برداشت‏هایی از بیانات امام خمینی (ره)

مفهوم صدور انقلاب اسلامی‏ ایران

ما که می‏گوییم انقلابمان را می‏خواهیم صادر کنیم، می‏خواهیم این را صادر کنیم، می‏خواهیم این مطلب را، همین معنایی که پیدا شده، همین معنویتی که پیدا شده است در ایران، همین مسائلی که در ایران پیدا شده، ما می‏خواهیم این را صادر
شنبه، 11 مهر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مفهوم صدور انقلاب اسلامی‏ ایران
 مفهوم صدور انقلاب اسلامی‏ایران

 

گردآورنده: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت





 
کليد واژه‌ها: امام خميني، صدور انقلاب، بيداري اسلامي
زيرعنوان: برداشت‌هايي از بيانات امام خميني (ره)

ما که مي‌گوييم انقلابمان را مي‌خواهيم صادر کنيم، مي‌خواهيم اين را صادر کنيم، مي‌خواهيم اين مطلب را، همين معنايي که پيدا شده، همين معنويتي که پيدا شده است در ايران، همين مسائلي که در ايران پيدا شده، ما مي‌خواهيم اين را صادر کنيم. ما نمي‌خواهيم شمشير بکشيم و تفنگ بکشيم و حمله کنيم.

عراق با ما الآن مدّت‌هاست دارد حمله مي‌کند و ما هيچ حمله‌اي به آنها نمي‌کنيم. آنها حمله مي‌کنند ما دفاع مي‌کنيم.
دفاع لازم است. ما مي‌خواهيم که اين انقلابمان را، انقلاب فرهنگي‌مان را، انقلاب اسلامي‌مان را به همه ممالک اسلامي ‌صادر کنيم و اگر اين انقلاب صادر شد، هرجا صادر بشود اين انقلاب، مشکل حل مي‌شود. (1)

شما کوشش کنيد که اين طوري که ايران انقلاب کرد و اين طوري که ايران الآن هم حاضر براي همه چيز است، ملّتهاي خودتان را بيدار کنيد. آنهايي که براي کشورشان دلشان مي‌سوزد، ملّتهاي خودشان را بيدار کنند تا اين تحوّل الهي، که در ايران پيدا شد، در آن جاها پيدا بشود.

هر جا پيدا بشود، مسأله حل است. ديگر آن وقت نترسيد که چهار تا فاسد بيايند مسجدالاقصي را بگيرند. آن وقت ديگر ترس نکنيد. حل است مسأله. اما وقتي يک ملّتي، دو طايفه، ده طايفه، صد طايفه مي‌شوند و هر کدام به خلاف ديگري هستند و حکومتها هم اينجور حکومتها هستند، ديگر توقّع نداشته باشيد که با اين طرز فکر و با اين طرز حکومت، بتوانيد غلبه بکنيد. بايد تعليمات اسلام را گرفت و همان طوري که اسلام دستور داده است که مؤمنين، همه مؤمنين در همه جا برادر هستند و امر کرده است به اينکه اعتصام به حبل‌الله بکنيد و متفرق از هم نشويد و دستور داده است به اينکه تنازع با هم نکنيد و الّا فَشَل مي‌شويد، مسلمين وقتي مي‌توانند از گير ابرقدرتها و از گير حکومتهاي فاسد خودشان خلاص بشوند که اين امر خدا را اجابت کنند. اين دعوت الهي است. از صدر اسلام تا آخر، اين دعوت را اجابت کنند. اگر دعوت را اجابت نکنند و هي بخواهند بگويند که آقا بياييد بکنيد اين کار را، تا اين دعوت اجابت نشود، کاري از ما نمي‌آيد. کار وقتي از ما ساخته است که اسلامي ‌فکر کنيم و به قرآن و اسلام گرايش پيدا کنيم و به تعليمات صدر اسلام عمل کنيم. (2)

ما که مي‌گوييم انقلابمان را مي‌خواهيم صادر کنيم به همه کشورهاي اسلامي، بلکه به همه کشورهايي که مستکبرين بر ضد مستضعفين هستند، مي‌خواهيم يک همچو وضعيتي پيش بياوريم که دولت يک دولت زورگوي جبّار آدمکش - امثال ذلک - نباشد و ملّت يک ملّتي نباشد که دشمن با دولت است.

ما مي‌خواهيم بين ملّتها و دولتها آشتي بدهيم. دولتها اگر توجه بکنند و يا مطالعه کنند وضع ايران را و ببينند ملّت ايران با دولت چه وضعي دارد، گمان ندارم که آنها تحت تأثير واقع نشوند. البته قلمهاي مسموم خارج، قلمها و نوشته‌ها و مطبوعات خارجي، رسانه‌هاي گروه خارجي، همه بر ضد ايران و بر ضد دولت و ملّت ايران تبليغات مي‌کنند، لکن شما که داخل اين کشور هستيد، مي‌دانيد که تبليغات آنها براي چه هست. براي اين است که اين ملّت و دولت با هم شده‌اند. (3)
مسأله‌ي ديگر صدور انقلاب است که بارها گفته‌ام: ما با کسي جنگي نداريم. امروز انقلاب ما صادر شده است. در همه جا اسم اسلام است و مستضعفين به اسلام چشم دوخته‌اند. بايد با تبليغات صحيح، اسلام را آنگونه که هست، به دنيا معرفي نماييد. وقتي ملّتها اسلام را شناختند، قهراً به آن روي مي‌آورند و ما چيزي جز پياده شدن احکام اسلام در جهان نمي‌خواهيم. (4)
وقتي ملّت و دولت با هم شد، قشرهاي روحاني و قشرهاي دانشگاهها و ساير قشرها، ارتشي و اشخاصي ديگر همه با هم هستند و همه يک فکر مي‌کنند، البته منافع ابرقدرتها ديگر نمي‌شود تأمين بشود، يک حکومتي نمي‌آيد روي کار که براي يک ابرقدرتي يک کلمه بگويد، اگر يک وکيلي، يک نخست وزيري، يک کلمه راجع به منافع ممالک ديگر، منافع اجنبيها حرف بزند، همين ملّت است که در مقابلش مي‌ايستد و نمي‌گذارد.

ما ميل داريم که همه ممالک اسلامي، همه کشورهاي اسلامي، همه کشورهاي مستضعفين دنيا اينطور بشود که يک جمعيت باشند. در بين خود اين جمعيت و در بين همين جمعيت، نخست‌وزير، رئيس‌جمهور، مجلس، افراد ديگري که در بنگاههاي دولتي هستند، تعيين بشوند تا آسيب‌بردار نباشد. (5)

شما آقايان که در سفارتخانه‌ها هستيد موظفيد عقلاً و شرعاً به اينکه هرچه ساده‌تر، سفارتخانه‌هاتان هرچه ساده‌تر باشد و کيفيت معاشرتتان با آن اشخاصي که کارمند هستند در آنجا و به اصطلاح شما زيردست گفته مي‌شوند، برادرانه باشد و در عين حالي که آنها از شما بپذيرند مطالبي که مي‌گوييد، لکن برادرانه بايد باشد و همين طور وضع مهمانيهايتان، وضع گذران خودتان، وضع کساني که در آنجا کار مي‌کنند، آنها بايد متحوّل بشود به يک وضع اسلامي ‌که هر کس مي‌آيد در آن اسلام را در آنجا عملاً ببيند. ما هرچه فرياد بزنيم که ما اسلامي‌ هستيم و جمهوري اسلامي ‌هستيم، لکن وقتي ببينند ما را که در عمل، غير او هستيم، از ما ديگر باور نمي‌کنند. وقتي مي‌توانند باور کنند از ما که مايي که مي‌گوييم جمهوري اسلامي‌ هستيم، عملمان هم آنطور باشد. عمل طاغوتي نباشد و قول، قول اسلامي، عمل اسلامي‌ باشد و خود رفتار، اسلامي ‌باشد.
گفتار اسلامي ‌باشد تا صادر بشود اين جمهوري اسلامي ‌در ساير کشورها.

صدور با سرنيزه، صدور نيست. صدور با زور، صدور نيست. صدور آن وقتي است که اسلام، حقايق اسلام، اخلاق اسلامي، اخلاق انساني در اينجاها رشد پيدا بکند و شما موظف به اين معنا هستيد، و بايد اين کار را انجام بدهيد که هم در عمل و هم در نوشته‌هايي که در آنجا منتشر مي‌کنيد، بايد بکنيد و مجله داشته باشيد و آن مجله يک مجله‌اي باشد که هم در عکسهايي که در آن هست، و هم در مسائلي که در آنجا طرح مي‌شود همه‌اش موافق باشد با جمهوري اسلامي تا به واسطه تبليغات، اسلام نفوذ کند در آنجا، و اين را بدانيد که اگر شما تبليغات بکنيد و همين طور دانشجويان عزيز ما در آنجا کوشش کنند در اينکه در هر جا که هستند با هر طايفه‌اي که برخورد مي‌کنند مسائل ايران را، مسائل اسلامي ‌ايران را در آنجا طرح بکنند، و آن چيزهايي که مجلات خارج، در روزنامه‌هاي خارج در هرجا نوشته مي‌شود، آنها را يکي يکي براي آنها تحليل کنند و دروغ آن چيزها را بر آنها ثابت بکنند. (6)

انقلاب ما متّکي به معنويات و خداست و آنهايي که با ما موافقتند کساني هستند که با خط توحيدي موافقند.

ما بايد خط معنويتي را که براي آن انقلاب کرديم فراموش نکنيم؛ همان خط معنويتي که با تمام بي‌عرضگي‌هايي که در تبليغ نموديم، باز مردم دنيا متوجّه انقلابمان شدند. و اين خط معنويت است که زورگويان با آن مخالفند. متوجّه باشيد که در هرجا زورمندان و دولتها با ما مخالف باشند، ملّتها با ما موافقتند. بايد اساس را مردم و فکر مردم قرار داد و بايد به فکر مردم بود، نه دولتها؛ زيرا مردم و توده‌ها با حقّ موافقتند؛ چون زير بار ستم بوده‌اند و نمي‌خواهند تحت سلطه امريکا و شوروي باشند.

ما در جهت تبليغات تقريباً صفر بوده‌ايم. بايد علاوه بر سفرهاي رسمي، سفرهاي غيررسمي‌ هم بنماييم تا دنيا را بيدار کنيم. اگر بخواهيم انقلاب را صادر کنيم، بايد کاري کنيم که مردم خودشان حکومت را به دست گيرند تا مردم - به اصطلاح - طبقه سه روي کار بيايند. تنها در سفرهاي غيررسمي ‌است که درست مي‌توانيد با مردم عادي کوچه و بازار تماس بگيريد و آنها را روشن کنيد. بودن شما، که يال و کوپال نداريد، در ميان مردم، هم جالبتر است و هم شما بهتر مي‌توانيد تبليغ کنيد. امروز مملکت مال خودتان است و اميدوارم با همت يکديگر، محفوظ بماند. (7)
تبليغات بايد بر اساس معنويات باشد، معنويات اساس اسلام است. سعي کنيد معنويات را زياد کنيد و از تشريفات تا آنجا که مقدور است بکاهيد. همه‌اش در فکر درست کردن سالن و ساختمان نباشيد بلکه در فکر معنويات اسلام باشيد. (8)
شما نمونه باشيد در کشورهاي ديگر که شماها از جمهوري اسلامي‌ هستيد. ما امروز احتياج به اين داريم که اسلام را در هرجا تقويت کنيم و در هر جا پياده کنيم و از مملکت خودمان اسلام را به جاهاي ديگر به آن معنايي که در مملکت الآن حاصل شده است صادر کنيم و يکي از وجه صدورش همين شما جوانها هستيد که در ساير کشورها مي‌رويد و جمعيتهاي زيادي به تماشاي شما مي‌آيند، به تماشاي قدرتهاي شما مي‌آيند.
بايد طوري بکنيد که اين جمعيتهاي زياد را دعوت کنيد عملاً به اسلام. در اعمالتان، در رفتارتان، در کردارتان طوري باشيد که نمونه باشد براي جمهوري اسلامي‌ و جمهوري اسلامي ‌با شما به جاهاي ديگر هم ان‌شاء‌الله برود.
و همه موفق و مؤيد باشيد و ادامه بدهيد به کارتان و همان طوري که آقا خواندند و گفتند، همان طوري که در ورزشکاري داريد قدم برمي‌داريد، براي ملّتتان هم قدم برداريد و اين هم براي ملّت است، لکن امروز احتياجات زيادي ملّت دارد، پشت جبهه، در خود جبهه و شما بازوان قدرتمند اين جامعه هستيد. (9)‌
ما در بين دولتهاي مرتجع و دولتهايي که مردم را مي‌خواهند چپاول کنند، ما در بين دولتهاي منزوي هستيم؛ براي اينکه آنها همه بر ضد ما هستند، لکن بين ملّتها اينطور نيست. ملّتها با حق‌اند، ملّتها با چيزهايي هستند که، ارزشهايي هستند که ارزشهاي انساني است. اين دولتها هستند که بسياري از آنها از اين ارزشهاي انساني هيچ اطلاعي ندارند. شما هم وقتي که آنجاها مي‌رويد با ملّتها تماس داريد و ملّتها به تماشاي شما مي‌آيند.

همان طوري که عرضه مي‌داريد ارزشهاي بدني خودتان را، قدرتهاي بدني خودتان را و براي ايران ارزش قائل مي‌شويد و ارزش ايران را به آنها حکايت و نمايش مي‌دهيد، ارزشهاي اخلاقي، ارزشهاي اعمالي، ارزشهاي عقيدتي، اينها هم توسط خود شما ان‌شاءالله در آنجاها منتشر بشود و در اينجا هم و ايران هم که هستيد به خدمت اين جامعه باشيد. (10)

وضع تبليغات بايد متناسب با نيازها و وضع حوزه‌ها باشد. بايد آقايان توجه داشته باشند، هميشه دنبال مسائل واقعي بروند. کتابهايي را که مي‌خواهيد منتشر کنيد، حتماً بدهيد عده‌اي از فضلا بخوانند و نظر دهند و خودتان دقيقاً بررسي کنيد. اعزام مبلغ از امور بسيار لازم است که بايد با دقّت عمل شود. ما که مي‌گوييم مي‌خواهيم انقلابمان را صادر کنيم، نمي‌خواهيم با شمشير باشد بلکه مي‌خواهيم با تبليغ باشد. ما مي‌خواهيم تبليغات گسترده‌اي را که کمونيستها و ديگران بر ضد اسلام مي‌کنند، با تبليغات صحيح خنثي کنيم، و بگوييم که اسلام همه چيز دارد.
اسلام مثل مسيحيت کنوني نيست. از اوّل نقشه بود که اسلام را مثل مسيحيت که در کليسا محبوس است، در مدرسه‌ها محبوس کنند. متأسفانه خودمان به اين نوع تفکر کمک کرديم. به زبان آوردن کلمه «سياست» جرم بود براي اينکه، القا کرده بودند که سياست مال منحرفين است. اصولاً اساس اسلام از سياست است. به وسيله پيغمبر اسلام و پس از آن تا مدّتها حکومت تشکيل داده مي‌شد و آنها تمام امور سياسي را در دست مي‌گرفتند، لکن در زمان ما کلمه و لغت سياست را نمي‌شد به کار برد. شما يادتان نيست در قديم وضع خاصي بود. فلسفه و عرفان، کفر مطلق بود، و اينکه فضلا زبان خارجي بدانند که بتوانند در خارج تبليغ کنند در حد کفر بود، و واقعاً فکرها عقب‌افتاده بود.

اگر ما همه زبانها را براي تبليغ اسلام بدانيم عبادتي بزرگ است. ما با زبان اينجا که نمي‌توانيم براي مردم امريکا و ساير کشورها مسائل اسلام را بگوييم. امروز اسلام در اکثر کشورها مطرح است. اميدوارم که شما بتوانيد اسلام را براي مردم جهان عرضه کنيد. (11)

شما از کشور پيروزمندي که سالها تحت فشار ستمشاهي دست و پا زده و با عنايت خداوند تعالي و دعاي خير بقية‌الله - أرواحنا فداه - قيد و بندها را با تحمل مصيبات جانکاه گسيخته و هزاران شهيد و جانباز در راه مقصد تقديم اسلام نموده است عازم حج شده‌ايد. شما حامل پيام ملّتي هستيد که با انقلاب خود کشوري را که مي‌رفت با شرقزدگي و از آن بيشتر غربزدگي در الحاد و فساد و فحشا غرق شود نجات داده و حکومت اسلامي‌ را به جاي حکومت طاغوتي جايگزين نموده‌اند. همان مردمي‌ که تصميم دارند با صدور پيام انقلاب اسلامي‌شان نه تنها کشورهاي اسلامي، که مستضعفان جهان را به اسلام عزيز و حکومت عدل اسلامي ‌آشنا سازند. (12)
مسأله ديگر هم اين است که ما نمي‌خواهيم در يک کشوري زندگي کنيم که از دنيا منعزل باشد، ايران امروز نمي‌تواند اينطور باشد، بلکه کشورهاي ديگر هم نمي‌تواند اينطور باشد، که در يکجا بنشينند و مرزهايشان را ببندند، اين غيرمعقول است. امروز دنيا مانند يک عايله و يک شهر است، و يک شهر داراي محله‌‌هاي مختلفي است که با هم ارتباط دارند. وقتي دنيا وضعش اينطور است ما نبايد منعزل باشيم. ما بايد با کشورهايي که با ما هستند و ما را اذيت نمي‌کنند، روابط داشته باشيم و آقايان در اين فکر باشند که روابط را تحکيم کنند. البته ما با آنها که بخواهند به ما تعدي کنند، نمي‌توانيم بسازيم و از اوّل هم اعلام کرديم، مگر آنها خودشان را اصلاح کنند و اين معنا که گاهي اهل غرض يا جهّال اين حرف را مي‌زنند که ما نبايد روابط داشته باشيم، از اين باب است که يا نمي‌فهمند يا غرض دارند؛ زيرا تا انسان، جاهل يا مخالف با اصل نظام نباشد، نمي‌تواند بگويد يک نظام بايد از دنيا منعزل باشد. بنابراين، اگر زمزمه‌اي مي‌شود آنها را نبايد به حساب آورد، زيرا آنها غرض سياسي دارند، و الّا آدم عاقلي که توجّه به مسائل دارد مي‌داند اسلام، وضعش چگونه است و اسلام يک نظام اجتماعي و حکومتي است و مي‌خواهد با همه‌ي عالم روابط داشته باشد و در زمان صدر اسلام هم که خود رسول‌الله به اطراف، سفير مي‌فرستادند اين حرف را نمي‌زدند. در هر صورت ما بايد روابط داشته باشيم، آنها که غرض ندارند، ما هم با آنها غرض نداريم، کم‌کم بايد روابط حسنه بشود.
من اميدوارم اين عمل را انجام دهيد و دولت هم موفق باشد، منتها نبايد تحت سلطه خارجي باشيم، نبايد آنها دخالت در امور ما بکنند و نبايد به ما خط بدهند. بنابراين، اشخاصي که گاهي مطالبي گفته‌اند و متوجّه به مطالب هستند، مي‌خواهند جمهوري اسلامي ‌را به هم بزنند و ما از اوّل گفتيم مي‌خواهيم انقلابمان را صادر کنيم. صدور انقلاب به لشکرکشي نيست، بلکه مي‌خواهيم حرفمان را به دنيا برسانيم که يکي از آن مراکز، وزارت امور خارجه است که بايد مسائل ايران و اسلام و گرفتاريهايي که ايران از شرق و غرب داشته است، به دنيا برساند و به دنيا بگويد که مي‌خواهيم اينگونه عمل کنيم و روابط حسنه داشته باشيم، والّا آنهايي که مي‌خواهند ما را به تباهي بکشانند، ما اصلاً ميل نداريم با آنها روابط داشته باشيم، مگر اصلاح بشوند. (13)
دنيا هم کم‌کم توجّه به اين پيدا کرده‌اند، اين فقراي دنيا يعني مظلومين دنيا [توجّه] پيدا کرده‌اند که اين کاري که ايران کرده يک راهي باز مي‌شود براي اينکه همه جا [بيدار] بشود.

ما مي‌خواهيم اينطوري انقلابمان را صادر کنيم نه جنگي با کسي داريم، نه مي‌خواهيم لشکرکشي کنيم، ما مي‌خواهيم با صحبت و با کار خوب که در اينجا انجام مي‌دهيم، به دنيا بفهمانيم که اسلام وضعش اين جوري است و اسلام براي همه مظلومها خوب است. اين صدور پيدا مي‌کند به همه، الآن خيلي جاها اينها که اظهار ندامت مي‌کنند و مي‌خواهند حدود شرعيه را جاري کنند و اينها ... واقعاً مي‌خواهد اسلام جاري بشود؟ اين طوري است اين، اين نمي‌فهمد خودش هم، دنيا مي‌شناسد اين را، اين مي‌خواهد اسلام جاري بشود؟ يا خير مي‌خواهد کلاه سر مردم بگذارد، که خير ماه مثل آنها هستيم مي‌خواهد اين اسلام نباشد يک اسلامي‌ خودشان درست کنند هر طور که دلشان مي‌خواهد درست کنند آن طوري که امريکاپسند است. باشد از اين جهت ما بايد خيلي توجه به اين داشته باشيم که همه چيزمان واقعاً اسلامي‌ باشد و اتّکالمان هم واقعاً به خدا باشد. يعني قلبهايمان! اينطور کنيم که به خدا متّصل بشود و اگر اينطور شد ديگر باکي نداريم، بالاخره مردن هست يک وقت هم اگر فرض کنيد که همه ريختند سرمان کشتند ... چيزي نمي‌شود، مهم نيست حالا. ان‌شاء‌الله خداوند همه را تأييد کند. (14)

راهبردهاي تصريحي:

1- انقلاب اسلامي ‌ايران بايد به تمام جهان صادر شود.
2- صدور انقلاب با استفاده از راههاي معنوي و تبليغي است.
3- سفرا و ورزشکاران و مبلّغان بايد با اعمال و رفتار خود انقلاب اسلامي ‌را به کشورهاي ديگر صادر کنند.

نکات استنباطي:

1- انقلاب اسلامي‌ ايران در وجود خود الهام‌ساز ايجاد انقلابهاي مشابه در سراسر جهان است.
2- دشمنان با صدور فرهنگ و معنويت انقلاب اسلامي ‌که باعث بيداري ملّتهاست، مخالفند.

پي‌نوشت‌ها:

1. صحيفه امام، ج13، صص 90 و 91.
2. صحيفه امام، ج13، صص 91 و 92.
3. صحيفه امام، ج13، صص 95 و 96.
4. صحيفه امام، ج15، صص 321 و 322.
5. صحيفه امام، ج13، ص 96.
6. صحيفه امام، ج13، صص 488 و 489.
7. صحيفه امام، ج15، ص 307.
8. صحيفه امام، ج18، ص 73.
9. صحيفه امام، ج16، ص 81.
10. صحيفه امام، ج16، صص 81 و 82.
11. صحيفه امام (ره)، ج18، صص 72 و 73.
12. صحيفه امام، ج19، ص 26.
13. صحيفه امام، ج19، صص 413 و 414.
14. صحيفه امام، ج18، ص 293.

منبع مقاله :
گردآوري: مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت، (1390)، سيره سياسي حضرت امام خميني (ره) (12)، تهران: قدر ولايت، چاپ اول.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط