« لیبرالیسم یا آزادی خواهی مجموعه روشها و سیاستها و ایدئولوژیهایی [است] که هدفشان فراهم کردنِ آزادی هر چه بیشتر برای فرد است. هواداران و پیروان چنین عقاید و سیاستهایی را معمولاً آزادی خواه (لیبرال) میگویند. (1) آزادی خواهی (لیبرالیسم) در آغاز در اروپا با نام حزبها یا طبقات خاصی آمیخته بود؛ ولی امروزه با اینکه بعضی حزبها در اروپا و جاهای دیگر عنوان آزادی خواه (لیبرال) دارند، اصطلاح آزادیخواهی معنای وسیعتر و کلیتری به خود گرفته و بیشتر نشان دهندهی یک گرایش یا جهت فکری و سیاسی است که اصول کلّی آن عبارت است از:
1- ارزشمند شمردن بیان آزادانهی عقاید فردی؛
2- باور به اینکه بازگویی آزادانهی عقاید برای فرد و جامعه سودمند است؛
3- پشتیبانی از نهادهای اجتماعی و سیاستهایی که بیان آزادانهی عقاید را ممکن میکنند.
آزادی خواهی همچون نظام همبستهای از آرمانها و هدفهای عملی، در سدههای هفده و هجده در انگلستان شکل گرفت و پس از آن در دیگر کشورها، حزبها و نظریههای آزادی خواهانهای پدید آمد که یا جداگانه رشد کرده، یا از الگوی انگلیس تقلید شدهاند. ...
تکیهی لیبرالیسم آغازین بر آزادی از قدرتِ خودسرانه (استبداد) بود و یکی از هدفهای اساسی آن، آزادی و رواداری دینی بود. لیبرالهای اروپایی در زمینهی دین اغلب بیایمان، شکّاک و حتّی ضد دین بودهاند. پیشروان بزرگ جنبش روشنفکری جدید همه از این گروه بودهاند و در برابر اقتدار خودسرانهی مراجع دینی، از حکومت عقل هواداری میکردهاند. ...
از نظر فلسفی، نظریههای جان لاک، فیلسوف انگلیسی قرن هفدهم، در زمینهی دولت و حقوق طبیعی، پایهی نظری لیبرالیسم جدیدی را گذاشت؛ ولی پیشینهی لیبرالیسم به عنوان یک جنبش اجتماعی و سیاسی از دو قرن و نیم بیشتر نیست. ...
نوزایش (رنسانس) و جنبش دین پیرایی (که در فارسی به جنبش اصلاح دین نیز نامدار است) در قرن شانزدهم - به خصوص از طریق مدد به گسترش شیوهی فکری اصالتِ فرد - به رشد لیبرالیسم یاری بسیارکردهاند. (2) نظریهی پروتستانی که بنا بر آن، هر فردِ با ایمان میتواند مستقیم - بدون اتکا به کشیش و کلیسا - با خدا رابطه برقرار کند، از جهت ایجاد ضدیت با نهادهای رسمی دینی و کمک به استقلال و آزادی فرد، اهمیت بسیار داشت. ...
لیبرالیسم در انگلستان نخست صورتِ خواستاری آزادی و رواداری دینی، حکومت قانون و حقوق سیاسی به خود گرفت. ... لیبرالیسمی که در 1689 شناخته و از آن هواداری میشد، اساساً جنبهی انتقادی و منفی [سلبی] داشت (3) و از آزادیهای اجتماعی در برابر هر گونه دخالت دولت و به ویژه شاه، پشتیبانی میکرد؛ و هدفهای آن بیشتر سیاسی بود تا اقتصادی؛ و در میان هدفهای سیاسی آن، بعضی از مهمترین اصول حکومت قانونی لیبرال قرار داشت؛ مانند آزادی بیان و حق مخالفت، اصل حکومت قانون و تفکیک قوا. در این سالها آزادیهای مدنی مهم دیگری نیز صورت قانونی یافت؛ مانند رواداری دینی در 1688 و آزادی مطبوعات در 1695. رسالهی دوم دربارهی حکومت، اثر جان لاک و اعلامیهی استقلال آمریکا بزرگترین یادگارهای این دوره از لیبرالیسماند.
آزادی خواهی اقتصادی: پس از مرحلهی اول که دورهی پیروزیهای آزادی خواهی سیاسی بود، دورهای آغاز شد که در آن نظریهی آزادی خواهی اقتصادی به عنوان کامل کنندهی آزادی خواهی سیاسی تکوین یافت. اقتصاددانان آزادی خواه (لیبرال) انگلیسی، به پیشوایی آدام اسمیت، (4) پر نفوذترین گروهی بودند که نظریهی لیبرالیسم اقتصادی را شکل دادند. به عقیدهی آنها، مکانیسم خودکار بازارِ اقتصادی، که قانون عرضه و تقاضا اداره کنندهی آن است، بهترین پایندانِ (ضامن) درستی و پیشرفت کار اقتصاد است؛ و هیچ دستی - چه دست انحصارهای خصوصی، چه دست دولت - نباید در کار آن وارد شود. ...
لیبرالیسم جدید: اما بازار آزاد اقتصاد و سودجویی بیاندازهی افراد نه تنها چشمداشتهای پیشروانِ جنبش آزادیخواهی را بر نیاورد، بلکه همراه با پیامدهای انقلاب صنعتی، آثار شومی از حیث نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی به بار آورد که مهمترین آن، به وجود آمدن تودهی انبوه کارگارن محروم و تهی دست در کارخانههای جدید بود. فشار نیروهای جدید اجتماعی لیبرالها را واداشت که در لیبرالیسم افراطی بازنگرند و حدودی از نظارت دولت را برای فراهم کردن سود همگان بپذیرند. ...
فایدهباوران در انگلستان و یاران سیاسی آنها یک جنبهی اجتماعی نیز بر نظریهی لیبرال افزودند. جرمی بنتام (5) و جیمز میل (6)- پایه گذاران مکتب فایدهباوری - با اینکه اقتصاد آزاد و آرمان آن را میپذیرفتند، با روشهای آن مخالف بودند و کوشیدند بازار آزاد اقتصادی و سودجویی فردی را با مفاهیم حکومت قانونی و وظایف آن به هم پیوند دهند و شعار خود را « بیشترین خشنودی برای بیشترین کسان » قرار دادند. آنان در حقوق و سیاست هوادار قاعدهها و قانونهای عامی بودند که بیشترین امکان انتخاب آزاد و آزادی عملی را برای همه فراهم کند و بر آن بودند که گسترش آموزش و پرورش و آزادی گفتار، و از جمله حق داشتنِ نماینده و حق رأی، شرایط واقعی آزادی سیاسی را فراهم خواهد کرد. فایدهباوری پایهای فلسفی به لیبرالیسم سیاسی داد و لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی را به یک نظریهی عملی سیاسی - اجتماعی آراست ... ».
پینوشتها:
1- این گفتار (به جز پانوشتهای آن) گزیدهای است از مدخل « لیبرالیسم » درکتاب دانش نامه سیاسی نوشته آقای داریوش آشوری، ص 280-284.
2- یکی از نویسندگان غربی با استدلالی مشابه میگوید: « لیبرالیسم نوپدید، فرزند جنبشی مذهبی به شمار میآید؛ و هرچند فرزندی بود نامشروع، اما خویشاوندیاش به هیچ وجه انکارناپذیر نیست » (ژرژ بوردو، پیشین، ص 114). به گفته نویسندهای دیگر: « لیبرالیسم اساساً عبارت بود از پروتستان گرایی منهای خدا » (آنتوانی آربلاستر، ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، ترجمه عباس مخبر، ص 160).
3- بر همین اساس، گاه لیبرالیسم را به دو نوع سلبی (negative) و ایجابی (positive) تقسیم میکنند. (ر. ک:
"Liberalism" in: Microsoft Encarta Reference Library 2004).
4- Adam Smith (1790-1723): فیلسوف و اقتصاددان برجسته بریتانیایی.
5- Jeremy Bentham (1748-1832 م): فیلسوف، اقتصاددان برجسته بریتانیایی که پایه گذار مکتب فایده باوری (utilitarianism) به شمار میرود.
6- James Mill (1773-1836 م): فیلسوف، اقتصاددان برجسته بریتانیایی و پدرجان استوارت میل.
یوسفیان، حسن؛ (1390)، کلام جدید، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی؛ قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمة الله علیه)، چاپ سوم.