ما این گرفتاریها را داریم. ما بین راه هستیم. ما بعد از این هم گرفتاری راجع به رئیس جمهورش داریم: یكی میگوید لازم نیست مسلمان باشد. یكی میگوید لازم نیست شیعه باشد. یكی میگوید لازم نیست نمی دانم چه باشد. طرفدار اسلام باشد. ما بعد از این گرفتاری داریم. آقا، گرفتار همین یا دوستهای جاهل، یا دشمنان عاقلِ متوجه. ما گرفتاریم باز، ما بین راهیم. آقا، سستی نكند ملت ما. اگر وكلاشان خواستند برخلاف اسلام عمل بكنند، مردم مختارند كه وكلا را عَزلشان بكنند، بریزندشان دور. آنها خیال میكنند كه نه، این خلاف آزادی است. شما دارید دیكتاتوری میكنید! شما دارید در مقابل ملت می ایستید. ملت اسلام را میخواهد، شما میگویید لازم نیست! ملت ولایت فقیه را میخواهد، كه خدا فرموده است، شما میگویید خیر، لازم نیست! و شما میخواهید چند نفر آدم را بر سایرین تحمیل بكنید. این دیكتاتوری است؛ نه این كه اكثریت در آنجا كه با آنهایی است كه اسلام را میدانند چه است و تبعیت اسلام را هم دارند. شما چند نفر ایستادهاید در مقابل اسلام. (1)
از همه ابعاد آن مهجورتر و مورد غفلتتر، بُعد سیاسی این مناسك عظیم است كه دست خیانتكاران برای مهجوریت آن بیشتر در كار بوده و هست و خواهد بود و مسلمانان امروز و در این عصر - كه عصر جنگل است - بیشتر از هر زمان موظف به اظهار آن و رفع ابهام از آن هستند، زیرا بازیگران بینالمللی با اغفال مسلمین و عقب نگه داشتن آنان از یك سو، و عمّال سودجوی آنان از سوی دیگر، و غفلتزدگان نادان از طرفی، و آخوندهای درباری یا كجفهم از سوی دیگر، و متنسّكان جاهل از یك طرف دانسته یا ندانسته پشت در پشت هم ایستاده و در محو این بُعد سرنوشتساز و نجاتدهنده مظلومان در فعالیت هستند. و لازم است متعهّدان و بیداران و دلسوزان برای غربت اسلام و مهجوریت این بعد در احكام اسلام، بویژه حج كه این بعد در آن ظاهرتر و مؤثرتر است، با قلم و بیان و گفتار و نوشتار به كوشش برخیزند؛ خصوصاً در ایام مراسم حج، كه پس از این مراسم عظیم انسانها میتوانند در شهر و دیار خود با توجه به این بُعد عظیم مسلمانان و مظلومان جهان را بیدار، و برای خروج مظلومان جهان از تحت فشارهای روزافزون ستمگران مدّعی حمایت از صلح به حركت وادارند. (2)
اگر شما در طول تاریخ اسلام بلكه همه انبیا توجه كنید و البته توجه دارید، آن قدری كه اسلام از این اشخاص منحرف و غیرمهذّب صدمه خورده است و تمام ادیان صدمه دیدهاند، از هیچ چیز دیگر ندیدهاند. اصل اساس آن چیزی كه به مكتبهای توحیدی ضرر رسانده است و مانع شده است از اینكه رشد پیدا كنند، همین غیرمهذّب بودن بود؛ گاهی از طرف اشخاصی كه علم دارند و مهذّب نیستند و بیشتر هم از طرف اشخاصی كه جاهل بودند و مهذّب نبودند. و معلوم نیست كه آن قدری كه از طرف عالم غیرمهذّب اسلام صدمه دیده است، از طرف جهال غیرمهذّب - با این كه عددشان زیاد است - صدمه دیده است. (3)
حفظ این تحول اهمیتش بیشتر از اصل تحول است. باید همه كوشش كنند در حفظ این تحول. این جوانهای شما كه آنها میخواستند بكشندشان به مراكز فساد و آنها را از خود بیخود كنند تا حكومت كنند، این جوانها را خدای تبارك و تعالی توفیق داد از آنجا درآمدند به سنگرها رفتند، از آن مفاسد خودشان را خلاص كردند و به معابد رفتند، یعنی، همان سنگرهایی كه معابد الهی است. آنهایی كه به ما اشكال میكنند كه شما چرا سازش نمیكنید با این قدرتهای فاسد، آنها از باب اینكه همه چیز را با چشم مادی ملاحظه میكنند، با چشم طبیعی حل و فصل اشیا را میكنند. آنها نمیدانند كه انبیای خدا چه رویهای داشتند؟ با ظالم چطور برخورد میكردند؟ یا میدانند و خودشان را به كوری و كری زدند؟ سازش با ظالم، ظلم بر مظلومین است، سازش با ابرقدرتها، ظلم بر بشر است. آنهایی كه به ما میگویند سازش كنید، آنها یا جاهل هستند یا مزدور. سازش با ظالم، یعنی اینكه دست ظالم را باز كن تا ظلم كند. این خلاف رأی تمام انبیاست. انبیای عظام، تا آنجا که توانستند جدّیت كردند كه ظلم را از این بشر ظالم بزدایند، به موعظه، به نصیحت، به امر به معروف، به نهی از منكر، به أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ آخر الدواء الكی بعد از آن كه موعظه نشد، نصیحت نشد، آخر دوا این است كه داغش كنند، شمشیر، آخِرْ دواست. (4)
قرآن این كتاب معرفةالله و طریق سلوك به او، با دست دوستان جاهل از طریق خود به انحراف و انزوا كشیده شد و آرای انحرافی و تفسیرهای به رأی كه آن همه ائمه اسلام علیهم السلام از آن نهی فرمودند، در آن راه یافت و هركس با نفسانیّت خود در آن تصرف نمود. این كتاب عزیز در محیطی و عصری نازل شد كه تاریكترین محیط و عقب افتادهترین مردم در آن زندگی میكردند و به دست كسی و قلب الهی كسی نازل شد كه زندگی خود را در آن محیط ادامه میداد، و در آن حقایق و معارفی است كه در جهان آن روز - چه رسد به محیط نزول آن - سابقه نداشت و بالاترین و بزرگترین معجزه آن همین است. آن مسائل بزرگ عرفانی كه در یونان و نزد فلاسفه آن سابقه نداشت و كتب ارسطو و افلاطون بزرگترین فلاسفه آن عصرها از رسیدن به آن عاجز بودند، و حتی فلاسفه اسلام كه در مهد قرآن كریم بزرگ شدند و از آن استفادهها نمودند به آیاتی كه صراحت زنده بودن همه موجودات جهان را ذكر كرده، آن آیات را تأویل میكنند، و عرفای بزرگ اسلام كه از آن ذكر میكنند همه از اسلام اخذ نموده و از قرآن كریم گرفتهاند، و مسائل عرفانی به آن نحو كه در قرآن كریم است در كتاب دیگر نیست. (5)
اکنون که نقشههای شوم دشمنان خارجی و داخلی اسلام و مسلمین با بیداری و وفاداریِ ملت و دولت باطل گردید و توطئههایشان برای اختلاف بین دولتمردان - كه در نتیجه اختلاف بین قشرهای ملت میشد - با هوشیاری ملت عزیز خنثی شد، از راه شایعهافكنی و تبلیغات بیپایه كه به خیال خامشان موجب دلسردی و بیتفاوتی ملت سلحشور اسلامی گردد، مشغول به فعالیت مذبوحانه شدند كه به گمان باطل خود ملت را از صحنه خارج و اسلام و مسلمین را به پرتگاه هلاكت بكشند و راه را برای اربابان ستمگر خویش صاف نمایند. بر ملت هوشیار و عزیز است كه به شایعات و قلمهای مسموم كه معالاسف گاهی به دست دوستان جاهل نیز میباشد اعتنا نكنند و اسلام عزیز را كه از دسترنج زحمتهای طاقتفرسای پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله - و اصحاب كبارش به ما رسیده است با بیهودهگویی مشتی توطئهگر و جاهل از دست ندهند. (6)
باید آنهایی كه به اسلام اعتقاد دارند به داد اسلام برسند. آنهایی كه میخواهند اسلام در این مملكت حكومت كند باید به داد اسلام برسند. یك دسته جواناند. مطلع نیستند از مسائل. جاهل متنسك از آنهایی است كه پیغمبر فرموده است كه: دو طایفه هستند كه كمر مرا میشكنند: یكیشان عالم متهتك است، یكیشان جاهل متنسك است. جاهل مقدّس مآب كمر پیغمبر را میشكند. جاهلی كه نداند قانون اسلام چیست و پیش خود به اسم اسلام برود به خیال خودش خدمت میكند. این از آنهایی است كه پیغمبر فرموده است كه كمر مرا میشكند. قَصَم ظهری الرجلان؛ عالم متهتك و جاهل متنسك فكری بكنید شما آقایانی كه در رأس سپاهیان واقع شدهاید! آقایان دیگر هم كه در رأس دادگاهها واقع شدهاند، در رأس كمیتهها واقع شدهاند، برای اسلام یك فكری بكنید! اگر بخواهید اینطور باشد چندی نمی گذرد كه از این اسلام و از این نهضت و از این بساط، مردم روگردان میشوند. (7)
ما پیوستگی خودمان را به اقلیتهای مذهبی اعلام میكنیم. ما برادری خودمان را به برادران اهل سنت اعلام میكنیم. دشمنان اسلامند كه میخواهند ما را با برادرهای خودمان مختلف كنند. دشمنهای اسلام یا گولخوردههای از آنها هستند كه در این وقت مخالفت مابین دو دسته را اعلام میكنند. ما اعلام میكنیم وحدت كلمه مسلمین را. اگر مسلمین وحدت كلمه داشتند، امكان نداشت اجانب بر آنها تسلط پیدا بكنند. این تفرقه در بین مسلمین است كه باعث شده است كه اجانب بر ما تسلط پیدا بكنند. این تفرقه مسلمین است كه از اول با دست اشخاص جاهل تحقق پیدا كرد، و الآن هم ما گرفتار هستیم. واجب است بر همه مسلمین كه باهم باشند. یك زمان حساسی است؛ مابین حیات و موت و مردّد هستیم. ما الآن مملكتمان یا باید تا ابد زیر یوغ استعمار و استبداد باشد، یا باید الان از این یوغ خارج بشود. اگر وحدت كلمه را حفظ نكنید، تا آخر باید مبتلا باشید. (8)
من از خدای تبارك و تعالی میخواهم كه ما را از شرّ دوستهای جاهل و دشمنهای شیطان نجات بدهد. (9)
راهبردهای تصریحی:
1- دشمن عاقل بر روی دوستان نادان تكیه و حساب باز كرده است.
2- دوستان جاهل در طول تاریخ به اسلام ضربههای سختی زدهاند.
3- تفرقه میان مسلمانان بیشتر از ناحیهی دوستان جاهل است.
4- جاهل متنسّك به اسلام و عالِم پرده در، دو طایفهای هستند كه بیشترین ضربه را به اسلام زدهاند.
5- وحدت كلمه مسلمین تنها راه جلوگیری از تسلط اجانب بر كشورهای اسلامی است.
نكات استنباطی:
1- باید توجه داشت كه غفلت و جهل به اصطلاح دوستان سبب خرسندی و گستاخی و امیدواری دشمن میگردد.
2- خسارت جهل برخی از دوستان به ظاهر متعهد از ضربات دشمنان خارجی و داخلی به اسلام و ملت بیشتر است.
پینوشتها:
1. صحیفه امام(ره)، ج10،ص 223.
2. صحیفه امام(ره)، ج19، ص 23.
3. صحیفه امام(ره)، ج15، ص 504.
4. صحیفه امام(ره)، ج18، ص 500.
5. صحیفه امام(ره)، ج16، صص 209 و 210.
6. صحیفه امام(ره)، ج14، ص 220.
7. صحیفه امام(ره)، ج11، ص 314.
8. صحیفه امام(ره)، ج6، ص 83.
9. صحیفه امام(ره)، ج10، ص 223.
مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (9)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.
/م