و موضوع مصاحبه شکل میگیرد، فعلیت بخشیدن به مراتب تنزل وجودی محصول کوشش متقابل مصاحبه گر و مصاحبه شونده است که موجودات ذهنی مصاحبه شونده را به موجوداتی لفظی و سپس کتبی تبدیل میکند و در عمل مصاحبه عمل فعلیت بخشیدن به مراتب وجود به صورت کوششی دوجانبه صورت میگیرد. هنگامی که این مصاحبهها به صورت یک موجود مکتوب یعنی کتاب درمی آید، عینیت و تعین مهمتری مییابد و آن تبدیل به شکلی از وجود عینی است و موجودی عینی را در پیش روی مصاحبه گر، مصاحبه شونده و مجموعههای مرتبط با آنان میگذارد. بنابراین مجموعه افعالی که در این فرایند مصاحبه صورت میگیرد موضوعیتی جدی و تام پیدا میکند که سبب میشود این مجموعه افعال و اعمال دارای اعتبار حقوقی به معنای فقهی و حقوقی آن دارای اعتبار مالیت و در نهایت اعتبار مسئولیت میشوند.اعتبار مالیت چیست؟
اگر مباحث حقوقی در خصوص مکاسب و انواع مشاغل را مطالعه کنیم، شاهد این واقعیت هستیم که پارهای از امور و موجودات در زندگی دارای اعتبار مالیت هستند و پارهای دیگر از چنین اعتباری برخوردار نیستند. به عنوان نمونه، اتومبیل همسایه مالیت دارد اما مالیت آن برای همو اعتبار دارد و نه برای دیگران. پس به حکم عقل، کس دیگری حق بهره برداری و یا فروش و اجاره و هر نوع تصرف در آن را ندارد. یا آن ماهی در درون دریا، مال باارزشی است، اما هیچ کس نمیتوان به صرف وجود ماهی در دریا آن را به بیع و شراء گذارد و اگر پیش فروشی در عرف صورت میگیرد، به اعتبار قدرت تصرف و امکان بهره برداری است و به واقع خریدار، امکان صید موفق توسط فروشنده را معامله میکند و نه خود صید را. اما هنگامی که صید صورت گرفت، مالی که اعتبار مالیت نداشت برای صیاد اعتبار مالیت پیدا میکند و هم چنین است سنگ طلای درون معدل و یا نفت و آب درون چاه.اعتبار مالیت مصاحبه در تاریخ شفاهی
حال سؤال این جاست خاطره که در ذهن خاطره گو وجود دارد آیا اعتبار مالیت دارد یا خیر؟تردیدی وجود ندارد که در جهان معاصر به دلیل اهمیت خبر و گزارش، بسیاری از انسانها علاقه مندند که گزارشهای مورد علاقهی خویش را بشنوند و یا آن را بخوانند. عرف فعلی جهان نیز ثابت کرده است که برای خواندن و شنیدن این خاطرات و گزارش ها، حاضر به پرداخت پول نیز هستند. ارقام برخی از این پرداختها نیز بسیار قابل توجه است، صرف نظر از بعضی مصاحبهها که ممکن است به لحاظ مالی ارزان و یا کم اهمیت باشند؛ اما مصاحبههای بسیاری وجود دارند که قابلیت فروش قابل توجه را دارند و سبب انتقال مفاهیم بسیاری میشوند در این فرایند انتقال مراتب وجودی و هم چنین انتقال مفاهیم معاملات متعدد صورت میگیرد. به همین خاطر مشاهده میکنیم که یک یا چند مصاحبه به دنبال خود صدها و گاهی صدها هزار معاملهی مالی و اقتصادی را در پی خواهد داشت و هیچ عقل بشری و نظم اجتماعی و اقتصادی نیز آن را مذموم نمیشمارد و مجموعهی گستردهی این معاملات، صرفاً حول محور همان مصاحبه و خاطرهی شفاهی صورت میگیرد. بنابراین اعتبار مالیت مصاحبه امری بدیهی است و مصاحبه خود محور معاملات مباح و مشروع و در مواردی نامشروع بسیاری میشود. شاید هنوز در اذهان همگان باشد که بر سر فروش خاطرات سربازان متجاوز انگلیس به آبهای ایران، که دستگیر و بازجویی شدند و چند روزی در ایران به سر بردند، چه جنجالی برپا شد. اما مصاحبه علاوه بر اعتبار مالیت اعتبارات دیگری دارد که از اعتبار مالی آن بسیار پر اهمیتتر است و عبارتند از:
اعتبار اخلاقی و پرستیژی مصاحبه
تردیدی وجود ندارد که مصاحبه میتواند شخصیتی را احیاء و زنده و تاریخی کند و تاریخی شدن یک شخصیت دارای اهمیت بسیاری است. چنان که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «مَن ورّخ مومناً فکمانما احیاوه» هر کس تاریخ مؤمنی را بنگارد، همانند آن است که او را زنده نموده است، به عنوان نمونه هنگامی که مصاحبههای ارتشبد حسین فردوست در ایران منتشر شد، حوزهی دیدگاهی و تاریخنگاری کشور دستخوش تحولی بسیار مهم گردید و پس از فردوست، خاطرات وی به صورت یکی از مهمترین مآخذ تاریخ معاصر ایران درآمد. (3) کمتر کسی در ایران احمد احمد (4) و یا عزت شاهی (5) را قبل از انتشار مصاحبهاش میشناخت و یا کسی از نقش گروههای مذهبی در مبارزات مسلحانه و هم چنین مبارزات هم زمان آنها با انحرافات عقیدتی، متن مستند و جدی و تأثیرگذار در دسترس نداشته است؛ کمتر کسی از حضور و فعالیتهای سیاسی جلال الدین فارسی (6) اکبر محتشمی (7) و یا هادی غفاری (8) و غیره مطلب مهمی میدانست و یا شخصیت شعبان جعفری (9) را به وسعت معرفی او از خودش میشناخت و یا از انتقادات اقتصادی عبدالمجید مجیدی به شرایط و تصمیمات اقتصادی عصر پهلوی و یا نقش بسیار مهم او داشته است.بنابراین مصاحبه در تاریخ شفاهی، علاوه بر اعتبار مالی، موجد اعتبار اخلاقی و پرستیژی و تاریخی برای افراد است.
مصاحبه سکویی برای دفاع و تهاجم
تردیدی وجود ندارد که مصاحبه و بیان شفاهی خاطرات فرصتی بسیار مناسب برای دفاع از خود و یا تهاجم علیه دیگران است.مطالعهی خاطرات ایرج اسکندری (10) و نورالدین کیانوری (11) یکی از بزرگترین الگوهای دفاع و تهاجم در عرصهی تاریخ شفاهی است و مصاحبهی حمید شوکت با محسن رضوانی (12) یکی از جدیترین محاکمات تاریخی اعضای یک جریان هم سو علیه یک دیگر است و یا مصاحبه هما سرشار با شعبان جعفری تلاش گستردهای است برای تهاجم علیه نیروهای مسلمان برای همانند سازی شعبان جعفری با آنان با هدف تهاجم به اعتبار اخلاقی نیروهای مسلمان با علم به بدنامی گستردهی شعبان جعفری، ارتشبد حسین فردوست در خاطرات خویش همه مسئولیتها را از خود سلب و به عهدهی دیگران میاندازد و هوشمندانه خود را در پس پردهی خاطره گویی از دیگران پنهان میسازد.
اعتبار عقیدتی و کلامی مصاحبه
مصاحبه دارای اعتبار جدی در مباحث عقیدتی و کلامی است. مصاحبه میتواند نماد عقیده و اعتقاد دینی، و یا انکار آن باشد و بیان آن تأثیرات مهمی در فرآیند سرنوشت فرد و یا اجتماع دارد. مطالعهی خاطرات احسان طبری (13) ایرج اسکندری و کیانوری و محسن رضوانی (14) به خوبی بیانگر بحرانهای عقیدتی نامبردگان و هم کیشان فکری ایشان است. مصاحبهی ایرج اسکندری در خصوص فرآیند شکل گیری اعتقاد به مارکسیسم و گسترش آن در ایران نیز قابل مطالعه و تعمق جدی است. یا مصاحبهی خانم اوریانا فالاچی با محمدرضا پهلوی، در مورد ادعای رؤیت حضرت ابوالفضل (علیه السلام) در کودکی و کمربستگی وی، نوع اعتقاد دینی او را روشن میکند. خاطرات شفاهی دکتر محمدعلی مجتهدی، رئیس دانشکده حقوق دانشگاه ملی، نشان میدهد که چگونه به علت تعرض به همسر یکی از دانشجویان برکنار شده بود و نظام سیاسی پهلوی در رأس هرم خویش، به اولین مبانی اخلاقی اعتقاد نداشته است. (15) از سوی دیگر، مصاحبهی شفاهی دکتر عبدالله نصری با علامه محمدتقی جعفری نشان از ارتباط معنوی و روحی و عرفانی، علمایی چون مرحوم شیخ مرتضی طالقانی، در فهم زمان مرگ خویش و حکایت نماز باران آیت الله سید محمدتقی خوانساری دارد. مصاحبهی علامه سید محمدحسین طباطبایی در بیان خاطرات از استاد شهید مرتضی مطهری، علاقهی اعتقادی مردم را نسبت به آثار استاد مطهری و سایر هم شاگردی هایش نظیر آیات عظام جوادی آملی و حسن زاده آملی و دیگران نشان میدهد.در تاریخ اسلام نیز، روایات و احادیث وارده از پیامبر و بیان خاطراتش از افراد و موضوعات، از منابع جدی فهم اعتقادی است و نمونه اعلای سؤال شفاهی از امام علی (علیه السلام) در خصوص فرآیند انحراف خلافت، که به عنوان خطبه شقشقیه در نهج البلاغه آمده است، از نمونههای بیان شفاهی خاطرات و تأثیرگذاری عقیدتی بسیار مهم آن هاست. (16)
مصاحبه فرصتی برای پاسخ گویی به سؤالات و ابهامات
صرف نظر از خودنمایی، خودبزرگ بینی، خودمحوری و خودباوری در مصاحبه و تاریخ شفاهی و خاطره نویسی، فرصت تهاجم و دفاع و محاکمهی دیگران در تاریخ شفاهی، فرصت ذی قیمتی است که شاید با دهها وکیل حقوقی و هزینههای دیگر فراهم نیاید. اما مصاحبه، به ارزانترین شکل، این فرصت و امکان پاسخ گویی به ابهامات و یا طرح ادعاهای جدید را برای افراد فراهم میسازد. مصاحبههای اوریانا فالاچی، خبرنگار مشهور ایتالیایی، با محمدرضا پهلوی، جیمی کارتر، رئیس جمهور آمریکا، انور سادات، ملک حسین پادشاه اردن، امام خمینی (17) و... همه فرصتهایی برای پاسخ گویی به ابهامات و طرح نظریات آنان فراهم میآورد. فرصتی که در عرصهی بین المللی ممکن است با ابزار دیگری نتوان آن را مقایسه کرد. مصاحبه ی محمدحسین هیکل با آیت الله کاشانی تحت عنوان «ایران آتشفشان خاموش» (18) و با امام خمینی (رحمه الله) تحت عنوان «ایران روایتی که ناگفته ماند» (19) فرصتهایی بودند که هر یک از مصاحبه شوندگان بتوانند دیدگاههای خود را در سطح بین المللی توضیح دهند.مصاحبه فرصتی برای جاسوسی اطلاعات
یکی دیگر از وجوه مصاحبه که برای مصاحبه اعتبار مالیت و اهمیت میآورد، فرصت مصاحبه برای جاسوسی و کسب اطلاعات ویژهی مورد نیاز سیاستمداران و عناصر امنیتی است.در شرایط عادی ممکن است جاسوسان یک سازمان امنیتی نتوانند در نیروهای حذف نفوذ یا با آنان تماس برقرار کنند؛ در این صورت، بهترین امکان مصاحبه است. مصاحبه گران حرفهای و شناخته شده میتوانند از طریق تماس نزدیک و ارتباط شفاهی و طرح سؤالات ویژه از مراکز اطلاعاتی و امنیتی پاسخ لازم را به دست آورند و یا به نحوی سیاست گذاری آنان پی ببرند.
