نقش سجده در بازسازي معنوي انسان (1)
نويسنده:اصغر بابايي
منبع: سايت انديشه قم
منبع: سايت انديشه قم
مقدمه:
در سرزمين وجود انسان دستاندازها و ناهمواريهاي زيادي وجود دارد كه همواره بايد براي هموار كردن آن همت نمود. آنچه از روح عبادت به دست ميآيد و فلسفه اصلي عبادت را تشكيل ميدهد مبارزه با همين دستاندازها است. دستاندازهاي مانند حسد، كبر، دروغ، حرص و طمع، بيمسؤوليتي، بيتعهدي، شهوتپرستي، مقامپرستي، زرپرستي، و ... چيزي نيست كه بتوان به سادگي با آن دست و پنجه نرم كرد و يا از كنار آن به راحتي گذر نمود و از آن گذشت كرد. اگر به طور دقيق و عميق، آن هم با مدد جستن از ذات اَقدَسِ اِله، با آن به مبارزه پرداخته نشود، تمام هستي و انسانيت انسان بيچاره واژگون خواهد گشت و چيزي باقي نميماند كه انسان بدان دل خوش كند. خداوند براي مبارزه با اين گونه بيماريهاي خطرناك و خطرساز، راههاي مبارزه منطقي را باز گذاشت، تا انسان بتواند با دشمنان بيرون و درون، به طور دائم به مبارزه بپردازد. عبادت يعني هموار كردن اين ناهمواريها و دستاندازها. عبادت داراي شيوههاي مختلف و دقيق است و شاخههاي زيادي را به خود اختصاص داده است. يكي از «شاخههاي طوباي» عبادت، سجده است كه در اين نوشتار ما از آن به عنوان «فرودگاه الهي» نام برديم. تمام ارزشها و آرمانها، بايد از راه سجدهگاه گذر كند و مُهر و آرم الهي بر آن حك گردد تا ارزش واقعي آن نمايان شود.
تمامي اين معناي، به وحدت مطلوب و معاني واحد باز ميگردد و آن قرار گرفتن بنده بينهايت كوچك در مقابل صاحب و رب بينهايت بزرگ است. سجدهگاه نمايش و تمرين كوچكي نمودن است و تنها جايي كه كوچكي نمودن جايز و حتّي زيبا است، سجدهگاه ميباشد و براي هميشه بايد در مقابل يكتاي بيهمتا، كوچكي نمود و از ناحيه آن كوچكنمايي به عظمتهاي زيبا دست يازيد. بر خاك افتادن در صورتي جايز و زيبا است كه براي يكتاي بيهمتا باشد. در واقع سجدهگاه منطقه ممنوعهاي است كه هيچ بيگانهاي نبايد در آن حريم قدم نهد و عرض اندام نمايد. سجدهگاه همان فرودگاه الهي است كه موحدان واقعي براي دست يافتن به يكسويي و يكتايي، در آنجا بر خاك، خانهنشين گشتهاند و در انتظار نشستهاند تا به افلاك و ملكوت پرواز كنند.
2. دو سجده با هم ركن نماز محسوب ميگردد. از اين روي هرگاه هر دو را عمداً يا از روي فراموشي ترك كند يا به جاي دو سجده چهار سجده به جا آورد نماز باطل است.
3. صورت سجده:
در سجده بايد هفت موضع بر زمين قرار گيرد:
پيشاني.
كف دستها.
سر دو زانو.
سر دو انگشت بزرگ پا.
4. ذكر سجده:
ذكر سجده واجب است و احتياط آن است كه حدّاقل سه مرتبه «سُبْحانَ الله» يا يك مرتبه «سُبْحانَ رَبِّيَ الْاعْلي وَ بِحمدِهِ» بگويد و هرچه بيشتر بگويد بهتر است.
؛ در اين حالت آرام بودن بدن لازم است.
5. بعد از سجده اول بايد بنشيند تا بدن آرام گيرد و دوباره به سجده رود.
6. بنابر احتياط واجب جاي پيشاني نمازگزار بايد از زانوهايش بيش از چهار انگشت بسته، بالاتر و پايينتر نباشد. (حدود هشت سانتيمتر)
7. چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است عبارت از:
ـ تربت سيد الشهداء (مُهر)
ـ كلوخ.
ـ سنگ. (انواع سنگها) مانند سنگ مرمر، سنگهاي سفيد و سياه، سنگ آهك، سنگ گچ و ...
ـ چوب.
ـ برگ درختان.
ـ علف و كاه.
ـ كاغذ و غيره.
8. سجده كردن براي غير از خداوند متعال حرام است.
9. سجدههاي واجب قرآن:
در چهار سوره از قرآن مجيد آية سجده است؛ عبارتند از:
ـ سورة «الم سجده»، سورة 32، آيه 15.
ـ سورة «حم سجده يا فصلّت»، سورة 41، آيه 38.
ـ سورة «اَلنّجم»، سورة 53، آيه 62.
ـ سورة «علق»، سورة 96، آيه 19.
(هر گاه انسان آيه سجده را بخواند يا گوش كند بايد فوراً به سجده رود).
در سجده واجب قرآن، بايد پيشاني را بر چيزي بگذارد كه سجده نماز بر آن جايز است (بنابر احتياط واجب). و ذكر گفتن واجب نميباشد.
10. سجده سهو:
مواردي كه سجده سهو واجب است:
براي چند چيز بنابر احتياط واجب بايد سجده سهو به جا آورد:
ـ كلام بيجا در نماز.
ـ سلام بيجا.
ـ سجده فراموش شده.
ـ تشهد فراموش شده.
ـ اگر به جاي ايستادن سهواً بنشيند، يا به جاي نشستن برخيزد.
ـ در شك ميان (4 و 5) بعد از سجده دوم واجب است نماز را تمام كند، بعداً دو سجدة سهو به جا آورد.
11. دستور سجده سهو:
بعد از نماز (در حال نشسته)، بلافاصله نيّت سجده سهو كند و بعد به سجده رود و گويد:
«بسْمِ اللهَ وَ باللهِ السّلامُ عليكَ ايّها النّبي و رَحمةُ اللهِ و بَرَكاتُهُ» يا «بِسم اللهِ و بِاللهِ اَللّهُم صََلِّ عَلي محمّد و آل محمّد». سپس سر از سجده بر ميدارد و مينشيند، دوباره به سجده ميرود و همان ذكر را ميگويد و بعد از آنكه سر از سجده برداشت تَشهّد ميخواند و سلام ميدهد.
12. سجدة سهو بايد رو به قبله و با حالت وضو و طهارت باشد و پيشاني را نيز به چيزي گذارد كه سجده نماز بر آن جايز است.
13. قضاي سجده فراموش شده:
هر گاه كسي يك يا چند سجده نماز را فراموش كرد بايد قضاي آن را بعد از نماز به جا آورد. در قضاي سجدة فراموش شده تمام شرايط نماز مانند طهارت و قبله و شرطهاي ديگر لازم است و بايد بلافاصله بعد از نماز انجام دهد.[3]
تنها فرودي كه سر از فراز و فوز عظيم بدر ميآورد، سجدة ساجدان الهي است. اگر سجده را، اوج بندگي بنده بينهايت كوچك، در مقابل بينهايت بزرگ معنا كنيم، به واقعيت و حقيقت نزديكتريم تا معاني ديگر. در واقع، سجدهگاه، آزمايشگاهي است كه تمام تئوريهاي زندگي و ديني، در آن، عيني و كاربردي ميشود.
ساجد الهي در حال سجده، «من حقيقي» خويش را «هسته مركز عبادت» ميبيند و سپس كل جهان هستي را در عين كثرت، غرق در يكتايي مييابد.
به هر صورت، به فرموده آيت الله بهجت:
نماز به منزله كعبه و تكبيرة الاحرام، پشت سر انداختن همه چيز غير خدا و داخل شدن در حرم الهي است و قيام، به منزلة صحبت دو دوست، و ركوع خم شدن عبد در مقابل آقاست، و سجده نهايت خضوع و خاك شدن در مقابل او است، و وقتي كه عبد آخر نماز از پيشگاه مقدس الهي باز ميگردد اولين چيزي را كه سوغات ميآورد سلام از ناحيه او است.
سجده دو قسمت دارد:
1ـ صورت سجده.
2ـ سيرت سجده.
صورت سجده براي آرايش تن است و سيرت سجده براي آرايش سيرت و آرامش جان.
در دل «سيرت سجده» سير و سلوك علمي و عملي خوابيده است. سيرت سجده بر خلاف صورت و برون آن، كه آرايش آرامش است، دروني ناآرام دارد كه همان سير الي الله است و ثمره بزرگ آن، رسيدن به «تطمئن القلوب»، ميباشد.
ثمره بزرگ سجده و سير و سلوك در آن، همان «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ» ميباشد.
«سجده نما و به خدا تقرب جوي»[4]
اين است آرامش بزرگ، براي انسانهاي بزرگ.
از اين رو است كه امام حسين ـ عليه السّلام ـ «نماز خون» به پا ميدارد و دين جدّش را كاربردي ميكند.
در ميان بارش تير بلا عاشقانه بر سر سجاده شد.[5]
اين است آرايش سيرت سجده و آرامش بزرگ.
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در مورد سيرت سجده ميفرمايند:
سجده نفساني (كه روح سجده است)، رها بودن دل از امور فناپذير و روي آوردن با تمام وجود به امور جاودان و كندن كبر و تعصب بيجا و قطع همه علايق دنيوي و آراسته شدن به اخلاق نبوي است.[6]
يَا نَفّاحُ يَا مُرْتاحُ. اي وزانندة نسيم رحمت. اي نشاط بخش.[7]
سوگند به «نماز»، اگر تمام دانشگاههاي جهان، به نام «دانشگاه آرامش»، درس آرامش بياموزند و سوگند به «سجده»، اگر تمام اساتيد دنيا، با مدرك فوق دكتراي رشته روانشناسي، آن هم در تمام عمر، به انسانها آموزش آرامش بدهند، نميتوانند به اندازة آرامشي كه در يك سجده واقعي. به دست ميآيد، ايجاد آرامش بكنند!
سجدهگاه، آرامگاه و دانشگاه بزرگ آرامش است كه تمام ناآراميها و بيقراريهاي روحي، در اين «درمانگاه بزرگِ» هو الشّافي، درمان ميگردد. سجدهگاه، خانهي كوچكي است كه در آن نسيم رحمت شروع به وزيدن ميكند و به دنبال آن آرامش، كه شادي بزرگ زندگي است به دست ميآيد. اگر روانشناسان ميگويند:
«به انديشههاي آرامبخش روي آوريد؛ صحنهيي آرامبخش را تصور كنيد، نوايي آرامبخش را به خاطر آوريد و ببينيد چگونه دگرگون ميشويد.»[8] اين صحنههايي آرام، كجا جاي تصور دارد؟ بهترين و زيباترين صحنه آرامش بخش كجا است؟
خداوند با يك خلاقيت بزرگ، اين آرامش بزرگ زندگي را، به صورت كاربردي وارد زندگي ساخت و سجده تمرين روزانه و تأمينكننده اين آرامش است، زيرا تا انسان از تمام علايق دنيايي دست بر ندارد، آن آرامش بزرگ به دست نميآيد.
در سرزمين وجود انسان دستاندازها و ناهمواريهاي زيادي وجود دارد كه همواره بايد براي هموار كردن آن همت نمود. آنچه از روح عبادت به دست ميآيد و فلسفه اصلي عبادت را تشكيل ميدهد مبارزه با همين دستاندازها است. دستاندازهاي مانند حسد، كبر، دروغ، حرص و طمع، بيمسؤوليتي، بيتعهدي، شهوتپرستي، مقامپرستي، زرپرستي، و ... چيزي نيست كه بتوان به سادگي با آن دست و پنجه نرم كرد و يا از كنار آن به راحتي گذر نمود و از آن گذشت كرد. اگر به طور دقيق و عميق، آن هم با مدد جستن از ذات اَقدَسِ اِله، با آن به مبارزه پرداخته نشود، تمام هستي و انسانيت انسان بيچاره واژگون خواهد گشت و چيزي باقي نميماند كه انسان بدان دل خوش كند. خداوند براي مبارزه با اين گونه بيماريهاي خطرناك و خطرساز، راههاي مبارزه منطقي را باز گذاشت، تا انسان بتواند با دشمنان بيرون و درون، به طور دائم به مبارزه بپردازد. عبادت يعني هموار كردن اين ناهمواريها و دستاندازها. عبادت داراي شيوههاي مختلف و دقيق است و شاخههاي زيادي را به خود اختصاص داده است. يكي از «شاخههاي طوباي» عبادت، سجده است كه در اين نوشتار ما از آن به عنوان «فرودگاه الهي» نام برديم. تمام ارزشها و آرمانها، بايد از راه سجدهگاه گذر كند و مُهر و آرم الهي بر آن حك گردد تا ارزش واقعي آن نمايان شود.
اصل اوّل:
آرايش آرامش در سجدهگاه
1ـ1: فرع اول، معناي سجده
سر بر زمين نهادن، پيشاني بر زمين نهادن، فروتني نمودن، خاضع شدن، مطيع شدن، شكر كردن.[1] تذلّل، چانه را بر زمين نهادن، به رو بر زمين افتادن.[2]تمامي اين معناي، به وحدت مطلوب و معاني واحد باز ميگردد و آن قرار گرفتن بنده بينهايت كوچك در مقابل صاحب و رب بينهايت بزرگ است. سجدهگاه نمايش و تمرين كوچكي نمودن است و تنها جايي كه كوچكي نمودن جايز و حتّي زيبا است، سجدهگاه ميباشد و براي هميشه بايد در مقابل يكتاي بيهمتا، كوچكي نمود و از ناحيه آن كوچكنمايي به عظمتهاي زيبا دست يازيد. بر خاك افتادن در صورتي جايز و زيبا است كه براي يكتاي بيهمتا باشد. در واقع سجدهگاه منطقه ممنوعهاي است كه هيچ بيگانهاي نبايد در آن حريم قدم نهد و عرض اندام نمايد. سجدهگاه همان فرودگاه الهي است كه موحدان واقعي براي دست يافتن به يكسويي و يكتايي، در آنجا بر خاك، خانهنشين گشتهاند و در انتظار نشستهاند تا به افلاك و ملكوت پرواز كنند.
1ـ2: فرع دوم، آرايش شرعي سجده
1. در هر ركعت از نمازهاي واجب و مستحب دو سجده واجب است.2. دو سجده با هم ركن نماز محسوب ميگردد. از اين روي هرگاه هر دو را عمداً يا از روي فراموشي ترك كند يا به جاي دو سجده چهار سجده به جا آورد نماز باطل است.
3. صورت سجده:
در سجده بايد هفت موضع بر زمين قرار گيرد:
پيشاني.
كف دستها.
سر دو زانو.
سر دو انگشت بزرگ پا.
4. ذكر سجده:
ذكر سجده واجب است و احتياط آن است كه حدّاقل سه مرتبه «سُبْحانَ الله» يا يك مرتبه «سُبْحانَ رَبِّيَ الْاعْلي وَ بِحمدِهِ» بگويد و هرچه بيشتر بگويد بهتر است.
؛ در اين حالت آرام بودن بدن لازم است.
5. بعد از سجده اول بايد بنشيند تا بدن آرام گيرد و دوباره به سجده رود.
6. بنابر احتياط واجب جاي پيشاني نمازگزار بايد از زانوهايش بيش از چهار انگشت بسته، بالاتر و پايينتر نباشد. (حدود هشت سانتيمتر)
7. چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است عبارت از:
ـ تربت سيد الشهداء (مُهر)
ـ كلوخ.
ـ سنگ. (انواع سنگها) مانند سنگ مرمر، سنگهاي سفيد و سياه، سنگ آهك، سنگ گچ و ...
ـ چوب.
ـ برگ درختان.
ـ علف و كاه.
ـ كاغذ و غيره.
8. سجده كردن براي غير از خداوند متعال حرام است.
9. سجدههاي واجب قرآن:
در چهار سوره از قرآن مجيد آية سجده است؛ عبارتند از:
ـ سورة «الم سجده»، سورة 32، آيه 15.
ـ سورة «حم سجده يا فصلّت»، سورة 41، آيه 38.
ـ سورة «اَلنّجم»، سورة 53، آيه 62.
ـ سورة «علق»، سورة 96، آيه 19.
(هر گاه انسان آيه سجده را بخواند يا گوش كند بايد فوراً به سجده رود).
در سجده واجب قرآن، بايد پيشاني را بر چيزي بگذارد كه سجده نماز بر آن جايز است (بنابر احتياط واجب). و ذكر گفتن واجب نميباشد.
10. سجده سهو:
مواردي كه سجده سهو واجب است:
براي چند چيز بنابر احتياط واجب بايد سجده سهو به جا آورد:
ـ كلام بيجا در نماز.
ـ سلام بيجا.
ـ سجده فراموش شده.
ـ تشهد فراموش شده.
ـ اگر به جاي ايستادن سهواً بنشيند، يا به جاي نشستن برخيزد.
ـ در شك ميان (4 و 5) بعد از سجده دوم واجب است نماز را تمام كند، بعداً دو سجدة سهو به جا آورد.
11. دستور سجده سهو:
بعد از نماز (در حال نشسته)، بلافاصله نيّت سجده سهو كند و بعد به سجده رود و گويد:
«بسْمِ اللهَ وَ باللهِ السّلامُ عليكَ ايّها النّبي و رَحمةُ اللهِ و بَرَكاتُهُ» يا «بِسم اللهِ و بِاللهِ اَللّهُم صََلِّ عَلي محمّد و آل محمّد». سپس سر از سجده بر ميدارد و مينشيند، دوباره به سجده ميرود و همان ذكر را ميگويد و بعد از آنكه سر از سجده برداشت تَشهّد ميخواند و سلام ميدهد.
12. سجدة سهو بايد رو به قبله و با حالت وضو و طهارت باشد و پيشاني را نيز به چيزي گذارد كه سجده نماز بر آن جايز است.
13. قضاي سجده فراموش شده:
هر گاه كسي يك يا چند سجده نماز را فراموش كرد بايد قضاي آن را بعد از نماز به جا آورد. در قضاي سجدة فراموش شده تمام شرايط نماز مانند طهارت و قبله و شرطهاي ديگر لازم است و بايد بلافاصله بعد از نماز انجام دهد.[3]
1ـ3: فرع سوم، آرايش سيرت در سجده
فلسفه و فرياد سجده، استكبارزدايي است. با يك حركت بسيار آرام، بايد به انقلابهاي معنوي و انفجارهاي دروني دست يافت كه دست آورد بزرگ آن، يكتايي در توحيد است.تنها فرودي كه سر از فراز و فوز عظيم بدر ميآورد، سجدة ساجدان الهي است. اگر سجده را، اوج بندگي بنده بينهايت كوچك، در مقابل بينهايت بزرگ معنا كنيم، به واقعيت و حقيقت نزديكتريم تا معاني ديگر. در واقع، سجدهگاه، آزمايشگاهي است كه تمام تئوريهاي زندگي و ديني، در آن، عيني و كاربردي ميشود.
ساجد الهي در حال سجده، «من حقيقي» خويش را «هسته مركز عبادت» ميبيند و سپس كل جهان هستي را در عين كثرت، غرق در يكتايي مييابد.
به هر صورت، به فرموده آيت الله بهجت:
نماز به منزله كعبه و تكبيرة الاحرام، پشت سر انداختن همه چيز غير خدا و داخل شدن در حرم الهي است و قيام، به منزلة صحبت دو دوست، و ركوع خم شدن عبد در مقابل آقاست، و سجده نهايت خضوع و خاك شدن در مقابل او است، و وقتي كه عبد آخر نماز از پيشگاه مقدس الهي باز ميگردد اولين چيزي را كه سوغات ميآورد سلام از ناحيه او است.
سجده دو قسمت دارد:
1ـ صورت سجده.
2ـ سيرت سجده.
صورت سجده براي آرايش تن است و سيرت سجده براي آرايش سيرت و آرامش جان.
در دل «سيرت سجده» سير و سلوك علمي و عملي خوابيده است. سيرت سجده بر خلاف صورت و برون آن، كه آرايش آرامش است، دروني ناآرام دارد كه همان سير الي الله است و ثمره بزرگ آن، رسيدن به «تطمئن القلوب»، ميباشد.
ثمره بزرگ سجده و سير و سلوك در آن، همان «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ» ميباشد.
«سجده نما و به خدا تقرب جوي»[4]
اين است آرامش بزرگ، براي انسانهاي بزرگ.
از اين رو است كه امام حسين ـ عليه السّلام ـ «نماز خون» به پا ميدارد و دين جدّش را كاربردي ميكند.
در ميان بارش تير بلا عاشقانه بر سر سجاده شد.[5]
اين است آرايش سيرت سجده و آرامش بزرگ.
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در مورد سيرت سجده ميفرمايند:
سجده نفساني (كه روح سجده است)، رها بودن دل از امور فناپذير و روي آوردن با تمام وجود به امور جاودان و كندن كبر و تعصب بيجا و قطع همه علايق دنيوي و آراسته شدن به اخلاق نبوي است.[6]
1ـ4: فرع چهارم، سجده خلاقيت خداوند
يَا حَبيبَ الْبَاكين. اي محبوب گريهكنندگان.يَا نَفّاحُ يَا مُرْتاحُ. اي وزانندة نسيم رحمت. اي نشاط بخش.[7]
سوگند به «نماز»، اگر تمام دانشگاههاي جهان، به نام «دانشگاه آرامش»، درس آرامش بياموزند و سوگند به «سجده»، اگر تمام اساتيد دنيا، با مدرك فوق دكتراي رشته روانشناسي، آن هم در تمام عمر، به انسانها آموزش آرامش بدهند، نميتوانند به اندازة آرامشي كه در يك سجده واقعي. به دست ميآيد، ايجاد آرامش بكنند!
سجدهگاه، آرامگاه و دانشگاه بزرگ آرامش است كه تمام ناآراميها و بيقراريهاي روحي، در اين «درمانگاه بزرگِ» هو الشّافي، درمان ميگردد. سجدهگاه، خانهي كوچكي است كه در آن نسيم رحمت شروع به وزيدن ميكند و به دنبال آن آرامش، كه شادي بزرگ زندگي است به دست ميآيد. اگر روانشناسان ميگويند:
«به انديشههاي آرامبخش روي آوريد؛ صحنهيي آرامبخش را تصور كنيد، نوايي آرامبخش را به خاطر آوريد و ببينيد چگونه دگرگون ميشويد.»[8] اين صحنههايي آرام، كجا جاي تصور دارد؟ بهترين و زيباترين صحنه آرامش بخش كجا است؟
خداوند با يك خلاقيت بزرگ، اين آرامش بزرگ زندگي را، به صورت كاربردي وارد زندگي ساخت و سجده تمرين روزانه و تأمينكننده اين آرامش است، زيرا تا انسان از تمام علايق دنيايي دست بر ندارد، آن آرامش بزرگ به دست نميآيد.
پی نوشت ها:
[1] . لغتنامه دهخدا، ج 25.
[2] . تفسير الميزان، ج ، ص .
[3] . براي توضيح بيشتر به رساله علميه مراجعه كنيد. در ضمن اين بخش از بحث برگرفته از توضيح المسائل آيت الله مكارم شيرازي است.
[4] . سورة علق: 96 / 19.
[5] . مجله پيوند، شماره 211، ص 33.
[6] . غرر الحكم، ج 2، ص 165، چاپ دانشگاه.
[7] . مفاتيح الجنان، دعاي جوشن كبير.
[8] . پاول ويلسون، همان.