نویسنده: تیم دیلینی
برگردان: بهرنگ صدیقی و وحید طلوعی
برگردان: بهرنگ صدیقی و وحید طلوعی
مانهایم سهم پراهمیت و ماندگاری در رشتهی جامعهشناسی دارد، تأثیر آثار جامعهشناختی او در بسیاری از عرصههای اجتماعی آشکار است. شهرت عمدهی وی به سبب پدید آوردن یکی از زیرشاخههای اصلی جامعهشناسی، یعنی جامعهشناسی شناخت است. با این که مانهایم خود آشکارا پذیرفت که جامعهشناسی شناخت او در مواردی متناقض و فاقد انسجام بود، با وجود این، این موضوع را بسیار روشن کرد. او کوشید نشان دهد که فرایند اجتماعی چطور در ارتباط متقابل با تفکر قرار دارد و با این که هیچ گاه نتوانست ترکیبی منسجم ارائه کند، اما به آن نزدیک شد. مانهایم نشان داد که چطور ایدئولوژیها از منابع مختلف ناشی میشوند. او معتقد بود همگی آنها محصول رفتارها و کردارهای گذشته و حالاند. در جوامع معاصر، مثالهای بسیاری وجود دارد که حاکی از وجود تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی - اقتصادی است. ثروتمندان سبک زندگی مرفه و منحصری دارند که مشتمل است بر بهرهگیری از انواع وسایل آسایش که اعضای طبقهی پایین جامعه از آنها بی بهرهاند: برگزاری ضیافتهای شام با شرابهای گران قیمت، رفتن به سفرهای تعطیلاتی پرهزینه، استفاده از اتومبیلهای جدید و دسترسی به جدیدترین ابداعات تکنولوژیک و غیره. افرادی که در چنین محیطی بزرگ میشوند، آن سبک زندگی را هنجار میپندارند. کودکان طبقات پایین میآموزند که شیوههای «سادهتر» فراغت را ارزش تلقی کنند؛ مثلاً برای خنک شدن در تابستان گرم زیر یک شیر آتش نشانی آب تنی میکنند، برای پیک نیک به کنار یک دریاچه میروند، توپ بازی میکنند و غیره. توقعات افراد و واقعیت زندگیشان بستگی مستقیم به محیط اجتماعی- اقتصادی آنان دارد.
ایدههای مانهایم دربارهی ایدئولوژی و اتوپیا به راستی اشکال معاصر مطالعهی ثبات اجتماعی و تغییرات اجتماعیاند. ایدئولوژیها بازتاب دهندهی احساسات، ایستارها و عقاید غالب در جامعهاند که عموم افراد با آنها موافقاند. امروزه در جامعهی امریکا احساسات شدید ناسیونالیستی، حمایت همه جانبه از معتقدات دموکراسی، ولع بسیار برای کامیابیهای مادی، نیاز به حمایت روان شناختی، و معنابخشی به زندگی وجود دارد. این ایدئالها گویای بخشی از ایدئولوژیهای مردم امریکاست. حکومت امریکا نیز در حمایت از ایدئولوژی خود، بخش عظیمی از بودجهی فدرال را در حوزهی دفاع ملی سرمایه گذاری کرده است. قدرت و نفوذ ایدئولوژی امریکایی کمابیش در همهی نقاط جهان گسترده میشود؛ حضور نظامی امریکا درست در کنار آنها به چشم میخورد. در کنار ایدئولوژی غالبی که در ایالات متحده یافت میشود، ایدئولوژیهای متعارضی هم وجود دارند. هر عامل خارجی که ایدئولوژی امریکایی را تهدید کند با ائتلافی از ارتش قدرتمند و نظام قدرتمند سیاسی و اقتصادی مسلط بر امریکا مواجه میشود.
ایدههای اتوپیایی نوعی از ایدئولوژیاند که از واقعیات بی واسطه فراتر میروند. دید اتوپیایی مشتمل است بر مفاهیمی چون اسطورهها، خیال پردازیها و رؤیای یک واقعیت را دیدن که مطلوبتر از واقعیت موجود در وضعیت فعلی تصور میشوند. برای نمونه، دیدگاه مارکس در خصوص کمونیسم غالباً اتوپیایی دانسته میشود، چرا که ایدهی جامعهای که در آن اعضایش کمابیش یکسان تلقی و منابع کمیاب آن به طور مساوی بین همگان تقسیم میشود، در بهترین صورت ساده انگارانه در نظر گرفته شده است. ایدههای اتوپیایی یا «چه میشود اگرها» ی رفتار بازسازندهی اجتماعی، اساساً مشغلهی ذهنی افرادی است که از وضع موجود ناراضیاند. «چه میشود اگر» در بخت آزمایی برنده شوم؟ بسیاری از مردم با دوستان و اقوام خود «چه میشود اگر در بخت آزمایی برنده شوم» بازی کردهاند. به نظر میرسد این کار به افرادی که از «استقلال مالی» برخوردار نیستند قوت قلب دوبارهای میدهد؟ تا رؤیای دنیایی را در سر بپرورانند که در صورت داشتن استقلال مالی حاصل از برنده شدن در بخت آزمایی، به وجود میآید. نتایجی که از پژوهشهای اجتماعی در این خصوص به دست آمده است نشان میدهد که افراد طبقات پایین اقتصادی پول هنگفتی صرف شرکت در بخت آزماییها میکنند. در مقابل، ثروتمندان که میدانند احتمال برنده شدنشان بسیار اندک است، پول چندانی برای آنها صرف نمیکنند. بنابراین، ثروتمندان به علت امنیت مالی نسبیشان انگیزهی کمتری برای پول خرج کردن در بخت آزمایی دارند.
آثار مانهایم از جمله تشخیص درد زمانه، بازسازی اجتماعی مبتنی بر برنامهریزی و عقل گرایی و عقل گریزی، با این که کمتر از آثار اولیهی او مورد توجه قرار گرفتند، مناسب جامعهی امروز و آینده به نظر میرسند. او که تجربهی زندگی در هر دو جنگ جهانی را داشت و شخصاً و از نزدیک شاهد ویرانیهای چنان جنگهای ننگینی بود، مشخصاً متأثر از «جو زمانهاش» متوجه واقعیتهای اجتماعی شد. ایدههای اتوپیایی به تدریج با واقعیت موجود درهم آمیختند. او با این که رؤیای جامعهای بهتر را در ذهن میپروراند، ایدئالهای اتوپیاییاش را بر بازسازی واقع گرایانهی مبتنی بر واقعیت استوار کرد. بازسازی عقلانی جوامع بر مبنای فراخوانی عام به دموکراسی تصور مانهایم از جامعهی جهانی بین المللی بود. امروزه کشورهای غربی بر همین اساس حرکت میکنند. کشورهای اروپایی به تدریج به یکدیگر پیوسته و اتحادیهی اروپا را تشکیل داده اند. یورو نماد این پیوند در بین کشورهای گوناگونی است که هر یک بخشی از این کلاند. رواج یافتن این پول مشترک و سهولت نسبی رفت و آمد بین این کشورها، ثمرات اولیهی چنین اتحاد اجتماعی - سیاسی مبتنی بر برنامهریزی است. منطق این اتحاد را میتوان به ویژه در چارچوب اثرات اقتصادی آن در بازارهای جهانی، به خوبی درک کرد.
بازسازی مبتنی بر برنامهریزی دهههاست که در حوزهی نوسازی شهری در ایالات متحده مطرح است. متأسفانه، صرف برنامهریزی برای بازسازی جامعه، رسیدن به نتیجهی موفقیت آمیز آن را تضمین نمیکند. بسیاری از برنامهریزیها که اهداف بسیار خوبی را هم دنبال میکردند، شکست سختی خوردند و امروزه آثار آنها را میتوان به وفور در شهرها شاهد بود. نزاعهای سیاسی درونی اغلب موجب غالب شدن «بلایا» ی تفکر نابخردانه میشود. برای نمونه، در اوخر دههی 1990 قرار شد که برای کاهش ترافیک پلی جدید در منطقهی بوفالو - نیاگارا، که پیس بریج نیز در آن قرار دارد و امریکا را به کانادا متصل میکند، ساخته شود. اما در خصوص نوع پلی که باید ساخته شود مشاجراتی بین دولتمردان درگرفت. برخی معتقد بودند این پل باید «دودهانه» باشد و برخی دیگر اصرار داشتند که پلی «سمبلیک» با ظاهری توریست پسند در آن جا ساخته شود. به هر رو، این مشاجرات ادامه یافت و تصمیمگیری در این خصوص را چهار سال به تعویق انداخت.
واقعیت این است که همهی حکومتها، اعم از دموکراتیک یا اقتدار طلب، به بازسازی اجتماعی مبتنی بر برنامهریزی میپردازند که در واقع از کارکردهای اولیهی حکومت به شمار میرود. مانهایم در پی آن بود که نشان دهد نظریهی او در این خصوص میتواند ثمراتی برای جامعه به دنبال داشته باشد. در کل، همین تلاش وی برای نشان دادن قابلیت کاربرد نظریه در واقعیت اجتماعی روزمره قابل تمجید است.
اهمیت آموزش و پرورش، با آغاز هزارهی سوم، شاید از هر زمان دیگری در طول تاریخ نمایانتر است (اگر چه میتوان گفت که نیاز به افراد باسواد در دوران صنعتی شدن، منوط به آموزش و پرورش بود و از همین رو، این دوران مهمترین دوران در تاریخ آموزش و پرورش بود.) امروزه آموزش و پرورش غالباً حلال همهی مسائل جامعه تلقی میشود. اگر اعتیاد به مواد مخدر از جمله مسائل جامعه باشد، باید مردم در خصوص آثار سوء مصرف این مواد آموزش ببینند. چنان چه جامعه با مسئلهی تنازعات نژادی مواجه باشد، مردم را باید در خصوص اهمیت کثرت گرایی فرهنگی یا همگون سازی فرهنگی آموزش داد. معلمان به دانش آموزان خود، در بیشتر رشتههای تحصیلی، توصیه میکنند که برای آن که بتوانند مشغول به کار شوند، به ادامهی تحصیل بپردازند. امورزه تعداد زنان فارغ التحصیل از کالجها بیش از مردان است؛ این خود در شکسته شدن «سقفهای شیشهای»، از اهمیت بسیاری برخوردار است. خلاصه این که، کمتر کسی است که در اهمیت آموزش و پرورش با کیفیت مناسب شک کند.
با وصف این، همچنان پرسشهایی قابل طرح اند: آیا دانش آموزان از آموزش و پرورشی با کیفیت مناسب برخوردارند؟ آیا در نظام آموزش و پرورش مشکلاتی وجود دارد؟ نحوهی آموزش و نحوهی یادگیری چگونه باید باشد؟ مانهایم در مقدمهای بر جامعهشناسی آموزش و پرورش به چنین موضوعاتی پرداخته است. کسی هرگز برای هیلاری کلینتن (بانوی اول امریکا در آن دوران) و رویکرد او، در خصوص بار آوردن کودکان در مقالهی «به کمک آدمهای یک دهکده نیاز است»، اعتبار چندانی قائل نشد. ارجاع او متأثر از مانهایم و رویکرد او به مقالهی آموزش و پرورش بود - مبنی بر این که «به کمک یک جامعه نیاز است» چرا که کودکان در شهر، شهرستان و دهکده بار میآیند. دانش آموزان در واقع جزئی از اجتماع بزرگ ترند و از این رو، به کمک همهی اعضای یک جامعه در بار آوردن و آموزش و پرورش صحیح آنان نیاز است. از نظر مانهایم، مدارس در برابر اجتماعی که در آن هستند، مسئولیتهایی بر عهده دارند؛ از جمله این که «مدارس باید بقا و مناسبت خود را از زندگی جامعهای که در آن قرار دارد، کسب کنند و آموزشهایی مختص کودکان که برای آنها متناسب و ضروری است، ارائه دهند؛ آموزشهایی که آنان را قادر به رویارویی با برخی جریانات میکند که در جامعهی پیرامونشان وجود دارد» (Mannheim, 1962: 25). به عبارت دیگر، مدارس باید در ارتباط نزدیک با منطقهی جغرافیایی که در آن قرار دارند، باشند و نقش رهبری اجتماع را به عهده گیرند. من دانشجویانم را درگیر شیوهی «آموزش خدماتی» کردهام. در این شیوهی آموزشی، دانشجویان باید داوطلبانه در طرحهای اجتماعی گوناگون به فعالیت بپردازند نظیر: درس دادن به کودکان محلات فقیرنشین، فعالیت در برنامههای بازپروری اوباش، پاک سازی محیط و کار در آسایشگاه معلولین. نهاد به نوبهی خود میتواند از طریق سرمایه گذاری در خدمات اجتماعی (نظیر برنامههای نگهداری از کودکان)، مرمت فضاهای شهری (نظیر پیاده روها)، برنامههای نوسازی، و مواردی دیگر دین خود را به جامعه ادا کند.
مانهایم دربارهی این واقعیت بحث میکند که مدارس دارای فضاها و ساختمانها، با نوعی قطعیت و ثبات هستند و در واقع، خودشان میتوانند بناهای تاریخی شوند. او میدانست که در مدارسی در استرالیا، نیوزیلند، کانادا و جاهایی دیگر، «مدارس رادیویی» وجود دارد و کودکان از فواصل مکانی بسیار دور، در خانههای خود از طریق رادیو آموزشهایی یکسان میبینند. او «احتمال به وجود آمدن "مدارس تلویزیونی" را نیز پیش بینی کرده بود که در واقع، ما رابه تجدید نظر در خصوص چیستی مدرسه وامی دارند» (Mannheim, 1962: 134). به این ترتیب، مانهایم در واقع پیدایش «آموزش از راه دور» و «تلویزیون آموزشی» را پیش گویی کرده بود؛ روشی که امروزه بسیاری از کالجها در ایالات متحده از آن بهره میگیرند. پرسشی که مطرح میشود این است که این شیوهی آموزشی از راه دور را، با توجه به وجود مدارس رادیویی در گذشته، باید مترقی دانست یا ارتجاعی؟ بحثهای داغی در خصوص آموزش از راه دور در جریان است؛ افرادی مدافع آناند و بسیاری دیگر که نگران از دست دادن شغلشان هستند (و از بین رفتن احساس تعلق افراد به اجتماع، احساسی که در مدارس سنتی ایجاد میشود)، با این امر مخالفت میورزند.
مانهایم به بحث در خصوص مسائل مربوط به برنامهی آموزشی مدارس نیز پرداخت. از نظر او، «برنامهی آموزشی مدارس نه باید مجموعهی بی شماری از مباحث درهم ریختهی قدیمی باشد، و نه باید حاصل توافق و سازش بین گروههای آموزشی که تنها هدفشان گسترش همچون کشورهای امپریالیستی بالکان که کشورهای همسایهی خود را استعمار میکردند، باشد» (Mannheim, 1962: 143). مدارس در تمام سطوح، برنامههای اصلی آموزشیشان را مدام تغییر میدهند و اگر مانهایم همچنان در میان ما بود مطمئناً از این که امروزه محیطهای آموزشی به مفتضحانهترین شکلی که تا به حال وجود داشته، ماهیتی سیاسی یافتهاند، متأسف میشد. نزاعهای درونی و اختلافها در دانشکدهها بدل به هنجار شده است و مراکز آموزشی خصوصی نیز از این امر مستثنا نیستند. دانش آموزان و دانشجویان نیز از تغییرات برنامههای آموزشی خسته شدهاند. آنها هر سال طبق «دفترچهی راهنمای تحصیلی» وارد دانشگاه میشوند و معمولاً ممکن است از قوانین و برنامهی آموزشی آن دفترچه تبعیت کنند یا بر اساس قوانین جدید حرکت کنند. تقریباً همهی دانشجویان در دوران چهارسالهی کالج، دست کم یک بار، با تغییر در برنامهی آموزشی مواجه میشوند.
بنابر آرای جامعهشناختی مانهایم در حوزهی آموزش و پرورش، آموزش گران باید به فعال گرایی فراخوانده شوند. او معتقد بود «در گذشته بانک داران در زمرهی نجبا به شمار میآمدند. معلمان در جامعهی دموکراتیک مبتنی بر برنامهریزی باید شرافتمندانهترین نقشها را ایفا کنند. آنان تنها در صورتی میتوانند این کار را انجام دهند که کار خود را تلاشی جدی برای دستیابی به فهم و مشارکت در زندگی جامعه بدانند» (Mannheim, 1962: 155). تقریباً تمام اساتید دانشگاه به اهمیت مشارکت در جامعه واقفاند. تصمیم گیری در مورد ارتقای آنان به مقام استادی دائمی، متضمن تدریس و دانش آنان است، اما خدمات اجتماعی آنان نیز در این امر بی تأثیر نیست.
کارل مانهایم سهم فراوانی در حوزههای متفاوت جامعهشناسی و تفکر اجتماعی داشت. آخرین نکتهی درخور توجهی که در خصوص وی میتوان به آن اشاره کرد، این واقعیت است که او از خودش نیز انتقاد میکرد و در مواردی تفکرات خود را نیز نقض میکرد. او معتقد بود، ما همگی محصول دوران و محیطمان هستیم. به قدرت رسیدن حزب نازی در سال 1933، آلمان را که محل زندگی او بود لرزاند. او برای حفظ جان خود، ناچار به فرار شد. بسیاری از عقاید او در خصوص جامعه و دیدگاههایش درخصوص بشر بر اثر آشوبهای ناشی از جنگ تغییر یافتند. نمیتوان منکر شد که افراد در پرتو شواهد جدید یا در صورت بروز تغییرات بنیادی در زندگی شخصی یا اجتماعیشان، به تجدیدنظر در عقاید و مسیر زندگی فعلیشان میپردازند. هر کس در طول زندگیاش، متوجه تناقضاتی در رفتار و ایدههایش میشود. چه بسا فردی زمانی نظر خوبی در مورد اتحادیههای کارگری نداشته باشد، چرا که آنها را فقط طرف سومی میداند که در گفت و گوی اصولی میان کارگران و کارفرمایان دخالت میکند. اما همین فرد چه بسا بعدها در زندگی، قربانی مدیریت میشود و به علت نبود نفوذ و قدرت یک اتحادیهی قوی در دفاع از حقوق او، شغلش را از دست بدهد. در این شرایط، همین فرد چه بسا آرزوی وجود اتحادیهای را داشته باشد که از وی دفاع کند.
ساختار نهادی جامعه تنها جنبه از جنبههای گوناگون زندگی انسان نیست که دستخوش بازسازی مبتنی بر برنامهریزی میشود. افراد چشم انداز شخصی خود را در مورد طرز نگرششان به زندگی، بر مبنای اطلاعات جدید بازسازی میکنند. آنان بینششان را در مورد رویدادهای گذشته بازسازی میکنند و عموماً قادر به بازسازی وضعیت موجودشان هستند.
منبع مقاله :
دیلینی، تیم؛ (1391)، نظریههای کلاسیک جامعه شناسی، ترجمهی بهرنگ صدیقی و وحید طلوعی، تهران: نشر نی، چاپ ششم.