مصاحبه تاریخی ریچارد کاتم با امام خمینی در پاریس (20)، از مواردی است که کاتم در هماهنگی با کاخ سفید طرح سؤال نموده است؛ یا چارلز بکویث، فرمانده عملیات ناکام آمریکا در طبس، تحت عنوان نیروی دلتا به صراحت توضیح میدهد که چگونه از مصاحبه خبرنگاران امریکایی و اروپایی با گروگانهای آمریکایی در تهران (21) برای عملیات جاسوسی و کسب خبر و اطلاعات بهره میگرفتند و از فرصت ذی قیمت مصاحبه گران برای انجام عملیات جاسوسی و عکاسی بهره میبردند. نیروهای تروریستی القاعده نیز توانستند در قالب دو مصاحبه گر به آسانی به احمدشاه مسعود قهرمان جنگهای استقلال افغانستان دست یابند و وی را به قتل برسانند.
مصاحبه ابزار درآمد اقتصادی
مصاحبههای جهت دار اقتصادی میتوانند به جریانها و مؤسسات اقتصادی در موارد بسیاری اعتبار بخشند و یا ان را از اعتبار بیندازند و ارزش معاملات اقتصادی را تحت تأثیر مثبت و یا منفی قرار دهند. بیان بحران و یا موفقیت در یک صنعت و یا مؤسسهی اقتصادی از سوی یک مقام مسئول و آگاه و یا مصاحبهی فرضی با یک مقام آگاه بدون نام، میتواند در مطلوبیت و یا عدم مطلوبیت یک بنگاه اقتصادی تأثیر گسترده بگذارد و بازارهای مالی و بورس را به شدت دچار تحول مثبت و یا منفی کند.اعتبار حقوقی مصاحبه
بنابر مجموعه مطالب فوق، که همگی حکایت از اهمیت و اعتبار و مالیت مصاحبه دارند و بر تأثیرات گسترده آن تأکید میکنند، لازم است به این سؤال مهم پاسخ داده شود که با توجه به اعتبار مالی و اخلاقی، پرستیژی و دفاعی و تهاجمی و اقتصادی مصاحبه آیا اعتبار حقوقی بر مصاحبه مترتب است؟پدیدهای با این همه تأثیرات گسترده نمیتواند فاقد اعتبار حقوقی باشد. وقتی از اعتبار حقوقی مصاحبه سخن میگوییم، به این معناست که هر مصاحبه برای مصاحبه شونده و بیاناتی که دارد، موجد الزامات حقوقی است. به عبارتی، یک مصاحبه میتواند اعتقاد دینی جمعی را هدف قرار دهد و یا ابهاماتی در حوزهی دینی وارد کند. به طور مثال، مصاحبههایی ادعا شده که «بستن آب توسط سپاه اموی در عاشورا، به تلافی آب بستن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ بدر و تصرف چاههای بدر بوده است، پس امری طبیعی و معقول به نظر میرسیده است» تردیدی وجود ندارد در چنین شرایطی و در برابر چنین ادعایی متقابلاً، علاوه بر دعوی تاریخی، دعوی حقوقی مطرح خواهد شد. یا مصاحبهی مشهور ادعایی مربوط به والری ژیسکاردستن در خصوص درخواست و امکان پناهندگی سیاسی به امام خمینی در پاریس به سال (22) 1357 که در قالب مصاحبه و تاریخ شفاهی مطرح شده است؛ در حالی که ژیسکاردستن خود در کتاب «قدرت و زندگی» به صراحت موضوع پناهندگی امام خمینی را رد و بر تصمیم دولت فرانسه بر اخراج وی از پاریس تأکید کرده است. (23) بنابراین هر مصاحبه فی نفسه دارای بار مسئولیت مدنی و اعتبار حقوقی به لحاظ مطاوعه و تأثیرگذاری اثر و ایجاد مسئولیت برای گویندهی آن و بالتبع مصاحبه کننده و ناشر آن است.
از سوی دیگر مصاحبه در تاریخ شفاهی مسئولیتهای مدنی و سیاسی جدیدی را متوجه افراد و اشخاص میکند. به عنوان نمونه، عموم منابع تاریخی اعم از مکتوب و شفاهی متعلق به ملی گرایان، بر عدم همکاری حزب توده در جریان کودتای 28 مرداد 1332 با دولت مصدق و عدم مدافعهی آنان از دولت مصدق تأکید دارند و همگی در این «مقصرخوانی حزب توده» و سلب مسئولیت از خود در سقوط دولت محمد مصدق متفق القولند و مسئولیت عدم توان و تلاش برای نگهداری قدرت اعطا شده توسط مردم را به خود، برعهدهی رقیب قدرت خویش یعنی، حزب توده گذاشته اند. اما مصاحبه نورالدین کیانوری چیز دیگری را آشکار کرد که دکتر مصدق تلاش و ورود حزب توده را برای مقابله با کودتا برنتابید و مدعی شد که مسئولیت متوجه جبههی ملی و دکتر مصدق و دوستانش میباشد.
یا نمونهی بهتر آن، سالیان دراز، در اذهان عمومی مسئولیت قتل محمد مسعود، نویسنده و سردبیر بی پروا روزنامهی مرد امروز، بر عهدهی اشرف پهلوی و عواملش بوده است؛ اما مصاحبه نورالدین کیانوری از قتل وی توسط حزب توده و حسام لنکرانی پرده برداشت. (24) در صورت حیات حسام لنکرانی، اولیاء دم محمد مسعود میتوانستند از نامبرده و همدستانش مطالبه قصاص کنند؛ چنان که در مقدمه کتابهای محمد مسعود مکرر به آن استناد آورده اند. (25)
به همین صورت، شعبان جعفری از پیوستگی گستردهی گروههای سلطنت طلب و اسرائیل و آمریکا و همکاری آنها با سایر گروههای چپ گرا در مرزهای جمهوری اسلامی پرده برمی دارد (26) و یا محسن رضوانی از پروژهی سرقت سلاح از جبهه برای عملیات جنگ مسلحانه در داخل، و آموزش نظامی در جبهه - با شعار حضور در جبههها پرده برمی دارد.
مرز مسئولیت در مصاحبه و تاریخ شفاهی
با تفاصیل فوق، مصاحبه گر احساس ضیق و محدودیت خواهد کرد و خود را در مجموعهای از چهارچوب حقوقی و اخلاقی گرفتار خواهد دید که در صورت احساس گرفتاری، مصاحبه ارزش و اهمیت تاریخی چندانی نخواهد داشت. بنابراین مرز مسئولیت در تاریخ شفاهی فیمابین مصاحبه شونده و مصاحبه گر چگونه است؟ برای تعیین این مرز خاطرات شفاهی را به چند گروه تقسیم میکنیم و معتقدیم براساس هر کدام از تعاریف ذیل الذکر، مرز مسئولیت طرفین با یک دیگر متفاوت خواهد بود و در عین حال، این تعریف میتواند در روشنتر شدن محدودهی مسئولیتهای حقوقی و مدنی و مالی مؤثر افتد. اقسام خاطرهی شفاهی عبارتند از: 1. خاطره ی شفاهی خام 2. خاطرهی شفاهی ویرایشی 3. خاطرهی شفاهی تدوینی 4. خاطرهی شفاهی تلفیقی (27)خاطرهی شفاهی خام:
در این شیوه، مصاحبه گران با شخصیت خاصی به مصاحبه مینشینند و عین مطالب مصاحبه شونده را بی هیچ تبیین، ویرایش، دخل و تصرف و کم و کاست، با تمامی اشتباهات و یا فراموشیهای خاطره گو، منتشر میکنند. نمونه بارز و الگوی این شیوه، تاریخ نگاری شفاهی دانشگاه هاروارد است که مجموعه خاطرات شفاهی آن تحت مدیریت دکتر حبیب الله لاجوردی انجام گرفته و تاکنون حدود ده جلد از آن چاپ و منتشر شده است؛ از جمله: خاطرات امیر تیمور کلالی (28)، خاطرات علی امینی (29)، خاطرات سلطان حمید قاجار، (30) خاطرات شاپور بختیار (31)، خاطرات شریف امامی (32)، خاطرات عبدالمجید مجیدی (33)، خاطرات فاطمه پاکروان (34) و خاطرات ارتشبد طوفانیان. (35) این تلاش دانشگاه هاروارد، به رغم تمامی هیاهوها و سر و صداهایی که پیرامون آن به راه انداخته شد و به رغم هزینه و امکانات زیادی که صرف آن شد تا یک مأخذ و منبع معتبر تاریخی از سوی عناصری از هواخواهان رژیم سلطنتی و غرب گرایان و هواداران آمریکا، با پشتوانه و هدایت دستگاههای دولتی آمریکا فراهم آید، کاری بسیار ضعیف و ابتدایی است. البته برخی افراد در داخل ایران، به شدت تحت تأثیر نتایج این پروژه قرار گرفته اند، اما به هنگام ملاحظه خود اثر، متوجه میشویم از آن جا که مصاحبهها بعد از پیاده شدن بدون هیچ گونه ویرایش، پاورقی و توضیح قابل توجه و یا مقدمه چاپ شده اند، کلمات و جملات ناقص، عبارات نامفهوم و موارد مبهم در آن بسیارند و خواندن متون و استناد به آنها بسیار دشوار است.در این نوع خاطره نگاری، نقش مصاحبه گر، در حداقل اندازهی لازم است و مصاحبه گر فقط نقش پرسش گر را دارد و این پاسخهای مصاحبه شونده است که تعیین کنندهی مسئولیتهای مدنی و حقوقی است؛ مگر آن که به طرز آشکاری مصاحبه گر، مصاحبه شونده را به سمت اهداف خود سوق دهد.
خاطرات شفاهی ویرایشی:
صورت دیگری از تاریخنگاری شفاهی را شکل میدهند که مراکز متعددی در داخل ایران به آن پرداخته اند و یا پی گیر آن هستند. در این شیوه، پس از ضبط و جمع آوری خاطرات از طریق مصاحبه و گفت و گو، پیاده شدن به صورت مکتوب و پس از اعمال ویرایش ادبی و درج توضیحات لازم، حاصل کار، در قالب کتاب منتشر میشود شیوهی کار معمولاً به این صورت است که مصاحبه شونده خاطرات خود را بیان میکند، سپس فرد یا گروهی از افراد این گفتهها را پیاده و ویرایستاری میکنند (البته بدون آن که در آن دخل و تصرف مفهومی انجام دهند) و آن گاه خاطرات با امضا و تأیید خاطره گو منتشر میشود. خاطرات سید علی اکبر محتشمی (36)، سید محمد کاظم بجنوردی (37)، مرتضی الویری (38) و اکبر براتی (39)، منتشر شده توسط دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و نیز خاطرات علی اکبر ناطق نوری (40)، محمد ری شهری (41)، محمدتقی فلسفی و... که توسط مراکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده اند، از این نوع به شمار میروند. لازم به ذکر است در خاطره نگاری ویرایشی، روان سازی ادبی صورت میگیرد و ویراستار عبارات را از حالت گفتاری به حالت نوشتاری نزدیکتر میکند. البته در مواردی ویراستار ترجیح میدهد با همان ادبیات گفتاری مصاحبه شونده، متن را به چاپ بسپارد تا از جذابیتهای ادبیات گفتاری بهره بگیرد. به عنوان نمونه میتوان به کتاب خاطرات شعبان جعفری با ویرایش هما سرشار اشاره کرد. (42)در شکل دوم، مصاحبه گر نقشی افزونتر مییابد؛ چرا که حق دارد در متن مصاحبه، در حد ویرایش متن، تصرف کند و به اصلاح ساختار گفتار مصاحبه شونده بپردازد. البته در چنین مواردی حق دارد موارد متناقض و متضاد با قوانین مدنی و حقوق اجتماعی افراد و یا حقوق عمومی و خصوصی را حک و اصلاح کند. در این صورت مصاحبه گر ویراستار، نقش درخوری دارد مگر آن که ویراستار اثر شخصی متفاوت از مصاحبه گر باشد؛ که در این صورت، مسئولیت به تناوب و به میزان تأثیرگذاری در انتقال مفاهیم مثبت و منفی، میتواند بین مصاحبه شونده، مصاحبه گر و ویراستار و ناشر قابل تقسیم باشد.
خاطرات شفاهی تدوینی:
در این شیوه، مصاحبه گر حادثه یا واقعهی تاریخی را توضیح میدهد و ضمن توضیح و بیان آن، به فرد یا گروهی اجازه میدهد خاطرات او را آن گونه که میپسندد تدوین کنند؛ چنان که تدوین کنندگان میتوانند برخی نقاط ضعف مطلب را با ارائهی توضیح، تکمیل و تقویت کنند و یا موارد مرتبط با مسائل امنیتی و اجتماعی و اخلاقی را حذف یا اضافه نمایند و با افزودن و کاستن، کتاب به گونهای تنظیم شود که هم حالت روایی پیدا کند و هم جاذبه و شیرینی متون تاریخی را به همراه داشته باشد. کتابهای چاپ شده در خصوص خاطرات احمد احمد (43) و خاطرات سرهنگ شهبازی (44) یا خانم مرضیه دباغ (45)، از این شیوه تاریخنگاری پیروی کرده اند. این سبک از تاریخنگاری، ضمن بهره گیری از ظرایف قلم نویسنده، جذابیت بیشتری را برای خواندن ایجاد میکند. منتهی ممکن است زیاده روی نویسنده در قلم فرسایی به اصالت و دقت تاریخی اثر لطمه وارد آورد. قابل انکار نیست که فضاسازی تاریخی در کار تاریخنگاری مفید است، اما معلوم نیست اعمال این شیوه در خاطره نویسی تا چه اندازه میتواند فضای واقعی را نیز ترسیم کند. به عنوان نمونه، کتاب «شبهای بی مهتاب» و خاطرات سرهنگ شهبازی است که محسن کاظمی آن را تدوین کرده است و نگارنده در نقدی، مواردی از این فضاسازیها را که منجر به نتایج غیرواقعی شده اند، تبیین کرده ام. (46) نکتهی اصلی ملاحظات حقوقی در فضاسازیهای آثار کاظمی، در این است که فضاسازیهای کاظمی مورد تأیید و امضاء و دفاع مصاحبه شوندگان از دیدگاهها و خاطرات خود است و الزامات و مسئولیتهای مدنی ناشی از آن را پذیرا هستند.در شکل خاطرات شفاهی تدوینی، مصاحبه گر نقشی به مراتب افزونتر مییابد؛ چرا که این مصاحبه گر است که میتواند اطلاعات ارائه شده را کم و زیاد کند و در حداقلی یا حداکثری کردن مطالب برای اشاعهی مفاهیم مورد نظر خود بکوشد. در چنین شرایطی، اگر مصاحبه کننده متن را به امضاء نهایی مصاحبه شونده برساند، مسئولیت مدنی آن فی مابین مصاحبه گر، ویراستار، مصاحبه شونده و ناشر علی السویه خواهد بود. و چنان چه تدوین نهایی مورد امضاء نویسنده نباشد، قطعاً مسئولیت مصاحبه گر ویراستار بیشتر از مصاحبه شونده.
خاطرات شفاهی تلفیقی:
در این شیوه، جمع آوری و ضبط خاطرات از یک گروه در خصوص موضوع و واقعهای خاص و یا در خصوص موضوعات و وقایعی مختلف، به صورت مصاحبه و گفت و گو انجام میگیرد. در مرحله بعد، پازلهای خاطرات را در کنار هم میگذارند و خط و سیر طبیعی خاصی را در چینشها اعمال میکنند. بهترین مصداق این شیوه، مجموعه مصاحبههای «انقلاب ایران به روایت رادیو بی. بی. سی» (47) است که تاکنون در ایران به دو شکل مکتوب به چاپ رسیده است - یک بار به کوشش عبدالرضا هوشنگ مهدوی تحت عنوان «انقلاب اسلامی به روایت رادیو بی. بی. سی» و بار دیگر توسط عمادالدین باقی تدوین و چاپ شده است. اخیراً برخی از جلسات ضبط شده این خاطرات شفاهی، در قالب شنیداری و به صورت کاست، به خریداران کتاب عرضه میشود. این سبک خاطرهی شفاهی به دلیل تنوع و جاذبههایی که دارد، بسیار مؤثر است. در خصوص رادیو بی. بی. سی، نکتهی ویژه و حائز اهمیت آن است که این رادیو در جریان انقلاب اسلامی، سعی میکرد نقش رهبران مبارز میانه رو و لیبرال را در مقابل امام خمینی (رحمه الله) برجسته سازد و از این رو بررسی میزان تأثیر آن در مسائل مربوط به انقلاب بسیار با اهمیت است. مدل دیگری از این دسته از آثار را میتوان در کتاب «توسعه در ایران» (48) تهیه شده توسط مرکز مطالعات زنان ایران در آمریکا، که مجموعه مصاحبهای است با مجید گودرزی، عبدالمجید مجیدی و منوچهر فرمانفرماییان ملاحظه کرد.در مصاحبهی تلفیقی، مصاحبه گر و تدوین کننده قدرت آن را دارند تا با قراردادن مصاحبهی افراد در کنار مصاحبهی دیگران، آراء او را مورد نقد و رد قرار دهند. در چنین شرایطی، به طور طبیعی، نتایجی بسیار با آن چه مصاحبه شونده در ابتدا اراده کرده است، متفاوت خواهد بود. در چنین شرایطی مسئولیت اصلی با مصاحبه گر خواهد بود.
به طور مثال، در جریان تعارض با آراء دکتر عبدالکریم سروش از سوی نیروهای مذهبی و مدیریت نظام جمهوری اسلامی، آقای شمس الواعظین به عنوان سردبیر روزنامهی جامعه با جمعی از مستشرقین و اسلام شناسان اروپایی نظیر خانم آن ماری شیمل، حامد الگار و... مصاحبههای جداگانهای کرد و بعد از تلفیق این مصاحبه ها، نتایج آن را تحت عنوان بیانیهی مشترک اسلام شناسان اروپایی در حمایت از دکتر عبدالکریم سروش منتشر کرد و نتایج متفاوتی از مجموعه اظهارنظرها استخراج شد که سبب اعتراض شدید حامد الگار و شکایت وی در دادگاههای ایران شد.
نظام حقوقی مصاحبه در تاریخ شفاهی
در خصوص نظام حقوقی مصاحبه در تاریخ شفاهی باید به دو محور اساسی توجه کرد که آن دو محور براساس 1- نظام مسئولیت مدنی مصاحبه، 2- نظام مالکیت و بهره مندی از مصاحبه قابل تقسیم است.نظام مسئولیت مدنی مصاحبه
مقصود از نظام مسئولیت مدنی، الزامات حقوقی و پیامدهای حقوقی ناشی از مسئولیت مدنی فرد، افراد و مؤسسات مربوطه نسبت به مطالب مندرج در مصاحبه است. چنان چه در مصاحبه، مصاحبه شونده به فرد یا افرادی توهین کند و یا مقدسات جامعه را زیر سؤال برد و یا از مباحثی سخن به میان آورد که ناقض منافع ملی و امنیت ملی کشور باشد و یا بر مظاهر فرهنگ استعماری ارزش گذاری کند و یا براساس تقسیم بندیهای تفرقه انگیز و یا مباحث برتری نژادی و مسایل قومیتی نافی امنیت ملی و تقویت کنندهی نیروی گریز از مرکزیت نظام سیاسی کشور تأکید داشته باشد، یا از مسائلی سخن بگوید که موجب اشاعهی فحشا در جامعه گردد، در این صورت مسئولیت با چه کسی است؟ و آیا بیان هر مطلب ممکن است دارای تفاوت اساسی با بیان همان مطلب در مقام دیگری بوده باشد؟مراحل بیان در مصاحبه و مسئولیتهای ناشی از آن
ذکر هر چیزی عیناً به معنای ترویج آن نیست و ممکن است خاطره گو در یکی از چند وجه زیر مطلبی را بیان کند:1- مصاحبه در مقام تبلیغ و ترویج
2- مصاحبه در مقام بیان
3- مصاحبه در مقام تبیین و اصلاح
4- مصاحبه در مقام تبیین و نقض
مصاحبه در مقام تبلیغ و ترویج
در این نوع مصاحبه، مصاحبه شونده به دلیل بیان تبلیغی و ترویجی مباحث فوق الاشاره، مسئولیت مدنی مندرج در قانون مطبوعات و قوانین مدنی را خواهد داشت. هرچند قانون مخصوص برای مصاحبه و تاریخ شفاهی تدوین نشده است؛ اما قانون گذار در فصل چهارم، طی مواد ششم تا دوازدهم و تحت عنوان حدود مطبوعات، موارد منع را مورد تأکید قرار داده است که به قرار ذیل است:فصل چهارم؛ حدود مطبوعات:
مادهی 6 نشریات جز در موارد اخلال به مبانی و احکام اسلامی و حقوق عمومی و خصوصی که در این فصل مشخص میشوند، آزادند.1- نشر مطالب الحادی و مخالف موازین اسلامی و ترویج مطالبی که به اساس جمهوری اسلامی لطمه وارد کند؛
2- اشاعه فحشا و منکرات و انتشار عکسها و تصاویر ومطالب خلاف عفت عمومی؛
3- تبلیغ و ترویج اسراف و تبذیر؛
4- ایجاد اختلاف مابین اقشار جامعه، به ویژه از طرق طرح مسائل نژادی و قومی؛
5- تحریص و تشویق افراد و گروهها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت، حیثیت و منافع جمهوری اسلامی ایران در داخل یا خارج؛
6- فاش نمودن و انتشار اسناد و دستورها و مسائل محرمانه، اسرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، نقشه و استحکامات نظامی، انتشار مذاکرات غیرعلنی مجلس شورای اسلامی و محاکمه غیرعلنی دادگستری و تحقیقات مراجع قضایی بدون مجوز قانونی؛
7- اهانت به دین مبین اسلام و مقدسات آن و هم چنین اهانت به مقام معظم رهبری و مراجع مسلم تقلید؛
8- افترا به مقامات، نهادها، ارگانها و هر یک از افراد کشور و توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی که حرمت شرعی دارند، اگرچه از طریق انتشار عکس یا کاریکاتور باشد؛
9- سرقتهای ادبی و هم چنین نقل مطالب از مطبوعات و احزاب و گروههای منحرف و مخالف اسلام (داخلی و خارجی) به نحوی که تبلیغ از آنها باشد (حدود موارد فوق را آیین نامه مشخص میکند)؛
10- استفاده ابزاری از افراد (اعم از زن و مرد) در تصاویر و محتوی تحقیر و توهین به جنس زن، تبلیغ تشریفات و تجملات نامشروع و غیرقانونی؛
تبصرهی 1- سرقت ادبی عبارت است از نسبت دادن عمدی تمام یا بخش قابل توجهی از آثار و نوشتههای دیگران به خود یا غیر، ولو به صورت ترجمه.
تبصره 2- متخلف از موارد مندرج در این ماده، مستوجب مجازاتهای مقرر در مادهی 698 قانون مجازات اسلامی خواهد بود و در صورت اصرار، مستوجب تشدید و لغو پروانه میباشد.
11- خحش شایعات و مطالب خلاف واقع و یا مطالب تحریف دیگران؛
12- انتشار مطلب علیه قانون اساسی؛
اما نکته مهم در موارد فوق، که در قانون مطبوعات کاملاً واضح است آن است که همه موارد فوق در خصوص نشر مطالب فوق الذکر است و انتشار مطالب در بند 1 و 3 و 4 از مادهی شش منوط به انتشار به قصد ترویج و تبلیغ است و البته برای تشخیص آن میان منصفه نیز تعیین شده است.
اما در تاریخ شفاهی و مصاحبه (و صد البته در مطبوعات) سه شکل دیگر نیز قابل تصور است که در قانون نیامده است.
مصاحبه در مقام بیان
گاهی خاطره گو در مقام بیان یک ایده و توضیح آن و تعلق آن به جریانی سیاسی و یا عقیدتی، راجع به مسألهای توضیح مبسوط میدهد و به هیچ روی از بیان آن، تبلیغ و ترویج مستفاد نمیشود؛ چنان چه در منابر و جلسات مذهبی دارای روح پژوهشی، اشعار کفرآمیز و موهن یزید بن معاویه قرائت میشود که میگوید:ولستُ من خندف ان لم انتقم *** من بنی احمد ما کان فعل
لیت اشیاخی ببدر شهدوا *** و قلنا الفارس اللیث البطل
لعبت هاشم بالملک فلا *** خبر جاء و لاوحی نزل
تردیدی وجود ندارد که هیچ کس این شعر را به قصد ترویج و یا رد و نقد بیان نمیکند؛ بلکه فقط در مقام بیان مسأله است. در بسیاری از محافل علمی و آثار مختلف نیز، آراء گوناگون به صورت شفاهی و در مقام بیان چنان توضیح داده میشوند، که گویی ایده گوینده است؛ اما کسی آن را مصداق ترویج و تبلیغ تلقی نمیکند. جالب این که قانون مطبوعات برای موقعیت و مقام بیان، موضع حقوقی روشن نکرده و فقط در برابر مقام ترویج و تبلیغ موضع گرفته است.
مصاحبه در مقام تبیین و اصلاح
گاهی مصاحبه شونده در مقام تبیین و اصلاح ایدهای را مطرح میکند که آن دید مشمول مقررات مربوط به قوانینی از مادهی 6 تا 12 خواهد بود. اما مصاحبه شونده در بیان آراء با هدف تبیین وجود آن و با هدف اصلاح به توضیح مسأله میپردازد. هم در مقام بیان و هم در مقام تبیین به قصد اصلاح، عقاید و موضوعات مورد نظر در قانون منتشر میشود و اشاعه مییابد و این که تلاش مصاحبه شونده و یا حتی نویسنده در اصلاح به نتیجه میرسد یا خیر معلوم نیست وای بسا صرف توضیح در مقام تبیین به قصد اصلاح نیز با اشاعه همراه باشد.به عنوان نمونه آثار تاریخی و تجاری نویسی که در سالهای اخیر به بهانهی تبیین و اصلاح مفاسد اخلاقی خاندان پهلوی منتشر میشود، در ذات خود نوعی ترویج را نیز به دنبال خواهد داشت؛ هر چند در ابتدا و مقدمه و یا در پاورقی نویسنده توضیحاتی دهد و یا درست آن را بیان کند. در مواردی، این مسائل خود به مسأله جدیدی بدل میشود؛ مانند خاطرات فردوست، که در مقام توضیح رفتار هویدا به توضیح اعمال خلاف عفت عمومی وی، ابوالحسن ابتهاج و اشرف پهلوی میپردازد و یا پروین غفاری (49) با توضیح اعمال خلاف عفت محمدرضا پهلوی، با وجود سعی در تبیین به قصد اصلاح، خواه ناخواه نشر آن منتهی به گرایش به باطل و گناه و ریختن قبح معاصی کبیره در نزد افکار عمومی میشود.
مصاحبه در مقام تبیین به قصد نقض و رد
گاهی بیان یک مسأله به قصد رد و نقض است. در چنین مواردی حساسیت در جامعه نسبت به یک رأی و نظر و یا خاطره افزایش مییابد و در چنین شرایطی ممکن است با مصاحبه و انتشار مطالب مشمول مواد فوق، درصدد رد و نقض و نقد آن برآیند. مادهی 9 تا 11 قانون، انتشار مطالب احزاب ضد انقلاب را به قصد تحقیق و نقد، به شرطی که تبلیغ نباشد، مجاز میداند. اما مرز تبلیغ و بیان و نقد در تاریخ شفاهی تبیین نشده است و مهمتر این که موارد اختلاف در تاریخ شفاهی، هیأت منصفه ندارد. در چنین شرایطی ممکن است مدعا و دعوا دوسو یابد. 1- شخص مورد نقد 2- موضوع نقددر این شرایط معمولاً ادعاهای حیثیت و اعتراضات نسبت به نقد یک دیدگاه بسیار جدی میشود و نمیتوان از کنار آن عبور کرد؛ چرا که خاطره گو و یا نویسنده میتواند مدعی شود آن چه از قول او نقل و نقد شده، ناصحیح بوده است و ادعای نشر اکاذیب مطرح شود.
متأسفانه در شرایط فوق نیز قانونی وجود ندارد؛ هر چند در فصل ششم قانون مطبوعات و ماده ی 22 از تبصره 1- تا تبصره 4 این قانون، مطبوعات را موظف به چاپ پاسخ و شخص مورد نقد و یا افتراء و مدعی نشر اکاذیب و شایعه میکند و در ضمن بر حق قانونی وی در شکایت به دادگاه تأکید دارد و حق انتشار پاسخ را نافی حق شکایت به دادگاه نمیداند.
فصل ششم: جرایم:
مادهی 23: هرگاه در مطبوعات مطالبی مشتمل بر توهین یا افترا، یا خلاف واقع و یا انتقاد نسبت به شخص (اعم از حقیقی یا حقوقی) مشاهده شود، ذی نفع حق دارد پاسخ آن را ظرف یک ماه کتباً برای همان نشریه بفرستد و نشریه مزبور موظف است آن گونه توضیحات و پاسخها را در یکی از دو شمارهای که پس از وصول پاسخ منتشر میشود، در همان صفحه و ستون و با همان حروف که اصل مطلب منتشر شده است، مجانی به چاپ برساند، به شرط آن که جواب از دو برابر اصل تجاوز نکند و متضمن توهین و افترا به کسی نباشد.تبصرهی 1:
اگر نشریه علاوه بر پاسخ مذکور مطالب یا توضیحات مجددی چاپ کند، حق پاسخ گویی مجدد برای معترض باقی است، درج قسمتی از پاسخ به صورتی که آن را ناقص یا نامفهوم سازد و هم چنین افزودن مطالبی به آن در حکم عدم درج است و متن پاسخ باید در یک شماره درج شود.تبصرهی 2:
پاسخ نامزدهای انتخاباتی در جریان انتخابات باید در اولین شمارهی نشریه درج گردد. به شرط آن که حداقل شش ساعت پیش از زیر چاپ رفتن نشریه پاسخ به دفتر نشریه تسلیم و رسید دریافت نشده باشد.تبصرهی 3:
در صورتی که نشریه از درج پاسخ امتناع ورزد یا پاسخ را منتشر نسازد، شاکی میتواند به دادگستری شکایت کند و رئیس دادگستری در صورت احراز صحت شکایت جهت نشر پاسخ به نشریه اخطار میکند و هرگاه این اخطار مؤثر واقع نشود پرونده را پس از دستور توقیف نشریه که مدت آن حداکثر از ده روز تجاوز نخواهد کرد، به دادگاه ارسال میکند.تبصرهی 4:
اقدامات موضوع این ماده و تبصرههایی آن نافی اختیارات شاکی در جهت شکایت به مراجع قضایی نمیباشد.اما این موارد به هیچ روی به نشر موارد منع شده مطبوعات است و در موارد ششم تا دوازدهم فصل چهارم قانون مزبور، ناظر بر آثار منتشر شده در حوزه تاریخ شفاهی دلالت ندارد.
فقدان محدودیت مصاحبه در تاریخ شفاهی
یکی از ضروریترین مباحث در خصوص تاریخ شفاهی و مصاحبه، تبیین مرزبندیها و حدود آزادی هاست. نکته درخور توجه آن است که مصاحبه در تاریخ شفاهی به دلیل آن که نه در قاعدهی مباحث مطبوعات میگنجد و نه در قاعدهی آثار مربوط به کتب و نگارش، از فرصتهای بسیاری نیز برخوردار است. به عنوان نمونه، قانون مطبوعات درخصوص کسانی که میتوانند از فرصت قانون مطبوعات به عنوان مدیر مسئول، ناشر، سردبیر و نویسنده بهره مند شوند و یا مطالب ترویجی آنها و بیان دیدگاه هایشان منتشر شود، مرزبندی و حدودی را تعیین نموده است و در فصل پنجم از مادهی هشتم با تبصرههای 1 تا 3، متقاضیان پروانهی نشر مطبوعات به شرط ایرانی بودن، شخص حقوقی و حقیقی و مسئولیت وی مشروط شده است و استفاده از کمکهای مستقیم و غیر مستقیم خارجی را ممنوع و جرم دانسته و نظارت وزارت خارجه و ارشاد را شرط کرده است. و مهمتر این که واگذاری امتیاز به غیر، اعم از قطعی و شرطی و اجاره... را ممنوع و جرم دانسته است مگر با اجازه هیأت نظارت به درخواست کتبی صاحب امتیاز: در فصل پنجم، در شرایط متقاضی انتشار نشریه چنین آمده است:فصل پنجم: شرایط متقاضی: مادهی 8-
انتشار نشریه به مسئولیت اشخاص حقیقی یا حقوقی با سرمایه ایرانی و اخذ پروانه از وزارت ارشاد اسلامی آزاد است.تبصرهی 2-
کمکهای اشخاص حقیقی یا حقوقی خارجی غیردولتی که با نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت امور خارجه دریافت گردد مشمول این ماده خواهد بود.تبصرهی 3-
واگذاری امتیاز نشریه به غیر اعم از قطعی، شرطی، اجاره و امثال آن ممنوع است و جرم محسوب میشود مگر در صورت درخواست کتبی صاحب امتیاز و تصویب هیأت نظارت.در بحث تاریخ شفاهی و مصاحبه ها، چنین محدودیتهایی وجود ندارد و واگذاری امتیاز مصاحبه به غیر، مشروط به اجازهی کسی جز صاحبان آن، که دربارهی آن بحث خواهیم کرد، نیست. در تاریخ شفاهی و مصاحبه، محدودیت افراد به لحاظ حقوقی اجتماعی است.
به عنوان نمونه هیچ کس در ایران به «شعبان جعفری» و یا خانم «هما سرشار» به دلیل سوابق جنایات و یا پیوستگی با صهیونیسم، اجازهی تأسیس مطبوعات و نشر نمیدهد و شعبان جعفری به دلیل اشتهار به فسق و خلاف اخلاق و عاملیت در کودتای 28 مرداد 1332 و جنایات گسترده در رژیم پهلوی، نمیتوانسته است در مطبوعات، حتی مصاحبه و دفاعیهای از خود داشته باشد؛ اما کتاب خاطره و مصاحبهی شفاهی آن دو به طور هم زمان توسط هفت ناشر به طور مکرر مجوز چاپ دریافت کرد و در گستردهترین شکل ممکن توزیع شد. در این مورد، فصل پنجم از مادهی نهم و تبصرههای شش گانهی آن درخور توجه است.
فصل پنجم: مادهی 9-
الف) شخص حقیقی متقاضی صاحب امتیاز باید دارای شرایط زیر باشد:
1- تابعیت ایران2- دارا بودن حداقل 25 سال
3- عدم حجر ورشکستگی به تقلب و تقصیر
4- عدم اشتهار به فساد اخلاق و سابقه محکومیت کیفری براساس موازین اسلامی که موجب سلب حقوق اجتماعی باشد.
5- داشتن صلاحیت علمی در حد لیسانس و یا پایان سطح در علوم حوزه به تشخیص هیأت نظارت موضوع مادهی 10 این قانون
6- پایبندی و التزام عملی به قانون اساسی.
ب) اشخاص حقوقی متقاضی امتیاز باید دارای شرایط ذیل باشد
1- مراحل قانونی ثبت شخصیت حقوقی طی شده باشد و در اساسنامه و یا قانون تشکیل خود مجاز به انتشار نشریه [ باشد ].این جاست که مواد فوق به هیچ روی مانع شعبان جعفری و هما سرشار و یا سایر شخصیتهای مشابه آنها به عنوان چهرههای حداکثری از منع، در قانون مطبوعات است، نمیشود و جالبتر این که تبصرهی 5 مادهی شش از فصل پنجم قانون مطبوعات، به طور کاملاً آشکار اشخاص فوق الذکر را به صراحت از هرگونه فعالیت مطبوعاتی منع میکند و در مواردی که مطبوعات از این قاعده تخطی کرده باشند، مورد مجازات قرار میگیرند، هم چنان که روزنامهی نشاط به خاطر انتشار مطالب یکی از بانوانی که به ایدههای همجنس بازانه باور داشت و مبلغ آن بود، توقیف و ناشر آن نیز با رضایت خاطر آن را پذیرفت و عذرخواهی کرد و آن را نتیجهی عدم اطلاع خویش از چگونگی پایبندیهای شخص مزبور دانست. ملاحظهی قانون مزبور و فرصتهای گسترده در عرصهی تاریخ شفاهی در خور اهمیت و توجه است. تبصرهی پنج این قانون چنین اشعار میدارد.
تبصرهی 5-
نخست وزیران، وزیران، استانداران، امرای ارتش و شهربانی، ژاندارمری، رؤسای سازمانهای دولتی، مدیران عامل و رؤسای هیأت مدیره شرکتها و بانکهای دولتی و کلیه شرکتها و مؤسساتی که شمول حکم در مورد آن مستلزم ذکر نام است، نمایندگان مجلسین، سفرا، فرمانداران، شهرداران، رؤسای انجمنهای شهر و شهرستان تهران و مراکز استان ها، اعضای ساواک، رؤسای دفاتر رستاخیز در تهران و مراکز استانها و شهرستانها و وابستگان به رژیم سابق که در فاصله زمانی پانزدهم خرداد 1342 تا 22 بهمن 1357 در مشاغل مذکور بوده و هم چنین کسانی که در این مدت از طریق مطبوعات، رادیو تلویزیون یا سخنرانی در اجتماعات خدمتگزار تبلیغاتی رژیم گذشته بوده اند، از انتشار نشریه و هرگونه فعالیت مطبوعاتی محرومند.اما در جریان تاریخ شفاهی از اکثر همین اشخاص ممنوع المصاحبه و ممنوع التصویر در مطبوعات آثار مختلف به چاپ رسیده است کتاب پاسخ به تاریخ (50) خاطرات شفاهی علی امینی، جهانگیر تفضلی (51)، جعفر شریف امامی، امیر تیمور کلالی - اردشیر زاهدی - فریدهی دیبا (با فرض صحت اصالت آن)، فرح پهلوی و دهها مورد دیگر در ایران بدون هیچ محدودیتی به چاپ رسیده اند.
تبصرهی 8-
اعضا و هواداران گروههای ضد انقلاب و یا گروههای غیرقانونی و محکومین دادگاههای انقلاب اسلامی که به جرم اعمال ضد انقلابی و یا علیه امنیت داخلی و خارجی محکومیت یافته اند و هم چنین کسانی که علیه نظام جمهوری اسلامی ایران فعالیت و یا تبلیغ میکنند، حق هیچ گونه فعالیت و قبول سمت در نشریات را ندارند.پرواضح است آثار گستردهای از اعضای گروههای ضد انقلاب در قالب خاطرات شفاهی منتشر شده است؛ چه آثاری که توسط مؤسسات دولتی به چاپ رسیده است و چه آثاری که توسط مؤسسات خصوصی به بازار نشر عرضه شده اند. مانند خاطرات کورش لاشایی، محسن رضوانی، بابک امیرخسروی، ایرج اسکندری و دهها مورد دیگر.
فقدان محدودیت جغرافیایی
قانون مطبوعات، مطبوعات را در محدودهی جغرافیایی تعریف کرده است، اما این مسأله در مورد تاریخ شفاهی مفهومی ندارد. مادهی 2 از فصل پنجم چنین اشعاری دارد. زمینهی فعالیت نشریه مرتبط با زمینهی فعالیت شخص حقوقی است و محدودهی جغرافیایی همان محدودهی جغرافیایی شخصیت حقوقی.فقدان ممنوعیتهای ناشی از فقدان مدیر مسئول
یکی دیگر از گستردگیهای عرصهی تاریخ شفاهی فقدان ممنوعیت به خاطر عدم وجود و یا مرگ مدیر مسئول یا صاحب امتیاز است. در چنین صورتی انتشار نشریه ممنوع میشود، اما این مسأله در مورد تاریخ شفاهی همان مؤسسه وجود ندارد. فصل چهارم از قانون مطبوعات در مادهی 7 چنین اشعاری دارد.فصل چهارم: مادهی 7- موارد ذیل ممنوع است:
موارد زیر ممنوع و جرم محسوب میشود:الف- چاپ و انتشار نشریههایی که پروانه برای آن صادر نشده و یا پروانههای آن لغو گردیده است و یا به دستور دادگاه به طور موقت یا دائم تعطیل گردیده است.
ب- انتشار نشریه به گونهای که اکثر مطالب آن مغایر باشد با آن چه که متقاضی به نوع آن متعهد شده است.
ج- انتشار نشریه به نحوی که با نشریات موجود یا نشریاتی که به طور موقت یا دائم تعطیل شده اند از نظر نام، علامت و شکل اشتباه شود.
د- انتشار نشریه بدون ذکر نام صاحب امتیاز و مدیر مسئول و نشانی ادارهی نشریه و چاپخانه آن
تبصره -
مراکز نشر، چاپ، توزیع و فروش نشریات، مجاز به چاپ و انتشار و عرضه و نشریاتی که از سوی دادگاه صالح یا هیأت مغایر با اصول مندرج در این قانون تشخیص داده شود، نمیباشند.کاستیهای حوزهی مسئولیت مدنی مصاحبه در تاریخ شفاهی
فقدان تقسیم مسئولیت در بحث تاریخ شفاهی در میان تهیه کنندگان متون یکی از اصلیترین مشکلات موجود در عرضهی تاریخ شفاهی است.این معضل چه به لحاظ تقسیم مسئولیت مدنی و چه به لحاظ نظام تقسیم مالکیت معنوی و مادی از مصاحبه به طور جدی رخ مینماید. اگر در قانون نشریات مدیر مسئول پاسخ گوی مکتوبات نشریات است و در قانون کتب و نشر، ناشر و یا نویسنده - در تاریخ شفاهی این مسأله تاکنون تبیین نشده است.
در صفحات قبل، در خصوص وجود ذهنی، لفظی، کتبی و عینی توضیح مبسوطی آوردیم و اشاره کردیم که به طور طبیعی اصل خاطره و واگویی آن از آنِ خاطره گوست و گزارش و ثبت و ضبط و پیاه کردن آن برعهدهی مصاحبه گر. این در صورتی است که مصاحبه گر و پیاده کننده و ویراستار هر سه شخص واحد باشند و در صورت تعدد مصاحبه گر و پیاده کننده باز هم مسئولیت به فراخور تقسیم میشود.
نکتهی مهمتر آن است که مصاحبه شونده به اعتبار چه کسی و یا چه مؤسسهای به بیان مطالب خود میپردازد؟ آیا اعتبار و مسئولیت مؤسسهی مصاحبه گیرنده، به عنوان یک مؤسسه ی حقوقی ضمیمه و پیوست اعتبار و مسئولیت مصاحبه کننده است و یا از آن منفک است؟ به عنوان نمونه عزت شاهی در خاطرات خویش به اعتبار و مسئولیت دفتر ادبیات انقلاب اسلامی به بیان خاطرات خود پرداخته است و یا به اعتبار شخص خود و یا شخص محسن کاظمی و یا هر سه؟ در این صورت مسئولیت مدنی آنها در این خصوص چگونه باید تقسیم شود؟ مسئولانی که در مصاحبه با مؤسسهی تاریخ شفاهی هاروارد و یا مرکز اسناد انقلاب اسلامی به مصاحبه نشسته اند، آیا به اعتبار شخص خود بوده و یا مؤسسه و یا مصاحبه گیرنده؟ در شرایطی مصاحبه گر اقوی از مصاحبه شونده است و مصاحبه گر کارمند یک مؤسسه، معتبرتر و مهمتر از خود مؤسسه است. در این صورت باز نظام مسئولیت مدنی و بهره مندی دچار تغییر و تحول میشود.
حال چه باید کرد؟
به نظر میرسد با توضیح فوق، قاعده در مصاحبه براساس تفاعل متقابل، قاعدهی شراکت است؛ چرا که هر یک از طرفین در تهیهی شرایط لازم برای بیان خاطرات کسانی که زبان دارند، اما قلم ندارند، یا بیان دارند، اما توان ندارند؛ به خدمت او در میآید و یا او که آنان را به خدمت میگیرد. هر دو صورت متصور است و قابل فهم. اگر مؤسسه فردی را به خدمت گیرد و یا فرد مؤسسه را، نظام تقسیم در قاعده شراکت تغییر مییابد.بنابراین چون در نظام مصاحبه مبنا و قاعده را مشارکت متقابل و البته متفاوت و متعاکس میدانیم، قائل هستیم به این که باید مبنای عمومی حقوقی شراکت در مصاحبه رعایت شود؛ چرا که در شراکت پیشاپیش سهم الشرکه هر کدام از صاحبان سهام مشخص میشود.
در این قاعده هر کدام از طرفین به میزانی از حق السهم مزبور رضایت میدهند و چه بسا ممکن است سهم مبهمی را منوط به فعالیت به خصوصی کنند که احد از شرکاء آن را انجام دهد و شرکا نیز در شراکت بر موضوع مالکیت و مسئولیت به تفاهم میرسند. اعضا و رئیس هیأت مدیرهی شرکت و مدیرعامل و مدیران هر کدام مسئولیت خاص خود را پذیرا هستند و بر این پذیرش مسئولیت پیشاپیش صحه میگذارند و آن را امضاء میکنند. ضمن آن که پیشاپیش به تقسیم منافع میپردازند و اگر منافع در شرکت دچار ضرر و یا اضرار شود، همه اعضاء صاحب سهم آسیب میبینند.
حال آن که در قانون مطبوعات چنین قاعدهای حاکم نیست. مدیر مسئول مسئولیتهای ناشی از فعالیت مطبوعاتی را میپذیرد و حق ندارد اعضاء نشریهی خود را به واسطهی ضرر و یا اضرار متضرر نماید. تبصره 4 و 6 و 7 از مادهی شش فصل پنجم قانون مطبوعات، نشان گر این مطلب است.
تبصرهی 4-
مسئولیت یکایک مطالب بر عهدهی مدیر مسئول است؛ هر چند این امر نافی مسئولیت نویسنده و سایر فعالان در جرم نخواهد بود.تبصرهی 7-
مسئولیت مقالات و مطالبی که در نشریه منتشر میشود، به عهدهی مدیر مسئول است؛ ولی این مسئولیت نافی مسئولیت نویسنده و سایر اشخاصی که در ارتکاب جرم دخالت داشته باشند، نخواهند بود.مادهی 46 همین قانون، با عنایت به منافع مالی کارکنان نشریات، مدیران مسئول را موظف به بیمهی کارکنان خود کرده است تا در برابر مسائل حقوقی و کیفری ناشی از نشر مطالب منجر به تعطیلی، آسیب نبینند. چراکه در این جا قاعدهی شراکت حاکم نیست، بلکه قاعدهی کارگر و کارفرما حاکم است.
مادهی 46-
صاحب امتیاز و مدیر مسئول موظفند کلیهی کارکنان نشریه را بیمه نمایند تا در صورتی که به حکم دادگاه یا رأی هیأت نظارت یا به هر دلیل دیگر، نشریه تعطیل گردید؛ تا زمان اشتغال مجدد، طبق مقررات قانون کار، حقوق قانونی آنان پرداخت شود.اما فرآیند تعامل در تاریخ شفاهی و مصاحبه، رابطهی کارگر و کارفرما نیست؛ بلکه رابطهی دو شریک و یا چیزی شبیه عامل و سرمایه گذار است که خاطره سرمایه و ضبط و پیاده کردن و ویرایش بازنویسی تدوین و چاپ عاملیت تلقی میشود. در بخش عاملیت وظایف تقسیم میشود و البته ممکن است سرمایه گذاران از حق السهم مادی خود درگذرند و یا آن که مسئولیتهای مدنی ناشی از انتشار را خود برعهده گیرند و یا به مؤسسه و یا مصاحبه گر واگذار کنند. بنابراین لازم است قبل از مصاحبه و یا تدوین و انتشار مسئولیتهای مدنی ناشی از اثر به نوعی تقسیم و تفاهم گردد.
جریان قاعدهی امانت
یکی از اساسیترین مباحث در بحث فوق، قابل سرایت است و از آن جا که پذیرفتیم قاعدهی شراکت در مباحث تایخ شفاهی جریان دارد و نیز در نظام حقوق اسلامی شریک امین است؛ در شراکت نیز قاعدهی امانت سریان مییابد و مصاحبه گر که شریک مصاحبه شونده است، امین او در انتقال مفاهیم نیز تلقی میشود. اگر مصاحبه گر برخلاف اظهارات مصاحبه شونده و رضایت او مطالبی را وارد مباحث او کند، و یا این موارد مستوجب مسئولیت مدنی برای مصاحبه شونده شود، اثبات گردد که مصاحبه شونده چنین نگفته است، قاعدهی خیانت در امانت بار سنگینی را به لحاظ مسئولیت مدنی و کیفری برعهدهی مصاحبه گر خواهد گذاشت.موارد مسئولیت مدنی مصاحبه گر
قانون مطبوعات، به صراحت سخن از مصاحبه شونده ندارد؛ بلکه به موارد مسئولیت مدنی مطبوعات اشاره دارد که به نظر میرسد این قواعد و مواد قانون منافاتی با مسئولیت مدنی در انتشار خاطرات شفاهی نیز نداشته باشد. مادهی 24 تا 33 قانون مطبوعات، به این موارد اشاره دارد.مادهی 24-
اشخاصی که اسناد و دستورهای محرمانهی نظامی و اسرار ارتش و سپاه و یا نقشههای قلاع و استحکامات نظامی را در زمان جنگ یا صلح به وسیلهی یکی از مطبوعات فاش و منتشر کنند، به دادگاه تحویل میشوند تا برابر مقررات رسیدگی شود.مادهی 25-
هرکس که به وسیلهی مطبوعات، مردم را صریحاً به ارتکاب جرم یا جنایتی بر ضد امنیت داخلی یا سیاست خارجی کشور که در قانون مجازات عمومی پیش بینی شده است، تحریص و تشویق نماید در صورتی که اثری در آن مترتب شود، به مجازات همان جرم محکوم و در صورتی که اثری در آن مترتب نشود، طبق نظر حاکم شرع براساس قانون تعزیرات با وی رفتار خواهد شد.مادهی 26-
هرکس به وسیلهی مطبوعات به دین مبین اسلام و مقدسات آن اهانت کند، در صورتی که به ارتداد منجر شود، حکم ارتداد در حق وی صادر و اجرا و اگر به ارتداد نیانجامد، طبق نظر حاکم شرع براساس قانون تعزیرات با وی رفتار خواهد شد.مادهی 27-
هرگاه در نشریهای به رهبر یا شورای رهبری جمهوری اسلامی ایران و یا مراجع مسلم تقلید اهانت شود، پروانه آن نشریه لغو و مدیر مسئول و نویسندهی مطلب به محاکم صالحه معرفی و مجازات خواهد شد.تبصره -
رسیدگی به جرایم موضوع مواد، 24، 25، 26، 27، تابع شکایت مدعی خصوصی نیست.مادهی 28-
انتشار عکسها و تصاویر و مطالب خلاف عفت عمومی ممنوع و موجب تعزیر شرعی است و اصرار بر آن موجب تعزیر شدید و لغو پروانه خواهد بود.مادهی 29-
انتشار مذاکرات غیرعلنی مجلس شورای اسلامی و مذاکرات غیرعلنی محاکم دادگستری یا تحقیقات مراجع اطلاعاتی و قضایی که طبق قانون افشا آن مجاز نیست، ممنوع است و در صورت تخلف، طبق نظر حاکم شرع و قانون تعزیرات با وی رفتار خواهد شد.مادهی 30-
انتشار هر نوع مطلب مشتمل بر تهمت یا افترا یا فحش و الفاظ رکیک یا نسبتهای توهین آمیز و نظایر آن نسبت به اشخاص ممنوع است. مدیر مسئول جهت مجازات به محاکم قضایی معرفی میگردد، و تعقیب جرایم مزبور موکول به شکایت شاکی خصوصی است و در صورت استرداد شکایت تعقیب در هر مرحلهای که باشد متوقف خواهد شد.تبصرهی 1-
در موارد فوق شاکی (اعم از حقیقی و حقوقی) میتواند برای مطالبهی خسارتی که از نشر مطالب مزبور بر او وارد آمده، به دادگاه شکایت نموده و دادگاه نیز مکلف است نسبت به آن رسیدگی و حکم متناسب صادر نماید.تبصرهی 2-
هرگاه انتشار مطالب مذکور در مادهی فوق راجع به شخص متوفی بوده ولی عرفاً هتاکی به بازماندگان وی به حساب آید، هر یک از ورثه قانونی میتواند از نظر جزایی یا حقوقی طبق ماده و تبصرهی فوق اقامهی دعوی نماید.مادهی 31-
انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد ممنوع است و مدیر مسئول به محاکم قضایی معرفی و با وی طبق قانون تعزیرات رفتار خواهد شد.تبصره -
در مورد مواد 30، 31 تا زمانی که پرونده در مرحله تحقیق و رسیدگی است، نشریهی مورد شکایت، حق ندارد نسبت به مورد رسیدگی مطلبی نشر دهد، در صورت تخلف رئیس دادگاه باید قبل از ختم تحقیقات حکم توقیف نشریه را صادر کند، این توقیف شامل اولین شماره ی بعد از ابلاغ میشود و در صورت تکرار، تا موقع صدور رأی دادگاه، از انتشار نشریه جلوگیری میشود.مادهی 32-
هر کس در نشریهای خود را برخلاف واقع، صاحب پروانهی انتشار یا مدیرمسئول معرفی کند، یا بدون داشتن پروانه به انتشار نشریه مبادرت نماید، طبق نظر حاکم شرع با وی رفتار خواهد شد.مقررات این ماده شامل دارندگان پروانه و مدیران مسئولی که سمتهای مزبور را طبق قانون از دست داده اند، نیز میشود.
مادهی 33-
هرگاه در انتشار نشریه نام یا علامت نشریهی دیگری، ولو با تغییرات جزئی تقلید شود، به طوری که برای خواننده امکان اشتباه باشد، از انتشار آن جلوگیری و مرتکب به حبس تعزیری 61 روز تا سه ماه و جزای نقدی از یک میلیون ریال تا ده میلیون ریال محکوم میشود، تعقیب جرم و مجازات منوط به شکایت شاکی خصوصی است.فرآیند قانونی توجه مسئولیت مدنی
هنگامی که انتشار مطلبی سبب اعتراض یک طرف از افراد موضوع خاطرهی شفاهی گردد، طبیعی است که در خصوص مطالب وارد عکس العمل لازم را نشان دهد. این امر در قانون مطبوعات به صورت فرآیند 1- تکذیب مطالب منتشر شده 2- اعتراض به مطالب منتشر شده 3- تبیین موارد منتشر شده و در نهایت شکوائیه علیه مدیر مسئول و نویسنده جلوه گر میشود و روزنامه مجبور به انتشار مطالب و پاسخ شخص حقیقی و یا حقوقی مورد طعن در روزنامه خواهد بود.اما این مسأله آیا در مورد تاریخ شفاهی و انتشار پاسخ قابل سریان است و خاطره گو و مصاحبه گر موظف هستند که در چاپ بعدی کتاب توضیح و اعتراض و تکذیب شاکی را ضمیمه کنند؟
فقدان هیأت منصفه در تاریخ شفاهی
یکی از اساسیترین مشکلات موضوع تاریخ شفاهی فقدان وجود هیأت منصفه است. البته در قانون مطبوعات هیأت منصفه لحاظ شده است؛ اما این مسأله در کتاب و نشر آثار مکتوب غیر از مطبوعات وجود ندارد و حتی فرآیند آن در ساختار قانون مشخص شده است هر چند شنیده نشده است. در سالهای اخیر، وزارت ارشاد در معضلات با قوهی قضاییه دادگاه ویژهای در خصوص شکایات از کتب و مطالب منتشر شده تأسیس شده است؛ ولی حتی با فرض وجود چنین دادگاهی، باز فقدان هیأت منصفه و تشخیص اقدام مصاحبه شونده یا مصاحبه گر در مقام تبلیغ، تبیین امر را بر فعالان این عرصه بسیار سخت خواهد کرد. ضمن آن که تشخیص مسأله، که غالباً ممکن است موضوعی تخصصی باشد، از توان قاضی، به تنهایی خارج است که به اعتراضات رشتههای مختلف رسیدگی کند.نظام حقوقی مالکیت مصاحبه در تاریخ شفاهی
نکتهی بسیار مهم دیگری که در نظام حقوقی تاریخ شفاهی قابل بحث است، نوع حقوق مالکیت تقسیم منافع حاصله از تهیه مصاحبه است. مصاحبه میتواند مالکیت و منافع مختلف معنوی و مادی را برای هر کدام از طرفین داشته باشد و قائل به این هستیم که نظام کارکردی مصاحبه نظام شراکت متقابل است و طرفین مصاحبه در نتایج مصاحبه مسئولیت مدنی و منافع مشترک دارند. با این وجود، براساس قاعدهی توافق در شراکت، لازم است طرفین قبل از مصاحبه و یا بعد از آن به صورت مکتوب سهم هر یک را به طور مشخص معین کنند. انتشار، حق التألیف، واگذاری حق الترجمه، دریافت جوایز و نشان ها، دعوت به کنفرانسهای ملی و بین المللی به خاطر انتشار اثر، نوع ارجاع به کتاب و... همگی موضوعاتی هستند که ناشر، مصاحبه شونده و مصاحبه گر با آن رو به رو خواهند بود و به همین جهت پیشنهاد میکنیم که در فرآیند اجرایی شدن عملیات مصاحبه، به خاطر جلوگیری از خطر بروز اختلاف و تعارض، بر مبنای قاعدهی شراکت و قواعد متلازم آن از قبیل ید امانت، به تقسیم حق السهمهای مادی و معنوی اثر مفروض پرداخته شود. چرا که خداوند در قرآن فرموده است در شرایطی که شاهدی بر دریافت و پرداخت مالی نداریم دریافت قرض و دین را مکتوب کنید. «إِذَا تَدَایَنْتُم بِدَیْنٍ إِلَى اََجَلٍ مُسَمّىً فَاكْتُبُوهُ وَلْیَكْتُب بَیْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ یَأْبَ كَاتِبٌ أَن یَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْیَكْتُبْ وَلْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَلْیَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً (282 بقره)»؛ «زمانی که دینی را قرض میدهید، باید بین خود آن را به وسیلهی کاتب عادل بنویسید و کاتب نباید در نوشتن آن ابا نماید چنان چه خداوند به او تعلیم داده است پس باید بنویسید تا حق بر آن استوار شود و از خداوند پرهیز نمایید چرا که خداوند در هیچ امری بخل نمیورزد»تردیدی وجود ندارد شراکت بدون رضایت و بدون تعیین حدود، سبب تجاوز خطایی و یا عمدی به حقوق یکدیگر و موجب ضمان شرعی و قانونی خواهد بود. ضمن آن که ایجاد اختلاف منتهی به بی اعتباری خاطره گو و مصاحبه گر و اثر خواهد شد و بحران در روابط اجتماعی و فردی را برای طرفین به دنبال خواهد داشت.
پینوشتها:
1. مظفر، محمدرضا؛ المنطبق دارالاحیاء لتراث؛ بیروت، 1986، ص.
2. سبزواری، ملاهادی؛ شروع منظومه بحط مراقب وجود؛ و هم چنین: مطهری، مرتضی؛ شرح منظومه؛ ج اول، حکمت، تهران، 1365.
3. فردوست، حسین؛ خاطرات؛ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی تهران، 1372.
4. احمد، احمد؛ خاطرات؛ به کوشش محسن کاظمی؛ دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، تهران، 1379.
5. عزت شاهی؛ خاطرات؛ به کوشش محسن کاظمی؛ دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1384.
6. فارسی، جلال الدین، زوایای تاریک؛ دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1374، تهران.
7. محتشمی، علی اکبر؛ خاطرات؛ دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، تهران، 1376.
8. غفاری، هادی؛ خاطرات؛ دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، تهران، 1374.
9. جعفری، شعبان؛ خاطرات؛ به کوشش هما سرشار؛ نشر آبی، تهران، 1382.
10. اسکندری؛ ایرج؛ خاطرات؛ انتشارات اطلاعات، تهران، 1379.
11. کیانوری، نورالدین؛ خاطرات؛ انتشارات دیدگاه، تهران، 1372.
12. رضوانی، محسن، نگاهی به جنبش چپ از درون؛ به کوشش حمید شوکت؛ اختران، 1386.
13. طبری، احسان؛ کژراهه؛ تهران، 1365.
14. مجیدی، عبدالمجید؛ خاطرات؛ به کوشش حبیب اله لاجوردی؛ دانشگاه هاروارد، 1998.
15. مجتهدی، محمدعلی؛ خاطرات؛ به کوشش حبیب اله لاجوردی؛ دانشگاه هاروارد، 2006.
16. نهج البلاغه؛ خطبه شقشقیه؛ چاپهای مختلف فیض الاسلام، شهیدی، صبحی صالح.
17. فالاچی، ارویانا؛ مصاحبه با تاریخ.
18. هیکل، محمدحسین؛ ایران آتشفشان خاموش.
19. هیکل، محمدحسین؛ ایران روایتی که ناگفته ماند.
20. طلیعهی انقلاب اسلامی؛ مجموعه مصاحبههای امام خمینی در عراق و پاریس؛ نشر دانشگاهی. تهران، 1362.
21. بکویث، چارلز؛ نیروی دلتا.
22. ژیسکاردستن، والری؛ مصاحبه با ماشاءالله شمس الواعظین؛ روزنامه توس، ش.
23. ژیسکاردستن، والری؛ قدرت و زندگی؛ پیک ترجمه و نشر، 1368.
24. کیانوری؛ همان مأخذ.
25. مسعود، محمد؛ تفریحات شب؛ مقدمه ژینت مسعود، نشر تلاونگ، تهران، 1383.
26. رضوانی، محسن؛ نگاهی به جنبش چپ از درون، گفت و گو با حمید شوکت، نشر اختران، تهران، 1386.
27. توکلی، یعقوب؛ فصلنامه خط اول دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، هم چنین ماهنامهی زمانه دوازده سبک تاریخنگاری و فصلنامه کتاب، روش شماره 2.
28. کلالی، امیر تیمور؛ خاطرات؛ مرکز مطالعه خاورمیانه، دانشگاه هاروارد، 1998.
29. امینی، علی؛ خاطرات سلطان محمدقاجار فرزند آخرین سلسله قاجار، مرکز مطالعات خاورمیانه، دانشگاه هاروارد.
30. قاجار، حمید؛ خاطرات سلطان محمدقاجار فرزند آخرین سلسله قاجار، مرکز مطالعات خاورمیانه، دانشگاه هاروارد، مرکز خاورمیانه، 1998 م.
31. بختیار، شاپور؛ خاطرات؛ شاپور بختیار نخست وزیر ایران (1357)، مرکز مطالعات خارومیانه، دانشگاه هاروارد، تهران، زیبا، 1380.
32. شریف امامی، جعفر، خاطرات جعفر شریف امامی؛ دانشگاه هاروارد، مرکز خاورمیانه، طرح تاریخ شفاهی ایرانی، 1999 م.
33. مجیدی، عبدالمجید، خاطرات عبدالمجید مجیدی؛ مرکز مطالعات خاورمیانه، دانشگاه هاروارد، 1998 م.
34. پاکروان، فاطمه؛ خاطرات.
35. طوفانیان، حسن؛ خاطرات؛ به کوشش محمدجواد مرادی نیا؛ تهرانی 1383.
36. محتشمی پور، علی اکبر؛ خاطرات؛ دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، حوزهی هنری، 1376.
37. موسوی بجنوردی، محمدکاظم؛ مسی به رنگ شفق، خاطرات سید محمدکاظم موسوی بجنوردی؛ انتشارات آفرینه، 1377 و هم چنین موسوی بجنوردی محمدکاظم، خاطرات؛ دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، تهران، 1376.
38. الویری، مرتضی، خاطرات؛ دفتر انقلاب اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1375.
39. براتی، اکبر، خاطرات؛ دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1377.
40. ناطق نوری، اکبر، خاطرات؛ به کوشش مرتضی میردار؛ تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382.
41. محمدی ری شهری، محمد؛ خاطرات؛ به کوشش مرتضی میردار؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382.
42. جعفری، شعبان؛ خاطرات؛ به کوشش هما سرشار؛ نشر آبی، تهران، 1382.
43. احمد، احمد؛ خاطرات احمد احمد؛ به کوشش محسن کاظمی؛ دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، انتشارات سورهی مهر، 1381.
44. شهبازی؛ شبهای بی مهتاب؛ به کوشش محسن کاظمی؛ دفتر ادبیات اسلامی، سوره مهر، تهران، 83.
45. حدیدی چی دباغ، مرضیه؛ خاطرات؛ به کوشش محسن کاظمی؛ سوره مهر، تهران، 1383.
46. توکلی، یعقوب؛ کنکاشی در تاریخنگاری معاصر؛ در دست انتشار و هم چنین ماهنامه زمانه دوازده سبک تاریخنگاری.
47. هوشنگ، مهدوی؛ انقلاب ایران به روایت رادیو بی. بی. سی، طرح نو، 1372.
48. توسعه در ایران؛ مرکز مطالعات زنان ایران؛ گفت و گو با مجید گودرزی، عبدالمجید مجیدی، منوچهر فرمانفرماییان، آمریکا، 1999.
49. غفاری، پروین؛ در دام تباهی؛ تهران، 1376.
50. پهلوی، محمدرضا؛ پاسخ به تاریخ؛ تهران، نشر عارف، 1371.
51. تفضلی، جهانگیر؛ خاطرات؛ به کوشش یعقوب توکلی؛ دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1376.
1. کارتر، جیمی؛ خاطرات کارتر رییس جمهوری پیشین آمریکا (چهار صد و چهل و چهار روز ماجرای گروگان آمریکایی در ایران)، هفته، 1362.
2. علم، امیر اسدالله؛ و اناء المذکرات السریه لوزیر الایرانی (گفتگوهای من با شاه و محرمانه امیر اسدالله، قاهره، مدیولی، 1413 ق برابر با 1993 م و 1372 ش.)
3. هاشمی رفسنجانی، اکبر؛ کارنامه و خاطرات؛ 1360، تهران دفتر نشر فرهنگ انقلاب، 1378.
4. هاشمی رفسنجانی؛ آرامش و چالش کارنامه خاطرات؛ سال 1362، تهران، دفتر نشر فرهنگ انقلاب، 1381.
5. حائری، عبدالهادی؛ تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان عراق؛ امیرکبیر، 1364.
6. مدنی، جلال الدین؛ تاریخ سیاسی معاصر ایران؛ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1361.
7. مدنی، جلال الدین؛ تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران؛ قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه، دفتر انتشارات اسلامی، 1370-1378.
8. مهدوی، عبدالرضا هوشنگ؛ تاریخ روابط خارجی ایران؛ انتشارات امیر کبیر، 1350.
9. آبراهامیان، ارواند؛ ایرانی بین دو انقلاب، درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر؛ نشر نی، 1377.
10. جعفریان، رسول؛ جریانها و جنبشهای مذهبی - سیاسی ایران سالهای 1320-1357؛ مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1381.
11. نجفی، موسی؛ تاریخ تحولات سیاسی ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ ایران، 1381.
12. خسروپناه، محمدحسین؛ سازمان افسران حزب توده ایران؛ نشر و پژوهش شیرازه، 1378.
13. روزنامه اطلاعات 1356/10/17، به امضای رشیدی مطلق.
14. بزم اهریمن، (جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی به روایت اسناد ساواک و دربار)؛ تدوین: وزارت اطلاعات، مرکز اسناد تاریخی، 1378.
منبع مقاله :
کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 122، صص 24-45.