هنر معاشرت
نويسنده:جواد محدّثی
منبع:مجله پرسمان
منبع:مجله پرسمان
با مردم چگونه برخورد كنیم؟ معاشرت درست و نادرست كدام است؟ همنشینی مفید و زیان بار چیست؟ عوامل تحكیم رابطهها یا گسست رابطهها كدام است؟حكمتهایی را برگرفته از اولیای الهی برمی شمریم، كه توجّه به آنها و كاربردشان در بهینه سازی روابط ما با دیگران سودمند است.
حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «رأس الحكمة مداراة النّاس»؛1 سر آغاز حكمت، مدارا كردن با مردم است».
باید پذیرفت كه سلیقهها و روحیههای همه یكسان نیست و همه ذوق و پسند و راه و روش ما را ندارند. ما هم چارهای از زیستن با آنان نداریم، پس باید« مدارا» كنیم. این همان همزیستی است كه هر كه ندارد، مطرود و مأیوس و تنها میشود.
مگر میتوان با زور، دلی را بهدست آورد، یا در خانه دلی جای گرفت؟ اگر تواضع و خاكساری عاملی برای محبوبیّت است، احسان و نیكی و بخشندگی عامل دیگری است و «حسن خلق» و سلوك والا و اخلاق متعالی، عامل سوّم.
ما بینیاز از دوست نیستیم. نداشتن دوست، نوعی غربت و تنهایی است. به فرموده حضرت امیرعلیهالسلام، غریب، كسی است كه «دوست» نداشته باشد: «الغریبُ مَن لم یكن لَهُ حبیب».2
خیلیها ما را اسیر اخلاق خوب خودشان میكنند. چرا ما از این ابزار بهره نگیریم؟
انسانها تا چه حد برای دیگران مفیدند؟
ارزش هركس به اندازه خدمت و خوبی و نفعی است كه از او به دیگران میرسد. میزان محبوبیت مردم در دلها نیز بستگی به اندازه خیری دارد كه از آنها عاید دیگران شود. سرور، كسی است كه خدمتی به دیگران كند. این مضمون كلام حضرت علیعلیهالسلام است كه فرمود: «بالجود تسود الرجال»3؛ مردان با جود و سخاوت به سیادت و آقایی میرسند».
این نیز نوعی كمال در رفتار و سلوك با دیگران است كه بر محور داد و دهش انجام میگیرد.
فریدون فرّخ فرشته نبود
زمشك و زعنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیكویی
تو داد و دهش كن، فریدون تویی
به قول سعدی در گلستان: مردم تا نان كسی را نخورند، نامش را به نكویی نبرند.
در سخنان امام علی علیهالسلام چنین آمده است:«خیر الناس من نفع الناس؛4بهترین مردم كسی است كه به مردم سود برساند».
پیامد چنین رفتارهایی چیست؟ جز آنكه محیطی سرشار از صفا و گرمی برای انسان و جامعه پدید میآورد و الفتها را میافزاید و زندگیها را صفا میبخشد؟ چه لذتبخش است زیستن در كنار افرادی كه نیكوكاری، خوشرفتاری، نوعدوستی، خیررسانی، مهرورزی و خیرخواهی جزو سرشت و خصلتِ همیشگی آنان است.
امام علی علیهالسلام میفرماید: با مردم چنان زیست و معاشرت داشته باشید كه اگر از دنیا رفتید، در فقدان شما سوگوار و گریان باشند و اگر ماندید، نسبت به شما عاطفه و مهرورزی داشته باشند:«خالطوا الناس مخالطة ان متم معها بكوا علیكم و ان عشتم حنوا الیكم».5
كسی كه با مردم نمیجوشد و همیشه با دامن تنهایی و گوشه انزوا و خودگرایی پناه میبرد، یا دچار غرور و تكبر است، یا از آثار و بركات« الفت» بیخبر است، یا مشكلی در تربیت خانوادگی داشته كه او را «جمعی» بار نیاوردهاند و میدان برای «مردم جوشی» برایش فراهم نساختهاند.
صاحبان روحیه سرد و خود گرا و مردم گریز، اغلب در كارهای عمومی شركت نمیكنند و برنامههای مشترك نمیتواند آنان را جذب كند.
ابراز عاطفه به مردم و مشاركت و همراهی و همدردی با آنان در امور و یاریرسانی در هنگامه نیاز، پشتوانهای برای روزهای «مبادا» فراهم میآورد. اگر گفتهاند: «برای كسی بمیر كه برایت تب كند»، اشاره به همین تعامل روحی و رفتاری میان افراد جامعه است.
به همین اندازه كه «عیبجویی» نكوهیده و نارواست، «عیبپوشی» نسبت به یك برادر مسلمان و آبروداری نسبت به یك موءمن، ضروری و فضیلت است.
وقتی از لغزش و عیبی از دیگری باخبر میشوید، جوانمردی ایجاب میكند كه پردهپوشی كنید و اگر نیاز به تذكر است، به خودش بگویید تا اصلاح كند.
دوست آن باشد كه معایب دوست
همچو آینه رو به رو گوید
نه كه چون شانه با هزار زبان
پشت سر رفته موبه مو گوید
در كلام امیرموءمنان است كه: ثمره اخوّت و برادری آن است كه پشت سرش آبرویش را حفظ كنی و عیبهایش را به عنوان هدیه به خودش بگویی.8
پردهدری و آشكار ساختن عیبهای دیگران، بذر دشمنی و اختلاف میپراكند و كینه و جدایی ثمر میدهد و اعتماد عمومی را در جامعه، خدشهدار میسازد.
گاهی هم عیبجویی، نتیجه عیبناكی خود افرادی است كه میخواهند با نشر و گسترش بدیهای دیگرانبرای خود شریك جرم و همراه و همشكل پیدا كنند، تا زشتی عیبهایشان كمتر آشكار شود و بهانهای برای معیوب بودن خود داشته باشند. این حقیقت روانكاوانه و نكته مهم در سخن حضرت علیعلیهالسلام به این صورت آمده است: «ذوو العیوب یحبون ایشاعة معایب الناس لیتسع لهم العذر فی معایبهم؛9صاحبان عیب و كاستی دوست دارند كه عیوب مردم را پخش كنند، تا برای خودشان عذر و بهانهای در عیبها داشته باشند».
به هر حال، هرچه بیشتر در جامعه باشیم، بیشتر نیازمند مراعات «اخلاق معاشرت» و آراستگی به همزیستی و تحمل و مداراییم.
سلوك شایسته با دیگران، رمز محبوبیّت و سروری و خوشنامی است. با «حسن خلق»، میتوان فاتح قلعه دلها شد.
مهرورزی و خیررسانی و سودمندی، گوهر وجودمان را نفیستر و نزد خدا و خلق خدا محبوبتر میسازد.
هنر همزیستی
روحیه سازگاری با دیگران و كنار آمدن با توقعها، سلیقهها، خواستهها و حرفها، به تدریج برای انسان «جا» باز میكند. این روحیه هم وقتی فراهم میآید كه انسان هم «حقوق» دیگران را بشناسد، هم تصمیم به مراعات آنها داشته باشد و تنها «خود» برایش مطرح نباشد. چون چنین خصلتی ایجاد تنش میكند و دیگران را از پیرامون فرد، فراری میدهد.حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «رأس الحكمة مداراة النّاس»؛1 سر آغاز حكمت، مدارا كردن با مردم است».
باید پذیرفت كه سلیقهها و روحیههای همه یكسان نیست و همه ذوق و پسند و راه و روش ما را ندارند. ما هم چارهای از زیستن با آنان نداریم، پس باید« مدارا» كنیم. این همان همزیستی است كه هر كه ندارد، مطرود و مأیوس و تنها میشود.
سلوك شایسته
برخورداری از اخلاق كریمانه و آراستگی به صفات خوب و رفتارهای انسانی، محبوبیّتآور است. كیست كه نخواهد محبوب دلها شود و مورد توجّه و محبت دیگران قرار گیرد و «قلعه دلها» را بگشاید؟ امّا راه و روش آن چیست و كلید گشودن قلوب كدام است؟مگر میتوان با زور، دلی را بهدست آورد، یا در خانه دلی جای گرفت؟ اگر تواضع و خاكساری عاملی برای محبوبیّت است، احسان و نیكی و بخشندگی عامل دیگری است و «حسن خلق» و سلوك والا و اخلاق متعالی، عامل سوّم.
ما بینیاز از دوست نیستیم. نداشتن دوست، نوعی غربت و تنهایی است. به فرموده حضرت امیرعلیهالسلام، غریب، كسی است كه «دوست» نداشته باشد: «الغریبُ مَن لم یكن لَهُ حبیب».2
خیلیها ما را اسیر اخلاق خوب خودشان میكنند. چرا ما از این ابزار بهره نگیریم؟
سود رسانی
درختی كه نه میوه داشته باشد، نه شاخ و برگ و سایه، نه حتی چوب آن برای تهیه تخته و ساختن در و پنجره مفید باشد، شایسته سوختن و خاكستر شدن است و تنها لایق عنوانِ «هیزم» است.انسانها تا چه حد برای دیگران مفیدند؟
ارزش هركس به اندازه خدمت و خوبی و نفعی است كه از او به دیگران میرسد. میزان محبوبیت مردم در دلها نیز بستگی به اندازه خیری دارد كه از آنها عاید دیگران شود. سرور، كسی است كه خدمتی به دیگران كند. این مضمون كلام حضرت علیعلیهالسلام است كه فرمود: «بالجود تسود الرجال»3؛ مردان با جود و سخاوت به سیادت و آقایی میرسند».
این نیز نوعی كمال در رفتار و سلوك با دیگران است كه بر محور داد و دهش انجام میگیرد.
فریدون فرّخ فرشته نبود
زمشك و زعنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیكویی
تو داد و دهش كن، فریدون تویی
به قول سعدی در گلستان: مردم تا نان كسی را نخورند، نامش را به نكویی نبرند.
در سخنان امام علی علیهالسلام چنین آمده است:«خیر الناس من نفع الناس؛4بهترین مردم كسی است كه به مردم سود برساند».
پیامد چنین رفتارهایی چیست؟ جز آنكه محیطی سرشار از صفا و گرمی برای انسان و جامعه پدید میآورد و الفتها را میافزاید و زندگیها را صفا میبخشد؟ چه لذتبخش است زیستن در كنار افرادی كه نیكوكاری، خوشرفتاری، نوعدوستی، خیررسانی، مهرورزی و خیرخواهی جزو سرشت و خصلتِ همیشگی آنان است.
امام علی علیهالسلام میفرماید: با مردم چنان زیست و معاشرت داشته باشید كه اگر از دنیا رفتید، در فقدان شما سوگوار و گریان باشند و اگر ماندید، نسبت به شما عاطفه و مهرورزی داشته باشند:«خالطوا الناس مخالطة ان متم معها بكوا علیكم و ان عشتم حنوا الیكم».5
مردم جوشی
روحیه انزواطلبی و فردگرایی و خودخواهی، فرد را از چشمها و دلها میاندازد. برعكس، انس و الفت و جوشیدن و گرمگرفتن با مردم، عواطف و محبتهای آنان را فراهم میآورد. خداوند، از نعمتهای خویش، ایجاد الفت بین دلهای مردم را یاد میكند.6حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله نیز میفرماید: «خیر الموءمنین من كان مألفة للموءمنین، و لا خیر فی من لا یوءلف و لا یألف؛7بهترین موءمنان كسی است كه مایه الفت موءمنان باشد،و كسی كه نه دیگران با او انس و الفت بگیرند، نه او با دیگران الفت داشته باشد، خیری در او نیست».كسی كه با مردم نمیجوشد و همیشه با دامن تنهایی و گوشه انزوا و خودگرایی پناه میبرد، یا دچار غرور و تكبر است، یا از آثار و بركات« الفت» بیخبر است، یا مشكلی در تربیت خانوادگی داشته كه او را «جمعی» بار نیاوردهاند و میدان برای «مردم جوشی» برایش فراهم نساختهاند.
صاحبان روحیه سرد و خود گرا و مردم گریز، اغلب در كارهای عمومی شركت نمیكنند و برنامههای مشترك نمیتواند آنان را جذب كند.
ابراز عاطفه به مردم و مشاركت و همراهی و همدردی با آنان در امور و یاریرسانی در هنگامه نیاز، پشتوانهای برای روزهای «مبادا» فراهم میآورد. اگر گفتهاند: «برای كسی بمیر كه برایت تب كند»، اشاره به همین تعامل روحی و رفتاری میان افراد جامعه است.
عیب پوشی
حفظ «آبرو»ی دیگران، مهمترین نشانه دوستی و احترام و ارزشگذاری برای آنان است. آبرو، سرمایهای است كه به این راحتی به دست نمیآید و گوهر نفیسی است كه اگر شكست، به این آسانی قابل جبران نیست.به همین اندازه كه «عیبجویی» نكوهیده و نارواست، «عیبپوشی» نسبت به یك برادر مسلمان و آبروداری نسبت به یك موءمن، ضروری و فضیلت است.
وقتی از لغزش و عیبی از دیگری باخبر میشوید، جوانمردی ایجاب میكند كه پردهپوشی كنید و اگر نیاز به تذكر است، به خودش بگویید تا اصلاح كند.
دوست آن باشد كه معایب دوست
همچو آینه رو به رو گوید
نه كه چون شانه با هزار زبان
پشت سر رفته موبه مو گوید
در كلام امیرموءمنان است كه: ثمره اخوّت و برادری آن است كه پشت سرش آبرویش را حفظ كنی و عیبهایش را به عنوان هدیه به خودش بگویی.8
پردهدری و آشكار ساختن عیبهای دیگران، بذر دشمنی و اختلاف میپراكند و كینه و جدایی ثمر میدهد و اعتماد عمومی را در جامعه، خدشهدار میسازد.
گاهی هم عیبجویی، نتیجه عیبناكی خود افرادی است كه میخواهند با نشر و گسترش بدیهای دیگرانبرای خود شریك جرم و همراه و همشكل پیدا كنند، تا زشتی عیبهایشان كمتر آشكار شود و بهانهای برای معیوب بودن خود داشته باشند. این حقیقت روانكاوانه و نكته مهم در سخن حضرت علیعلیهالسلام به این صورت آمده است: «ذوو العیوب یحبون ایشاعة معایب الناس لیتسع لهم العذر فی معایبهم؛9صاحبان عیب و كاستی دوست دارند كه عیوب مردم را پخش كنند، تا برای خودشان عذر و بهانهای در عیبها داشته باشند».
به هر حال، هرچه بیشتر در جامعه باشیم، بیشتر نیازمند مراعات «اخلاق معاشرت» و آراستگی به همزیستی و تحمل و مداراییم.
سلوك شایسته با دیگران، رمز محبوبیّت و سروری و خوشنامی است. با «حسن خلق»، میتوان فاتح قلعه دلها شد.
مهرورزی و خیررسانی و سودمندی، گوهر وجودمان را نفیستر و نزد خدا و خلق خدا محبوبتر میسازد.
پینوشت
1.غرر الحكم، ج 4 ص 52.
2.نهج البلاغه، حكمت 65.
3.غرر الحكم، ج 3، ص 212.
4.همان، ص 430.
5.نهج البلاغه، حكمت 10.
6.انفال(8) آیه 63 و آل عمران(3) آیه 103.
7.میزان الحكمه، ج 1 ص 129 ح 655.
8.غرر الحكم، ج 3 ص 330.
9.همان، ج 4 ص 176.