آموزه‌های جامعه‌شناختی الیزابت کیدی استانتون

الیزابت کیدی استانتن (1815-1902) کسی بود که برای همایش فوق فراخوان داد، و پیش نویس اولیه‌ی «اعلامیه‌ی عقاید» را با درک عمیقی که از بی عدالتی‌ها داشت و تنفر موجهی که از وضعیت اسفبار زنان در وی ایجاد شده بود، نوشت.
جمعه، 27 شهريور 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آموزه‌های جامعه‌شناختی الیزابت کیدی استانتون
آموزه‌های جامعه‌شناختی الیزابت کیدی استانتون

 

نویسنده: تیم دیلینی
برگردان: بهرنگ صدیقی و وحید طلوعی



 

الیزابت کیدی استانتن (1815-1902) کسی بود که برای همایش فوق فراخوان داد، و پیش نویس اولیه‌ی «اعلامیه‌ی عقاید» را با درک عمیقی که از بی عدالتی‌ها داشت و تنفر موجهی که از وضعیت اسفبار زنان در وی ایجاد شده بود، نوشت.
 «الیزابت کیدی استانتن مشهورترین و برجسته‌ترین مدافع حقوق زنان در قرن نوزدهم بود. او تقریباً پنجاه سال هدایت نخستین جنبش زنان را در امریکا به عهده داشت. او بود که برنامه‌ی کار این جنبش و پیش نویس اسنادش را نوشت، و اعتقادات آن را با صراحت اظهار کرد» (Griffith,1984: xiii). برای بسیاری از دختران جوان در اوایل سده‌ی نوزدهم، روال عادی زندگی عبارت بود از تحصیلاتی مختصر، ازدواج، تشکیل خانواده و خانه داری. اما الیزابت کیدیِ جوان زود نشان داد که قصد ندارد زندگی عادی داشته باشد.
الیزابت کیدی در سال 1815، در جانزتاون در ایالت نیویورک زاده شد. او هفتمین فرزند از یازده فرزند دانیل و مارگارت لیوینگستن کیدی بود. جانز تاون، که نام سِر ویلیام جانسن را (مردی انگلیسی که پیش از انقلاب آن منطقه را از سرخ پوستان خریده بود) بر آن نهاده بودند، در اوایل سده‌ی نوزدهم به مرکز روشنفکری و صنعتی بدل شده بود. رودخانه‌ی کایادادوتا که از شمال آن می‌گذشت، انرژی لازم برای کارخانه‌های منطقه را تأمین می‌کرد (Griffith, 1984) خانواده‌ی کیدی در چنین محیطی پیشرفت کرد. این خانواده به ثروت بسیاری دست یافت، از نفوذ اجتماعی قابل ملاحظه‌ای برخوردار شد و در امور سیاسی نیز فعالانه شرکت کرد. والدین الیزابت وی را به پیگیری علاقه‌ی دوران کودکی‌اش به انجام کارهایی که به طور سنتی انجام می‌شد، نظیر مناظره، فراگیری زبان یونانی و اسب سواری تشویق می‌کردند. وی نیز در تمام این کارها سرآمد بود. او که در مدرسه محصلی ممتاز بود، از آن جا که زنان حق ورود به کالج را نداشتند، نتوانست تحصیلات خود را در کالج پی گیرد. از این رو، به مدرسه‌ی دینی زنانه‌ی تروی وارد شد و از بالاترین سطح تحصیلاتی که در آن دوران برای زنان میسر بود برخوردار شد (Women"s Rights National Historical Park Service ).
الیزابت، که نسبش از جانب مادر به اشراف قدیمی هلندی در ایالت نیویورک می‌رسید، از اعضای خانواده‌ی خود، از معلمان طراز اولش و از موعظه‌های چارلز گراندیسن فینی در خلال جنبش عظیم احیاگری تروی در سال 1831، تأثیر گرفت. فینی مدعی بود مسیح را در خیابانی در شهر راچستر در ایالت نیویورک دیده است و احساس می‌کرد مأموریتی همچون سنت پُل بر عهده‌ی اوست. (Griffith, 1984). استانتن به مثابه یک عضو کلیسای پرسبیتری با نگرش مأیوس کننده‌ی کالوینیستی از خدا به مثابه قدرتی تنبیه‌گر، بزرگ شد. موعظه‌های پر حرارت فینی و اشتیاق او به احیاگری، تأثیری شدید بر نوجوانان پر احساس می‌گذاشت، و الیزابت هم مسحور وی شده بود. بنا به تعالیم فینی، مردان و زنان آزادند که بین رستگاری و عذاب الهی انتخاب کنند. هر کس می‌توانست با اعتراف به گناهانش نزد فینی و با تأکید مجدد بر ایمان و قبول تعهد به تلاش برای کامل کردن خود و جامعه‌ی خود، به کیش وی درآید، (مراحل پذیرش این کیش مشابه مراحل پذیرش کیش «تولدی دوباره» بود). اما تغییر مذهب به جای آن که احساس خوبی برای الیزابت کیدی به همراه آورد، او را دلزده کرد و خانواده اش هم هرگونه بحثی درباره‌ی دین یا ذکر نام فینی را ممنوع کردند. این تجربه موجب تزلزل مذهبی در او شد و عاقبت خرافات دینی جای خود را به ایده‌هایی مبتنی بر واقعیت‌های عقلانی و علمی دادند. اما این تجربه نتایج خوبی هم برای وی داشت. او همواره از بحث کردن لذت می‌برد و فینی را از این بابت می‌ستود که می‌توانست توجه مخاطبان خود را جلب کند.
الیزابت کیدی تابستان‌های بسیاری را در خانه‌ی پسر عموی خود،گریت اسمیت. گذراند که فردی ثروتمند و اصلاح گرایی تندرو بود. الیزابت مطالب بسیاری درباره‌ی مبارزه با برده داری، پرهیز از می‌گساری و سایر اصلاحات از وی آموخت و به آن‌ها متعهد شد. در سال 1839، با هنری بروستر استانتن ملاقات کرد که از سخنرانان ماهر و از تواناترین و شجاع‌ترین رهبران جنبش مبارزه با برده داری بود. جنبش مبارزه با برده داری هنوز از مقبولیت عام برخوردار نبود و هنری بروستر به کرات مورد حمله‌ی خشونت آمیز اوباش قرار می‌گرفت. او در ضمن رئیس امور مالی انجمن امریکایی ضد برده داری نیز بود (Gurko, 1974). الیزابت و هنری خیلی زود عاشق یکدیگر شدند و کمتر از یک ماه پس از نخستین دیدارشان تصمیم خود را برای نامزدشدن با یکدیگر اعلام کردند. خانواده و دوستان الیزابت با این ازدواج مخالفت کردند. پدر وی، قاضی کیدی، طرفداران الغای برده داری را دوست نداشت، چه رسد به این که یکی از طرفداران یک لاقبای این جنبش بخواهد با دخترش ازدواج کند. از این رو الیزابت ابتدا از تصمیمش منصرف شد، اما به رابطه‌اش با هنری ادامه داد. یک سال بعد، وقتی هنری مأموریت خود را برای شرکت در همایش جهانی مبارزه با برده داری در لندن به اطلاع الیزابت رساند و یک بار دیگر از او درخواست ازدواج کرد، وی پذیرفت. واژه‌ی «تمکین کردن» زن از شوهر از سوگند ازدواج آنها حذف شده بود و الیزابت بر اساس اصل تساوی زن و مرد، با این که «خانم هنری استانتن» نامیده شود مخالفت کرد. به این ترتیب، این زوج با هم به لندن رفتند و شوق فعالیت‌های بعدی در الیزابت برانگیخته شد. «بیش از مسائل مطرح شده در زمینه‌ی ضدیت با برده داری، ستیزه جویی با زنان که در بحث‌ها و مشاجرات مشهود بود الیزابت کیدی استانتن را به تفکر واداشت. او از ناعادلانه بودن وضعیت، عصبانی می‌شد و ریاکاری‌های مدافعان الغای برده داری صبر وی را لبریز کرده بود. مخالفت بیش‌تر لیبرال‌ترین رهبران در اکثر جنبش‌های انقلابی آن عصر با مسئله حقوق زنان، وی را متحیر کرده بود» (Griffith, 1984: 37). خشمی که در همایش لندن در وجود وی شعله کشید، علاقه‌ی او را به حقوق زنان شدت بخشید. در همین همایش بود که کیدی استانتن با لوکرتیا مات ملاقات کرد و دوستی دیرپایی میان آنان شکل گرفت.
زوج تازه‌ی ازدواج کرده، پس از یک سفر اروپایی بلندمدت، به جانزتاون بازگشتند. هنری در تلاش برای رفع کدورت‌های خانوادگی، بر آن شد که با کمک پدرزنش، قاضی کیدی، به تحصیل حقوق بپردازد. او پانزده ماه در دفتر قاضی کیدی کار کرد. در دوم مارس 1842، در شرایطی که آنان در خانه‌ی خانواده‌ی کیدی زندگی می‌کردند. اولین پسر از سه پسر الیزابت به دنیا آمد. پس از آن که تحصیلات هنری پایاهن یافت به بوستن نقل مکان کردند، در آن جا به فعالیت‌های اصلاح گرایانه پرداختند و وارد زندگی روشنفکری و فرهنگی شهر شدند. در سال 1846، به سنکا فالز، در ایالت نیویورک نقل مکان کردند. در این ایام، کیدی استانتن زندگی معمولی زنان خانه دار سفیدپوست طبقه‌ی متوسط را تجربه می‌کرد. هنری اغلب به دور از خانه مشغول کار بود و کیدی هم سرش به خانه داری و بزرگ کردن سه پسرشان گرم بود. اومتوجه شد که انگیزه‌ای برای کارهای فکری، مانند زمانی که در بوستن بود، ندارد. در اوایل ژوئیه‌ی 1848 بود که وقتی به صرف چای به خانه‌ی جین‌هانت در واترلو در ایالت نیویورک رفته بود، ماهیت حقیقی نارضایتی او بروز یافت. «کیدی استانتن آشکارا ناخشنودی‌اش را برای چهار تن از دوستانش به زبان آورد. این چهار زن عبارت بودند از: لوکرتیا مات، مارتا رایت، مری اَن مک کلینتاک و جین‌هانت. در همان جا و در همان زمان بود که اعضای گروه تصمیم گرفتند همایشی برای بحث درباره‌ی موقعیت زنان به راه اندازند» (Source: Womene"s Rights National Historical Park). یک هفته بعد دوباره با یکدیگر ملاقات کردند، پیش نویس «اعلامیه‌ی عقاید» را تهیه و برگزاری همایش برنامه ریزی کردند. با این ملاقات بود که جنبش حقوق زنان به رهبری کیدی استانتن رسماً آغاز شد. کیدی، پس از برگزاری همایش، کار در خصوص حقوق زنان را ادامه داد و به نحوی گسترده به نوشتن پرداخت، اما مسئولیت‌های خانوادگی مانع از سفر و سخنرانی در خارج از منطقه‌ی محل سکونتش بود. در سال 1862، خانواده‌ی استانتن به شهر نیویورک نقل مکان کرد. در آن جا بود که الیزابت اعلام کرد جنبش زنان باید برنامه‌ی گسترده‌ای برای تغییر وضعیت زنان در پیش گیرد؛ از جمله در خصوص حق رأی زنان، اصلاح لباس، ورزش دختران، برابری شغلی، حق مالکیت، برابری دستمزد، اصلاح قوانین طلاق و حضانت فرزندان، خانوارهای جمعی، آموزش مختلط، کنترل بارداری، و اصلاحات دینی (Source: Women"s Rights National Historical Park ). او با بزرگ شدن فرزندانش امکان یافت برای مذاکره درباره‌ی مسائل زنان به سراسر کشور سفر کند. پیش از انتشار زندگی نامه‌ی خود نوشت بحث انگیزش با عنوان کتاب مقدس زنان (1895)، در نگارش کتاب سه جلدی تاریخ حق رأی زنان
(1887) سهیم شد. کتاب مقدس زنان مجموعه‌ای است متشکل از تفسیرهای کیدی بر بخش‌های زن ستیزانه‌ی کتاب مقدس. او در این کتاب، از آن بخش که می‌گوید خدا مرد را آفرید و چون مرد احساس تنهایی می‌کرده، زن را آفریده، حرفی به میان نیاورد. او این را برای زنان توهین آمیز می‌دانست. اما، روحانیان تفسیرهای کیدی استانتن را کار شیطان نامیدند. حتی بسیاری از زنانی که برای احقاق حق رأی زنان می‌کوشیدند، با اصول مطرح شده در کتاب او مخالفت کردند. این کتاب را باید پایانی مناقشه انگیز بر مبارزات کیدی استانتن در راه احقاق حقوق زنان دانست.
منبع مقاله :
دیلینی، تیم؛ (1391)، نظریه‌های کلاسیک جامعه شناسی، ترجمه‌ی بهرنگ صدیقی و وحید طلوعی، تهران: نشر نی، چاپ ششم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط