آيينه شو، جمال پرى طلعتان طلب

پاكى دل از مقوله‏اى ديگر است؛ همان گونه كه آلودگى آن از نوع ديگرى است.وقتى دل، آلوده باشد، فكر، سخن و عمل را هم مى‏آلايد و اگر درون پاك باشد، انديشه، گفتار و رفتار هم پاك و پسنديده خواهد بود.اين بجاست كه هم آلودگى‏هاى دل را بشناسيم، هم به پاكسازى آن توجه كنيم.كسى نيست كه به دنبال پاكى نباشد؛ اما برخى آن را در پاكى از آلودگى‏هاى لباس، بدن، خانه، ماشين و غذا مى‏جويند. گروهى نيز اين طهارت را در فكر، نيت، انگيزه، هدف، اراده و عمل مى‏طلبند.
پنجشنبه، 16 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آيينه شو، جمال پرى طلعتان طلب
آيينه شو، جمال پرى طلعتان طلب
آيينه شو، جمال پرى طلعتان طلب
نويسنده:جواد محدثی
منبع:مجله پرسمان

پاكى، از انواع ديگر

پاكى دل از مقوله‏اى ديگر است؛ همان گونه كه آلودگى آن از نوع ديگرى است.وقتى دل، آلوده باشد، فكر، سخن و عمل را هم مى‏آلايد و اگر درون پاك باشد، انديشه، گفتار و رفتار هم پاك و پسنديده خواهد بود.اين بجاست كه هم آلودگى‏هاى دل را بشناسيم، هم به پاكسازى آن توجه كنيم.كسى نيست كه به دنبال پاكى نباشد؛ اما برخى آن را در پاكى از آلودگى‏هاى لباس، بدن، خانه، ماشين و غذا مى‏جويند. گروهى نيز اين طهارت را در فكر، نيت، انگيزه، هدف، اراده و عمل مى‏طلبند.البته پاكى و تميزى ظاهرى هم خوب است، اما پاكى جان خوب‏تر است.كلام حضرت امير عليه‏السلام چنين است: «ان كنتم لا محالة من المتطهرين، فتطهروا من دنس العيوب و الذنوب؛1 اگر به ناچار، در پى پاك شدن هستيد، پس از آلودگى عيب‏ها و گناه‏ها پاك شويد».
يعنى طهارت از ذنوب و عيوب در نظر آن پيشوا، برتر از پاكى جامه و اندام است.جان آلوده به گناه و نفس آلوده به عيب، در جا مى‏زند؛ در تاريكى مى‏ماند؛ تباه مى‏شود؛ زمينه رشد نمى‏يابد؛ صاحبش را «صاحب‏دل» نمى‏كند و پنجره‏هاى رو به معنويت و كمال را مى‏بندد.حضرت امام خمينى در چهل حديث خويش مى‏فرمايد: «با خودبينى، خدابينى و خداخواهى، خيالى خام و امرى است باطل و محال. مادامى كه مملكت وجود شما از حب نفس و حب جاه و جلال و شهوت و رياست به بندگان خدا پر است، نمى‏توان ملكات شما را ملكات فاضله دانست و اخلاق شما را اخلاق الهى شمرد... حصول معارف الهيه و توحيد صحيح از براى همچو قلبى كه منزلگاه شيطان است، محال است و تا ملكوت شما ملكوت انسانى نباشد و قلب شما از اين اعوجاج‏ها و خودخواهى‏ها پاك نباشد، منزل حق تعالى نباشد...».2

دلبستگى، مانع پرواز

شايد بتوان سنگين‏ترين وزنه و بار و قيدى را كه به دست و پاى دل بسته مى‏شود و آن را از پرواز باز مى‏دارد، وابستگى دانست.
«تعلق»، انسان را اسير مى‏كند. وابستگى، پر و بال حريت انسان را قيچى مى‏كند.
اسير شدن در چنگ وسوسه‏ها و پر شدن خانه دل از محبت‏هاى بدنى و محبوب‏هاى غيراصيل و معشوق‏هاى مجازى، مانع دل بستن به محبوب برتر و عشق‏ورزى به معشوق كامل مى‏گردد.
اگر بزرگان، توصيه به آزادى از اين اسارت كرده‏اند، به همين خاطر است، حتى وابستگى و دلبستگى، توفيق يك مردن خوب و شهادت و هجرت را هم از انسان سلب مى‏كند و آدمى را اسير خاك و در گرو خانه و زمين و ثروت قرار مى‏دهد و عشق حق را هم از دل مى‏برد. به قول شاعر:
جانى كه ز نور عقل، مشتق نشود
دل باخته و شيفته حق نشود
دل بسته به دنيا ز كرامت دور است‏
آن دل كه مقيّد است، مطلق نشود.3
و كدام قيد و بندى براى دل، سنگين‏تر از عيوب و ذنوب است كه حضرت امير عليه‏السلام فرمان داده كه ساحت دل را از اين دو آلايش پاك كنيم؟!

آلودگى گناه‏

تا رسيدن به اين مرز كه گناه را نوعى آلودگى بدانيم، فاصله بسيار است.
اين كه قرآن كريم، غيبت برادر مؤمن را همچون خوردن گوشت مرده آن مى‏پندارد و مى‏افزايد كه آن را زشت و ناخوشايند مى‏شماريد، يك حقيقت است؛ اما چرا غيبت كننده، از اين كار اشمئزازآور، لذت مى‏برد؟ چون به زشتى آن واقف نشده و آن را پليد نمى‏بيند. لذت بردن از گناه، نهايت جهل و اوج غفلت و سلطه شيطان بر انسان است؛ اما انسان‏هاى فرهيخته، به خاطر بدى گناه، آن را ترك مى‏كنند و جانشان متنفر از معصيت است و اين، اوج اعتلاى روحى است.
حضرت على عليه‏السلام مى‏فرمايد: «طهروا قلوبكم من درن السيئات؛4 دل‏هايتان را از آلودگى گناهان و زنگار بدى‏ها پاك كنيد، و نيز مى‏فرمايد: «طهروا قلوبكم من الحقد...؛5 قلب‏هايتان را از كينه پاك كنيد.
وقتى ما توفيق اين پاكسازى دل را خواهيم داشت كه كينه و گناه و بدى را يك آلودگى به حساب آوريم كه مايه بدنامى، سرشكستگى، رسوايى و سياهى پرونده عمر است و اين، معرفت مى‏طلبد!
خداجويان و اهل معنويات و صاحبان دل‏هاى عرشى و جان‏هاى ملكوتى، هرگز نمى‏گذارند بر دامن دلشان، غبار معصيت بنشيند و آيينه جانشان را زنگار معصيت و گناه بگيرد و در پى اين تيره جانى، از تجلى فروغ حكمت و حقيقت، محروم بمانند.
وقتى دل مى‏تواند آيينه باشد، چرا بگذاريم خشت تيره بماند؟
سخنى بلند از حضرت امير، به اين جلوه مرآتى دل اشاره دارد:
«قلوب العباد الطاهره، مواضع نظر الله سبحانه، فمن طهر قلبه نظر اليه؛6 دل‏هاى پاك بندگان، موضع و جايگاه نگاه خداى سبحان است. پس هر كس دلش را پاك كند، خداوند به آن دل مى‏نگرد»
آيينه شو، جمال پرى طلعتان طلب‏
جاروب كن تو خانه، سپس ميهمان طلب‏
كسى مى‏تواند نگاه الهى را مهمان خانه دلش كند كه همه زواياى آن را از آلودگى‏هاى اخلاقى و رذائل و معصيت‏ها پاك كند وگرنه، آن فرشته، مهمان اين ويرانه تاريك نمى‏شود.
در حديث قدسى آمده است كه موساى كليم به پروردگارش عرضه داشت: «خدايا! آنان كه اهل تو هستند - خدايى هستند - و در روز قيامت كه هيچ سايه‏اى جز سايه عظمت و رحمت تو نيست، در سايه عرش تو مى‏آرمند، كيانند»؟ خداى متعال به او وحى فرمود كه آنان كه دل‏هاى پاك دارند. «الطاهرة قلوبهم».7
نشناخته را محرم هر راز مكن‏
قفل دل خود بر همه كس باز مكن
در قلّك دل براى آينده خويش‏
جز عشق خدا و دين، پس‏انداز مكن.

آرايش تن، آلايش دل‏

يكى از بدترين نفاق‏ها، دوگانگى ظاهر و باطن است.
گاهى كسى را سالم و تندرست مى‏پنداريد، اما بيمارى‏هاى داخلى او وحشت‏آور است.
گاهى هم كسى را خوب و سالم و بى‏عيب مى‏شناسيد؛ اما اين ظاهر كار و نمود بيرونى اوست و اگر به خلوت او راه يابيد و از درون قلبش باخبر شويد، خواهيد ديد كه مجموعه‏اى از رذائل را در دل خود گرد آورده است؛ اما ظاهرى آراسته دارد.
اى بس آلوده كه پاكيزه ردايى دارد.
در موعظه‏هاى حضرت مسيح عليه‏السلام چنين آمده است:
«صحت و سلامت ظاهر جسد، چه فايده‏اى دارد، آن گاه كه باطنش خراب و فاسد باشد؟ همچنين، اندام و پيكرى كه بسيار از آن خوشتان مى‏آيد، به چه كارتان مى‏آيد، وقتى كه دل‏هايتان فاسد شده باشد؟ چه فايده كه پوست بدن خود را تميز و پاكيزه كنيد؛ اما دل‏هايتان آلوده و كثيف باشد»؟8
اين آلودگى دل، گاهى بدخواهى نسبت به ديگران است؛ گاهى حسد ورزيدن نسبت به برخورداران و نام‏آوران و متمكّنان است؛ گاهى اهل هوس بودن به جاى عاقلانه زيستن و شهوت‏رانى، به جاى عفاف و حرص و ولع به جاى قناعت و مناعت طبع است؛ گاهى تكبر و خودبرتربينى و غرور است؛ گاهى كينه‏ورزى نسبت به ديگران است؛ گاهى اهل ريا و تظاهر و خودنمايى بودن است؛ گاهى محبت دنيا و فريفتگى مال و جاه و عنوان است و... بسيارى از اين گونه رذيلت‏ها.
گام نخست آن است كه اين رذايل را آلودگى بدانيم و از بروز آنها شرمسار شويم.
گام ديگر، اقدام براى كاستن و زدودن و به صفر رساندن آنها در خانه دل است.
در بستر خواب دل فتادن، تا چند
دنبال سراب دل فتادن تا چند
صد چشمه ز كوثر خرد مى‏جوشد
در تور و طناب دل فتادن تا چند9

پى‏نوشت:

1- غرر الحكم، حديث 3743.
2- امام خمينى، چهل حديث، ص 45.
3- جواد محدثى، برگ و بار، ص 291.
4- غرر الحكم، حديث 6021.
5- همان، حديث 6017.
6- ميزان الحكمه، حديث 16969.
7-المحاسن، ج 1، ص 457.
8- تحف العقول، ص 393: «لا يغنى عن الجسد ان يكون ظاهره صحيحاً و باطنه فاسداً كذلك لا يغنى اجسادكم التى قد اعجبتكم و قد فسدت قلوبكم، و ما يغنى عنكم ان تنقوا جلودكم و قلوبكم دنسة».
9- برگ و بار، ص 313.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط