هنر در ایران باستان

به طور کلی آثار باقی مانده از عهد هخامنشی از خرابه‌های کاخ‌های در آتش سوخت گرفته تا کتیبه‌های داریوش و خشایارشا و اردشیر، بر روی هم معرف یک دوران سازندگی و تحرک فرهنگی در تاریخ ایران باستان است. ویرانه‌ی کاخ
شنبه، 13 تير 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هنر در ایران باستان
 هنر در ایران باستان

 

نویسنده: دکتر سیدمحمد ترابی




 

به طور کلی آثار باقی مانده از عهد هخامنشی از خرابه‌های کاخ‌های در آتش سوخت گرفته تا کتیبه‌های داریوش و خشایارشا و اردشیر، بر روی هم معرف یک دوران سازندگی و تحرک فرهنگی در تاریخ ایران باستان است. ویرانه‌ی کاخ سلطنتی شوش و کتیبه‌ی به جا مانده از آن نشانگر آمیختگی هنر هنرمندان ایرانی، مصری، بابلی و ساردی است: هنر سنگتراشان ایونی، طلاکاران مصری، مرصعکاران ساردی و کاشی سازان بابلی؛ و به قول یک محقق صاحب نظر پنداری «چوب سدر لبنان، لاجورد خوارزم، نقره مصر، عاج حبشه و بسیاری از مصالح و وسایل که از ساتراپی‌های مختلف در می‌رسید دست به دست هم می‌داد تا قصری در خور عظمت و جلال داریوش به وجود آورد.» (1)
طرح معماری در کاخ‌های هخامنشی یکنواخت و دور از تنوع و ابتکار بود و نظیر آنچه در شوش ساخته شده بود در پرسپولیس نیز بالا آمد. پاره‌ای از پژوهشگران این فقدان ابتکار و نوجویی را یکی در وابسته بودن هنرمندان عصر به دربار، که طبعاً موجب سلب آزادی تخیل آنان می‌شد، می‌دانند و دیگر در طبیعت دنیای هخامنشی که از تحول و انقلاب بر کنار بود. در کاخ‌های باشکوه تالارهای وسیع، دهلیزهای عریض، ستون‌های بلند و نقش‌های شاهان و سپاهیان و درباریان تقریباً بخش‌های عمده را می‌ساخت. معماری هخامنشی متأثّر از معماری بین النهرین – آشور و بابل – و معاری مصر است. البته این تأثیر دو جانبه بود، زیرا نه تنها معماران مصری خود در بنای کاخ‌های شوش و پرسپولیس (تخت جمشید) همکاری داشته‌اند، بلکه نا بر روایت پلوتارک طرح یک کاخ خشایارشا، پریکلس را هم در بنای اودئون به تقلید از آن واداشت.
کشف و قرائت خط میخی مرهون زحمت‌های تنی چند از سیاحان و مستشرقان معروف اروپاست. نخستین بار پیترو دلاواله جهانگرد ایتالیایی در سال 1621 م چند حرف مکتوب را رونویسی کرد و به اروپا برد. هم او بود که حدس زد خط میخی را باید از چپ به راست خواند. شاردن جهانگرد مشهور در سال 1711 م رونوشت کامل یک کتیبه در استخر را به اروپا برد. ن.ای. وینکلمان مؤلف کتاب تاریخ هنر باستانی در 1764 از مشابهت میان چند قطعه سنگ سفالینه – که با خط میخی بر روی آن ها نوشته شده بود و در یک مجموعه خصوصی نگهداری می‌شد – با علامات ویرانه‌های پرسپولیس آگاه شد. کارستن نیبور جهانگرد دانمارکی در 1765 از کتیبه‌های استخر رونوشت برداشت و در 1778 منتشر کرد و دریافت که در کتیبه‌های مزبور سه شیوه خط به کار رفته است. ا. تیخسن معلوم ساخته که میخ موربی که به طور منظم در یکی از شیوه‌های خطوط پس از چند علامت تکرار می‌شود باید برای جدا کردن کلمات از یکدیگر باشد. فردریک میونتر دانشمند دانمارکی متوجه شد کتیبه‌ها باید مربوط به قرن ششم تا چهارم پیش از میلاد باشد، گروتفند آلمانی در سال 1802 موفق به یافتن کلید قرائت خطوط میخی شد. او کار بسیار دشواری را انجام داد زیرا در آغاز قرن نوزدهم هیچ یک از خطوط میخی خوانده نشده بود و اصوات مربوط به آن حروف معلوم نبود و زبانی که کتیبه‌ها با آن نوشته شده بود نیز مجهول بود. سپس راولینسن انگلیسی موفق شد کتیبه‌ها را به طور کامل بخواند. موفقیت گروتفند و اخلافش، پس از کار برجسته شامپولین که موفق شد خطوط هیروگلیف مصری را بخواند، بزرگ‌ترین پیروزی خاورشناسی اروپا در قرن نوزدهم است. این موفقیت به خواندن متن‌های بابلی و عیلامی و در نهایت به آشورشناسی انجامید. (2)

پی‌نوشت‌ها:

1. تاریخ مردم ایران قبل از اسلام، ص. 221.
2. مقدمه‌ی فقه اللغه ایرانی، ص. 7-92.

منبع مقاله :
ترابی، سیّدمحمد؛ (1392)، نگاهی به تاریخ و ادبیات ایران (جلد اول) (از روزگار پیش از اسلام تا پایان قرن هشتم)، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط