برداشتهایی از بیانات امام خمینی (ره)
الآن از همه جا دارند آیه یأس میخوانند كه خیر، ایران ورشكسته شده، ایران نمیتواند دیگر اداره كند، ایران چطور شده. این حرفهایی كه خوب دشمنان دارند میزنند، شما آقایان باید جبران كنید این تبلیغات را. آنها البته در سطح دنیا دارند تبلیغ میكنند و ما دستمان از آن تبلیغات وسیع كوتاه است. اسباب آن تبلیغات وسیع را نداریم، لكن حتیالامكان باید تبلیغ كنیم و در نمازهای جمعه، در جماعات، در اینها مردم را مطمئن كنیم به این كه جمهوری اسلامی خیر است برای شما، اسلام خیر است برای شما و مطمئن بكنید به این كه نمیخواهد دولتی كه الان در جمهوری اسلامی هست یا كسانی كه در بالا هستند و قضاوت دارند، اینها نمیخواهند برخلاف اسلام عمل كنند. اما مشكلات زیاد است، مشكلات هر استانی، شما از محل خودتان اطلاع دارید، مشكلات زیاد است. (1)این اختلاف شما كه الآن هست و هر روز هم ریشهدارتر میشود و من در این سه ماهه كه بودم نتوانستم كه این معنا را از بین ببرم و مأیوس شدم از شماها، شماها میدانید چه ضرری دارید به اسلام میزنید، چه ضرری دارید به كشور خودتان میزنید و چه خدمتی دارید به امریكا میكنید و شوروی یا انگلستان؟ خدمت لازم نیست كه شما بیرق آنها را به دوش بكشید و دور بیفتید؛ همین خدمت است كه شما خودتان را از ارزش میاندازید، خودتان را از فعالیت میاندازید، تمام قوای شما صرف اختلافات بین خودتان میشود، صبح تا عصر با هم دعوا دارید. شما با هم یك كلمه بشوید به ضد دیگری، بعدها فرصت هست از برای این كه شما یك مقاصد شخصی- اگر خدای نخواسته داشته باشید- اعمال كنید. چرا مقاصد شخصی خودتان را داخل میكنید در این امور؟ چرا در یك نهضت اسلامی این قدر هوای نفس دارید شماها كه نمیگذارید با هم مجتمع بشوید و نمیتوانید با هم مجتمع بشوید؟ یك قدر كنار بگذارید این هواهای نفسانیه را! (2)
خوب ما ببینیم كه رؤسای اسلام ما چه بودند. حضرت امیر نمازش را میخواند، شمشیرش را هم میكشید. شمشیرش دستش بود، نماز هم میخواند؛ هر دو بود. قضاوت هم میكرد. همه كارها را میكرد. البته حالا توسعه پیدا كرده، توسعه پیدا كردن این است كه باید مسائلْ مسائلی بشود كه یك قدری درست باشد. قضاوتْ قضاوتِ شرعی باید باشد. این طور قضاوتهایی كه محكوم میكردند مردم را روی یك همچو روابطی كه درست میكردند، یا هر چیزی كه بود، رشوهخواری در كار بود، اینها باید از بین برود. طرز دادگستری را باید شماها بنشینید با هم، قضات و شماها و همه، تفكر كنید و طرز دادگستری را طوری كنید كه این مراتب نباشد: امروز حكم بكند فردا برود آنجا، بعد برود آنجا، بعد از سر برگردد این جا، دوباره برود آن جا! اینها همه تضییع اوقات است و تضییع اموال است. اینها باید اصلاح بشود. البته كار مشكل است و نمیشود یك روز و دو روز بشود؛ لكن نباید مأیوس شد. همان طوری كه كار ما مشكل بود و نمیشد كه یك همچو بساطی را به هم بزنیم، هیچ [كس] احتمال این معنی را نمیداد؛ ولی خدا همراه بود. خدا كه همراه بود، همه كارها آسان میشود. ما اگر نیتمان صادق باشد و همهمان بخواهیم خدمت بكنیم به این خلق، خدمت بكنیم به اسلام، باید مطمئن باشیم كه خدای تبارك و تعالی با ما همراه است و انشاءالله خداوند همه شما را توفیق بدهد و سالم نگه دارد. (3)
حالا كه رفتند ما دیگر از چه بترسیم؟ ما خودمان درست میكنیم مسائل را. منتها البته وقت لازم دارد، كشاورزی وقت لازم دارد؛ موانع باید رفع بشود. كارخانهها وقت لازم دارد تا راه بیفتد. بودجه كمكم درست بشود. بودجه مملكت- خوب- آن هم هرچی داشتیم خوردند و رفتند. حالا از سر، ما باید فكر كنیم. و مهمش این است كه نه خودمان روحمان را ببازیم، و نه دیگران روحشان را مأیوس كنیم. خودمان قوی باشیم. ما كار مهم را كردیم؛ كارهای دیگر كارهای مهم نیست. ما درست میكنیم كار را؛ میشود این كارها.
مردم هم باید خودشان با هم دست به هم بدهند. مملكت مال خودشان است، باید مملكت خودشان را، خودشان درست بكنند. به مردم باید حالی كرد كه خوب، یك نهضتی شد و این موانع مرتفع شد؛ به مجرد رفع موانع كه نمیشود. فوراً همه چیز درست بشود. حالا وقت كار است، وقت عمل است؛ نه وقت صحبت. حرفها را باید كنار گذاشت و عمل كرد. (4)
الآن دستهایی، قلمهایی، زبانهایی در كار است كه ملت ما را مأیوس كند. اشكالاتی میتراشند و نقل میكنند و مینویسند و میگویند: همهاش برای این است كه روح یأس در شما، در جوانهای ما، در قشرهای ملت ما ایجاد كنند. اگر روح یأس پیدا بشود در یك جامعهای، آن جامعه سست میشود و اگر سست شد، نمیتواند به پیروزی برسد. آنها هم چون به حسب شناخت روانشناسی خودشان به اینجا رسیدهاند كه باید این ملت را مأیوس كرد، هرچه بشود، هی میگویند هیچ نشد. همین كه تبلیغات و بوقهای تبلیغاتیشان درصدد این است كه بگویند خوب، انقلاب شد و هیچ كاری نشد. این برای این است كه شما را از این انقلاب مأیوس كنند. این یك مطلبی است كه شیاطین، الهام به اینها كرده كه این ملتی كه با عزم راسخ خودش یك همچو قدرت بزرگی را شكست، در صورتی كه هیچ در دستش نبود و با ایمان راسخ خودش و اجتماع و وحدت كلمه این سد را شكست. آنها یك همچو قدرتی از كشور ما و جوانهای ما دیدند و این خوف درشان پیدا شد كه اگر این طور پیش برود، دیگر امكان ندارد كه آنها بتوانند باز آن چپاولگری خودشان را اعاده بدهند، پس چه بكنند؟ (5)
اینها نمیدانم چه جور مردمی هستند؟ خودشان را به اسم خدمتگزار جا میزنند، لكن دائماً برخلاف مسیر ملت قدم برمی دارند، و قدمهاشان برخلاف مسیر ملت است، كارشكنی میكنند، مردم را به یأس میكشانند. اینها نمیدانند این معنا را كه اگر مردم مأیوس بشوند، به منزله شكست خوردن است؟ یا میدانند و عمداً این كار را میكنند؟ من بسیاریشان را عقیدهام هست كه عمداً با حساب دقیق [است] این اعمال حساب شده است. حسابش هم از خارج است. حالا هم كه آن لانه فساد را جوانهای ما رفتند و گرفتند. روی این اصل كه دشمن ما را شما نگه داشتید و نوازش میكنید، در صورتی كه ما خزاینمان پیش او هست، طلب از او داریم. باید بیاید اینجا طلبهای ما را بدهد. خزاین مملكت را برده است و بانكها را پُر كرده است. این همه جنایات كرده و... (6)
راهبردهای تصریحی:
1- تبلیغات دشمن در پی مأیوس كردن مردم از نظام جمهوری اسلامی است.2- تبلیغات نظام میبایست در جهت بی اثر كردن تبلیغات دشمن باشد.
3- باید كارهای مهم و خوبی كه انجام شده است برای مردم بازگو و تشریح بشود.
4- دشمن با تبلیغات درصدد است تا مشاركت مردم در مسائل جامعه از جمله انتخابات را كمرنگ كنند.
نكات استنباطی:
1- بزرگترین كار و ضربه دشمن به خیال خام خودشان، گرفتن و سلب اعتماد توده میلیونی مردم از نظام و انقلاب است.2- دشمن تلاش میكند تا پشتوانهی مردمی نظام و مشاركت آنان را هرچه كمتر كرده و مشروعیت نظام را در افكار دنیا زیر سؤال ببرند.
3- دشمن میخواهد به دنیا بفهماند كه مردم ایران از انقلاب اسلامی خسته، دلزده و ناامید شدهاند تا بیداری جهانی و الگوگیری از ایران را از بین ببرد.
پینوشتها:
1. صحیفه امام (رحمه الله علیه)، ج16، ص 98.
2. صحیفه امام (رحمه الله علیه)، ج5، صص 278 و 279.
3. صحیفه امام (رحمه الله علیه)، ج6، صص 242 و 243.
4. صحیفه امام (رحمه الله علیه)، ج7، ص 375.
5. صحیفه امام (رحمه الله علیه)، ج10، صص 451 و 452.
6. صحیفه امام (رحمه الله علیه)، ج11، ص10.
مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) (جلد هشتم) اصل شناخت دشمنان و ضرورت مرزبندی شفاف با آنان، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، چاپ اول