موج چهارم و جامعه پذيري ديني
نويسنده:کریم خان محمدی
منبع: روزنامه قدس
منبع: روزنامه قدس
جهان همواره در حال تحول است. انديشمندان مختلف به ويژه كساني كه از منظر اجتماعي به جهان نگريسته اند، علاقمند شناسايي و گونه شناسي سير تحول جهاني هستند. با نگاهي گذرا به انديشه متفكران معاصر، اهميت گونه شناسي و ذكر ويژگي هاي مراحل حيات اجتماعي بشر به وضوح قابل مشاهده است.
«اسپنسر» جوامع را به دو گروه حسي و صنعتي، «توينس» به اجتماع و جامعه، «آگوست كنت» به مراحل سه گانه رباني، فلسفي و اثباتي تقسيم نموده و به ذكر ويژگي هاي آن مي پردازند. (ريمون آرون، ص 130)
در قرن بيستم «آلوين تافلر»، جهان را به سه موج مرحله بندي كرد. موج اول موج توليد غذا و موادغذايي بود كه جامعه كشاورزي را به وجود آورد. نياز آدمي به ابزار مناسب براي توليد بهتر و بيشتر، موج دوم را پديد آورد و آن هم شكل گيري عصر صنعت بود كه در فاصله ميان سالهاي 1900 تا 2000 ميلادي شكل گرفت.
موج سوم موج اطلاعات است كه براساس احتياج بشر به داشتن علم و دانش افزون تر در زمينه اختراع و گسترش بهينه صنايع به وجود آمد، اين موج، جهان را در آستانه «جامعه اطلاعاتي» قرار داد. (جلالي، ص32)
مفاهيم «جهاني شدن» يا «جهاني سازي» و ملازم با آن دو «جامعه اطلاعاتي» از مفاهيم عمده اي است كه در دهه هاي اخير در رشته هاي علوم اجتماعي متداول گشته و جايگزين مفاهيمي مانند توسعه و جامعه صنعتي شده است.
در اين مقاله سؤال اصلي نگارنده اين است كه جامعه پذيري ديني در عصر مجازي از چه ويژگي هايي برخوردار است و چالشهاي پيش روي آن كدامند؟
البته پاسخ به سؤالات مذكور، متضمن تبيين و تعريف مفاهيم مذكور و پاسخ به اين سؤال است كه آيا جامعه اطلاعاتي آخرين موج تحول بشري است و يا موج چهارمي نيز وجود دارد؟
از بعد نظري، جامعه اطلاعاتي جامعه اي است كه در آن استدلال و تفاهم بيش از آنكه مبتني بر قدرت و يا ماده گرايي باشد، بر محتوا و احساسات استقرار يافته است (محسني، ص 18)
جامعه متكي به دانش كه محصول انقلاب فراصنعتي (post industrial) است و در آن اطلاعات و ابزارهاي ذخيره و انتقال آن به كالايي تجاري مبدل شده اند و بيش از هزينه توليد و توزيع خود قيمت گذاري مي شوند؛ زيرا تملك آن باعث قدرت و فقدان آن ضعف را در پي دارد. (فيلر، ص 5)
به اعتقاد «ويليام مارتين»، جامعه اطلاعاتي، جامعه اي است كه در آن كيفيت زندگي همانند چشم اندازهاي تحول اجتماعي و توسعه اقتصادي به ميزان رو به تزايدي به اطلاعات و بهره برداري از آن وابسته است. در چنين جامعه اي، استانداردهاي زندگي، الگوهاي كار و فراغت، نظام آموزش و بازار كار به ميزان كاملاً محسوسي تحت الشعاع پيشرفتهايي قرار گرفته اند كه در قلمرو اطلاعات و دانشها روي داده است. (محسني، ص21)
از بعد عملياتي، جامعه اطلاعاتي را مي توان جامعه اي تعريف كرد كه در آن رايانه ها با فناوري مخابرات به هم متصل شده اند؛ از سوي ديگر گمشده بشر در عصر صنعتي، اطلاعات بود و در دستيابي به اطلاعات و حفظ و ذخيره آن تلاش زيادي صورت گرفت. رايانه نقش ذخيره و پردازش اطلاعات را به عهده داشت؛ در واقع مفهوم جامعه اطلاعاتي زماني تولد يافت كه رايانه ها با مخابرات جمع شدند.
اگر چه جامعه اطلاعاتي از ويژگي هاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و تكنولوژيك برخوردار است، تأكيد بر جنبه تكنولوژيك، به ويژه براي ارايه تعريف عملياتي، از تناسب بيشتري برخوردار است (سعيدي، ص 222) زيرا جنبه هاي ديگر، محصول پيشرفت تكنولوژيك است؛ از اين رو دكتر محسني معتقد است: پيچيدگي تكنولوژيك و صرف استفاده از آن، شرط كافي براي دستيابي به پايگاه يك جامعه اطلاعاتي نيست، ولي يك پيش شرط يا زمينه زيربنايي لازم است؛ پس «همگرايي و پيوند رايانه و مخابرات» امروزه از واقعيات معمولي زندگي در تمامي اجتماعات نوين است (همان، ص 40)
جهان مجازي، به لحاظ نظري جهاني كاملاً صنعتي است؛ به گونه اي كه اعضاي اين جهان به طور كامل از جهان طبيعي جدا مي شوند؛ به تعبير «پستمن» فضاي مجازي ... محلي است كه خودآگاهي آدمي در چنين محلي قرار مي گيرد (مثلاً به هنگام استفاده از اينترنت) در اينترنت فرد با فرد ديگر تعامل و تأثيرگذاري متقابل دارد. در چنين شرايطي، آدم بر اين باور است كه مي تواند هر آن كس كه مي خواهد باشد و اين فضا چيزي متفاوت از رويارويي طبيعي و چهره به چهره فرد است. (پستمن، ص 16)
اگر در دوره هاي تاريخي گذشته تأمل كنيم، بشريت از طبيعت به سوي صنعت حركت نموده و سهم صنعت در حيات انساني فزوني يافته است.
دوره گردآوري خوراك عصري كاملاً طبيعي بود؛ در دوره شكار و حتي كشاورزي سهم صنعت در زندگي انسانها اندك بود؛ در دوره صنعتي سهم صنعت مساوي يا بيشتر از طبيعت شد و در جامعه اطلاعاتي، سهم صنعت بيشتر از فرآورده هاي طبيعي است.
ارايه تعريف عملياتي براي عصر صنعتي به سبب عدم تحقق خارجي آن، كمي مشكل تر از تعريف نظري است. شايد بتوان با يك تعريف توصيفي مفهوم را عملياتي نمود.
از منظر جامعه شناختي به نظر مي رسد در آينده نزديك ما دو جهان خواهيم داشت كه همواره در حال رقابت هستند: جهان مجازي كه با خصيصه هايي مثل بي مكاني، فرازمان بودن، صنعتي بودن محض، عدم محدوديت به قوانين مدني متكي بر دولت ملتها، قابل دسترس بودن همزمان، روي فضا بودن و برخورداري از فضاهاي فرهنگي، اعتقادي، اقتصادي و سياسي جديد (عاملي، ص 3) در يك سو قرار مي گيرد و جهان واقعي كه باخصيصه جغرافيا داشتن، از نظام سياسي مبتني بر دولت ملت برخوردار بودن، طبيعي - صنعتي بودن، محسوس و معطوف به احساس قديمي تر بودن از جهان دوم، از جهان اول متمايز مي گردد.
انسانها در جامعه اطلاعاتي به دو جهان همزمان تعلق خواهند داشت كه هر كدام اقتضاي خود را دارد؛ پس انگار عصر مجازي به عنوان «موج چهارم» افراط فناورانه و ناديده گرفتن لاديسم جديد (نهضت ضديت با فناوري) به عنوان يك گرايش زنده، فعال و نهفته در تمام جوامع صنعتي است (پاتريك، ص 43)
«فيل پستمن» برخلاف ايده «مك لوهان» از مفهوم «دهكده جهاني» كه ارتباطات تكنولوژيك را در راستاي همگوني حيات بشري تفسير مي نمود، معتقد است: در چنين شرايطي مردم تلاش مي كنند با بازگشت به ريشه هاي قومي خود، به نوعي هويت دست يابند. (پستمن، ص 17)
پس همزمان با رشد جامعه مجازي يك نوع برگشت به حيات واقعي قابل مشاهده است. در جامعه اطلاعاتي با دو جهان مجزا مواجه هستيم كه در همه زمينه ها به ظهور مي رسد.
چه نوع رابطه اي (همبستگي مثبت، منفي، خنثي) ميان ميزان ورود به فضاي مجازي و ميزا ن گذراندن وقت در فضاهاي مذهبي افراد وجود دارد؟
«نورمن ناي»، طي مقاله اي تحت عنوان، «تأثير استفاده از اينترنت بر جامعه پذيري» در تابستان 2002، نحوه تأثيرگذاري استفاده از اينترنت بر ميزان فعاليتهاي اجتماعي افراد از جمله شركت در خدمات و گروههاي مذهبي را بررسي نمود و دو فرضيه رقيب را مورد آزمايش قرار داد.
اينترنت فعاليتهاي ديگر را بهتر و كاراتر مي كند؛ به اين دليل كه اضطراب كاهش مي يابد و زمان بيشتري براي فعاليتهاي اجتماعي به وجود مي آيد. اگر شخصي قادر است از طريق اينترنت سريع تر از مغازه خريد كند، اوقات زيادي براي سپري كردن با دوستان...] فعاليت ديني [خواهد داشت. (فرانزن، صص 238-227)
از آنجا كه پديده اينترنت به عنوان يك پديده فني، مقتضي نوع جديدي از اجتماعي شدن از جمله در حوزه ديني است، اين سؤال پيش مي آيد كه اجتماعي شدن در حوزه دين، در محيط مجازي از چه ويژگي هايي برخوردار است؟ يعني امتيازات، موانع و چالش هاي تبليغ دين در فضاي مجازي چيست؟ بايسته هاي تبليغ دين در اين فضا كدامند؟
1- امتياز تبليغ ديني در اينترنت
فناوري اطلاعات به ويژه اينترنت با وجود چالشهايي كه ممكن است پيش رو داشته باشد، امكانات وسيعي را براي متوليان تبليغ ديني به ارمغان آورده كه در ذيل به برخي از آنها اشاره مي شود:
اين تكنيك بر بخش بندي مخاطبان برحسب متغيرهاي مختلف و ارسال پيام متناسب با ويژگي هاي شخصيتي و نيازمنديهاي افراد تأكيد مي ورزد. (melkote، ص 127)
اجراي اين تكنيك ارزنده در فضاي مجازي تعاملي، يعني اينترنت نسبت به فضاي واقعي به سهولت انجام مي گيرد.
در عصر انفجار اطلاعاتي، اين تكنيك از اصول عمده بازاريابي اجتماعي است و همان كاركرد و اهميتي را دارد كه دروازه باني در رسانه هاي يكسويه مثل مطبوعات و تلويزيون داشت (دفلور، ص 371).
امتياز ارتباط فردي و چهره به چهره، رصد شدن بازخورد آن به آن مخاطب از سوي پيام فرست مي باشد با اين امتياز در رسانه هاي جمعي يكسويه سلب مي شود و رسانه با بازخورد تأخيري مواجه مي گردد. در رسانه هاي تعاملي با ضميمه نمودن سنجه هايي، بازخورد آني دريافت مي شود.
در اين فضا، افراد ديدگاه واقعي خويش را بيان مي نمايند و همين عامل، سبب مي شود ضمن دستيابي به بازخورد واقعي، جريان تبليغ ديني به سهولت انجام شود.
اين صيقل يابي از طريق تعامل پيا م فرست با مخاطب در رسانه هاي تعاملي به سهولت صورت مي گيرد. فضاي عمومي ايجاد شده در رسانه هاي تعاملي به صيقل يابي و استواري پيام مي انجامد.
آيا معناي رفتار مذهبي از طريق رسانه به ويژه به افرادي كه از متن فرهنگي همسان برخوردار نيستند، قابل انتقال است؟ به تعبير راندي كلاور، ارتباط بين فرهنگي، در ميان فرهنگهاي متمايز دچار مشكل است و اين انتقال در مقوله مذهب كه از بيان انتقادي بالايي برخوردار است با دو مشكل مواجه مي شود.
برخي از مفاهيم كليدي مربوط به ارتباط بين فرهنگي، نظير تمايز بين متون فرهنگي سطح بالا و سطح پايين، هنگامي كه در متون ارتباطي جديد به كار مي روند، دچار مشكل مي شوند؛ زيرا فرهنگهاي سطح بالا از دانش اجتماعي بيشتري برخوردارند و ارتباطات در اين قلمرو به طور عموم فاقد سادگي است؛ بنابراين افراد متعلق به پيش زمينه متون سطح بالا چگونه مي توانند در اينترنت و نامه پستي بدون راهنمايان غيركلامي پيام ارسال نمايند؟
فرهنگ متن بالا با فقدان سرنخ هاي غيركلامي متغيرهاي وضعيتي و محيطي و سرانجام مقوله بندي طبقاتي و سلسله مراتبي، چگونه به ديگران فهمانده مي شود؟ (راندي كلاور، ص 10)
ولي به صورت ناخودآگاه، خاصيت مجازي بودن را به محتواي پيام تزريق مي نمايد و جهان واقعي را نيز تحت تأثير قرار مي دهد. (سياحت غرب، ص16) شايد بدين سبب است كه «بودري يارد» معتقد است، جهان فتوكپي است.
به گفته راندي كلاور «ايجاد ارتباط با كانالهاي الكترونيكي در نهايت تحت تأثير خود رسانه خواهد بود كه به تحريفي دايم و بالقوه منجر مي شود.»
جاكوز الول، معتقد است: به كارگيري فناوري مدرن در انواع ويژه اي از پيام ما مانند دين در نهايت به تخريب آن مي انجامد. در بحث الول از فناوريهاي ارتباطي يك نوع يكسان سازي نظام تبليغات، وجود دارد كه وي استدلال مي كند: «مسيحيت انتقال يافته با اين ابزارها، مسيحيت نيست.»
در فضاي مجازي، مدعيات مذهبي زير ضربات سهمگين شبهات، قطعيت و اعتبار خود را از دست مي دهد و از اين رو جنبه اطمينان بخشي به گروه پيروان، سست مي شود.
در عين حال در منطقه خاورميانه، مهد مذاهب اسلامي، حتي در رسانه هاي تعاملي (اينترنت) تفوق دولت با فيلترگذاري هنوز وجود دارد، پس يكي از چالشهاي پيش روي تبليغ ديني رهايي از سلطه جويي دولتهاست؛ البته اين مشكل به سبب ماهيت مذهبي دولت در ايران كمتر قابل ملاحظه است.
1-3- از آنجا كه افراد در عصر اطلاعات، با فراواني اطلاعات داراي كيفيت پايين و به تعبير «شنك لامه اطلاعات» مواجه هستند، به دنبال «مرجعيت» رسانه اي مي گردند (سياحت غرب، ص 12) يعني براي رهايي از گم گشتگي در ميان اطلاعات فراوان و بي هويت به دنبال مرجعي مي گردند كه تنها به آن مرجع مراجعه نمايند و نيازهاي مذهبي خويش را برآورده سازند، از سوي ديگر «پيشرفتهاي فناورانه» موجب كاهش اساسي در هزينه فناوري و ارسال اطلاعات شده است كه نتيجه اين امر «انفجار اطلاعات» است؛ پديده اي كه موجب ايجاد «تعارض فراواني اطلاعات» شده است.
2-3- اين سايت بايد بودجه ملي داشته باشد و در عين حال مديريت آن به هيأت امنا واگذار شود.
3-3- علاوه بر هيأت امنا، بايد يك شوراي سياستگذاري متشكل از انديشمندان ديني، جامعه شناسان، روان شناسان، هنرمندان، متخصصان علوم ارتباطي و مديريت تشكيل شود تا در مورد اهداف، چشم اندازها، استراتژي و... كارشناسي نمايند و به سياستگذاري بپردازند.
4-3- اين سايت بايد خودش را به جامعه جهاني صرفاً يك سايت مذهبي معرفي كند و از وابستگي سياسي پرهيز نمايد. متوليان اين سايت بايد در اعتمادسازي، تلاش نمايد و هيچ گونه نقطه ضعفي از خود نشان ندهند.
5-3- خدمات سايت مذهبي براي اثبات حقانيت بايد به شكل رايگان در اختيار كاربر قرار بگيرد.
6-3- سايت مذهبي بايد رويكرد تبييني داشته و بعد احساسي و عاطفي را به جهان طبيعي واگذار نمايد.
7-3- سايت مذهبي نبايد خود را در موضع رقابتي قرار دهد.
«اسپنسر» جوامع را به دو گروه حسي و صنعتي، «توينس» به اجتماع و جامعه، «آگوست كنت» به مراحل سه گانه رباني، فلسفي و اثباتي تقسيم نموده و به ذكر ويژگي هاي آن مي پردازند. (ريمون آرون، ص 130)
در قرن بيستم «آلوين تافلر»، جهان را به سه موج مرحله بندي كرد. موج اول موج توليد غذا و موادغذايي بود كه جامعه كشاورزي را به وجود آورد. نياز آدمي به ابزار مناسب براي توليد بهتر و بيشتر، موج دوم را پديد آورد و آن هم شكل گيري عصر صنعت بود كه در فاصله ميان سالهاي 1900 تا 2000 ميلادي شكل گرفت.
موج سوم موج اطلاعات است كه براساس احتياج بشر به داشتن علم و دانش افزون تر در زمينه اختراع و گسترش بهينه صنايع به وجود آمد، اين موج، جهان را در آستانه «جامعه اطلاعاتي» قرار داد. (جلالي، ص32)
مفاهيم «جهاني شدن» يا «جهاني سازي» و ملازم با آن دو «جامعه اطلاعاتي» از مفاهيم عمده اي است كه در دهه هاي اخير در رشته هاي علوم اجتماعي متداول گشته و جايگزين مفاهيمي مانند توسعه و جامعه صنعتي شده است.
در اين مقاله سؤال اصلي نگارنده اين است كه جامعه پذيري ديني در عصر مجازي از چه ويژگي هايي برخوردار است و چالشهاي پيش روي آن كدامند؟
البته پاسخ به سؤالات مذكور، متضمن تبيين و تعريف مفاهيم مذكور و پاسخ به اين سؤال است كه آيا جامعه اطلاعاتي آخرين موج تحول بشري است و يا موج چهارمي نيز وجود دارد؟
جامعه اطلاعاتي
هنوز درباره مفهوم و محتواي «جامعه اطلاعاتي» تفاهم عمومي حاصل نشده و اين مفهوم از دو بعد قابل تعريف است.از بعد نظري، جامعه اطلاعاتي جامعه اي است كه در آن استدلال و تفاهم بيش از آنكه مبتني بر قدرت و يا ماده گرايي باشد، بر محتوا و احساسات استقرار يافته است (محسني، ص 18)
جامعه متكي به دانش كه محصول انقلاب فراصنعتي (post industrial) است و در آن اطلاعات و ابزارهاي ذخيره و انتقال آن به كالايي تجاري مبدل شده اند و بيش از هزينه توليد و توزيع خود قيمت گذاري مي شوند؛ زيرا تملك آن باعث قدرت و فقدان آن ضعف را در پي دارد. (فيلر، ص 5)
به اعتقاد «ويليام مارتين»، جامعه اطلاعاتي، جامعه اي است كه در آن كيفيت زندگي همانند چشم اندازهاي تحول اجتماعي و توسعه اقتصادي به ميزان رو به تزايدي به اطلاعات و بهره برداري از آن وابسته است. در چنين جامعه اي، استانداردهاي زندگي، الگوهاي كار و فراغت، نظام آموزش و بازار كار به ميزان كاملاً محسوسي تحت الشعاع پيشرفتهايي قرار گرفته اند كه در قلمرو اطلاعات و دانشها روي داده است. (محسني، ص21)
از بعد عملياتي، جامعه اطلاعاتي را مي توان جامعه اي تعريف كرد كه در آن رايانه ها با فناوري مخابرات به هم متصل شده اند؛ از سوي ديگر گمشده بشر در عصر صنعتي، اطلاعات بود و در دستيابي به اطلاعات و حفظ و ذخيره آن تلاش زيادي صورت گرفت. رايانه نقش ذخيره و پردازش اطلاعات را به عهده داشت؛ در واقع مفهوم جامعه اطلاعاتي زماني تولد يافت كه رايانه ها با مخابرات جمع شدند.
اگر چه جامعه اطلاعاتي از ويژگي هاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و تكنولوژيك برخوردار است، تأكيد بر جنبه تكنولوژيك، به ويژه براي ارايه تعريف عملياتي، از تناسب بيشتري برخوردار است (سعيدي، ص 222) زيرا جنبه هاي ديگر، محصول پيشرفت تكنولوژيك است؛ از اين رو دكتر محسني معتقد است: پيچيدگي تكنولوژيك و صرف استفاده از آن، شرط كافي براي دستيابي به پايگاه يك جامعه اطلاعاتي نيست، ولي يك پيش شرط يا زمينه زيربنايي لازم است؛ پس «همگرايي و پيوند رايانه و مخابرات» امروزه از واقعيات معمولي زندگي در تمامي اجتماعات نوين است (همان، ص 40)
جهان مجازي
همچنان كه پيشاپيش گفته شد، برخي موج چهارم تحول بشريت را جهان مجازي يا عصر مجازي (Virtual) مي دانند. قبل از تأمل در امكان تحقق چنين جهاني و قلمرو آن، بايد جهان مجازي تعريف شود.جهان مجازي، به لحاظ نظري جهاني كاملاً صنعتي است؛ به گونه اي كه اعضاي اين جهان به طور كامل از جهان طبيعي جدا مي شوند؛ به تعبير «پستمن» فضاي مجازي ... محلي است كه خودآگاهي آدمي در چنين محلي قرار مي گيرد (مثلاً به هنگام استفاده از اينترنت) در اينترنت فرد با فرد ديگر تعامل و تأثيرگذاري متقابل دارد. در چنين شرايطي، آدم بر اين باور است كه مي تواند هر آن كس كه مي خواهد باشد و اين فضا چيزي متفاوت از رويارويي طبيعي و چهره به چهره فرد است. (پستمن، ص 16)
اگر در دوره هاي تاريخي گذشته تأمل كنيم، بشريت از طبيعت به سوي صنعت حركت نموده و سهم صنعت در حيات انساني فزوني يافته است.
دوره گردآوري خوراك عصري كاملاً طبيعي بود؛ در دوره شكار و حتي كشاورزي سهم صنعت در زندگي انسانها اندك بود؛ در دوره صنعتي سهم صنعت مساوي يا بيشتر از طبيعت شد و در جامعه اطلاعاتي، سهم صنعت بيشتر از فرآورده هاي طبيعي است.
ارايه تعريف عملياتي براي عصر صنعتي به سبب عدم تحقق خارجي آن، كمي مشكل تر از تعريف نظري است. شايد بتوان با يك تعريف توصيفي مفهوم را عملياتي نمود.
جهان مجازي يا دو جهان همزمان
متفكراني كه از خاستگاه علمي فناورانه برخوردار بوده اند و از منظر تكنولوژيك به مسأله نگاه كرده اند، در تصوير جهان مجازي و سلطه آن بر جهان افراط نموده اند.از منظر جامعه شناختي به نظر مي رسد در آينده نزديك ما دو جهان خواهيم داشت كه همواره در حال رقابت هستند: جهان مجازي كه با خصيصه هايي مثل بي مكاني، فرازمان بودن، صنعتي بودن محض، عدم محدوديت به قوانين مدني متكي بر دولت ملتها، قابل دسترس بودن همزمان، روي فضا بودن و برخورداري از فضاهاي فرهنگي، اعتقادي، اقتصادي و سياسي جديد (عاملي، ص 3) در يك سو قرار مي گيرد و جهان واقعي كه باخصيصه جغرافيا داشتن، از نظام سياسي مبتني بر دولت ملت برخوردار بودن، طبيعي - صنعتي بودن، محسوس و معطوف به احساس قديمي تر بودن از جهان دوم، از جهان اول متمايز مي گردد.
انسانها در جامعه اطلاعاتي به دو جهان همزمان تعلق خواهند داشت كه هر كدام اقتضاي خود را دارد؛ پس انگار عصر مجازي به عنوان «موج چهارم» افراط فناورانه و ناديده گرفتن لاديسم جديد (نهضت ضديت با فناوري) به عنوان يك گرايش زنده، فعال و نهفته در تمام جوامع صنعتي است (پاتريك، ص 43)
«فيل پستمن» برخلاف ايده «مك لوهان» از مفهوم «دهكده جهاني» كه ارتباطات تكنولوژيك را در راستاي همگوني حيات بشري تفسير مي نمود، معتقد است: در چنين شرايطي مردم تلاش مي كنند با بازگشت به ريشه هاي قومي خود، به نوعي هويت دست يابند. (پستمن، ص 17)
پس همزمان با رشد جامعه مجازي يك نوع برگشت به حيات واقعي قابل مشاهده است. در جامعه اطلاعاتي با دو جهان مجزا مواجه هستيم كه در همه زمينه ها به ظهور مي رسد.
تعامل فضاي مجازي با گرايش ديني
ورود افراد به فضاي مجازي چه تأثيري بر حضور افراد در فضاهاي ديني - طبيعي دارد؟چه نوع رابطه اي (همبستگي مثبت، منفي، خنثي) ميان ميزان ورود به فضاي مجازي و ميزا ن گذراندن وقت در فضاهاي مذهبي افراد وجود دارد؟
«نورمن ناي»، طي مقاله اي تحت عنوان، «تأثير استفاده از اينترنت بر جامعه پذيري» در تابستان 2002، نحوه تأثيرگذاري استفاده از اينترنت بر ميزان فعاليتهاي اجتماعي افراد از جمله شركت در خدمات و گروههاي مذهبي را بررسي نمود و دو فرضيه رقيب را مورد آزمايش قرار داد.
فرضيه بازده
اينترنت يك فرصت اضافي براي درگير شدن در برخوردهاي اجتماعي و هماهنگ سازي فعاليتهاي اجتماعي به ارمغان مي آورد.اينترنت فعاليتهاي ديگر را بهتر و كاراتر مي كند؛ به اين دليل كه اضطراب كاهش مي يابد و زمان بيشتري براي فعاليتهاي اجتماعي به وجود مي آيد. اگر شخصي قادر است از طريق اينترنت سريع تر از مغازه خريد كند، اوقات زيادي براي سپري كردن با دوستان...] فعاليت ديني [خواهد داشت. (فرانزن، صص 238-227)
فرضيه جابجايي
زماني كه براي يك فعاليت صرف مي شود، گاهي بايد از زماني كه به فعاليت ديگر اختصاص دارد، گرفته شود؛ به طور ساده زماني كه در هنگام استفاده از اينترنت مصرف مي شود با زمان مصرفي براي تعامل اجتماعي رقابت مي كند؛ در نتيجه استفاده از اينترنت و ورود به فضاي مجازي زمان مصرفي براي فعاليتهاي طبيعي از جمله شركت در گروه ها و خدمات مذهبي را كاهش مي دهد.جامعه پذيري
پس از روشن شدن مفهوم جامعه مجازي مفهوم جامعه پذيري اين گونه تعريف مي شود: به تعبير «آلن بيرو» پديده اجتماعي شدن از تعداد بسياري از عوامل نظير تجمع وسيع انسانها، مقتضيات فني، عقلاني شدن حيات و تقبل پاسخگويي به نيازهاي روزافزون جمعي توسط مسؤولان دولتي منشأ مي گيرد.اين واژه فرايند تأثير متقابل بين شخص و محيط اجتماعي او را مي رساند كه نتيجه پذيرش مدلهاي رفتار اجتماعي در آن محيط و پيدايي نوعي از انطباق متقابل بين فرد و جامعه است. (آلن بيرو، ص 363)همچنان كه در تعريف فوق اشاره شده است؛ مقتضيات فني، رفتارهاي اجتماعي افراد را تحت تأثير قرار مي دهد و نوع ويژه اي از انطباق را به دنبال دارد.از آنجا كه پديده اينترنت به عنوان يك پديده فني، مقتضي نوع جديدي از اجتماعي شدن از جمله در حوزه ديني است، اين سؤال پيش مي آيد كه اجتماعي شدن در حوزه دين، در محيط مجازي از چه ويژگي هايي برخوردار است؟ يعني امتيازات، موانع و چالش هاي تبليغ دين در فضاي مجازي چيست؟ بايسته هاي تبليغ دين در اين فضا كدامند؟
1- امتياز تبليغ ديني در اينترنت
فناوري اطلاعات به ويژه اينترنت با وجود چالشهايي كه ممكن است پيش رو داشته باشد، امكانات وسيعي را براي متوليان تبليغ ديني به ارمغان آورده كه در ذيل به برخي از آنها اشاره مي شود:
الف) مخاطبان جهاني
يافتن مخاطبان جهاني و فرامذهبي شايد از بديهي ترين امتيازات براي مبلغان يك مذهب است. در جامعه اطلاعاتي و عصر ديجيتال، فرقه ها و مذاهب اقليت، مي توانند صداي خود را به گوش جهانيان برسانند (نوباتاكا، ص 23) زيرا اينترنت و ارتباطات دوسويه، از اهميت پروپاگاند و هژموني تكنولوژيك كاسته و مفهوم «حقانيت» را به منصه ظهور رسانده است؛ چه بسا جنبش هاي ديني كوچك و مذاهب كم اهميت تر به لحاظ پيروان، بتوانند با اتكا به همسازي دروني مذهب و تأكيد بر ارزشهاي مطلق به شهرت جهاني دست يافته و رشد نمايند.ب - بخش بندي مخاطب
يكي از مسايل تبليغي سنتي ناهمگون بودن مخاطبان، به لحاظ جنس، ميزان تحصيلات، خاستگاه اجتماعي و ساير متغيرهاي مؤثر در فهم مخاطب است. پير و جوان، تحصيل كرده و بي سواد از يك پيام به همسان استفاده مي كنند؛ در حالي كه يكي از مفاهيم عمده بازاريابي اجتماعي عنوان الگوي مدرن ارتباطات مفهوم بخش بندي مخاطب است.اين تكنيك بر بخش بندي مخاطبان برحسب متغيرهاي مختلف و ارسال پيام متناسب با ويژگي هاي شخصيتي و نيازمنديهاي افراد تأكيد مي ورزد. (melkote، ص 127)
اجراي اين تكنيك ارزنده در فضاي مجازي تعاملي، يعني اينترنت نسبت به فضاي واقعي به سهولت انجام مي گيرد.
در عصر انفجار اطلاعاتي، اين تكنيك از اصول عمده بازاريابي اجتماعي است و همان كاركرد و اهميتي را دارد كه دروازه باني در رسانه هاي يكسويه مثل مطبوعات و تلويزيون داشت (دفلور، ص 371).
ج - سنجش عملكرد و اطلاع از بازخورد
از امتيازات مهم تبليغ اينترنتي، اطلاع سريع از بازخورد پيام و استفاده از آن براي بهبود پيام رساني است.امتياز ارتباط فردي و چهره به چهره، رصد شدن بازخورد آن به آن مخاطب از سوي پيام فرست مي باشد با اين امتياز در رسانه هاي جمعي يكسويه سلب مي شود و رسانه با بازخورد تأخيري مواجه مي گردد. در رسانه هاي تعاملي با ضميمه نمودن سنجه هايي، بازخورد آني دريافت مي شود.
د - ارتباط بدون قيد
در فضاي مجازي، افراد فارغ از فشار هنجاري، نظرات خود را بيان مي كنند. در فضاي واقعي يك نوع خودسانسوري وجود دارد؛ در حالي كه در فضاي مجازي گرچه همه چيز ثبت مي شود، ولي افراد احساس كنترل شدگي ندارند يا به عبارت ديگر كنترل فضاي مجازي خداگونه است و به دليل عموميت، افراد اين كنترل را احساس نمي كنند. به تعبير ديگر، فضاي همسايگي كه در آن كنترل همگام با عمل وجود داشت، در عصر مجازي به فضاي بيگانه تبديل مي شود كه در آن كنترل بعد از عمل وجود دارد. (وبستر، صص 121-120)در اين فضا، افراد ديدگاه واقعي خويش را بيان مي نمايند و همين عامل، سبب مي شود ضمن دستيابي به بازخورد واقعي، جريان تبليغ ديني به سهولت انجام شود.
ه - صيقل يابي محتوايي پيام
در برنامه هاي غيرزنده، عموماً به همين ترتيب در فضاي مجازي، فرصت پالايش پيام قبل از ارسال وجود دارد. متوليان ديني مي توانند قبل از ارسال به استواري پيام بينديشند و با دريافت بازخورد، ضعفهاي محتوايي و ساختاري پيام را برطرف نمايند؛ بدين ترتيب در فضاي مجازي يك فرايند صيقل يابي وجود دارد.اين صيقل يابي از طريق تعامل پيا م فرست با مخاطب در رسانه هاي تعاملي به سهولت صورت مي گيرد. فضاي عمومي ايجاد شده در رسانه هاي تعاملي به صيقل يابي و استواري پيام مي انجامد.
ي - بهره گيري از هنر
ارتباطات از سه جنبه علمي، فني و هنري برخوردار است. بهره گيري از هنر در سهولت انتقال معاني عميق و ظرافتهاي بياني به پيام فرست كمك مي كند. همه سايتها سعي مي كنند از نعمت خدادادي هنر براي تسهيل انتقال پيام بي بهره نباشند.2-موانع و چالشها
جامعه پذيري ديني در فضاي مجازي يك فرايند نوظهور است. تأملات تجربي در اين زمينه كمتر صورت گرفته است؛ از اين رو بحث در اين زمينه به «گمانه زني» بيشتر شباهت دارد تا نظريه پردازي؛ در هر حال برخي چالش ها، مورد توجه انديشمندان اين حوزه قرار گرفته است كه در ذيل به آنها اشاره مي شود:الف - مشكل انتقال پيام
فضاي مجازي، اين امكان را به وجود مي آورد كه متوليان مذهبي صداي خود را به گوش جهانيان برسانند؛ ولي مشكل اينجاست كه چگونه مي توان پيام احساس مذهب را به افراد خارج از متن ارسال نمود؟آيا معناي رفتار مذهبي از طريق رسانه به ويژه به افرادي كه از متن فرهنگي همسان برخوردار نيستند، قابل انتقال است؟ به تعبير راندي كلاور، ارتباط بين فرهنگي، در ميان فرهنگهاي متمايز دچار مشكل است و اين انتقال در مقوله مذهب كه از بيان انتقادي بالايي برخوردار است با دو مشكل مواجه مي شود.
برخي از مفاهيم كليدي مربوط به ارتباط بين فرهنگي، نظير تمايز بين متون فرهنگي سطح بالا و سطح پايين، هنگامي كه در متون ارتباطي جديد به كار مي روند، دچار مشكل مي شوند؛ زيرا فرهنگهاي سطح بالا از دانش اجتماعي بيشتري برخوردارند و ارتباطات در اين قلمرو به طور عموم فاقد سادگي است؛ بنابراين افراد متعلق به پيش زمينه متون سطح بالا چگونه مي توانند در اينترنت و نامه پستي بدون راهنمايان غيركلامي پيام ارسال نمايند؟
فرهنگ متن بالا با فقدان سرنخ هاي غيركلامي متغيرهاي وضعيتي و محيطي و سرانجام مقوله بندي طبقاتي و سلسله مراتبي، چگونه به ديگران فهمانده مي شود؟ (راندي كلاور، ص 10)
ب - معنازدايي از جهان واقعي
دنياي مجازي دنياي بي روح است؛ دنيايي است كه هويت افراد در آن خدشه دار مي شود يا به تعبير ژان بودري يارد، همه نوشته ها در جهان مجازي با يك قلم است و يكرنگ و يكنواخت مي باشد و همه افرادي كه با جهان مجازي سر و كار دارند، در شيوه نگارش از فناوري تبعيت مي كنند، لذا سليقه شخص از بين مي رود. كاربران اينترنت با محو سليقه ها به يك نوع «خودفريفتگي» مبتلا مي شوند. «جهان مجازي» پيام ها را انتقال مي دهد.ولي به صورت ناخودآگاه، خاصيت مجازي بودن را به محتواي پيام تزريق مي نمايد و جهان واقعي را نيز تحت تأثير قرار مي دهد. (سياحت غرب، ص16) شايد بدين سبب است كه «بودري يارد» معتقد است، جهان فتوكپي است.
به گفته راندي كلاور «ايجاد ارتباط با كانالهاي الكترونيكي در نهايت تحت تأثير خود رسانه خواهد بود كه به تحريفي دايم و بالقوه منجر مي شود.»
جاكوز الول، معتقد است: به كارگيري فناوري مدرن در انواع ويژه اي از پيام ما مانند دين در نهايت به تخريب آن مي انجامد. در بحث الول از فناوريهاي ارتباطي يك نوع يكسان سازي نظام تبليغات، وجود دارد كه وي استدلال مي كند: «مسيحيت انتقال يافته با اين ابزارها، مسيحيت نيست.»
ج - مواجهه با سؤالات بي شمار
اينترنت با ايجاد فضاي تعاملي در سراسر جهان از جهتي امكان تبليغ مذهبي را تسهيل مي نمايد و از جهت ديگر سرازير شدن سؤالات از اقصي نقاط جهان چه به صورت استفهامي و چه به صورت انكاري به چالشي پيش روي متوليان تبليغ مذهبي تبديل مي گردد، يك سايت مذهبي چگونه مي تواند در برابر اين همه سؤال با ابعاد و ذهنيتهاي مختلف پاسخگو باشد، پاسخ به سؤالات استفهامي براي سايتي كه در معرض پاسخگويي قرار گرفته، نيازمند تشكيل كار گروههاي علمي قوي در حوزه هاي مختلف و به تبع آن بودجه كلان است، گذشته از آن پاسخ دهي به سؤالات انكاري و شبهات در جهان متكثر و با مباني فكري متفاوت، اگر محال نباشد، نزديك به محال است.در فضاي مجازي، مدعيات مذهبي زير ضربات سهمگين شبهات، قطعيت و اعتبار خود را از دست مي دهد و از اين رو جنبه اطمينان بخشي به گروه پيروان، سست مي شود.
د- هژموني دولتها
دولتها بر رسانه هايي همچون تلويزيون و ماهواره سلطه دارند و بر ميزان و نوع حضور مذهب در رسانه تأثيرگذار هستند؛ در نتيجه متوليان مذهبي به جاي داشتن «رسانه ديني» و استفاده ابزاري از آن به «دين رسانه اي» رهنمون مي گردند؛ البته در رسانه هاي تعاملي از برتري دولتها كاسته مي شود و شبكه جهاني، انحصار حكومتها بر اطلاعات را از بين مي برند. (آروسندن، ص 1225)در عين حال در منطقه خاورميانه، مهد مذاهب اسلامي، حتي در رسانه هاي تعاملي (اينترنت) تفوق دولت با فيلترگذاري هنوز وجود دارد، پس يكي از چالشهاي پيش روي تبليغ ديني رهايي از سلطه جويي دولتهاست؛ البته اين مشكل به سبب ماهيت مذهبي دولت در ايران كمتر قابل ملاحظه است.
3- بايسته هاي تبليغ ديني در فضاي مجازي
براي فايق آمدن بر چالشهاي پيش رو، رفع موانع و استفاده بهينه از فضاي مجازي براي جامعه پذيري افراد، ضروري است؛ بنابراين در بزرگترين كشور شمعي اقدامات ذيل اجتناب ناپذير و امري بايسته است:1-3- از آنجا كه افراد در عصر اطلاعات، با فراواني اطلاعات داراي كيفيت پايين و به تعبير «شنك لامه اطلاعات» مواجه هستند، به دنبال «مرجعيت» رسانه اي مي گردند (سياحت غرب، ص 12) يعني براي رهايي از گم گشتگي در ميان اطلاعات فراوان و بي هويت به دنبال مرجعي مي گردند كه تنها به آن مرجع مراجعه نمايند و نيازهاي مذهبي خويش را برآورده سازند، از سوي ديگر «پيشرفتهاي فناورانه» موجب كاهش اساسي در هزينه فناوري و ارسال اطلاعات شده است كه نتيجه اين امر «انفجار اطلاعات» است؛ پديده اي كه موجب ايجاد «تعارض فراواني اطلاعات» شده است.
2-3- اين سايت بايد بودجه ملي داشته باشد و در عين حال مديريت آن به هيأت امنا واگذار شود.
3-3- علاوه بر هيأت امنا، بايد يك شوراي سياستگذاري متشكل از انديشمندان ديني، جامعه شناسان، روان شناسان، هنرمندان، متخصصان علوم ارتباطي و مديريت تشكيل شود تا در مورد اهداف، چشم اندازها، استراتژي و... كارشناسي نمايند و به سياستگذاري بپردازند.
4-3- اين سايت بايد خودش را به جامعه جهاني صرفاً يك سايت مذهبي معرفي كند و از وابستگي سياسي پرهيز نمايد. متوليان اين سايت بايد در اعتمادسازي، تلاش نمايد و هيچ گونه نقطه ضعفي از خود نشان ندهند.
5-3- خدمات سايت مذهبي براي اثبات حقانيت بايد به شكل رايگان در اختيار كاربر قرار بگيرد.
6-3- سايت مذهبي بايد رويكرد تبييني داشته و بعد احساسي و عاطفي را به جهان طبيعي واگذار نمايد.
7-3- سايت مذهبي نبايد خود را در موضع رقابتي قرار دهد.
نتيجه
مقايسه جهان مجازي با جهان واقعي و كاوش در ويژگي هاي آن نشان مي دهد همچنان كه دين در جهان واقعي وجود دارد، در جهان مجازي نيز جايگاهي همانند دارد؛ از اين رو «تبليغ ديني» در فضاي مجازي گريزناپذير است؛ اما از آنجا كه در دنياي مجازي مخاطبان با اطلاعات زياد و غيرقابل اطمينان مواجه هستند، به دنبال مرجعيت اطلاعات مورد وثوق خواهند گشت از اين رو پيش دستي در تأسيس يك سايت جامع شيعي كه مصون از معايب سر نخ دهندگان اطلاعاتي باشد، مي تواند در بازاريابي به پيام مكتب تشيع در جهاني كه تشنه اطلاعات متناسب با ارزشهاي متناسب با فطرت هستند مفيد واقع شود.