منش ایرانی بودن و هویت ایرانی

انسان وجودی است تاریخی شده و تاریخ‌مند،« هستی » افکنده شده در تقدیر تاریخی خویش؛ در درون میراثی که به تعبیر مارتین‌ هایدگر از آن او و متعلق به اوست. در فرایند همین حرکت، گشودگی، کنش، اراده خلاق، تجربه، استمرار و
سه‌شنبه، 21 مهر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
منش ایرانی بودن و هویت ایرانی
 منش ایرانی بودن و هویت ایرانی

 

نویسنده: دکتر حکمت الله ملاصالحی (1)




 
انسان وجودی است تاریخی شده و تاریخ‌مند،« هستی » افکنده شده در تقدیر تاریخی خویش؛ در درون میراثی که به تعبیر مارتین‌ هایدگر از آن او و متعلق به اوست. در فرایند همین حرکت، گشودگی، کنش، اراده خلاق، تجربه، استمرار و حضور تاریخی است که پاره‌ای از قابلیت‌ها، ظرفیت‌ها و امکانات وجودی آدمی در جهانی که پیش از او هست و در تجربه و تقدیر تاریخی‌اش نیز دخیل بوده و نقش تعیین کننده دارد، افق گشوده و آشکار می‌شود.
فشار سنگین، خرد کننده و به غایت پیچیده و فوق العاده مهم فرایند تاریخی شدن، تجربه و تقدیر تاریخی بشر را در اسطوره‌های عهد باستان و تجربه‌های مرزی و پیامبرانه، ژرف‌تر و بنیادی‌تر از حوزه‌های دیگر تجربه و آگاهی احساس کرده و زیسته‌ایم. خداوند نیز به تعبیر دینی، خداوندی خود را هر بار با شرایط و مقتضیات همین بشر تاریخی شده و تاریخ‌مند بر او آشکار کرده و با او سخن گفته است.
تجربه‌ها، مشاهدات، مکاشفات و ژرف کاوی‌های بشری را از سطوح و مراتب متعالی‌تر وجود و یا فراتاریخ به مفهوم جدید، از آن جهت که در درون شرایط و مقتضیات وجودی بشر تاریخی شده و تاریخ‌مند افق می‌گشاید و دریافت و فهمیده می‌شود، منتزع و منفک از زمینه‌ها و تجربه‌ها و شرایط تاریخی‌شان نمی‌تواند نقد و تحلیل‌شان کرد. آن سو را همیشه در درون نشانه‌ها، رمزها، تمثیل‌ها و تصویرهای تاریخی بشر تاریخی شده و تاریخ‌مند در این سو، مشاهده کرده و زیسته‌ایم.
جهان نیز در درون همین آگاهی، اندیشه، تجربه، عرصه و افق تاریخی و فعل خلاق و کنش‌های بی‌امان و مستمر تاریخی آدمی هستندگی‌اش را بازنموده و بر ما آشکار کرده و با شرایط و مقتضیات بشری ما درتنیده است.
این تجربه، افتتاح، استمرار و گشودگی تاریخی، علیرغم گسست‌های مهم و تعیین کننده‌ای که پشت سر نهاده و میشل فوکو نیز سخت برآن انگشت تأکید گذاشته است، از وحدت ارگانیک و بنیادین برخوردار است و هیچ چالش و گسستی نیز تا این لحظه تاریخی‌ای که در آن به سر می‌بریم، نتوانسته است حرکت آن را متوقف و تعطیل کند. به دلیل همین وحدت ذاتی و پیکروار تاریخ آدمی است که متقدم‌ترین و کهن‌ترین لایه‌های پیش از تاریخی آن همانند ریشه‌های یک درخت با متأخرترین لایه‌ها و دوره‌های تاریخی به مانند تنه و ساقه‌ها و شاخه‌ها و برگ‌های آن با یکدیگر پیوند ذاتی و اندام‌وار دارد و تحویل پذیر به طبیعت، ماده و فرایند حیات این یا آن نوع طبیعی و تاریخ طبیعت نیست. ابتدایی‌ترین، ساده‌ترین و زمخت‌ترین فرآورده اراده و کنش خلاق بشر پیش از تاریخی، در متن همان تجربه و هویت تاریخی‌ای نهاده شده و نقد، تفسیر و فهمیده می‌شود که پیچیده‌ترین، ظریف‌ترین و متأخرترین فرآورده‌های ذهن و اندیشه و ذوق و خرد بشر عالم جدید. میان آن ریشه‌های پیش از تاریخی و این خوشه‌ها و فرآورده‌های تاریخ جدید، همان وحدت بنیادینی را که در اجزاء و عناصر حیاتی و رگ و پیوند موجودیت یک درخت، می‌بینیم، نیز می‌توان لایه به لایه ردیابی و پیگردی و مشاهده کرد.
از این منظر، هویت تاریخی بشر به مثابه وجودی تاریخی شده و تاریخ‌مند، رویدادی است مسلم و واقعیتی غیر قابل انکار. وحدت ارگانیک و بنیادین تاریخ آدمی به معنای تکرار و یکنواختی رویدادهای آن نیست. مشابهت‌ها و مناسبت‌های میان حوادث تاریخی، که متفکران و مورخان روزگار ما نیز اغلب بر آن انگشت تأکید نهاده‌اند، به معنای تکرار و یکنواختی آن‌ها نیست؛ بلکه مبین یکتایی و رنگارنگی حوادث تاریخی است و همین ویژگی‌های ممتاز واقعیت‌های تاریخی است که آن‌ها را از پدیدارهای طبیعی با رنگارنگی و یکتایی کمتر، متمایز می‌کند. به دیگر سخن، واقعیت‌های تاریخی، رخدادهای یگانه‌اند نه پدیدارهای تکرارپذیر. همین تنوع، تلون یا رنگارنگی و یکتایی و تکثر رویدادهای تاریخی است که جنبه دیگری از هویت بشری ما را آشکار می‌کند که اصطلاحاً « به آن هویت فرهنگی » اطلاق کرده‌اند و فرهنگ، کنش آفرینندگی است و آفرینندگی، کنش آزادی و تاریخ، افتتاح و استمرار کنش آفرینندگی و آزادی آدمی است و جامعه بشری عرصه تشکل و تعامل و تقابل و تبادل و داد و ستد و تعارض کنش‌های آفرینندگی آدمی.
تاریخ عرصه امکان است. عرصه امکان و ظهور کنش‌های خلاق وتجربه‌های بشری ما و میدان فراخ همبودی سنت‌ها و همزیستی سبک‌ها و تلاقی ذایقه‌ها و تقابل ذوق‌ها و تعامل مصلحت‌ها و تعارض منفعت‌ها و داد و ستد فکرها و خردها و افتتاح فرهنگ‌ها و تشکل‌های فرهنگی و اجتماعی است، در موقعیت‌ها و منطقه‌ها و محیط‌ها و مقتضیات و شرایط خاص زمانی و مکانی. اینجا سرآغاز ظهور و آشکار شدن جنبه و سیمای دیگری از هویت بشری ماست که کمی پیش به ماهیت فرهنگی آن اشاره کردیم؛ البته فرهنگ به مفهوم زیستگاه و آشیانه تجربه‌های تاریخی و مشاهدات فراتاریخی و کنش‌های خلاق بشری ما در موقعیت‌ها و شرایط خاص. ما در درون این زیستگاه‌ها و آشیانه‌های فرهنگی سنت‌ها و مواریثی که پیش از ما وجود دارند، افکنده می‌شویم. کنش‌های خلاق ما نیز زیر سقف چنین مواریثی بر صحنه ظاهر می‌شوند. رگ و پیوند هستی و حیات ما سخت و استوار با این مواریث و سنت‌های مدنی و معنوی درمی تند. تعلق خاطر، رشته‌های اتصال، حلقه‌های پیوند و دلبستگی ما به آن‌ها امری صوری و بیرونی نیست، بالعکس عمیق، بنیادین و ریشه‌ای است. با تارهای روح ما و لایه‌های درونی‌تر وجود ما ربط وثیق دارد و در شکل گیری و رشد شخصیت و کشش‌های روحی و کنش‌های فکری ما نقش مؤثر و تعیین کننده دارد. از این منظر، هویت فرهنگی نیز همانند هویت تاریخی آدمی امری واقعی، زنده، فعال، بالنده و پویا است. همین حضور تاریخ‌مند و کنش‌های فرهنگی بشری ما است که به خاک، جغرافیا، محیط، و سرزمین هویت بشری، تاریخ و فرهنگ می‌دهد و مفهوم پیچیده و بنیادین میهن از آن ترا دیده است. عمق رابطه وجودی آدمی را با مفهوم میهن در اودیسه هومر به طرز زنده و ملموس می‌توان مشاهده کرد. البته تجربه‌های عرفانی از وطنی معنوی و خاستگاه‌های روحانی و لاهوتی‌تر نیز سخن گفته‌اند که « مصر و عراق و شام » نیست. در این تجربه‌های عمیقاً « معنوی و اشراقی و روحانی »، میهن‌های ناسوتی و تجربه‌های گیتیانه سایه‌ها و رمزها و تمثیل‌ها و تصویرها و اشارات و استعاراتی بیش نیستند از عوالم غیب و قدس و تجربه‌های باطنی و روحانی‌تر آدمی از مراتب متعالی‌تر وجود و وطن لاهوتی و حقیقی او. به همین دلیل نیز هویت تاریخی و فرهنگی آدمی را بدون توجه جدی و عمیق به تجربه‌ها و مشاهدات و مکاشفات او از مراتب متعالی‌تر وجود، نمی‌توان درست نقد و تحلیل و داوری کرد.
جنبه دیگری نیز از هویت وجود دارد که به هر انسان به مفهوم شخص مربوط می‌شود. شخص، نه فرد است نه توده؛ انبوه جمعیت‌های منفرد و متفرق انسانی نیست. وجود یکتاست. یکتایی، تفرد و تفرق نیست. در زیر لایه‌های درونی‌تر یکتایی وحدت وجودی ما آشیانه دارد. میان آن وحدت وجودی و این یکتایی شخصی؛ عشق، مودت، آزادی ازلی و راستین که سرچشمه و سرمایه همدلی ما با دیگری است خویشاوندی ژرف و بنیادین وجود دارد. همین یکتایی و تجربه شخصی ما از هستی و جهان و یا اساساً « هر پدیده و واقعیتی است که مانع بزرگ بر سر راه استحاله شدن شخصیت، هویت و تجربیات خاص وجودی ما در جمعیت‌های انبوه و توده‌های بی‌هویت و تفرد و تنهایی می‌شود. تفرد و تفرق به همان میزان مانع عظیم بر سر راه شکوفایی و بالندگی هویت شخصی و یکتایی آدمی است، که توده و انبوه شدن جمعی انسان‌ها. و هر انسانی در پیشگاه خداوند در روز حشر تنها، یگانه و یکتا با شخصیت و هویت و اعمال خویش پاسخگوست. « و کلهم آیة یوم القیامة فردا » هر وجودی، متعلق به هر هویت تاریخی و فرهنگی یک وجود یکتا و یگانه است؛ لکن یکتایی آدمی، یکتایی مطلق نیست. مطلق تنها متعلق به خداوند و بارگاه الهی اوست.
هیچ سنت و میراث تعلیم و تربیتی نیز قادر نخواهد بود جامعه‌ای را بنیاد نهاده و انسان‌هایی را در دامن خود بپرورد که همه همانند هم بیاندیشند و بزیند و بمیرند؛ چنین جامعه‌ای حتی اگر به شکل نسبی آن نیز بنیاد پذیرد، جامعه‌ای خواهد بود مرده، سرد، بی روح، تهی از خلاقیت، بالندگی و کنش‌های خلاق و سازنده وجود آدمی و سخت نیز در رویارویی با چالش‌های تاریخی، شکننده و آسیب پذیر. هویت فردی انسان به مفهوم شخص همواره در فرآیند تاریخ و تجربه و تقدیر تاریخی آدمی سرآغاز تنش‌ها و چالش‌ها و تعارض‌های هول انگیز، سوگناک و خونبار بوده است. مسأله نیک و بد، حدود رابطه میان آزادی و مسئولیت، حق و تکلیف، آزادی و تقدیر، جامعه و فرد، تمدن و انسان، عدالت و اخلاق، عدالت و آزادی، اخلاق فردی و اجتماعی از جمله مسائل بنیادین بشر در سه هزاره اخیر بوده است.
وقتی هویت تاریخی و فرهنگی بشر را به مثابه وجودی تاریخی شده و تاریخ‌مند می‌پذیریم، با حجم عظیمی از مسأله‌ها و موضوعات مهم و بنیادین در رابطه با مفهوم ایرانی بودن و هویت ایرانی مواجه می‌شویم که بر سر راه هر متفکر، مورخ و پژوهشگر ایران شناسی می‌تواند نهاده شود. مسأله جایگاه، موقعیت و حضور ایران بر صحنه تاریخ جهانی و یا به مفهوم تمثیلی‌تر، در گستره کیهان تاریخی‌ای که اقمار، اختران، منظومه‌ها، کهکشان‌ها، ابرکهکشان‌ها، ابرنواها و سیاه چاله‌های تاریخی و فرهنگی پرشماری را در خود جای داده، چگونه است؟ و یا اساساً « مراد ما از مفهوم ایرانی بودن و هویت ایرانی و یا روح و منش ایرانی و یا فرهنگ و مدنیت و ملیت و معنویت و تاریخ و میراث و هنر و حکمت و دانش ایرانی چیست؟ سهم جهان ایرانی در تاریخ و فرهنگ جهانی به چه میزان و چگونه بوده است؟ به دیگر سخن، چه تأثیری ایرانیان بر منطقه‌ها و حوزه‌های فکری و مدنی و معنوی اقوام و ملت‌های دیگر نهاده و به چه میزان نیز از آن‌ها تأثیر پذیرفته‌اند؟ عناصر و محورهای بنیادین ایرانی بودن ما کدام‌اند؟ و خلاصه سخن آن که از مزرعه این همه مسأله‌ها و موضوعات خرد و کلان، در جست و جوی کدام پاسخ و درویدن و چیدن کدام خوشه‌ای از معرفت هستیم؟ چرا در گذشته مورخان و متفکران جامعه ما فارغ از چنین دغدغه‌های فکری و پرهیز از ورود به مباحث نظری از این دست می‌اندیشیده‌اند؟ چه تحولات و چالش‌های تاریخی ذهن و فکر و خرد ما را به سمت چنین پرسش‌هایی رانده است؟ واقعیت این است که شانه به شانه تحولات زنجیره‌ای و شتابناک و بنیادین سده‌های اخیر در منطقه غربی تاریخ و فرهنگ بشری، اندیشه و آگاهی تاریخی ملت‌ها نیز در سطح جامعه جهانی دستخوش دگرگونی‌های جدی شده است. جامعه معاصر ما در یک سده اخیر، بیش از برخی دیگر از منطقه‌های تاریخ و فرهنگ جهانی در قلب توفان چنین چالش‌ها و تحولاتی ره سپرده و با آن رویارو بوده است. این تحولات و چالش‌های تاریخی اثرات و تبعات جدی بر آگاهی و اندیشه تاریخی ما داشته است. اندیشه و آگاهی‌ای که مصمم و حساس‌تر از گذشته، سعی می‌ورزد وارد حوزه‌های انتقادی، تحلیلی و تجربی‌تر معرفت و منظر تاریخی از رویدادها بشود. آشنایی ما با اندیشه و عقلانیت جدید، به ویژه دانش‌ها و رشته‌ای تاریخی و طبیعی مدرن و مهم‌تر از همه ورود دانش و ابزار شناخت باستان شناختی به حوزه آگاهی و اندیشه تاریخی ما، زمینه را برای طرح مسأله‌ها و موضوعات ریز و درشت نظری در ارتباط با تبارشناسی سنت‌ها و ریشه کاوی فرهنگ‌ها و لایه نگاری مدنیت‌ها و دوران شناسی تاریخ‌ها و معناکاوی هویت‌ها مستعدتر کرده است.
ایران یک مفهوم به غایت پیچیده با بار تاریخی، فرهنگی، مدنی و معنوی فوق العاده گسترده و پویاست. هویت ایرانی و مفهوم ایرانی بودن نیز چنین است. این مفهوم نیز همانند مفهوم ایران یک مفهوم انتزاعی، ایستا، بسته و منجمد نیست. مسأله هویت مسأله ریشه‌هاست. ریشه‌ها همیشه پویا، و پیچیده‌تر از تنه‌ها و شاخه‌ها و ساقه‌ها و برگ‌هایند. همانگونه که هستی و نیستی تنه و شاخه و ساقه و برگ یک درخت یا حتی یک گیاه به ظاهر ساده و خرد بستگی به تندستی و رخنه و نفوذ هر چه عمیق‌تر ریشه‌ها در لایه‌های تاریک زمین و تغذیه منابع آن دارد، هویت ما نیز چنین است. در لایه‌های زیرین و نهان‌تر هستی و حیات ما آشیانه دارد. منش و شخصیت ما را شکل می‌دهد. هر جا که بروید و ببالد و به بار بنشیند و به هر میزان که رنگ محیط به خود بگیرد، مادام که از ریشه‌های خود تغذیه کرده و جان می‌گیرد از سرشت خود به در نمی‌شود. عالم، هویت، شخصیت و منش ایرانی نیز چنین است.
تاریخ، فرهنگ، مدنیت و معنویت ایرانی و همچنین تجربه و تقدیر تاریخی ما، به ما آموخته است که ایرانی بودن و ایرانی ماندن مستلزم حضور بی‌امان بر صحنه تاریخ جهانی و رویارویی با چالش‌ها، تنش‌ها و تحولات تاریخی است، که هر بار از منطقه و قاره تاریخ و فرهنگ جهانی سربرکشیده، از راه رسیده و جامعه و جهان مدنی و معنوی ما را به معارضه طلبیده است؛ دوران بندی و تبارشناسی تاریخ و فرهنگ ایرانی نیز مؤید چنین واقعیتی است.
به اعتقاد ما، ایران تاریخی و فرهنگی و مدنی و معنوی چهار دوران کلان فرهنگی و تاریخی را در خود جای داده است. این چهار دوران کلان هر کدام نقش تعیین کننده در شکل گیری شخصیت و منش ایرانی بودن ما داشته است. در این جا فهرست‌وار به هر کدام از ادوار کلان تاریخی مورد نظر اشاره می‌شود:

1- دوران پیش از تاریخ فرهنگ و مدنیت ایرانی:

جهان پیش از تاریخ، جهان ریشه‌هاست. مرزهای این دوره به لحاظ فرهنگی و همچنین حدود و ماهیت جغرافیایی تاریخی و انسانی و فرایند زمانی آن در ایران چنان که در منطقه‌های دیگر جهان، چندان مشخص نیست. از شواهد و مطالعات باستان شناختی چنین استنباط می‌شود که تشکل‌های فرهنگی و اجتماعی بسیاری در این دوره در مناطق مختلف ایران وجود داشته است. این فرهنگ‌ها و جامعه‌ها و جمعیت‌های بومی، سهم فوق العاده مهم، تأثیرگذار و تعیین کننده در تحولات ادوار بعدی تاریخ ایرانشهر داشته‌اند. خمیرمایه تاریخ و فرهنگ اسطوره‌ای و آیینی ما در این دوران طولانی شکل می‌پذیرد. به لحاظ اساطیری، رستم را می‌توان نماینده بزرگ همین سنت، فرهنگ، مدنیت و میراث غنی بومی دانست. این میراث غنی آیینی - اسطوره‌ای، پیش از تاریخ فرهنگ و مدنیت بومی ایرانی همچنان در زیر لایه‌های درونی‌تر روح و منش ایرانی ما حضور فعال داشته و در شعر و ادبیات و فرهنگ عامه و هنر معماری و موسیقی ایرانی به خوبی می‌توان آن را تبارشناسی، لایه نگاری و ریشه کاوی کرد. از شواهد و مطالعات باستان شناختی نیز چنین استنباط می‌شود که سهم مردمان ایران زمین در عبور از دوران شکار و ورود به عصر تحولات استقرار و اسکان دایم و توسعه پایدار و تولید خوراک و اقتصاد و معیشت کشت و دام و دانه بسیار تعیین کننده‌تر از آنچه پیش از این گمان می‌رفت، بوده است. صور ابتدایی‌تر حیات آیینی کنش‌های ذوقی و خلاقیت‌های هنری و همبستگی اجتماعی و نهاد خانواده و مالکیت و دانش و کنش ساختن ابزارها و مهارت‌ها و همچنین رویارویی با چالش‌های محیطی و تاریخی و همبودی دیانت و فرهنگ را در همین عصر ریشه‌ها و پی‌ها و پایه‌ها تجربه کرده و زیسته‌ایم؛ با آن که آگاهی ما از این دوران طولانی و عمیقاً « تعیین کننده و سرنوشت‌ساز » همچنان محدود و مبهم به قوت خود باقی است؛ لکن از مطالعات باستان شناسی چنین استنباط می‌شود که دوران هزاره‌های پایانی پیش از تاریخ ایران زمین به لحاظ دستاوردهای فرهنگی بسیار غنی بوده و شناخت آن به دلیل تحولات مهم عصر کشاورزی برای آگاهی و فهم عمیق‌تر ما از تاریخ جهانی حائز اهمیت بسیار است.

2- عهد باستان عالم ایرانی:

این دوره با تحولات عظیم و بنیادین دیگر در ایران زمین افتتاح و بنیاد می‌پذیرد. نیمه‌های هزاره چهارم پیش از میلاد، سرآغاز تحولات عظیم در آسیای غربی، به ویژه ایران است. این تحولات مهم، مؤثر و عمیقاً تعیین کننده را باستان شناسان اصطلاحاً انقلاب شهرنشینی اطلاق کرده‌اند. ایران زمین از کانون‌های مهم چنین تحولاتی در این دوران است. ظهور نخستین جامعه‌های شهری و جمعیت‌های اقشاری ماهر و متخصص در حرفه‌ها و مهارت‌ها و صنایع مشخص و کشف و ابداع و اختراع و بنیادپذیری ابزارها، امکانات، نهادها، سازمان‌ها و تشکیلات اداری و اجرایی و حقوقی و آیینی و نظامی جدید در عرصه زندگی شهری، به موازات زنجیره‌ای از تحولات فکری و معنوی دیگر اعم از توسعه کتابت و رشد دانش‌ها و هنرهای جدید و همچنین پیچیده‌تر شدن شبکه‌های ارتباطی و داد و ستد و تجارت و عرضه و تقاضای فرآورده‌ها و انباشت کالاها و شمار متعدد رویدادها و تحولات دیگر، یقیناً، اگر در آن هزاره‌ها در این منطقه از جهان به وقوع نپیوسته بود، شرایط اکنون تاریخ و فرهنگ جهانی به گونه‌ای که اینک در آن به سر می‌بریم، نبود. لذا این که گفته می‌شود ایران سرزمین ریشه‌ها و فرهنگ و مدنیت و تاریخ ایرانی تاریخ ریشه‌هاست، یک ادعا نیست. همین تحولات عظیم و بنیادین است که در میانه هزاره دوم پیش از میلاد حکومت جهان شاهی ایرانی با ایرانیان آریایی از آن سربرکشیده و بنیاد می پذیرد. این حکومت عظیم جهانی و جهان شاهی بزرگ، بیش از یک هزاره، علی رغم رویارویی با چالش‌ها و تنش‌های عظیم و مخاطره انگیز تاریخی توانست بپاید و استمرار یابد و چنان به میراث و فرهنگ و مدنیت ایران بومی در تنید که به صورت یک دنیای واحد برآمده از ریشه‌های خویش درآمد. از ویژگی‌های بنیادین مدنیت و معنویت این دوره است اعتقاد راسخ به وحدت بنیادین فرهنگ‌ها، محوریت روح پیامبرانه مزدایی و یکتاپرستی و عبور از ایده‌ها و باورهای متکثر از الوهیت و ورود به قلمرو‌ ایمان یکتاپرستانه، پیامبرانه و توجه راسخ به اخلاق نیک و بد و اعتقاد عمیق به رستگاری و امید به آن در عرصه هستی شناسی و محوریت ذائقه و منش زیباشناختی جلالی یا امر والا و همچنین ظرافت در عرصه هنر و خلاقیت و تدوین حقوق جامعه‌ها و جمعیت‌ها را که می‌توان آنها را از دستاوردهای ممتاز و ویژگی‌های برجسته ایران امپراطوری در این دوران دانست.

3- ایران در عهد اسلامی:

به همان میزان که ایران پیش از تاریخی، ایران ریشه‌هاست و ایران عهد باستان، ایران تنه‌ها و شاخه‌ها و ساقه‌ها، ایران عهد اسلامی را می‌توان ایران برگ‌ها و بارها یا میوه‌ها و خوشه‌های شجره تنومند و تناور تاریخ و فرهنگ و سنت و میراثی دانست که در این دوران به بار نشسته است. در این دوران سبز و مرطوب وحیانی است در عرصه دیانت و معنویت ریشه‌های عمیق میراث نبوی و وحیانی و وحدانی تاریخ و مدنیت ایران زمین، به طور خاص و مشرق میانه به طریق اولی، هویت خود را آشکار و بیان می‌کند. در میدان فراخ تفکر، تعقل، دانش و معرفت در همین دوره است که ایران عهد اسلامی چهره‌های بی‌بدیل و تابناکی را به تاریخ و فرهنگ جهان عرضه می‌دارد. در عرصه ذوق و زیبایی، هنر و آفرینندگی، همبودی و تلاقی زیبایی شناسی ظرافت و ملاحت را با زیباشناسی جمال و جلال، که به ندرت در هنر فرهنگ‌های دیگر شاهد بوده‌ایم، می‌توان از دستاوردهای عظیم ایران عهد اسلامی و اوج هنرنمایی، منش هنرمندانگی و شکوفایی خلاقیت ایرانیان مسلمان در عهد دولت قرآن دانست. در عرصه فرهنگ، اخلاق و معنویت، روح حماسی، فتوت، عیاری، عشق و عواطف عمیق انسانی، نجابت و منش اشرافی، احساس عمیق تراژیک و تجربه سوگناک از واقعیت مرگ و زندگی، وجدان تسامح و اعتدال در رویارویی با چالش‌های تاریخی را می‌توان از ویژگی‌های مهم شخصیت و منش فرهنگ و مدنیت و معنویت و میراث ایران شیعی دانست. این روح اعتدال و فرهنگ حماسی را در میراث عهد هخامنشی نیز می‌توان ردیابی کرد.

4- ایران عهد اسلامی معاصر:

این دوران با مواجهه تاریخ، فرهنگ، میراث و ارزش‌های ما با شرایط جدید تاریخی و تحولات بنیادینی که در منطقه غربی تاریخ و فرهنگ بشری به وقوع پیوسته، آغاز شده است. انقلاب مشروطه و در مرحله بعد، انقلاب اسلامی را می‌توان سرآغاز نخستین مواجهه جدی و تاریخی ما با شرایط جدید، تحولات، ارزشها و دستاوردهای آن دانست. نقد، تحلیل و داوری درباره دورانی که همچنان در آستانه وقوع لرزه‌ها و پس لرزه‌های بی‌امان، نفس‌گیر و غافلگیر کننده آن قرار گرفته‌ایم، آسان نیست. تنها نکته مهمی که درباره آن می‌توان گفت، این است که ایران شیعی مصمم، فعال، پویا و نیرومندتر از منطقه‌های دیگر تاریخ و فرهنگ اقوام و ملت‌های جهان، در رویارویی با چالش‌ها و تنش‌ها و تحولات شرایط جدید تاریخی بر صحنه تاریخ جهانی به میدان آمده است. علی رغم گسست‌هایی که در یک سده اخیر میان ما و میراث و فرهنگ ما احساس می‌شود و همچنین فاصله و فراقی که شرایط جدید تاریخی میان تاریخ معاصر و پیشینه و سابقه و میراث مدنی و معنوی ما افکنده است، معهذا باید پذیرفت که عرصه چالش و رویارویی همواره پویاتر، خلاق‌تر و امیدوارکننده‌تر از عرصه انفعال و تقلید کور و گریز است که نهایتاً به مستحیل شدن در دیگری خواهد انجامید. یک جامعه خلاق، آزاد، پویا، مستقل و بالنده، همواره در مواجهه با چالش‌ها و تنش‌های تاریخی مقاوم‌تر و پیروزمندتر از جامعه‌ها و جمعیت‌ها و فرهنگ‌های منفعل و منجمد و خمودی است که در آن همه همانند هم می‌زیند و می‌اندیشند و می‌آشامند و می‌میرند.

پی‌نوشت‌:

1- عضو هیأت علمی گروه باستان شناسی، دانشگاه تهران.

منبع مقاله :
کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 110، صص4-9.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
چگونه ترجمه را به یک حرفه درآمدزا تبدیل کنیم؟
چگونه ترجمه را به یک حرفه درآمدزا تبدیل کنیم؟
حکمت | هم نشینی با دانشمندان / استاد توکلی
play_arrow
حکمت | هم نشینی با دانشمندان / استاد توکلی
تصاویری از عملیات پدافندی مقابل بمب سنگرشکن در نطنز
play_arrow
تصاویری از عملیات پدافندی مقابل بمب سنگرشکن در نطنز
مهدی طارمی دربی میلان را به آتش کشید
play_arrow
مهدی طارمی دربی میلان را به آتش کشید
ماجرای استعفای نخست وزیر کانادا
play_arrow
ماجرای استعفای نخست وزیر کانادا
تصاویر باورنکردنی از پرواز یک مرغ در یک مسافت طولانی
play_arrow
تصاویر باورنکردنی از پرواز یک مرغ در یک مسافت طولانی
کاهش انرژی با عایق نانویی
play_arrow
کاهش انرژی با عایق نانویی
ویدیویی با بازدید میلیونی؛ سرسره بازی یک کلاغ روی برف!
play_arrow
ویدیویی با بازدید میلیونی؛ سرسره بازی یک کلاغ روی برف!
خاطره‌ای عجیب از رزمنده جانباز دفاع مقدس
play_arrow
خاطره‌ای عجیب از رزمنده جانباز دفاع مقدس
رفتار شهید کاظمی زمانی که متوجه سرماخوردگی یک سرباز شد!
play_arrow
رفتار شهید کاظمی زمانی که متوجه سرماخوردگی یک سرباز شد!
حیرت مقام اسرائیلی از میزان حجم جاسوسی اسرائلی‌ها برای ایران!
play_arrow
حیرت مقام اسرائیلی از میزان حجم جاسوسی اسرائلی‌ها برای ایران!
مراحل جذاب ساخت تابه استیل
play_arrow
مراحل جذاب ساخت تابه استیل
خاطره جالب دیپلمات ایرانی از جمله سفیر زن اسلواکی خطاب به او بعد از عدم دست دادن
play_arrow
خاطره جالب دیپلمات ایرانی از جمله سفیر زن اسلواکی خطاب به او بعد از عدم دست دادن
توضیحات دادستان رشت درباره حادثه گروگانگیری یک خانواده پنج نفره به مدت دو سال در گرگان
play_arrow
توضیحات دادستان رشت درباره حادثه گروگانگیری یک خانواده پنج نفره به مدت دو سال در گرگان
رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)
رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)