مكان: پاریس، نوفل لوشاتو
موضوع: ویژگیهای حكومت اسلامی- سیاست خارجی نظام اسلامی
مصاحبه كننده: خبرنگار روزنامه «لیبرال» چاپ توكیو و اوزاكا
سؤال: [شما میخواهید در ایران حكومت اسلامی برقرار كنید كه تصویر چنین حكومتی برای ما روشن نیست. به طور روشن بگویید چنین حكومتی چگونه است؟ آیا حكومت نمونهای به عنوان مثال وجود دارد كه بتوانید ذكر كنید؟]
جواب: من تصور نمیكنم وقتی ملتی فریاد اعتراضش علیه اختناق و خفقان، علیه دیكتاتوری و استبداد بلند شده و خواستار آزادی است و یا هنگامی كه فقر اقتصادی همه جای كشور را گرفته... محرومیتهای مختلف دست به گریبان است و خواستار از میان رفتن فقر و تقسیم عادلانه ثروت [است]، و یا فساد اخلاق و اشاعه فحشا و از بین رفتن همه ارزشهای معنوی اسلامی را میبیند و خواستار تشكیل جامعهای است كه ملاك امتیاز در آن جامعه، تقوا و صداقت و درستی و امانت در كار باشد، و یا وابستگی كشور را به بیگانه میبیند و در نتیجه عدم استقلال خود را كه نمیتواند برای سرنوشت خود تصمیم بگیرد و آن را تعیین كند، و تمام اینها نمونهاش این است كه امروز تمامی ملت یكپارچه میگوید ما شاه را نمیخواهیم ولی رئیس جمهوری امریكا علناً از او حمایت میكند و توسط مستشاران امریكایی در ایران، ارتش را مجبور میكند كه شاه را حفظ كنند و ملت را قتل عام نمایند؛ چون نسبت به این دخالت اجانب به خاطر غارت كشور اعتراض میكند و خواستار استقلال مملكت است و برای تحقق این خواستهها شعار حكومت اسلامی سر میدهد، من تصور نمیكنم كه ابهامی در خواستهاش باشد. حكومت اسلامی حكومتی است كه اولاً صد در صد متكی به آرای ملت باشد؛ به شیوهای كه هر فرد ایرانی احساس كند كه با رأی خود سرنوشت خود و كشور خود را میسازد. و چون اكثریت قاطع این ملت مسلمانند بدیهی است كه باید موازین و قواعد اسلامی در همه زمینهها رعایت شود. كسانی كه سابقه خیانت دارند و برخلاف معیارهای اسلامی ثروتاندوزی كردهاند، تجاوز به حقوق دیگران كردهاند، حق دخالت در این حكومت را ندارند. و ما امیدواریم كه ایران اولین كشوری باشد كه به چنین حكومتی دست مییابد. حكومتی كه كوچكترین فرد ایرانی بتواند آزادانه و بدون وجود كمترین خطر به بالاترین مقام حكومتی انتقاد كند و از او در مورد اعمالش توضیح بخواهد. حكومتی كه پول و ارزشهای پوچی كه به وسیله پول ساخته میشود، سرنوشت این حكومت را تعیین نكند بلكه ارزشهای عالی اسلامی حاكم باشد. (1)
من باید از آقایان تشكر كنم كه تشریف آوردهاند و از نزدیك با هم ملاقات میكنیم، و مسائلی كه داریم طرح میكنیم. شما فرمودید، و من هم بعض عرایض را عرض میكنم.
من میدانم كه شما آقایان و سایر اهل علم همیشه از اوّل- از اوّل نهضت- تا حالا در این نهضت شركت داشتید؛ و مردم را شماها واداشتید به عمل؛ و از این به بعد هم امید به شماست. و امیدواریم كه از این به بعد هم موفق باشید برای خدمت به اسلام. چیزی كه الآن هست، تشكلی كه اهل باطل دارند با هم پیدا میكنند. كسانی كه سابق با هم متفرق بودند و در این مدتها كنار بودند، دخالت نداشتند در این نهضت، نشسته بودند كنار، منتظر فرصت بودند، و حالا فرصت به دستشان آمده است؛ قلمهایشان آزاد شده است؛... مجالسشان آزاد شده است. متفرقات اهل باطل با هم دارند مجتمع میشوند؛ و مجتمعات اهل حق دارند خدای نخواسته از هم متفرق میشوند. (2)
شما همه میدانید كه اگر این وحدت و یكپارچگی ملت، و اگر آن علاقهای كه ملت به اسلام داشت نبود ما نمیتوانستیم یك همچو پیروزی كه به دست آوردیم به دست بیاوریم، برای اینكه ما در آن وقت نه یك ارگانهای نظامی دستمان بود، و نه یك تعلیمات نظامی داشتیم، و نه یك اسلحه قابل ذكر، بلكه هیچ نداشتیم. مع ذلك آن چیزی كه همه حسابها را درهم كوبید این توجه مردم به یك مطلب بود. سرتاسر ایران از بچههای كوچك تا پیرمردها توجهشان به یك مطلب [بود] و آن اینكه باید آن رژیم سابق نباشد، و باید اسلام باشد، جمهوری اسلامی باشد. اختلاف هم آن وقت نبود در كار. اگر آنهایی هم كه اختلاف بعد كردند آن وقت هم انگیزهاش را داشتند، نمیكردند كه در مقابل آن موجی كه بود یك چیزی بگویند. و ممكن است خیلیهایشان هم میخواستند خودشان را داخل جمعیت كنند كه بعدش بهرهبرداری كنند. چنانچه میبینید الآن همین طورها هست. چه اشخاص و چه گروههایی كه در این نهضت و در این كاری كه مردم كردند، بسیاریشان دخالت نداشتند. گروهها بعضیشان هیچ دخالت نداشتند. لكن خودشان را وادار كردند و دنبال این بودند كه چه بشود! آیا رژیم سابق غلبه كند تا خودشان را داخل او بكنند، یا بعدی غلبه كند تا خودشان را داخل این بكنند. و معنی فرصت طلبی هم همین است كه اشخاصی كنار بنشینند نگاه كنند ببینند چه میشود. هرچه شد خودشان را در آن گروهی كه پیروز شده است جا بزنند. اینها، این گروهها وقتی دیدند نه مسأله آن طورها نیست كه هركسی بیاید هر كاری دلش بخواهد بكند، مواجه شدند با این جمعیتهایی كه توجه به اسلام داشتند، حالا مشغول به شیطنت شدند. (3)
ما اگر با یك نظر سطحی از نخستین روزهای نهضت تا پیروزی، و از پیروزی تاكنون به كردار طبقات مختلف و گروهها نگریسته و ارزیابی كنیم، می توانیم تا حدودی مدعیان پرتوقع و فداكاران بیتوقع را به طور اجمال از هم جدا كنیم. قشرهایی كه انقلاب را با فداكاری بیدریغ و جاننثاری سخاوتمندانه، بیهیچ چشمداشتی به پیروزی رسانده، و از پیروزی تاكنون برای دفاع از انقلاب و رفع مشكلات از پای ننشستهاند و تاكنون با آنكه سنگینی انقلاب به دوش آنان بوده است توقع نام و نشان و مقامی نداشته و ندارند، اینان تودههای میلیونی و محرومان جامعه هستند- كه خدایشان قدرت و سعادت دهد. و در مقابل قشرها و گروههایی هستند كه یا به هیچ وجه دخالت در نهضت و پیروزی نداشتهاند یا به كارشكنی برای حفظ رژیم سابق یا برگردان رژیم سابق یا برگرداندن آن رژیم یا رژیمی غیراسلامی، توطئهها و فعالیت میكردند و میكنند. و یا كسانی و گروههایی بودند و هستند كه از انقلاب مردمی و خون جوانان ارزشمند ما برای رسیدن به قدرت شیطانی خویش پلی ساخته و از اسم اسلام برای مقاصد شوم خویش استفاده میكردند. و قشرهای دیگری هستند كه هریك یا پیوسته به مكتبهای انحرافی یا با ایدههای انحرافی در خارج و داخل به فعالیت مذبوحانه یا بچگانه، خود را سرگرم و دلخوش مینمایند. اینان از اسلام و قدرت معنوی آن و از جامعه ایرانی و قدرت ایمان آن یا هیچ نمیدانند یا به طور سطحی از آنها گذر كردهاند. (4)
مردم آگاه ایران با تجربیات تلخی كه از كمونیستها به دست آوردهاند، هرگز به آنان مجال دخالت در سرنوشت خویش را نمیدهند. (5)
ما حق نداریم كه چیزی كه خود ملت تعیین كرده است ماها [در آن] دخالت بكنیم. ما هم تابع ملت هستیم. ملت آقایان را تعیین كرده است. آقایان هم آن قانون را نوشتهاند، تصویب كردهاند. و آقایان هم اهل خبره هستند و آن طوری كه ملت میخواستند، اینها را تمام كردند. دیگر بعد از این هی صحبت كردن از اینكه فلان مادّه چطوری است، با غرب نمیسازد ما تا آمدیم مغز این آقایان را از غربزدگی خارج كنیم، پشت هشتم ما شاید بشود این كار. من نمیدانم آقایان از غرب چه دیدهاند؟ غرب همین است كه شما ملاحظه میكنید كه این طور جنایات میكنند. آن وقت آن كسی كه جانی مطلق است میبرند نگه میدارند و پشتیبانی از او میكنند. به حرف یك ملت مظلوم گوش نمیدهند. نمیگذارند كه شورای امنیت تشكیل بشود. پولهای ایران را مثل دزدهای سر گردنه غارت میكنند. توقیف میكنند. غرب وضعش این است. و این سازمانهایی هم كه درست كردهاند برای خودشان، همه برای منفعت غرب است. هیچ برای مظلومها نیست. شما شاید در طول این مجالسی كه اینها درست كردهاند، یك جا پیدا نكنید كه اگر امریكا یا دیگران كه قدرتهاشان زیاد است، منافعشان با یك مملكت ضعیفی تصادم پیدا بكند، اینها یك كاری برایشان كرده باشند. (6)
راهبردهای تصریحی:
1- افرادی كه در لحظات سرنوشت ساز انقلاب در صحنه نبودهاند حق دخالت و تعیین تكلیف برای مردم را ندارند.
2- گروههای ضد انقلاب و دارای مبانی اعتقادی مخالف با اسلام حق دخالت در امور كشور را ندارند.
3- با آنچه مردم به آن رأی داده و آن را تثبیت كردهاند، نباید مخالفت كرد.
نكات استنباطی:
1- افراد فرصت طلب منتظر میمانند و در بزنگاهها و مقاطع حساس انقلاب كه شرایط مناسب می شود داعیه دخالت و تعیین تكلیف برای دیگران را میكنند كه میبایست مواظب چنین افرادی بود.
2- سیاست نفوذ و میوهچینی، از ترفندهای دشمنان اسلام برای انحراف انقلابها است و غالباً انحراف انقلابها از همین ناحیه انجام میشود.
پینوشتها:
1. صحیفه امام (ره)، ج5، صص 448 و 449.
2. صحیفه امام (ره)، ج10، ص 306.
3. صحیفه امام (ره)، ج13، صص 471 و 472.
4. صحیفه امام (ره)، ج16، صص 26 و 27.
5. صحیفه امام (ره)، ج5، ص 188.
6. صحیفه امام (ره)، ج11، ص50.
گردآوری و تدوین: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیرهی سیاسی حضرت امام خمینی(قدسسره)(10)، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، چاپ اول.
/م