مَلک الشعرا احمد بن محمود قانعی طوسی، شاعر پارسیگوی ایرانی آسیای صغیر در آخرهای قرن ششم هجری در طوس به دنیا آمد و تا حملهی مغول به خراسان در آن دیار به کسب دانش اشتغال داشت و از جمله کسانی است که در گیرودار هجوم آن خون آشامان، از دست آنان گریخت و جان به سلامت برد. آگاهی ما از احوال او منحصر است به آغاز کلیله و دمنهی منظوم وی و بعضی اشارتها در مناقب العارفین افلاکی. بنابراین دو مأخذ، قانعی در حدود سالهای 617 - 618 به هندوستان گریخت ولی در آن جا مقیم نشد بلکه از راه دریا رهسپار عدن و صنعا گردید و سپس به مدینه و از آنجا به مکه رفت و از راه بغداد آهنگ بلاد روم (آسیای صغیر) کرد و به خدمت علاء الدّین کیقباد سلجوقی رسید. قانعیگذشته از این پادشاه، غیاث الدّین کیخسرو ثانی (634 - 643) و عزالدّین کیکاوس (643 - 655) را نیز مدح کرد و چنانکه از سخنان وی در پایان کلیله و دمنهی منظوم برمیآید چهل سال سلجوقیان آسیای صغیر را مدح گفت و نیز منظومهی سلجوقنامه را در شرح سلطنت آن سلسله به نظم آورد.
از این سلجوقنامه جز اندکی باقی نمانده و از مدیحههای او نیز تاکنون چیزی به دست نیامده است. این سلجوقنامه را محققان جزو آثار گمشده میپندارند، اما تصور شادروان استاد صفا بر آن است که قسمتی از آن در کتاب الاَوامِرالعَلائیه تألیف ابن البیبی نقل شده است بی آنکه حتی یک بار از قانعی نام برده شود، و حتی شاید الاَوامِر العَلائیه در آنچه مربوط به سلطنت غیاث الدّین کیخسرو اول و علاء الدّین کیقباد است، تلخیصی از سلجوقنامهی قانعی باشد، (1) و در واقع وجود سلجوقنامهی قانعی که دربارهی کیخسرو و کیقباد مطلبهایی به تفصیل آورده بود، کار پژوهش را بر ابن البیبی آسان کرد. بدین تقریر حدود هزار بیتی که به بحر متقارب و در ذکر سیرت و فتحهای سه تن از پادشاهان سلجوقی روم، که نام آنان برده شد، در الاَوامِر العَلائیه میبینیم به حدس قریب به یقین از قانعی طوسی و مأخوذ از سلجوقنامهی اوست. قانعی کلیله و دمنه را هم در همان بحر متقارب سلجوقنامه به نظم کشید. این منظومه حاوی شرح مفصلی در ذکر صفتها و خصیصههای بایستهی شاهان و احوال و آثار شاعر تا آن روزگار و متن منظوم کلیه و دمنه است بی آنکه هیچ مطلبی از متن حذف شده باشد. شاعر مدعی است که تنها بعضی از سخنان کژ و نابسامان را انداخته است. نسخهای از این کتاب در موزهی بریتانیا حاوی 4500 بیت است. در سال 672 قانعی حدود 75 سال داشت و از آن پس از او اطلاعی نداریم. از شعرهای اوست در کلیله و دمنهی منظوم:
بداند شناسندهی نیک و بد *** که چیزی نباشد ورای خرد
خرد جانفروز و خرد دلگشای *** خرد دستگیر و خرد رهنمای
خرد دور دارد ز کبر و منی *** خرد ره نماید سوی روشنی
خرد باز دارد ز ناخوب کار *** خرد راه جوید سوی کردگار
اگر پیر باشد کسی ور جوان *** خرد دارد آموزگار روان
خرد بر تو آسان کند کار سخت *** خرد دارت شاد و پیروز بخت
به جایی که باشد خرد با تو یار *** مخالف نباشد مگر سوگوار
خرد پیر و فرتوت دارد جوان *** خرد پیشوایست و روشن روان
خرد رامش جان دانا بود *** خردمند مردم توانا بود
خرد جاودان روی دارد سفید *** خرد بهره بخشد ز کام و امید
خرد یار خواهد دل هوشمند *** خرد سر برآرد به چرخ بلند
خرد دارد آگاهت از هر چه هست *** جهان مر خرد را بود زیردست
خرد پهلوانیست بازو قوی *** خرد پیشواییست با فرّهی ...
شنیدم که بازارگانی به کیش *** به هم کرد جوهر ز اندازه بیش
ورا بود در سفتن آن شَغَف *** چنان اوستادش نیامد به کف
نشان یافت از اوستادی تمام *** میان بزرگان برآورده نام
بدانسان که هر روز دینار صد *** بدی مزد کردار آن پر خرد
مر او را بدید و بداد آن قرار *** که هر روز چندین بود مزد کار
چو رفتند در خان بازارگان *** فرو ریخت جوهر هم اندر زمان
از آن مرد داننده لختی بسفت *** کجا مغز او با خرد بود جفت
برابر نهاده یکی چنگ دید *** زمان تا زمان اندر آن بنگرید
بدو در نگه کرد بازارگان *** که تو چنگ دانی زدن بی گمان
جوان گفت دانم به غایت شگرف *** در آن علم هستم چو دریای ژرف
عجب داشت بازارگان زآن سخن *** بدو گفت بردار و چیزی بزن
جوان حالی آن چنگ در برگرفت *** چو بنواخت آن را ره اندر گرفت
بدان گونه بنواخت چنگ آن جوان *** که بیهوش شد مرد بازارگان
به آواز چنگش میآورد و جام *** بدان روز بگذشت تا گاه شام
جوان نامور چنگ بنهاد پیش *** طلب کرد صدگانه دینار خویش
به پاسخ بدو گفت بازارگان *** که ای مرد بیدار روشنروان
ز من مزد ناسفته جوهر مخواه *** بدو گفت دانا که این نیست راه
برِ تو من از بهر کار آمدم *** تواَم چنگ فرمودی و من زدم
به آخر سر کیسه را برگشاد *** فرو کرد و زر بر کشید و بداد
پی مزد جوهر درم برفشاند *** درم رفت و آن پاک ناسفته ماند
پینوشت:
1. برای آگاهی بیش تر در این باره رجوع شود به تاریخ ادبیات در ایران، ج. 3، صص. 494 - 502.
منبع مقاله :ترابی، سیّدمحمد؛ (1392)، نگاهی به تاریخ و ادبیات ایران (جلد اول) (از روزگار پیش از اسلام تا پایان قرن هشتم)، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ اول