در ابتدا ذکر این نکته ضروری است که گاه نگاری و تقسیم بندیهای حاصل از آن همیشه نسبی و به سطح دانش و یافتههای ما در هر دوره مشروط و بنابراین دائماً در معرض تغییر است. گاه نگاری به ما امکان میدهد که تعیین کنیم پیش از تاریخ، که دوره ای بدون نوشتار است، دقیقاً کی بوده است. و زمان گذاری در دورهی تاریخی به ما کمک میکند صحت یا نادرستی نوشتههای تاریخی را بسنجیم.
گاه نگاری عموماً بر دو روش مبتنی است: زمان گذاری نسبی و گاه نگاری مطلق. روش نخست، زمانها را تقریبی تخمین میزند، در حالی که در دومی به کمک ابزارها و روشهای فیزیکی دقت بسیار بالاتر است.
روشهای گاه نگاری نسبی
این روشها متعددند، اما اصل و اساس همه ی آنها مقایسهی عمر یک پدیده با عمر پدیدههای دیگر، به ویژه بستر است که پدیده در آن کشف شده است. معروف ترین این روشها عبارت اند از: زمان گذاری بر اساس لایههای افقی و عمودی باستان شناسی؛ شمارش سالها از طریق لایههای مقطعی ساقهی درختان و رشد آن ها؛ بررسی تغییر شکل سنگهای آتشفشانی در طول زمان؛ مقایسهی شیء بازماندهی یا «مادهی فرهنگی» با دورههای گوناگون گیاهی و جانوری که روی زمین وجود داشته اند.تا قبل از سالهای متأخرِ قرن بیستم که پیشرفت علوم فیزیکی و ساخت ابزارهای اندازه گیری گاه نگاری دقیق را ممکن کرد، گاه نگاری نسبی به هر رو روش رایج تری است.
البته در گاه نگاریهای مطلق نیز بنابر مورد، بازماندههای شیئی، جنس، محیط حفظ آنها و عوامل دیگر میتوان به دقت نسبتاً بالایی دست یافت که هر اندازه به دورتر برویم به طور نسبی کاهش یافته و درصد خطا در آن بالا میرود.
روشهای زمان گذاری مطلق
مبنای این روشها بر تغییرات مواد در طول زمان و اندازه گیری زمان تجزیه، تشعشع و یا تغییر بر اساس سرعت تغییر است. بقایای انسانی، گیاهی یا مواد بی جان بارهای مختلف هستهای دارند (ایزوتوپ ها) که با گذشت زمان تجزیه و به عناصر پایدار تبدیل میشوند. با اندازه گیری میزان این تغییر در یک شیء یا باقیمانده و فسیل آن میتوان سن آن را تعیین کرد. برخی از روشها نیز همچون ترمینولومینانس بر اساس میزان انرژی گرمایی عمل میکنند.معروف ترین روش در این زمینه، روش موسوم به «کربن 14» است که در آن تبدیل کربن 14 (c14) به کربن 12 (c12) اندازه گیری میشود. زمان گذاری به این روش تا حدود 6 هزار سال بسیار دقیق است و پس از آن به تدریج از دقتش کاسته میشود، ولی تا حدود 35 هزار سال را میتوان از این طریق زمان گذاری کرد. البته با استفاده از روشها و ابزارهایی خاص میتوان تا 50 هزار سال نیز عقب رفت. زمان گذاری تنها از زمان مرگ موجود زنده امکان دارد، زیرا پس از مرگ موجود کربن 14 دیگر انباشت نمیشود.
روش دیگر، تجزیهی آرگون 40 به پتاسیم 40 است که عمدتاً برای بررسی سنگهای آتشفشانی به کار میرود و دقت آن تا چندین میلیون سال میرسد. استفاده از تجزیهی روبیدیوم (1) 87 و تبدیل آن به استرونتیوم (2) 87 اندازه گیری تا چند میلیارد سال را ممکن میکند.
اندازه گیری میزان تشعشع مواد سنگی که حرارتهای بسیار بالا را جذب کرده اند (تا 500 هزار سال)، مطالعهی تغییرات قطبی (تا 100 میلیون سال) و مطالعهی تغییرات کهکشان و ستارگان از طریق تلسکوپهای قوی (تا چند میلیارد سال) سایر روشهای اندازه گیری هستند.
در نهایت باید تأکید کرد که گاه نگاری مطلق به شدت وابسته به کمیت مواد باقی مانده، وضعیت حفظ آن ها، محیط، جنس مواد یافت شده و... بستگی دارد و در طیفی از دقت نسبی تا ابهام کامل قرار میگیرد.
دورههای مختلف پیش از تاریخ که شناخت آنها مفید هستند شامل موارد زیر میشوند: نخستین دوره بندی به عمر زمین در چارچوب عمر کیهانی باز میگردد. این عمر به کرهی زمین و منظومهی شمسی مربوط میشود که در حدود 4/5 میلیارد سال (در یکی از برآوردهای تقریباً مورد اجماع) در یک عمر کیهانی 15 میلیاردساله قرار میگیرند. عمر نخستین موجودات زنده، یعنی باکتری ها، 3/8 میلیارد سال و عمر نخستین سلولها حدود 3 میلیارد سال برآورد شده است. نخستین موجودات زندهی سلولی 1/5 میلیارد و نخستین موجودات سلولی ترکیبی حدود 67 میلیون سال عمر دارند. البته باید دقت داشت که در باستان شناسی در اصطلاح «تاریخ» و «پیش از تاریخ» عمدتاً به اشاره به موجود انسانی به کار میرود و دورههای قبلی را دورههای زمین شناسی مینامند. پیش از تاریخ به گمان گروهی از باستان شناسان از حدود 6 میلیون سال پیش شروع میشود.
از لحاظ دورههای پیش از تاریخ مربوط به حیات فسیلی از چهار دوره نام برده میشود. دورهی پیش از فانروزوئیک (3) یا پروتئووئیک (4) در 2/5 میلیارد تا 550 میلیون سال پیش، دوران اولیهی حیات به حساب میآید، هرچند، همان طور که گفتیم، اشکال بسیار ابتدایی حیات در قالب باکتریها و سلولها پیش از آن وجود داشتهاند. فانروزوئیک که نامش از دو واژهی «فانروس» به معنی ظاهرشدن و «زو» به معنی حیات گرفته شده، به دورههای پالئوزوئیک (5) (545 تا 250 میلیون سال پیش)، مزوزوئیک (6) (250 تا 65 میلیون سال پیش) و سنوزوئیک (7) (65 تا 2 میلیون سال پیش) تقسیم میشود.
در دورهی پالئوزوئیک، اشکال حیات رشد زیادی داشته اند. در ابتدای این دوره حیات در قالب جانوران بی مهره و در اواخر آن در قالب جانوران مهره دار، ابتدا به صورت ماهیها و خزندگان، ظاهر شده است. در دورهی مزوزوئیک تعداد انواع خزندگان بیش تر شد. این دوره را دورهی دایناسورها نیز مینامند. در همین دوره و در فاصلهی 250 تا 260 میلیون سال پیش، نخستین پستانداران و در اواخر این دوره، یعنی از 65 میلیون تا 40 میلیون سال پیش، نخستین پرندگان پا به عرصهی وجود گذاشتند. سنوزوئیک، به معنی زندگی جدید، دورهی کنونی زمین شناسی و اصلی ترین دورهی رشد گیاهان و پستانداران و گسترش آنها در زمین است.
سنوزوئیک به دو دورهی اصلی پالئوژن (8) و نئوژن (9) و این دو دوره نیز هر یک به صورت روبرو تقسیم میشوند:
دورههای باستان شناسی
دورههای باستان شناسی مهم، عموماً با استناد به نوع ابزارهای ساخته شده به دست انسان به دو دورهی اصلی طبقه بندی شده اند: عصر سنگ (10) و عصر فلز (11). عصر سنگ از آغاز تا حدود 10 هزار سال پیش، یعنی دورهی نوسنگی، را شامل میشود و عصر فلز با شروع دورهی نوسنگی و توانایی انسان به استخراج فلز از سنگ منطبق است. عصر سنگ خود به چند دوره تقسیم میشود که از لحاظ طول زمانی متفاوت اند و این خود نشان دهندهی افزایش شتاب پیشرفت فناوری است. گروهی از باستان شناسان دوره بندی را عصر سنگ از حدود 3/5 میلیون سال پیش تا حدود 6 هزار سال پیش عنوان میکنند و از ترتیب پارینه سنگی (2/5- تا 12- هزار سال پیش)، نوسنگی (12- هزار سال تا 6- هزار سال پیش)، دورهی مس- سنگی (6- هزار تا 5- هزار سال)، دورهی مفرغ (5000- تا 2700- سال پیش) و سرانجام دورهی آهن (2700- سال پیش به بعد) سخن میگویند. به هر رو به شکل ساده ای دورهها را میتوان به این ترتیب مطرح کرد:دورهی پارینه سنگی. (12)
این دوره در حدود 2 تا 3 میلیون سال پیش آغاز و تا حدود 12000 سال پیش ادامه مییابد. این نام و بسیاری اصطلاحات دیگر در این زمینه را جان لوبوک (13) باستان شناس بریتانیایی در نیمهی قرن نوزدهم بر این دوره گذاشت.
پالئوژن (14): |
پالئوسن (15) |
انقراض دایناسورها، رشد سریع گیاهان و پستانداران، گرم شدن هوا |
65 تا 55 میلیون سال پیش |
ائوسن (16) |
ظهور نخستین نسل از پستانداران جدید، گرم شدن شدید هوا، انقراض بسیاری از گونه ها |
55 تا 34 میلیون سال پیش |
|
اولیگوسن (17) |
ظهور پستانداران، گیاهان و جانوران جدید، سردشدن هوا و انقراض بسیاری از گونه ها |
34 تا 23 میلیون سال پیش |
|
نئوژن (18): |
میوسن (19) |
گسترش کامل تمام انواع گیاهی و جانوری، زمان ظهور نخستیها فسیل تومای (20)، به عنوان نیاز بزرگ انسان، در حدود 7 میلیون سال پیش تخمین زده شده است. در مورد این تخمین اجماع وجود ندارد، نخستیها 5 تا 14 میلیون سال پیش از میمونها جدا شده اند. |
23 تا 3/5 میلیون سال پیش |
پلیوسن (21) |
کاهش وسعت جنگلهای حاره؛ جانوران و گیاهان در موقعیت کنونی هستند و انسانها ظاهر شده اند. نخستین انسان در حدود 7 میلیون سال پیش میزیسته است |
3/5 تا 8/1 میلیون سال پیش |
|
پلیستوسن (22) |
بعد از چندین دوره یخبندان قارهها در وضعیت کنونی خود قرار گرفتند. تنوع یافتن انواع گونههای انسانی، حدود 400 هزار سال پیش، انسان بر آتش اشراف مییابد و زندگی او به کلی تغییر میکند، گونهی انسان کنونی در همین دوره ظاهر میشود. |
8/1 تا 11 هزار سال پیش |
|
هولوسن (23) |
شروع این دوره با انقلاب کشاورزی یا نوسنگی، گرم شدن عمومی کرهی زمین و پراکنده شدن انسانها در سراسر جهان همراه بوده است. نخستین تمدنها حدود 6 هزار سال پیش ظهور کردند. |
10 هزار سال پیش تا امروز |
پارینه سنگی خود به سه دوره تقسیم میشود: پارینه سنگی قدیم (24) از 5/2 میلیون تا 300 هزار سال پیش، پارینه سنگی میانی (25) از 250 هزار تا 30 هزار سال پیش و پارینه سنگی جدید (26) از 40 هزار تا 18 هزار سال پیش. البته باید توجه داشت که تمام این زمانها به نسبت فرهنگها و پهنه ای که از آن صحبت میکنیم میتوانند متغیر باشند.
شروع دورهی پارینه سنگی، با ساخت نخستین ابزارهای سنگی به دست انسان همراه است، ابزارهایی نسبتاً ساده که صرفاً با وارد کردن ضربهی یک سنگ بر سنگ دیگر و یا تیزکردن لبهی سنگها ساخته میشدند. انسانها در ابتدای این دوره صرفاً گردآورنده بودند و ساختار «اجتماعی» بسیار ساده ای داشتند. در این جوامع انسانها غذای خود را از راه گردآوردن ریشهی گیاهان و میوه چینی و یا از بقایای جانوران شکارشده توسط دیگر جانوران تأمین میکردند. انسانها سپس شکار را با جانوران کوچک شروع کردند و بعدها با ساخت ابزارهایی بهتر و قوی تر به شکارچیان قوی تر تبدیل شدند.
در هر یک از دورههای پارینه سنگی، مجموعه ای از قابلیتهای انسانی، عمدتاً در ابزارسازی، را «فرهنگ» آن دوره نام داده اند:
- دورهی پارینه سنگی قدیم
فرهنگ اولدوا. (27)
وجه تسمیهی این دوره یافتهها در اولدوای (28) در تانزانیا، شامل ساده ترین ابزارهای سنگی با قدمتی حدود 5/2 میلیون سال است. لویس لیکی (29)، انسان شناس بریتانیایی الاصل، کاشف اصلی این فرهنگ در دههی 1950 بود. فرهنگ اولدوایی عمدتاً با دورهی حیات انسان ماهر (30) انطباق داشته و در آفریقا یافت شده است.فرهنگ آشولی. (31)
شامل ساخت ابزارهای سنگی ساده ای است که در آفریقا، شرق آسیا و اروپا و همراه با بقایای انسان راست قامت (32) و انسان کرگر در محلی به نام سن آشول (33) در نزدیکی شهر آمیین (34) فرانسه یافت شده ابزارهای سنگی این دوره نیز بسیار ساده اند، اما تقارن و ظرافت بیش تری در آنها دیده میشود. تبرهای دو لبهی آشولی شهرت زیادی دارند. به طور کلی ظهور ابزارهای دولبه که گویای درک مفهوم تقارن است، از ویژگیهای بارز این فرهنگ به شمار میرود. دورهی فرهنگ آشولی در فاصلهی 8/1 میلیون تا حدود 300 هزار سال پیش تخمین زده شده است.فرهنگ کلکتونی. (35)
این عنوان که به آخرین دورهی ساخت ابزارهای سنگی در دورهی پارینه سنگی اطلاق میشود، به نام منطقهی کلاکتون دریایی (36) در اسکس (37) بریتانیا اشاره دارد که در اوایل قرن بیستم ابزارهایی در آن جا به دست آمد. این ابزارها که به دست انسانهای هایدلبرگ (38) ساخت شده اند، عموماً 400 هزار سال عمر دارند و علاوه بر تقارن و دولبگی در ساخت آنها ترکیبی از شاخ و چوب و سایر مواد به کار گرفته شده. البته باید توجه داشت که شاید این فرهنگ با سایر فرهنگهای ابزارسازی، به خصوص آشولی، هم زمان بوده باشد.پارینه سنگی
فرهنگ موستری. (39)
به دورهی ساخت ابزارهایی اطلاق میشود که نخستین بار در محل لوموستیه (40) در منطقهی دوردونی (41) فرانسه و سپس در خاورمیانه و شمال آفریقا کشف شدند. وجه تمایز مهم این ابزارها که عمدتاً به دست انسانهای نئاندرتال ساخته شده اند، استفاده از فن ساخت لوالوایی (42) است، بدین معنی که آنها برخلاف انسانهای پیشین که ابزار را با وارد کردن ضربه بر سنگی میساختند، با اتکا بر الگویی ذهنی، ابزار را از درون یک قطعه سنگ «درمی آوردند» و بنابراین کنترل بیش تری بر شکل و اندازههای آن داشتند.فرهنگ آتری. (43)
ابزارهای ساخت این دوره در شمال صحرای آفریقا به دست آمده اند و سازندگان آنها احتمالاً انسانهای اندیشمند (44) بوده اند. تقارن و دولبگی باز هم در این ابزارها دیده میشود.پارینه سنگی جدید
این دوره شامل فرهنگهای چاتل پرونی (45)، اورنیاسی (46) و ماگدلانی (47) و سولتری است. ابزارهای این دوره کمابیش اشکالی پیشرفته تر و ظریف تر از ابزارهای پیشین و تقریباً همه به دست انسانهای اندیشمند ساخته شده اند و پراکندگی بسیار زیادی دارند. این ابزارها بر اساس محل کشف و تفاوتهای اندکی که با یکدیگر دارند نام گذاری شده اند. زمان گذاری و استفاده از عناصر تزئینی در برخی از آنها نیز بر این نام گذاریها مؤثر بوده اند.دورهی فراپارینه سنگی (18 تا 12 هزار سال پیش)
این دوره، دوره ای است که با ریزابزارها مشخص میشود. از سویِ دیگر پایان این دوره با آخرین دوران یخبندان همزمان است. فراپارینه سنگی را میتوان دورهی آغاز مراحل اهلی سازی گیاهان و جانوران نام نهاد، گرچه اهلی سازی کامل در دوران نوسنگی رخ میدهد.دورهی میان سنگی (48) (12 تا 10 هزار سال پیش)
میان سنگی دورهی کوتاهی است که از اواخر دوران فرا پارینه سنگی در حدود 12 هزار سال پیش آغاز و تا ابتدای دوران نوسنگی ادامه مییابد، هرچند بر سر پذیرش آن اجماع وجود ندارد. برخی واژهی اِپیپالئوتیک (49)، یعنی پایان پارینه سنگی، را به جای آن پیشنهاد میکنند ولی وجه تمایز اصلی فراپارینه سنگی و میان سنگی در موقعیت جغرافیایی آنها نهفته است. دوران میان سنگی بیش تر در مناطقی به کار میرود که تحت تأثیر عصر یخبندان بوده و در آنها جانوران بزرگ جثه مانند ماموت زندگی و سپس متفرق شده اند.نوسنگی (50) (10 هزار سال پیش تاکنون)
این دوره با انقلاب فناورانهی بزرگ کشاورزی هم زمان است. انسانها توانستند برای نخستین بار از زمین بهره برداری کنند، به امنیت غذایی نسبی دست یابند و ساکن شوند. هرچند این سکونت ابتدا موقتی بود و بعدها دائمی شد، کل زندگی انسان را تغییر داد. افزون بر این انسانها از ساخت ابزارهای سنگی به ساخت ابزار از فلزات رسیدند و سفال ابداع شد. برای ادارهی حیات خویش قدرت بسیار بیش تری به دست آوردند.دورهی نوسنگی عمدتاً در خاورمیانه یعنی در جایی رونق داشته که امکان بهره برداری از خاک مناسب و آب وجود دارد. هم زمان با کشاورزی، اهلی کردن حیواناتی چون گوسفند و بز و بهره برداری از آنها نیز آغاز شد (سگ در دورهی پارینه سنگی جدید در حدود 19000 سال پیش اهلی شده بود). نوسنگی آغاز شکل گیری روستاهای موقت و دائمی بود که نطفهی شهرها و به وجود آمدن تمدن بودند. التبه باید توجه داشت که جوامع گوناگون انسانی از لحاظ ظهور کشاورزی و توانایی اهلی کردن حیوانات و نوع این حیوانات و فنون رایج در دورهی نوسنگی (نظیر سفالگری) بسیار با یکدیگر متفاوت بوده اند. سفال در اواخر نوسنگی و از حدود 8000 سال پیش ظاهر شد، اما از 9500 سال پیش هلال بارور (51) در منطقهی لبنان، فلسطین، سوریه، عراق و ترکیهی کنونی ظهور کرده بود. همین منطقه در کنار مصر بستر ظهور نخستین تمدن هاست. البته امروز برخلاف پیش از دههی 1980 کم تر از این نظریه به صورت مطلق استفاده میشود. شناسایی بقایایی از دورهی نوسنگی در آسیای میانه، چین و امریکای مرکزی سبب شد که نظریهی خاورمیانه محوری در زمینهی آغاز دورهی نوسنگی به تدریج کم رنگ شود.
اما پیش از آن که شرایط تولد این تمدنها و نظامهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و فناورانهی آنها را بررسی کنیم، باید بار دیگر به پیش از تاریخ بازگردیم و این بار تحولات آن را در دو حوزهی دیگر بررسی کنیم: نخست گونههای انسانی، منشأ، مشخصات فیزیکی، نوع زیست و تحول آنها و دوم، زبان، منشأ، روند تحول و چگونگی گسترش آن.
پینوشتها:
1. Rubidum.
2. Strontium.
3. phanerozoic.
4. proteozoic.
5. paleozoic.
6. meozoic.
7. Cenozoic.
8. paleogene.
9. neogene.
10. stone age.
11. melal age.
12. Paleolithic.
13. John Lubbouk.
14. paleogene.
15. paleocene.
16. eocene.
17. Oligocene.
18. neogene.
19. Miocene.
20. Toumai.
21. Pliocene.
22. polistocene.
23. Holocene.
24. lower Paleolithic.
25. middle Paleolithic.
26. upper Paleolithic.
27. olduwan.
28. Olduvai.
29. Louis Leaky.
30. Homo habilis.
31. acheulean.
32. Homo erectus.
33. st. Acheul.
34. Amiens.
35. clactionian.
36. claton-on-sea.
37. Essex.
38. Homo Heidelbergenesis.
39. moustrian.
40. Le Moustier.
41. Dordogne.
42. Levallois.
43. aterian.
44. homo sapiens.
45. châtelperronian.
46. auriniacian.
47. magdalian.
48. Mesolithic .
49. epipaleolithic.
50. Neolithic.
51. fertile crescent.
فکوهی، ناصر؛ (1391)، مبانی انسان شناسی، تهران: نشر نی، چاپ اول