تیندل، جان

پدر تیندل، جان تیندل، ایرلندی پروتستان (Orangeman) پرشوری بود که در زمانهای مختلف به صورت خرده مالک، کفاش، دلال چرم، و عضو نیروهای انتظامی آیرلند کار می‌کرد. تیندل، که تا نوزده سالگی در مدرسه‌ی ملی کارلو
شنبه، 7 شهريور 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تیندل، جان
 تیندل، جان

 

نویسنده: Roy MacLeod
مترجم: نصرت الله مجتبایی



 
[jān tindel]
John Tyndall
(ت. لیلین بریج، استان کارلو، آیرلند، 11 مرداد 1199/ 2 اوت 1820؛ و. هیندهد، ساری، انگلستان، 13 آذر 1272/ 4 دسامبر 1893)، حکمت طبیعی، میکروب شناسی، عامه فهم کردن علم.
پدر تیندل، جان تیندل، ایرلندی پروتستان (Orangeman) پرشوری بود که در زمانهای مختلف به صورت خرده مالک، کفاش، دلال چرم، و عضو نیروهای انتظامی آیرلند کار می‌کرد. تیندل، که تا نوزده سالگی در مدرسه‌ی ملی کارلو درس خواند، با مطالعه‌ی شخصی آثار کارلایل، امرسن، و فیشته، به شناختی از علم، خودآموزی، و رفتار اخلاقی دست یافت. تیندل با عنوان نقشه کش و مهندس عمران در سازمان نقشه برداری آیرلند آغاز به کار کرد ولی در 1221 به سازمان مسّاحی انگلستان در پرستن و لنکاشر منتقل شد. تیندل در انگلستان برای نخستین بار شاهد رکورد اقتصادی و کشمکشهای داخلی بود. Past and Present («گذشته و حال») اثر کارلایل بر او اثری عمیق گذارد و، در 1222، با روشهای جابرانه و مدیریت نادرستِ حاکم بر سازمان نقشه برداری به مخالفت برخاست. اعتراضهایش رد شد، از کار برکنار گردید، و در مدت کوتاهی به آیرلند برگشت. سپس از 1223 تا 1224 که تب راه آهن بالا گرفته بود در لنکاشر و یورکشر به کار مهندسی و نقشه برداری پرداخت. در 1226 دگر بار بیکار شد، و در همان سال با جورج ادمندسن، که کویکری اهل پرستن بود، باب دوستی گشود. دیری نمی گذشت که ادمندسن در کالج کوئین وودِ هَمپشر آغاز به کار کرده بود، این کالج از نخستین آموزشگاههائی در انگلستان به شمار می‌رفت که برای تدریس مطالب علمی آزمایشگاه داشتند. تیندل در کوئین وود به تدریس ریاضیات و نقشه کشی پرداخت؛ در آنجا دوست هندسه دانش تامس آرچر هرست و ادورد فرنکلند شیمیدان به او پیوستند. نفوذ فرنکلند موجب معرفی شدن تیندل به جامعه‌ی علمی آلمان شد. تیندل در 1227 همراه فرنکلند کالج کوئین وود را ترک گفت و برای تحصیل علم به دانشگاه ماربورک رفت. در آنجا با مصرف کردن پس اندازی که داشت زندگی می‌کرد و با راهنمایی فریدریش اشتکمان رساله‌ی خود را برای اخذ درجه‌ی دکتری در ریاضیات نوشت و سپس به آزمایشگاه کارل هرمان کنوبلاوخ، که در همان اواخر از برلین آمده بود، داخل شد؛ کنوبلاوخ در آن زمان داشت کار فاراده و پلوکر در دیامغناطیس (آهنرباگریزی) را توسعه می‌داد. نخستین تحقیق علمی تیندل با همکاری کنوبلاوخ آغاز شد، و نخستین مقاله‌ی او به سال 1230 درباره‌ی رفتار اجسام بلوری در بین دو قطب یک آهنربا در Philosophical Magazine («مجله‌ی فلسفی») بچاپ رسید.
زندگانی تیندل از 1230 به بعد، هم در عرصه‌ی علم و هم در عرصه‌ی امور عامه- به عنوان پژوهشگر، آموزگار، مروّج علم، و یک شخصیت اجتماعی بحث برانگیز- مسیر روشن پیشرفت را پیمود. یافتن کار علمی همراه با دستمزد برای او نیز مانند دیگر دانشمندان هم نسلش سخت دشوار بود. دو سال در انگلستان بیکار ماند، و در آیرلند دوبار تقاضای شغلش رد شد؛ دانشگاههای سیدنی و ترانتو نیز او [و دوست نزدیکش ت. هـ. هاکسلی] را نپذیرفتند. ناگزیر او، همچون هاکسلی، به نوشتن و سخنرانی و امتحان کردن پرداخت. تا اواسط دهه‌ی 1230 موفقیت به زندگانی تیندل روی آورد. هاکسلی در 1230 به عضویت انجمن سلطنتی برگزیده شد، و تیندل در 1231 به یاری و حمایت فاراده عضو انجمن شد. در سال بعد، تیندل، با شهرتی روزافزون، استاد فلسفه‌ی طبیعی در مؤسسه‌ی سلطنتی شد، و در آنجا، با راهنمایی فاراده، استعداد ذاتی خود را در کار تحقیق و سخنرانی و تدریس پرورش داد. در 1246 به جای فاراده مدیر مؤسسه‌ی سلطنتی و مشاور ترینیتی هاوس و «شورای بازرگانی» شد. از 1246 تا 1264 موقعیت تیندل در مؤسسه‌ی سلطنتی برای او در عرصه‌ی علم بریتانیا وضعی ممتاز بارمغان آورد.
تحقیقات تیندل را می‌توان به طور قراردادی در دو مرحله بیان کرد: مرحله‌ی نخست بین سالهای 1232 و 1253 قرار دارد و دوران پیشرفت مداوم در عرصه‌ی فیزیک است؛ مرحله‌ی دوم بین 1253 و سالهای نخست دهه‌ی 1260 است، که شاهد گسترش کار تیندل به سایر قلمروها است. کار تیندل در مورد دیامغناطیس، که در مرحله‌ی نخست صورت گرفت (1230-1235)، عبارت بود از بررسی آثار اعمال فشار بر صدها جسم بلورین، که به بررسی ورقه‌ی (پلمه‌ی) پنرین و مسأله‌ی «شکافت تورّقی» انجامید (1233-1235). استنتاج کلی از آثار فشار بر پلمه سنگها او را به مطالعه‌ی حرکت یخچالی هدایت کرد (1235-1238)؛ و این مطالعه، به نوبه‌ی خود، بر شوق او به کوهنوردی و فریفتگی او به آنچه کار عمده‌ی آینده اش بود- مطالعه‌ی آثار تابش خورشیدی و، سپس، آثار تابش حرارتی بر گازهای جوّی (1239-1249)- افزود. او سپس متوجه پراکندگی ذرات نور در جوّ گردید («اثر تیندل») و رنگ آبی آسمان را توضیح داد («پراکندگی ریلی»). پراکندگی نور خورشید به سبب ذرّات غبار (چیزی که در هوای غبارآلود خیابان آلبمارل بروشنی دیده می‌شد) او را به تفکر درباره‌ی امکانِ یافتن وسیله‌ای که بتواند موادّ آلی هوازا را با حرارت نابود کند سوق داد؛ و این امر، به نوبه‌ی خود، او را به مخالفت با تولیدمثل خودبه خودی برانگیخت (1249-1255) و به دفاع از پاستور کشانید. این قدرت شگفت انگیز حرکت برق مغناطیس به گرماپویایی (ترمودینامیک)، و از آن به باکتری شناسی، نشان بارزی بود از نبوغ تیندل. استعدادش در گیرا و روشن بیان کردن پدیده های فیزیک برای گروههای بزرگی از شنوندگان نیز همین قدر شگفت انگیز بود.
دامنه‌ی بسیار گسترده‌ی تحقیقات تیندل بازتاب نفوذهای گوناگون فکری بود. لازم است که درباره‌ی هر یک از این نفوذهای فکری بحث کشّافی صورت گیرد. بررسی جامعی از کار تیندل درباره‌ی ساختارهای نوری و بلورین، مغناطیس، تشعشع، کوه نوری، و همچنین درباره‌ی رابطه‌ی بین برنامه های تحقیقاتی پرشمار او در دست نیست. از تیندل بیشتر در رابطه با کوششهای او برای بررسی توان بالای جذب و تشعشع بخار آبگونه ها، اندازه گیری جذب و انتقال حرارت در بسیاری از گازها و مایعات، تبیین اثر گزینشی جوّ بر صداهای گوناگون، و اثبات قانون «حرارت دهی ناپیوسته» («تیندلی کردن») به منزله‌ی شیوه ای برای سترون کردن یاد می‌شود. کاربردهای عملی زحمات تیندل در زمینه های هواشناسی، علامت دهی در مه، و باکتری شناسی در دوران زندگانیش تحقق یافت. از جهات دیگر نیز کارهایش در پیشرفتهای مهم بعدی نقش داشت. تأیید توضیحات او درباره‌ی پدیده های دیامغناطیسی و فشار مکانیکی- و رابطه‌ی آنها با نیروهای مولکولی- در نبود یک نظریه‌ی جامع ساختار اتومی ممکن نبود. ولی پژوهش اولیه‌ی او، در زمینه‌ی بسط وابستگی دیامغناطیس و قطبیت القایی، هنوز با مسائل و شیوه های موجود در تحقیقات فشار زیاد در فیزیک حالت جامد و فیزیک کاربردی ارتباط دارد. کار او در سایر زمینه ها کمتر رضایت بخش بوده است. توضیحات او درباره‌ی حرکت یخچالی دایر بر این که این حرکت ناشی از شکسته شدن و بازجوش خوردن است به قطعیت نپیوست؛ مثلاً پنداشت جیمز د. فاربز، که معارض تیندل بود، درباره‌ی چسبندگی و کشسانی حرکت یخچالی، بعداً با کاربرد اصول گرماپویایی در تغییر شکل پیوسته‌ی ناشی از فشار تأیید شد، و در نتیجه تاکنون از اعتبار زیاد برخوردار بوده است.
مباحث همگانی و عامه فهم وقت بسیار زیادی را از تیندل می‌طلبید، و «مؤسسه‌ی سلطنتی» بیشتر نیروی او را می‌گرفت. در سی و سه سالی که در آن مؤسسه بود بیش از پنجاه گفتار در روزهای جمعه و بیش از 300 سخنرانی بعدازظهرها و 12 درس برای جوانن در روز میلاد مسیح عرضه کرد. علاوه بر اینها مشاغل عمده‌ی دیگری نیز داشت: ممتحن کالج نظامی سلطنتی (1234-1236)، استاد فیزیک مدرسه‌ی سلطنتی معادن (1238-1247)، مدرّس و سخنران در ایتن (1235) و مؤسسه‌ی لندن (1235-1238). بسیاری از سخنرانیها و امتحان کردنهای اضافی را می‌پذیرفت تا کمبود دستمزدش از «مؤسسه‌ی سلطنتی» را جبران کند، و از بابت تألیف بسیاری از کتابهای درسیش نیز به همین علت حق الزحمه دریافت می‌کرد.
تأثیر تیندل بر آنچه نشریه‌ی Nature («طبیعت») حرکت علمی می‌نامید مستقیم و عمیق بوده است. او جایگاه یگانه ای در عرضه و تشریح عامه فهم علم داشت. در 1238 به هاکسلی پیوست و نوشتن یک ستون منظم در مجله‌ی Saturday Review را برعهده گرفت. از 1242 تا 1246 مشاور علمی مجله‌ی The Reader بود و در 1248 در به راه افتادن مجله‌ی «طبیعت» کمک کرد. در 1250، همراه با ( ) اسپنسر و هاکسلی، در امر تهیه‌ی International Scientific Series («سلسله نشریات علمی بین المللی») مشاور ادورد لیوینگستن یومنز بود (در نگارش جلدِ اول این نشریه شرکت داشت [1251]). بگومگوی طولانی تیندل با ناشران و مراجعه‌ی او به «کمیسیون سلطنتی درباره‌ی حق تألیف» (1257) نشان دهنده‌ی دشواریهائی است که او در مقام یک مصنف آثار علمی در امر تأمین هزینه‌ی زندگی داشته است. تیندل این دشواری را تا اندازه ای از راه تجدید چاپ رساله ها و متن سخنرانیهای عامه فهم خود رفع می‌کرد. برای مثال تمام چاپ امریکایی Fragments of Science («قطعاتی از علم»)، که در 1250 منتشر شد، در همان روز انتشار فروش رفت؛ و چاپ اثر دیگرش با عنوان Forms of Water («صورتهای آب»، 1872) در انگلستان تا 1276 دوازده بار تجدید شد.
در میان همپالگیهای او در باشگاه معروف به «باشگاه x» (تأسیس شده در 1248) و دانشمندان معاصرش در «باشگاه متافیزیکی» (تأسیس شده در 1248) تیندل مبشّر و موعظه گر طبیعت گرایی علمی و حمایت عمومی از پژوهش بود. او در «سلسله سخنرانیهای علمی برای مردم» (آغاز شده در 1241) شرکت کرد و در «کمیته‌ی منتخب مجلس عوام برای آموزش علمی» حضور داشت (1246-1247). از 1245 تا 1246 عضو کمیته‌ی «مجتمع بریتانیایی» درباره‌ی آموزش علم بود. در 1247 رئیس «بخش A» و در 1253 رئیس «مجمع بریتانیایی بلفاست» شد. مجله‌ی vanity Fair در 1251 با حرارت تمام نیرو، قدرت تخیل، و فصاحت او را تحسین کرد و نوشت که «همواره باید غبطه‌ی او را خورد و تقریباً همواره باید او را ستود». گردش او در امریکا (1251-1252) در چنین حال و هوائی صورت گرفت. بخش نتیجه گیری Lectures on light («سخنرانیهائی درباره‌ی نور») و وصیّتش برای برقرار شدن کمک هزینه‌ی تحصیلی در دانشگاههای هاروارد، کولامبیا، و پنسیلوانیا با امید او به تشویق و پیشبرد تحقیق علمی تشدید می‌یابند.
باشکاه X تیندل را به علت استعدادش در مناظره های عمومی به لقب «عجیب» (xcentric به جای eccentric) ملقب ساخت. تیندل با آنچه آلیور لاج «حقانیت کامل» نامیده بود به یاری بسیاری از کسانی شتافت که وی تصور می‌کرد که در حقشان بی عدالتی شده است. از همین رو است که نظر مونسنیور راندو در مورد حرکت یخچالی را که مخالف نظر ج. د. فاربز بود تأیید کرد؛ و از ج. د. هوکر در مقابل دخالتهای «اداره‌ی کار» ائرتن به دفاع برخاست. صمیمیت تیندل معایب فضیلتش را داشت؛ اطمینان کامل به عقاید خویش در مجادله های مشهور با ج. د. فاربز (1236-1246) و ا. آکین (1251-1252)، پ. گ. تیت ویلیام تامسن (1252-1253)، هنری چ. بستیئن (1249-1252) و، به گونه ای رسوایی برانگیز، با جان راسکین (1253) موجب حالت تدافعی و حتی لجاجت شد.
اما این درگیریهای فکری تحت الشعاع نبردی قرار گرفتند که به دنبال «خطابه‌ی بلفاست»، یعنی خطابه ای که تیندل هنگام پذیرفتن ریاست «مجمع بریتانیایی» در 1253 ایراد کرد، رخ داد. برخوردهای ریشخندآمیز تیندل با مرجعیت دینی- بویژه در مورد دعا و معجزه پرشور و شدید بود. شیفتگی او به آزمایش و تحقیق و عزم او به یافتن حقیقت، رد کردن مابعدالطبیعه، و آشکارساختن سازوکار (مکانیسم) نهایی پدیده های طبیعی، نیروی محرک تیندل در جستجوی تبیینی بود که روابط فیزیکی حرارت، مغناطیس، برق و صوت، و حتی «منطقه‌ی فوق علمی» ذهن را وحدت می‌بخشد. این کار در 1253 تازگی چندانی نداشت؛ ولی برخورد بی پرده ای که بین مادّیگری و دین وحیانی به توسط بزرگ دموکراتهای علم در «پارلمان علم» برانگیخته شده بود داغهای عمیقی بر جای نهاد. تیندل، که در سال 1256 در New Republic («جمهوری نو») ویلیام هارل مَلوک به باد هجو و سخریه‌ی سوزانی گرفته شد، در نظر بسیاری از افراد مردی شریر و فاسد جلوه گر شد تا قهرمان.
اگر سال 1253 سال بحران در شهرت عمومی تیندل بشمار می‌رفت، سال 1255 نقطه‌ی عطفی در زندگانی خصوصی او بود. در آن سال، که پنجاه و شش ساله بود، با لوئیزا شارلت همیلتن، دختر بزرگ و سی و یک ساله‌ی لرد کلود همیلتن، ازدواج کرد؛ لیکن سالهای آخر دهه‌ی 1250 بیماری دیرپائی را برای تیندل همراه داشتند، و او بناگزیر برای بازگرداندن سلامت خود بارها به استراحتگاه دلخواهش واقع در بل آلپ، واقع در بالای دره‌ی رون، سفر کرد. در نخستین سالهای دهه‌ی 1260 با عنوان «مشاور علمی» دولت به خدمت ادامه داد و در «کمیسیون سلطنتی مربوط به سوانج در معادل زغال سنگ» مسئولیت‌های جدیدی برعهده گرفت (1258-1265). در سال 1263 روابطش با دولت در اثر مشاجره‌ی تندی که با جووزف چیمبرلین بر سر روش مربوط به برجهای راهنمای دریایی داشت صدمه دید، و به استعفایش از مشاورت علمی ترینیتی هاوس و «شورای بازرگانی» انجامید. تیندل خود را همیشه از لحاظ سیاسی «به یک معنا آزادی خواه (لیبرال) و به معنائی دیگر تندرو (رادیکال)» می‌دانست. به عنوان پروتستانی آیرلندی، پارنل را می‌ستود و «سلسله مراتب رومی آسای میثاق ملی» را مردود می‌شمرد. در 1264 سیاستهای گلدستن درباره‌ی امور داخلی آیرلند را طرد کرد، از شکست دولت در سودان به خشم آمد، و سرانجام از لیبرالیسم برید و حتی در انتخابات اردیبهشت ماه 1264 خود را با موضع طرفدارای از وحدت انگلستان و آیرلند از حوزه‌ی گلاسکو نامزد کرد.
تیندل در 1265 سخت بیمار گشت، و سال بعد از «مؤسسه‌ی سلطنتی» بازنشسته شد و به خانه اش در هیندهد نزدیک هیزل میر، ساری، بازگشت. بی خوابی و سوء هاضمه او را اسیر رختخواب کرد. در 1272، در اثر مصرف بیش از اندازه‌ی داروی خواب آور کلرال، که از اتفاق و متأسلفانه از دست همسر وفادارش خورده بود، درگذشت، و این همسر چهل و پنج سال پس از او زیست.
تیندل، با آن که پنج درجه‌ی دکتری افتخاری گرفت و در سی و پنج انجمن علمی عضو افتخاری بود، از هیچ گونه درجه و نشان ملی ای برخوردار نشد.
معاصران تیندل آثار او را بدون نظر انتقادی ننگریسته اند. مقاله ای که آلیور لاج در دهمین ویرایش «دانشنامه‌ی بریتانیا» نوشت (1281) شاید بی پرواترین تحقیقی باشد که درباره‌ی آثار تیندل صورت گرفته است. لاج مدعی شد که دانش تیندل بیش از آن که «کامل و دقیق» باشد «چشمگیر و روحدار است»؛ و تیندل هیچ گاه مطالب پیچیده و دور از ذهن را همه فهم نکرده، حال آن که «بی هیچ درنگی به شرح و بسط مطالب ساده پرداخته است»؛ و تحقیقات او فاقد اصالت و تشخّص است، به گونه ای که درک سطحی او از مسائل فیزیک مناقشات غیرلازمی را برانگیخت. تفسیر لاج اشکالهائی را، بویژه در مورد کار تیندل در زمینه‌ی حرارت تشعشعی و تولید خودبه خودی، دربر دارد. لاج، پس از اعتراضهائی که از سوی همکاران تیندل شد، قسمتهای جنجال برانگیز نوشته‌ی خود را در یازدهمین ویرایش «دانشنامه‌ی بریتانیا» حذف کرد. پس از این کمتر نوشته ای پدید آمده است که ارزش کیفی کارهای او را در مقام «یک مشاهده گر حساس، یک آزمایش کننده‌ی زبردست، یک دانشمند سرسپرده‌ی فیزیک عملی»، یک کوهنورد، فردی پرشور در گفتگو، و «چراغ هدایت رخشان برای جوانان کوشای خودآموخته» تعیین کند، یعنی ارزش کار کسی را که، به قول مجله‌ی «طبیعت»، «دموکراسی را با پژوهش علمی پیوند داد».

کتابشناسی

یکم. کارهای اصلی.

تیندل بیش از 180 مقاله‌ی ابتکاری انتشار داد که «فهرستنامه‌ی انجمن سلطنتی» عنوان بیش از 140 تای آنها را ذکر کرده است؛ علاوه بر اینها، متجاوز از شصت سخنرانی علمی، خطابه، نقد و بررسی، و همچنین تعداد قابل توجهی رساله های عامه فهم درباره‌ی ادبیات، دین، کوهنوردی، و سفر منتشر کرد که بسیاری از آنها به صورت مسلسل به چاپ رسیدند و حاوی مطالبی بودند که او به صورتهای مختلف و با زبانهای گوناگون تکرار کرده بود.
مهمترین رساله ها و سخنرانیهای تیندل در کتابهای متعددی بچاپ رسیده اند که همه‌ی آنها در زمان زنده بودنش انتشار یافتند. اینها و کتابهای عمده‌ی دیگر بدین قرارند: The Glaciers of the Alps (لندن، 1860)؛ Heat Considered as a Mode of Motion (لندن، 1863)؛ on Sound (لندن، 1867؛ چاپ چهارم، 1883)، که چاپ بعدی آن The Science of Sound (نیویورک، 1964) است؛ Research on Diamagnctism and Magne- Crystallic Action (لندن، 1870)؛ Hours of Exercise in the Alps (لندن، 1871)؛ Fragments of Science for Unscientific people (لندن، 1871)؛ Contribution to Molecular physics in the Domain of Radiation Heat (لندن، 1872)؛ The Forms of Water in Clouols, Rivers, Ice, and Glaciers (لندن، 1872؛ چاپ دوازدهم، 1897)؛ six Lectures on Light, Delivered in America, 1872-1873 (لندن، 1873؛ چاپ پنجم، 1895)؛ The Floating Matter of the Air in Relation to putrefaction and Infection (لندن، 1881)؛ New Fragments (لندن، 1892).
بدست دادن طرحی کلی در مورد نوشته های تیندل تنها در صورتی کامل خواهد شد که ذکری از مقاله‌های فراوانی رود که او در فاصله‌ی سالهای 1222 و 1228 با نام مستعار «تماشاچی» در Liverpool Mercury و با نام وات ریپن در Carlow Sentinel و perston Chronicle نوشت.
با این حال بزرگترین بایگانی نوشته های تیندل در «مؤسسه‌ی سلطنتی بریتانیای کبیر» موجود است. این مجموعه، همراه با نوشته های انتشار یافته‌ی او و مقدار زیادی از نامه نگاریهایش، فهرست بندی گردیده است، و این فهرستنامه به صورت میکروفیش همراه با مقدمه‌ی ضمیمه ای به قلم ج. فرایدی، ر. مکلاود، و پ. شپرد با عنوان John Tyndall, Natural philosopher, 1820-1893 (لندن، 1974) در دسترس همگان قرار دارد.

دوم. خواندنیهای فرعی.

دست یافتنی ترین مآخذِ مربوط به مطالب زندگینامگی درباره‌ی تیندل مندرجند در Nat، 49 (1894)، 128؛ Dictionary of National Biography، جلد نوزدهم، 1358-1363؛ و مقاله ای از آلیور جووزف لاج، در Encyclopaedia Britannica، چاپ دهم، جلد سی و سوم (1902)، 517-521؛ و چاپ یازدهم، جلد بیست و هفتم (1910-1911)، 499-500، که عبارتهائی که مایه‌ی آزردگی خاطر بانو تیندل گردیده و از آن حذف شده است.
مقاله هائی در قدردانی از تیندل بدین قرارند: «The Late professor Tyndall»، از هربرت اسپنسر، در FRe، 55 (894)، 141-148؛ «Professor Tyndall»، از ت. هـ. هاکسلی، در Nce، 35 (1894)، 1-11؛ و «John Tyndall, 1820-1893»، از ادوارد فرنکلند، در PRS، 55 (1894)، هجده- سی و چهار.
بانو تیندل امیدوار بود که زندگینامه ای از شوهرش به رشته‌ی تحریر درآورد، اما در این امر توفیق نیافت. به سبب اوضاع و احوالی که در زمان درگذشت تیندل وجود داشت، تکمیل این زندگینامه بارها به تعویق افتاد. در پی درگذشت لوئیزا تیندل، زندگینامه ای به قلم ا. ایو و هـ. کریسی انتشار یافت با عنوان Life and work of John Tyndall (لندن، 1945).
چندین تصویر نیمتنه از تیندل وجود دارد که مندرجند در «John Tyndall (1820-1893) A Study in Vocational Enterprise»، از د. تامپسن، در VASEF، 9 (1957)، 38-48؛ و «John Tyndall»، از ج. کراوذر، در Scientific Types (لندن، 1968).
بسیاری از جزئیات غیررسمی درباره‌ی زندگی اجتماعی و علمی تیندل از خلال دفتر خاطرات تامس آرچر هرست، که شاید نزدیکترین دوست تیندل بوده است، آشکار می‌شوند؛ این دفترها، که در «مؤسسه‌ی سلطنتی» محفوظند، به همت و. هـ. بروک و ر. مکلاود بچاپ رسیده اند.
چند ارزیابی تأیید شده‌ی محدود درباره‌ی تیندل وجود داشته است، که موارد استثنا عبارتند از: «The Scientific work of Tyndall»، از لرد ریلی، در RILS، 4 (1894)، 273-281؛ و «Tyndall"s Experiments on Magne- Crystalic Action» از و. برگ، همان، 9 (1927)، 131-154. جنبه هائی از آثار او نیز مورد بررسی قرار گرفته اند، بدین قرار: «pesteur"s and Tyndall"s Study of Spontaneous Generations»، از جیمز براینت کوننت، در Harvard Case Histoire in Experimental Science، مورد 7 (کمبریج، مسچوسیتس، 1953)، 487-539؛ «John Tyndall: His Contributions to the Defeat of the Theory of Spontaneous Genration of Life»، از ا. ج. وایرمن، در SSR، 159 (1965)، 362-367؛ «Ariborne particles and the Germ Theory, 1860-1880»، از ج. ک. کرلین، در Asc، 22 (1966)، 49-60؛ و «The problem of Heat Resistance of Micro- Organisms in the British Spontaneous Geration controversy of 1860-1880» از همو، در MH، 10 (1966)، 50-59؛ Microbilogy and the Spontaneous Generation Debate During the 1870s، از گلن وندرولیت (لارنس، کنزس، 1971)؛ A Microscopic Incident in a Moumental Struggle: Huxley and Antibiosis in 1875»، از ج. فرایدی، در BJHS، هفتم (1974)، 61-71؛ و برخی از ارجاعهای کلی دیگری که مندرجند در The History Bacteriology، از ویلیام بولک (لندن، 1938).
اخیراً علاقه‌ی روزافزونی به محتوای جرّ و بحثهای علمی و سیاسی تیندل پیدا شده است. The Governor Eyre Gontroversy، از برناردسمل (لندن، 1962)، Science and Government in Victorian England: Lighthos IIlumination and the Borad of Trade, 1868-1886»، از ر. مکلاود، در Isis، 60 (1969)، 5-38؛ «Rainfall plagues and the Prince of wales: A Chapter in the Conflict of Religion and Science»، از فرنک م. ترنر، در JBs، 13 (مه‌ی 1974)، 46-65. جرّ و بحث با فاربز درباره‌ی حرکت یخچالی را ج. رولینسن در مقاله ای شرح داده شده است با عنوان «The Theory of Glaciers»، در NRRSL، 26 (1971)، 189-204. به مباحثه‌ی مِیِر- جول در مقاله‌های زیر پرداخته شده است: «Energy Conseevation as and Example of Simultaneous Discovery»، از ت. س. کون، در Critical Problems in the History of science، ویراسته‌ی م. کلاگت (مدیسن، ویسکانسین، 1959)؛ و «Background to the Joule- Mayer Controversy»، از ت. ج. لوید، در NRRSL ، 25 (1970)، 211-235.
نقد و بررسی جامعی درباره‌ی کار تیندل در زمینه‌ی ساختار نوری و بلوری، مغناطیس، تابش، و کوه نوردی، و نیز روابط میان چندین «برنامه‌ی پژوهشی» او وجود ندارد. در گزارشهای تاریخی بر فعالیتهای او به عنوان عامه فهم کننده‌ی علم، سخنران، و ادیب تأکید شده است.
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز کولستون؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمه: احمد آرام... [و دیگران]، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نخست



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط