جامعه مطلوب در قرآن

« اِنَّ هذِهِ ی اٌمَّتكُم اٌمهًٔ واحدهًٔ [۱]» جامعه مجموعه‌ای از افراد انسانی است كه جهت مشتركی آنها را به هم پیوند دهد . در قرآن مجید از آن به امت تعبیر شده استو این اشتراك می‌تواند در دین یا آئین، زمان و عصر واحد یا مكان معین باشد یا هر چیز دیگر. امت از نظر قرآن همان جامعه مطلوبی است كه مسلمانان به دنبال آن هستند . و در پی تحقق این جامعه است كه مدینهٔ فاضله برای انسانی كه قصد رشد در این جهان را دارد
شنبه، 27 مهر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جامعه مطلوب در قرآن
جامعه مطلوب در قرآن
جامعه مطلوب در قرآن

« اِنَّ هذِهِ ی اٌمَّتكُم اٌمهًٔ واحدهًٔ [۱]»
جامعه مجموعه‌ای از افراد انسانی است كه جهت مشتركی آنها را به هم پیوند دهد . در قرآن مجید از آن به امت تعبیر شده استو این اشتراك می‌تواند در دین یا آئین، زمان و عصر واحد یا مكان معین باشد یا هر چیز دیگر.
امت از نظر قرآن همان جامعه مطلوبی است كه مسلمانان به دنبال آن هستند . و در پی تحقق این جامعه است كه مدینهٔ فاضله برای انسانی كه قصد رشد در این جهان را دارد ظهور می‌یابد این جامعه كه صفت واحد برای آن ذكر شده در پناه یك پروردگار یگانه و هدف مشخص شكل می‌گیرد كه دارای برنامه‌ای دقیق و حساب شده است .
به وضوح می‌توان دریافت كه جامعهٔ مطلوب در قرآن جامعه‌ای است كه بر اساس احكام اسلام بنا نهاده شده است . كه خصوصیات و ویژگیهایی دارد و هدف نوشتن قسمتی از این ویژگیها در حد اشاره است .

●« رهبر و جامعه »

یكی از لوازم لاینفك جامعه وجود رهبر برای آن است قبول زندگی جمعی در حیات انسانها نمی‌تواند از مسألهٔ رهبری جدا باشد چرا كه برای مشخص كردن خط اصلی یك جمعیت همیشه نیز به رهبر و پیشوائی است . اصولاً پیمودن راه تكامل بدون استفاده از وجود رهبر ممكن نیست و سر ارسال پیامبران و انتخاب اوصیاء برای مردم همین است.
در علم عقائد و كلام نیز با استفاده از قاعده لطف و توجه به نقش رهبر در نظم جامعه و جلوگیری از انحرافات بعثت انبیاء و لزوم وجود امام در هر زمان اثبات شده است. اما به همان اندازه كه یكی رهبر الهی و عالم و صالح راه وصول انسان را به هدف نهائی آسان و سریع می‌كند تن دادن به رهبری ائمه كفر و ضلال او را به پرتگاه بدبختی و شقاوت می‌افكند.
بنابراین در یك جامعهٔ مطلوب هیچ چیز به اندازه ولایت و رهبری اهمیت ندارد چرا كه اجرای اصول دیگر در سایه آن میسر خواهد بود.
« انّی جاعِلُكَ للنّاسِ اماماً[۲]» البته خداوند برای هر عصر و زمانی رهبری برای نجات و هدایت انسانها قرار داده است چرا كه حكمت او ایجاب می‌كند فرمان سعادت بدون ضامن اجرا نباشد اما مهم این است كه مردم رهبرشان را بشناسند و در دام رهبران گمراه و فاسد گرفتار نشوند كه نجات از چنگالشان دشوار است .

● « ویژگیهای رهبر »

ولایت و رهبری در قرآن و اسلام مقام خلافت الهی است و رهبر به عنوان خلیفه الله باید بر اساس احكام الهی و بنابر مصالح جامعهٔ اسلامی عمل كند در اینجا به خصوصیات اصلی رهبر جامعهٔ اسلامی با توجه به قرآن و با اختصار اشاره می‌كنیم .
« قُل هذِهِ سَبیلی اَدعُوا الی اللهِ علی بَصیرهٍٔ اَنا و مَنِ اتَّبَعنی[۳] » رهبر جامعهٔ اسلامی باید در درجهٔ اول از بینشی وسیع و آگاهی كافی نسبت به اسلام برخوردار باشد.
رهبر باید امین بر جان و مال مردم بوده و مجری احكام الهی باشد . همچنین بتواند عدالت اسلامی را در بین افراد پیاده كند كه لازمهٔ این امر آن است كه او خود از آلودگی به گناه و ستم به دور بوده انسان وارسته و منزهی باشد . از خصوصیات دیگر او این است كه باید مدیریت و تدبر لازم برای اداره جامعه را داشته باشد دارای شجاعت بوده هیچ گونه ترس و واهمه‌ای از دشمن نداشته باشد .
او باید با صراحت برنامه‌ها و اهداف خود را اعلام كند تا هم خود و هم افراد جامعه از آن برنامه روشن پیروی كنند نه اینكه هاله‌ای از ابهام هدف وروش آنها را فرا گرفته باشد و هر كدام به سویی بروند .
از دیگر صفات رهبر جامعه اسلامی این است كه همیشه فردی شناخته شده به نیكیها باشد كه اگر غیر این باشد بهانه‌ای به دست منافقان می‌افتد كه دعوت شناخته شدهٔ اسلام را به خاطر ناشناخته بودن رهبر نادیده بگیرند و انكار كنند.
دیگر اینكه او هرگز در مسیر خود تسلیم هوسهای مردم نمی‌شود و بر تمایلات عمومی به طور مطلق صحه نمی‌گذارد او در ترویج مكتب حق اصرار می‌ورزد هر چند ناخوش‌آیند گروه كثیری باشد .

● « اصالت دادن به حق در جامعه نه به اكثریت »

فطرت و شهوت به عنوان دو عامل ذاتی و غیراكتسابی در تمام انسانها وجود دارد با توجه به اینكه حاكمیت فطرت تنها با انجام تكلیف و دستورات الهی امكان پذیر است اغلب مردم در این مورد توفیق پیدا نمی‌كنند قرآن مجید و سایر آموزشهای اسلامی سعی دارند این واقعیت را بازگو نمایند و از اینكه انسانها تطابق با اكثریت را به عنوان معیار زندگی عادی بپذیرند هشدار دهند.
در قرآن مجید آمده است « اكثرهم یجعلون: اكثرت در جهل هستند[۴]» ، « ما یتبع اكثرهم الاظنا: جز از گمان خود پیروی نمی‌كنند[۵]» ،‌« اكثرهم لایعقلون : اكثریت تعقل نمی‌كنند[۶] » ،‌‌«‌ اكثرهم كاذبون : اكثریت دروغگو می‌باشند[۷]» ،‌ « اكثرهم لایعلمون : اكثریت علم و آگاهی ندارند[۸]» ،‌ « اكثرهم لایؤمنون : اكثریت ایمان ندارند[۹]» و …….
این برداشت می‌تواند به عنوان نوعی واكسیناسیون تلقی شود كه پیشاپیش افراد جامعه نسبت به این واقعیت نامیمون هشدار داده شوند تا زمام فكر خود را بدون كنترل به دست اكثریت نسپارند بلكه به تعقل خویش اتكا نمایند و در صورتی كه در این منجلاب غوطه‌ورند خود را از آن خارج نمایند و در قرآن مجید هشدار داده شده است كه چنانچه انسان از اكثریت پیروی نماید آنها او را از راه خدا منحرف می‌سازند و ضمن آنكه در شرایط اختصاصی موجب اشاعهٔ‌فساد می‌شود،‌مانع بروز استقلال و خلاقیت نیز می‌گردد بنابراین فرد ضمن انجام وظیفه در محیط اجتماعی برای اصلاح جامعه اقدام كند نه اینكه به رأی اكثریت قانع باشد .

● « برنامه‌ریزی و ثبات در اجرای آن »

یكی از مواردی كه در تشكیل و تثبیت جامعهٔ مطلوب و اسلامی نقش اساسی دارد لزوم برنامه ریزی برای هر گونه انقلاب فرهنگی ، فكری، اجتماعی و تربیتی برای آن است . چرا كه اگر چنین برنامه‌ای تنظیم نگردد و در مواقع مختلف هر كدام به موقع خود پیاده نشود شكست فرهنگی جامعه قطعی است و نیز نباید انتظار داشت كه مخصوصاً در مرحلهٔ سازندگی یك جامعه از نظر فكری فرهنگی یا اقتصادی و سیاسی یك شبه همه چیز اصلاح گردد.
از نظر اجتماعی پیشرفت هر برنامهٔ مؤثری تنها در سایه ثبات امكان پذیر است و به همین دلیل تمام كوشش تخریب كنندگان جامعهٔ اسلامی برای از میان بردن ثبات به كار می‌رود .
« یُثَبِّتُ اللهُ الذّینَ امَنُوا بِالقَولِ الثّابِتِ[۱۰]»

● « الگوهای برتر برای جامعهٔ مطلوب »

قرآن مجید و سایر آموزشهای اسلامی الگوهای نمونه‌ای را به جوامع بشری ارائه نموده و از پیروان خود می‌خواهد كه آنها را سرمشق خود قرار داده و از آنها پیروی نمایند . پیروی از این افراد از آن جهت كه هم فرد و هم جامعه را به رشد می‌رساند به كرات مورد تأكید قرار گرفته است و در هر قسمت قرآن كه از این حكایت دیده می‌شود صریحاً ذكر گردیده است كه منظور از ذكر آنها تقویت نیروهای فكری و آمادگی بیشتر برای زندگی و تفكر در حال اقوام گذشته و عبرت گرفتن می‌باشد و جز خردمندان از این حكایات عبرت نخواهند گرفت .
این امر بدیهی است كه هر فرد و جامعه‌ای خود مسئول اعمال خویش می‌باشند و منظور از ذكر حكایات اقوام پیشین تأكید بر جنبه‌های مثبت و آموزنده و نشان دادن جنبه‌های انحرافی و علل آنطرف آنها می‌باشد.
در قرآن مجید روش كلی پیامبر اكرم (ص) همچنین سبك و روش زندگی حضرت ابراهیم (ع) به عنوان الگوی شایسته و سرمشق جامعهٔ اسلامی صریحاً مورد تاكید قرار گرفته است.
« قَدْ كانت لكُم اُسْوَهٌٔ حَسَنَهٌ فی ابراهیمَ و الَّذینَ مَعَهُ[۱۱]»
در قرآن مجید صریحاً تأكید شده است كه جوامع بشری موظفند دقیقاً روش پیامبر اسلام را دنبال نمایند و حق ندارند از آن تخطی كنند و به خیال خود از دستورات الهی جلو بیفتند بلكه باید همواره دنباله‌رو پیامبران باشند و آنها را سرمشق خویش قرار دهند.
اسلام را از آنطرف پیشین را در متابعت‌های نادرستی كه بدون دلیل از پدران خود می‌نمودند می‌داند و آنرا محكوم می‌نماید و جامعه بشر را از پیروی بدون استدلال از افرادی كه در مسیر توحید نیستند و عملاً تعقل نمی‌كنند و هدایت نیافته‌اند باز می‌دارد.
« یا ایُّهَا الذین امنوا لاتُقَدِّموا بَیْنَ یَدَیِ اللهِ و رسوله[۱۲]»
به وسیلهٔ امر به همانند سازی با الگوهای نمونه و آموزشهای بسیار گسترده اخلاقی این مكتب از هر یك از پیروان خود متوقع است كه برترین افراد جامعه باشند . وقتی هر یك از افراد جامعه سعی نمایند كه بهترین فرد باشند در نتیجه جامعه به صورت یك میدان مسابقهٔ همگانی در راه بهترین شدن در می‌آید .
این آموزش حقاً به عنوان یك محرك قوی می‌تواند در رشد و تكامل افراد وارد عمل شده و جامعه را به حد اعلی برساند.

● « تكامل انسان در جامعهٔ اسلامی »

برخی از موجودات جهان به سوی تكامل می‌روند و در مورد انسان نوع تكاملش در دل اجتماع صورت می‌گیرد به همین دلیل ذاتاً اجتماعی آفریده شده است از طرفی اجتماع در صورتی می‌تواند پرورش و تكامل انسان را تضمین كند كه دارای احكام و قوانین منطقی باشد و افراد مجتمع در پرتو احترام به آن قوانین امور خود را سامان دهند و از تصاده‌ها پیشگیری كنند حدود و مسئولیتها را مشخص نمایند و به تعبیر دیگر اگر جامعهٔ انسانی صالح گردد افراد می‌تواند به هدف نهایی خویش در آن برسند و اگر فاسد شود افراد از این تكامل باز می‌مانند.
این احكام و قوانین اعم از قوانین اجتماعی و یا عبادی در صورتی مؤثر خواهد بود كه از طریق نبوت و وحی آسمانی گرفته شود. بنابراین تا جامعهٔ انسانی برپاست و زندگی او در این جهان ادامه دارد تكالیف الهی هم ادامه خواهد داشت و برچیده شدن بساط تكلیف از انسان مفهومش فراموش كردن احكام و قوانین و نتیجه‌اش فساد مجتمع انسانی است .
اگر انسان دست از انجام تكالیف خود بردارد فوراً جامعه رو به فساد خواهد گذاشت و در چنان جامعه‌ای چگونه یك فرد كامل می‌توانند زندگی كند.
جامعهٔ بزرگی كه انسان در آن زندگی می‌كند از یك نظر همچون خانهٔ اوست و حریم آن همچون حریم خانهٔ‌ او محسوب می‌شود پاكی جامعه به پاكی او كمك می‌كند و آلودگی آن به آلودگیش . لذا فرد برای رسیدن به سعادت به جامعه‌ای نیاز دارد كه از هر جهت او را در این هدف به موفقیت برساند.

● « خصوصیات افراد در جامعهٔ مطلوب »

بر اساس ضوابط قطعی فرهنگ اسلامی رفتار انسان برای خود و دیگران نباید مضر باشد و حتی فكری را كه سلامت خود و جامعه را مختل نماید نباید به خود راه دهد. به این ترتیب از تمام گناهانی كه به صورت تجاوز به حقوق خود و حقوق دیگران در آموزشهای اسلامی تحت عنوان ظلم به نقش و حق الناس مطرح شده‌اند باید خودداری شود.
لزوم خودداری از ظلم به نفس و تجاوز به حقوق اجتماعی صرفاً جنبه پیشنهاد ندارد بلكه در صورت عدم مراعات این دستورالعمل مجازاتهای قانونی به صورت انجام حدود و قصاص در مورد فرد پیاده می‌شود و علاوه بر آن مجازاتهای اخروی نیز در انتظار فرد می‌باشد .
اصولاً انسان باید در رابطه با دیگران خود را معیار قرار دهد و هر كار كم مورد علاقه‌اش است درمورد دیگری آن را انجام دهد به تعبیر دیگر، هر چه برای خود می‌پسندد برای دیگران هم بپسندد. اگر چنین برخوردی در فرد مشاهده شود قضاوتهای او مورد پذیرش دیگران قرار می‌گیرد وجود این جنبه وجدان مشترك را در كلیه افراد جامعه به وجود می‌آورد و در حسن روابط فردی وایجاد تفاهم و امنیت در جامعه نهایت اهمیت را دارد .

● « امنیت و آرامش جامعه »

یكی دیگر از ویژگیهای جامعهٔ مطلوب وجود امنیت برای آن است در داستان حضرت یوسف می‌خوانیم حضرت یوسف به پدر و برادرانش گفت : « به سرزمین مصر درآیید كه ان شاء الله بعد از این ایمن خواهید بود[۱۳]» .
امنیت ریشهٔ همه نعمتهاست و حقاً چنین است زیرا هر گاه امنیت از میان برود سایر مسائل رفاهی و مواهب مادی و معنوی نیز به خطر خواهد افتاد. در یك محیط نا امن نه اطاعت خداوند مقدور است نه زندگی توأم با سربلندی و آسودگی خاطر و نه تلاش و كوشش و جهاد برای پیشبرد اهداف اجتماعی.
باید توجه داشت كه برای داشتن جامعه‌ای خالی از كشمكش و دغدغه ابتدا باید آرامش افراد آن تأمین شود یك دستور كلی وسازنده كه واقعاً با به كار بستن آن افراد به آرامش می‌رسند یاد خداوند است . « الا بذكر الله تطمئن القلوب » كه این ذكر هم نوع قولی و هم نوع قلبی را شامل می‌شود.
مسلماً با داشتن افرادی مطمئن و آرام كه در كارها به خداوند تكیه و اعتماد می‌كنند جامعه هر روز بیش از پیش استوارتر می‌گردد.

● « تعیین سرنوشت جامعه »

« انَّ اللهَ لایغیِّرُ ما بِقَومٍ حَتَّی یغیِّروا مابِاَنْفُسِهِمْ [۱۴]»
یكی از پایه‌های اساسی جهان بینی و جامعه شناسی در اسلام است و اعلام می‌دارد مقدرات شما قبل از هر چیز و هر كس دست خود شماست و هر گونه تغییر و دگرگونی در خوشبختی و بدبختی اقوام در درجه اول به خود آنها بازگشت می‌كند.
آنچه اساس و پایه است این است كه ملتی خود بخواهد سربلند، سرافراز و پیروز باشد یا به عكس خودش تن به ذلت و زبونی در دهد . حتی لطف خداوند یا مجازات او بی مقدمه دامان هیچ ملتی را نخواهد گرفت بلكه این اراده و خواست ملتها و تغییرات درونی آنهاست كه آنان را مستحق لطف یا مستوجب عذاب خداوند می‌سازد .
این اصل قرآنی كه یكی از مهمترین برنامه‌های اجتماعی اسلام را بیان می‌كند به ما می‌گوید هر گونه تغییرات برونی متكی به تغییرات درونی ملتها و اقوام است و هر گونه پیروزی وشكستی كه به گروهی رسید از همین جا سرچشمه می‌گیرد بنابراین آنها كه همیشه برای تبرئهٔ خویش به دنبال عوامل برونی می‌گردند و قدرتهای سلطه‌گر را همواره عامل بدبختی خود می‌شمارند سخت در اشتباهند چرا كه اگر این قدرت‌های جهنمی پایگاهی در درون یك جامعه نداشته باشند كاری از آنان ساخته نیست.
مهم آن است كه پایگاههای سلطه‌گران و استعماركنندگان و جباران در درون جامعه در هم كوبیده شود تا آنها هیچ گونه راه نفوذی نداشته باشند . آنها به منزلهٔ شیطانند و شیطان تنها بر كسانی چیره می‌شود كه پایگاهی در درون وجود خود برای شیطان ساخته‌اند این اصل قرآنی می‌گوید برای پایان دادن به بدبختیها و ناكامیها باید دست به انقلابی از درون زد یك انقلاب فكری و فرهنگی یك انقلاب ایمانی و اخلاقی و به هنگام گرفتاری در چنگال بدبختیها باید فوراً به جستجوی نقاط ضعف خویش پرداخت و آنها را با آب توبه و بازگشت به سوی حق ا دامان روح و جان جامعه شست . تولیدی تازه پیدا كرد و نور و حركتی جدید تا در پرتو آن ناكامیها و شكستها را به پیروزی مبدل ساخت .

● « حركتهای ضد انقلابی »

معمولاً در برابر هر انقلابی كه در جامعه روی می‌دهد حركتهای ضدانقلابی كه سعی می‌كنند دستاوردهای جامعه را درهم پیچیده و آن را به فروپاشی نزدیك كنند وجود دارد دلیل آن هم چندان پیچیده نیست زیرا با تحقق یك انقلاب در جامعه تمام عناصر فاسد گذشته یك مرتبه نابود نمی‌شوند معمولاً تفاله‌هایی از آن باقی می‌ماند كه برای حفظ موجودیت خویش به تلاش برمی‌خیزند و با تفاوت شرائط و كمیت و كیفیت آنها دست به اعمال ضد انقلابی آشكار یا پنهان می‌زنند.
هر انقلابی در آغاز شكننده است باید كاملاً به هوش بوده كمترین حركتهای ارتجاعی را زیر نظر داشت و توطئه‌های دشمن را در نطفه خفه كرد . نمونهٔ عینی و بارز آن در داستان حضرت موسی و سامری مشاهده می‌شود[۱۵].
ضمناً باید توجه داشت كه بسیاری از جوامع به دلالیل مختلفی در آغاز تشكیل، متكی به فرد یا افراد مخصوصی است كه اگر پای آنها از میان برود خطر شكست و انحطاط، آن جامعه را تهدید می‌كند به همین دلیل باید كوشش كرد كه هر چه زودتر معیارهای انقلابی در عمق جامعه پیدا شود و افراد جامعه چنان ساخته شوند كه به هیچ وجه طوفانهای خارجی آنها را تكان ندهد و همچون كوه در مقابل هر حركت ارتجاعی بایستند .
به تعبیر دیگر یكی از وظایف رهبران راستین این است كه معیارها را از خویش به جامعه منتقل نموده و بدون شك این امر مهم نیاز به گذشت زمان نیز دارد ولی باید كوشید كه این زمان هر چه ممكن است كوتاهتر گردد.

● « اقتصاد و مدیریت دو ركن اساسی »

در داستان حضرت یوسف می‌بینیم كه ایشان از تمام پست‌ها انگشت روی خزانه داری گذاشت زیرا می‌دانست هر گاه به آن سر و سامان دهد قسمت عمدهٔ‌ نابسامانیهای جامعه پایان خواهد یافت و از طریق عدالت می‌تواند سازمانهای دیگر را كنترل كند.
اگر چه مسلمین تاكنون اهمیتی را كه اسلام به این بخش از زندگی فردی و اجتماعی داده است نادیده گرفته‌اند و به همین دلیل از دشمنان خود در این قسمت عقب افتاده‌اند اما بیداری و آگاهی روزافزونی كه در قشرهای مختلف جامعهٔ اسلامی دیده می‌شود این امید را به وجود می‌آورد كه در آینده كار و فعالیتهای اقتصادی را به عنوان یك عبادت بزرگ اسلامی تعقیب كنند و با نظام صحیح و حساب شده عقب ماندگی خود را از دشمنان بی‌رحم كه درصدد نابودی جامعهٔ اسلامی هستند از این نظر جبران نمایند.

● « آزادی از نفوذ استعمار »

در سوره ابراهیم آیات ۵ تا ۷ قرآن مجید پس از ذكر ایام الله تنها روزی كه روی آن انگشت گذاشته شده روز نجات قوم بنی اسرائیل از چنال فرعونیان است ذكر روز نجات در آیات مورد بحث دلیل بر اهمیت فوق العاده آزادی و استقلال در سرنوشت ملتهاست .
آری هیچ ملت و گروهی تا از وابستگی نرهد و از چنگال اسارت و استثمار آزاد نشود نبوغ و استعداد خود را هرگز ظاهر نخواهد ساخت و در راه الله كه مبارزه با هر گونه شرك و ظلم و بیدادگری است گام نخواهد گذاشت به همین دلیل رهبران الهی نخستین كارشان این بود كه ملتهای اسیر را از اسارت فكری و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی آزاد ساخته سپس روی آنها كار كنند و برنامه‌های توحیدی و انسانی را پیاده كنند.

● « جلوگیری از تفرقه »

« وتَقَطَّعُوا اَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ[۱۶]» سعی دارد انسانها را از پراكندگی و اختلاف برحذر دارد « بازبین خود تفرقه و اختلاف انداختند و ملت واحد را پریشان و متفرق ساختند » .
این آیه یك حقیقت مهم روانی و اجتماعی را بازگو می‌كند و آن تعصب جاهلانه احزاب و گروه‌هاست كه هر یك راه و آیینی را برای خود برگزیده و دریچه‌های مغز خود را به روی هر سخن دیگری بسته‌اند و اجازه نمی‌دهند نسیمی به روحشان وزیده و حقیقتی را بر آنها روشن سازد كه این حالت از خودخواهی و حب ذات افراطی و خودبینی و خودپرستی سرچشمه می‌گیرد و بزرگترین دشمن تبیین حقایق و رسیدن به اتحاد و وحدت جامعه است.
« و لاتَكوُنُوا كَالذّینَ تَفَّرقوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَقرِ ماجاءَتْهُمُ البَیِنّات[۱۷]»

● « وحدت در جامعه »

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جمیعاً و لاتفَّرقُوا[۱۸]»
خداوند در این آیه تمام افراد جامعهٔ اسلامی را به یك مسألهٔ مهم برای دوام و ثبات جامعهٔ آنها توجه داده است و به وحدت دعوت می‌كند و آثار خطرناك تفرقه و بی‌تفاوتی نسبت به رفتاریهای درست و نادرست دیگران را تذكر داده است.
خداوند می‌خواهد افراد جامعهٔ اسلامی را به اصلاح روابط اجتماعی امر كند اما پیش از بیان وظائف اجتماعی ابتدا همه را دعوت به تقوی می‌كند . از این مطلب می‌توان فهمید كه ریشهٔ اصلی تفرقه و اختلاف در جامعه و علت اصلی بی‌تفاوتی مردم نسبت به امور جامعه بی‌تقوایی افراد است. این بی‌تقوایی مردم را به سمت مال‌دوستی و شهوت پرستی می‌كشاند و سبب می‌شود آنها حق را انكار كنند و برای رسیدن به مال و منصب مردم را فریب دهند و به دنبال خود راه بیندازند و در نتیجه در جامعهٔ اسلامی ایجاد اختلاف نمایند و مصلحت خود را برمصلحت جمع و جامعه مقدم بدارند.
همچنین وسیلهٔ دیگری كه می‌تواند مردم را در یك جامعه باهم متحد سازد و وحدت جامعه را تأمین كند چنگ زدن به ریسمان الهی است گویی افراد جامعه همانند مردمی هستند كه در یك دریای طوفانی بر عرشهٔ یكی كشتی ایستاده‌اند و تكانهای امواج آنها را هر لحظه به سویی پرتاب می‌كند اما آنها می‌توانند به سوی طناب محكمی كه از دكل كشتی به پایین آویخته شده دست دراز كنند و با گرفتن آن خود را از پراكندگی و خطر، نجات دهند.
این ریسمان الهی كه می‌تواند مردم را با هم متحد سازد اسلام است كه در اطاعت از شخص رسول اكرم (ص) و تبعیت از قرآن او و جانشینان به حق او كه همان عترت و خاندان گرامی او هستند می‌باشد.

● « جلوگیری از اختلاف طبقاتی »

قرآن در بسیاری از آیات قرآن با تقسیم جامعه به دو گروه اشراف و فقرا مبارزه می‌كند . اصولاً جامعه‌ای كه گروهی از آن مرفه‌ترین زندگی را داشته باشند و در ناز و نعمت غوطه‌ور و در اسراف و تنبیر غرق باشند و به موازات آن آلوده انواع مفاسد گردند در حالی كه گروه دیگری كه اكثریت را تشكیل می‌دهند از ابتدائی‌ترین و ساده‌ترین زندگی محروم باشند . چنین جامعه‌ای نه جامعه‌ای است كه اسلام آن را بپسندد و نه رنگ جامعه انسانی دارد چنین مجتمعی هرگز روی آرامش نخواهد دید ظلم و ستم،‌خفقان و سلب آزادی استعمار و استكبار حتماً بر آن سایه خواهد انداخت . جنگهای خونین غالباً از جامعه‌هایی كه دارای چنین بافتی هستند برخاسته و ناآرامیها در چنین جوامعی هرگز پایان نمی‌گیرد و اگر می‌بینیم همه پیامبران بزرگ مخصوصاً پیامبر اسلام با چنین نظامی شدیداً مبارزه پی‌گیر و مستمر داشته‌اند به همین دلیل است و در تاریخ اسلام خوانده‌ایم كه چگونه پیامبر(ص) با كفار زدن گروه اول و میدان دادن به گروه دوم جامعه‌ای ساخت به معنی واقعی كلمهٔ توحید. جامعه‌ای كه استعدادهای نهفته در آن شكوفا گشته و ملاك ارزش و شخصیت ، نبوغها و ارزشهای انسانی و تقوا و دانش و ایمان و جهاد عمل صالح باشد .
امروز هم تا كوشش برای ساختن چنین جامعه‌ای نشود و با الگو گرفتن از برنامهٔ پیامبر اكرم (ص) فكر طبقاتی را از طریق تعلیم و تربیت و تنظیم قوانین صحیح و اجرای دقیق آنها از مغزها بیرون نكنیم ـ هر چند استكبار جهانی نپسندد وبا آن به مخالفت برخیزدـ جامعهٔ سالم و انسانی هرگز نخواهیم داشت.

● « دین و سیاست در جامعهٔ اسلامی »

در جامعهٔ مطلوب دین از سیاست جدا نیست دین مجموعه‌ای از قوانین حیات وبرنامهٔ فراگیری است كه تمام زندگی انسانها مخصوصاً مسائل اجتماعی را در بر می‌گیرد[۱۹] . دین برای گسستن زنجیرهای اسارت انسان و تأمین آزادی بشر است[۲۰]. دین برای نجات مستضعفان از چنگال ظالمان و ستمگران و پایان دادن به دوران سلطهٔ آنهاست .
بدیهی است این هدفهای بزرگ بدون تشكیل جامعه امكان پذیر نیست و این است كه گفته می‌شود دین وسیاست دو عنصر تفكیك ناپذیر است اگر دین از سیاست جدا شود بازوی اجرائی خود را بكلی از دست می‌دهد و اگر سیاست از دین جدا گردد مبدل به یك عنصر مخرب در مسیر سعادت جامعه می‌شود .اگر پیامب راسلام(ص) موفق شد این آیین آسمانی را با سرعت در جهان گسترش دهد دلیل آن این بود كه در اولین فرصت دست به تأسیس حكومت زد و از طریق حكومت اسلامی هدفهای الهی را تعقیب نمود.

● « گسترش علم در جامعه »

در آیات ۳۶ تا ۴۰ سوره اسراء به یكی ازمهمترین اصول زندگی اجتماعی اشاره شده است كه نادیده گرفتن آن نتیجه‌ای جز هرج و مرج اجتماعی و از بین رفتن روابط انسانی و پیوندهای عاطفی نخواهد داشت و اگر به راستی این برنامه قرآنی در كل جامعهٔ انسانی و همه جوامع بشری به طور دقیق اجرا شود بسیاری را نابسامانیها كه از شایعه سازی و جوسازی و قضاوتهای عجولانه و گمانهای بی‌اساس سرچشمه می‌گیرد برچیده خواهد شد.
از عبارت « و لاتَقْفُ مالَیْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ[۲۱]» استفاده می‌شود كه اسلام چگونه چشم و گوش افراد را مسئول می‌شمارد تا بدون تحقیق و علم و یقین نه با چیزی معتقد شود نه عمل كند نه داوری نماید . پیروی از گمان و حدس و تخمین و شایعات و هر آنچه غیر از علم و یقین است خطرات بزرگی برای جامعه ایجاد می‌كند كه هر كدام به تنهایی ضایعات بزرگی دارد.
سؤالی كه مطرح می‌شود این است كه چگونه می‌توان جامعه را از این عادت زشت و نكبت بار و عواقب دردناك آن رهایی بخشید پاسخ این سؤال نیاز به بحث طولانی دارد ولی به عنوان یك دستورالعمل فشرده باید به نكات زیر توجه كرد.
الف) باید عواقب دردناك این عمل را از طریق مختلف پی در پی به افراد جامعه گوشزد كرد و از آنها خواست كرد كه در آثار شوم پیروی از غیر علم بیندیشند .
ب) باید طرز تفكر وجهان بینی اسلامی را در انسانها زنده كرد تا بدانند خداوند در همه حال مراقب آنهاست .
او سمیع و بصیر است و حتی از افكار انسان آگاه است هر سخنی كه گفته می‌شود ثبت و ضبط می‌گردد و هر گامی برداشته شود در حساب اعمال فرد نوشته می‌شود و فرد مسؤل تمام اعمال و قضاوتها و اعتقاداتش از است .
ج) باید سطح رشد فكری را بالا برد چرا كه پیروی از غیر علم غالباً كار عوام ساده‌لوح و افراد ناآگاه است كه با شنیدن یك شایعهٔ بی‌اساس فوراً به آن می‌چسبند و داوری می‌كنند و الگوی كار خود را از آن می‌گیرند.

● « جلوگیری از شایعه پراكنی »

جعل و پخش شایعات دروغین و نگران كننده یكی ازمهمترین شاخه‌های جنگ روانی توطئه‌گران است هنگامی كه دشمن جامعهٔ اسلامی قادر نیست از طریق رویارویی صدمه‌ای وارد كند دست به پخش شایعات می‌زند و از این طریق افكار عمومی را نگران و به خود مشغول ساخته و از مسائل ضروری و حساس منصرف می‌كند.
اگر چه در جامعه‌هایی كه خفقان سیاسی وجود دارد نشر شایعات یك نوع مبارزه محسوب می‌شود ولی انگیزه‌های دیگری همچون انتقامجویی تصفیه حسابهای خصوصی تخریب اعتماد عمومی لكه‌دار ساختن شخصیت افراد بزرگ، و منصرف ساختن افكار از مسائل اساسی ، از عوامل پخش شایعات محسوب می‌شود این كافی نیست كه بدانیم چه انگیزه‌ای سبب شایعه سازی است مهم آن است كه جامعه را از اینكه آلت دست شایعه سازان گردد و به نشر آن كمك كند و با دست خود وسیلهٔ نابودی خویش را فراهم سازد برحذر داریم و با مردم توجه دهیم كه باید هر شایعه را همانجا كه می‌شنویم دفن كنیم و گرنه دشمن را خوشحال و پیروز ساخته‌ایم به علاوه مشمول عذاب الیم دنیا و‌آخرت خواهیم بود.

● « جلوگیری از اشاعهٔ فساد و گناه در جامعه »

از آنجا كه انسان در جامعه زندگی می‌كند و در اسلام با هر كاری كه جو جامعه را مسموم یا آلوده كند شدیداً مبارزه شده است .
اگر می‌بینیم در اسلام با غیبت مبارزه شده یكی از فلسفه‌هایش این است كه غیبت عیوب پنهانی را آشكار می‌سازد و حرمت جامعه را جریحه‌دار می‌كند. اگر دستور عیب پوشی داده شده یك دلیل آن این است كه گناه جنبهٔ عمومی و همگانی پیدا نكند.
اصولاً هر امری كه برای انسان گناه محسوب شود برای جامعه مضر است و آن را فاسد می‌كند گناه همانند آتش است هنگامی كه در نقطه‌ای از جامعه این آتش روشن شود باید سعی و تلاش كرد كه آتش خاموش گردد.

● « امر به معروف و نهی از منكر در جامعه »

با فعالیتهای امر به معروف و نهی از منكر امكان شكوفائی فطرت برای همه انسانها فراهم می‌آید . بهترین روش امر به معروف و نهی از منكر آنست كه به اصلاح شناخت فرد اقدام شود.
علت اینكه به بعضی از كارها امر شده است جلب مصلحت و علت نهی از كارهای دیگر دوری از ضرر می‌باشد تا مانع تداوم و گسترش فساد در جامعه گردد.
به همین علت در مكتب اسلام سالم‌سازی محیط و جامعه از طریق این اصل به عنوان یك امر وجوبی و عبادتی در ردیف نماز و روزه و سایر عبادات مطرح گردیده و آن را به عنوان روش پیامبران و افراد صالح معرفی كرده‌اند.

پی نوشت:

[۱] آیهٔ ۹۲ سوره انبیاء
[۲] آیه ۱۲۴ سوره بقره
[۳] آیه ۱۰۸ سوره یوسف
[۴] آیه ۱۱۱ سوره انعام
[۵] آیه ۳۶ سوره یونس
[۶] آیه ۱۰۳ سوره مائده
[۷] آیه ۲۲۳ سوره شعراء
[۸] آیه ۱۰۳ سوره مائده
[۹] آیه ۱۰۰ سوره بقره
[۱۰] آیه ۲۷ سوره ابراهیم
[۱۱] آیه ۴ سوره ممتحنه
[۱۲] آیه ۱ سوره حجرات
[۱۳] آیه ۹۹ سوره یوسف
[۱۴] آیه ۱۱ سوره رعد
[۱۵] آیه ۸۳ تا ۹۱ سوره طه
[۱۶] آیه ۹۳ سوره انبیاء
[۱۷] آیه ۱۰۵ سوره آل عمران
[۱۸] آیه ۱۰۳ سوره آل عمران
[۱۹] آیه ۲۵ سوره حدید
[۲۰] آیه ۱۵۷ سوره اعراف
[۲۱] آیه ۱۹ سوره غافر

منبع:مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.