مترجم: کیومرث مهاجر
John Dalton
(ت. ایگلزفیلد، کامبرلند، انگلستان، 15 شهریور 1145 / 6 سپتامبر 1766؛ و. منچستر، انگلستان، 5 مرداد 1223 / 27 ژویهی 1844)، فیزیک، شیمی، هواشناسی.
چنانچه وجود فرد شهرستانیِ معترض به کلیسای انگلستان و دارای پیشینهی طبقهی متوسط، آموزش ناروشن، و فرصت خودساخته ویژگی خاص فلسفه طبیعی انگلیسی در اواخر قرن نوزدهم باشد، در آن صورت جان دالتن مثالی بارز از این نمونه است. جان پسر دوم نساج حقیر کویکری به نام جوْزف دالتن و مری گریناپ بود. شجرهی خانوادهی دالتن حداقل به اواخر قرن شانزدهم در کامبرلند باختری برمیگردد. به نظر میرسد که از آن زمان خانوادهی مزبور مالک و برزگر قطعه زمین کوچکی بوده است. جوْزف، که خود پسر کهتر بوده است، تا هنگام درگذشت برادر مهتر و بدون فرزندش که در 1165 روی داد فاقد دارایی بود. ثروتی را که جوْزف در آن موقع به ارث برد، با درگذشتش در سال بعد به پسر ارشدش جاناثن رسید. سرانجام پس از آن که جاناثن مجرد در سال 1213 درگذشت، زمینهائی که بر مساحتشان به مقدار زیاد افزوده شده بود به جان دالتن، که مستقلاً ثروت کافی برای زندگیِ انزواگرایانه و مجردی خود اندوخته بود، منتقل گردید.
در قرن هجدهم کامبرلند باختری به عنوان منطقهای معدنی و تجاری، توأم با مجموعهای از مرزهای ساحلیِ مهمی که به کار بازرگانی محلی و ماورای بحار اختصاص داشتند، از ثروت قابل ملاحظهای برخوردار بود. جوْرج فاکس قبلاً نخستین موفقیتهای مهم خود را در زمینهی تبلیغ مسیحیت در این منطقه، کلیهی روستاها و خانوادههائی (از جمله خانوادهی دالتن) که به آموزههای وی گرویده بودند مشاهده کرده بود. به این ترتیب، منطقه از حیث شیوهی زندگی گسترش یابندهی بینالمللی «انجمن دوستان» فوقالعاده اهمیت داشت. میان این «دوستان شمالی»، سازندگان کویکری در میدلندز، بازرگانان کویکر، و ساکنان فیلادلفیا پیوندهای محکم برقرار شده بود. این شبکهی ارتباطات، که با تأکید فرقهای قوی بر تعلیم و تربیت و علاقهمندی به فلسفهی طبیعی توأم شده بود و بسیاری از اعضایش این تأکید و علاقهمندی را ابراز میکردند، زمینهی بویژه مساعدی را که در آن دالتن به عنوان اندیشمندی علمی رشد نمود و کمال یافت قابل درک مینماید.
اگرچه به نظر میرسد که پدرش تا حدی بیمایه بوده باشد، مادرش از خانوادهای محلی که رفاه و توفیق بیشتری داشت برخاسته بود، و جان از عزم و سماجت وی تأثیر شدید پذیرفت. وی در مدرسهی کویکریِ روستایش، ترقی سریع کرد، و خود در دوازده سالگی ادارهی آن را برعهده گرفت اما توفیقی نیافت. همچنین سریعاً توجه ایلایهیو رابینسن را، که از دوستداران برجستهی محلی و طبیعیدانی ارزشمند بود، جلب کرد. تشویق رابینسن در داستانی در مورد چگونگی نقل دقیق یکی از موضوعهای Ladies’ Diary توسط جان در سیزده سالگی منعکس است؛ نشریهی مزبور سالنامهای عامهفهم ولی در عین حال با ارزشِ بالا در ریاضیات و فلسفه بود.
در آن زمان آتیهی دالتن به نظر نامطمئن میرسید، و او مجبور شد که به عنوان کارگر در امور کوچک محلی کار کند. در 1160 از او دعوت شد که به جای برادر بزرگترش عهدهدار معاونت مدرسهی شبانهروزی کِندل واقع در شصت و چهار کیلومتری آنجا بشود، و بدین ترتیب از مشقت رهایی یافت.
مدرسهای که دالتن به آن نقل مکان کرد نوساز بود و به همت کویکرها تجهیز شده بود. فهرست نیکوکاران با نام جان فاذرگیل، پزشک هلندی و دوست شخصی رابینسن، آغاز میشد و سرمایهدارانِ ثروتمند میدلندی از قبیل ایبرهم داربی و ریچارد رنلدز را دربرمیگرفت. موضوعی که از قرار گرفتن در شبکهی نیکوکاران اهمیت فوریتری داشت نحوهی استفادهای بود که اولین مدیر مدرسه از 150 پاوند تخصیص یافته برای کتابخانه بعمل آورده بود. جوْرج بیولی، که خود خویشاوند دور دالتن بود، نه تنها در خرید Principiaی نیوتن بلکه در خرید متنهای تأیید کنندهی اس / خراوسانده، پمبرتن، و تامس راذرفرد نیز درنگ نکرد. قسمتی از خریدهای بعدی عبارت بودند از Natural Philosophy («فلسفهی طبیعی»)، تألیف موسنبروک، مجموعهی شش جلدی Works of the Honourable Robert Boyle («آثار رابرت بایل ارجمند»)، و Natural History («تاریخ طبیعی»)، تألیف بوفون. مجموعهی مزبور با تعدادی دستگاههای مختلف، از جمله تلسکوپ بازتابی شصت سانتیمتری، میکروسکوپ دوگانه، و تلمبهی هوایی دو لولهای (به ارزش بیست و یک پاوند) با وسایل جنبی آن، کامل شد.
دالتن احساس نمیکرد که مآخذی این چنین ارزشمند حتی ارزش آن را دارند که در گزارشهای مربوط به نخستین دورهی زندگیش که بعداً اجازهی انتشارش را داد ذکر شوند. و نیز به نیروی محرکی که در نتیجهی جریان مداوم بازدیدکنندگان کویکر در وجود چنان جوان مستعد و متهوری پدید آمده بود اشارهای نکرده است. همچنین از یادبرده است که سخنرانیهای عمومیِ متخصصان سیّار حکمت طبیعی را در آن گزارشها بگنجاند (کندل، علاوه بر ویژگیهای دیگر، محلی آموزنده در مسیر جادهی کالسکهروِ لندن به اسکاتلند بود). دورههای دروس جان بنکس در 1161، از جملهی دورههای آموزشی ممتاز و قابل دسترسی بود. بنکس، در توقفی هفت هفتهای در کندل، «دوازده سخنرانی، که شامل مفیدترین، جالبترین، و عامه فهمترین بخشهای فلسفه بودند»، ایراد کرد؛ سخنرانیها با دستگاههای پیشرفته مصوّر شده بودند. دالتن، با وجود ناتوانی در شناخت تأثیرشان، مسلماً آنها را در دروس همگانی بعدی خود در سخنرانیهای مشابه سرمشق قرار داد.
نکتهای که دالتن به آن معترف بود ظاهراً همان نیروی محرک قویتری بود که وی وجودش را در کتابخانه، آموزشها، و شور و شوق کویکر کندلی دیگر، یعنی جان گاف، دانشمند نابینای حکمت طبیعی و قهرمان شعر Excursion («گشت و گذار») وردزورث، مییافت. دالتن در نامهای در 1162 به پیتر کراستوِیت، یکی از دوستان اهل کزیک و طبیعیدان، چنین نوشته است:
جان گاف... به زبانهای لاتینی، یونانی، و فرانسوی کاملاً مسلط است... من، تحت آموزش وی، آگاهی خوبی دربارهی آنها کسب کردهام. او تمام رشتههای مختلف ریاضیات را خوب میفهمد... با لمس کردن، چشیدن، و بوییدن، تقریباً همه گونه گیاه را تا سی کیلومتری این مکان میشناسد... وی در اخترشناسی، شیمی، پزشکی، و غیره، تجربههای خوبی دارد... او بر تمامی کتابهائی که دربارهشان میاندیشد مسلط است... من و او زمان درازی با هم بسیار صمیمی بودهایم؛ زیرا پیشههای ما در زمینهی ریاضیات و فلسفه مشترک است...دالتن تحت آموزش گاف در ریاضیات، هواشناسی، و گیاهشناسی پیشرفت سریع کرد. به تقلید از استادش، در 1166 به ثبت روزانهی وضع هوا پرداخت و در این کار تا روز آخر عمرش ثابت قدم بود. وی همچنین مجموعهی یازده جلدی Hortus siccus («گیاهان خشک») را که هنوز موجود است با دقت تألیف کرد. و از 1166 به این سو، این «معلم ریاضیات در کندل» به سبب توفیقهایش در مسابقات چیستانها و جایزهی سالیانهی Ladies’ Diary و Gentleman’s Diary از شهرت فزاینده برخوردار شد.
در 1164 جوْرج بیولی از مدرسهی کندل کناره گرفت. جاناثن و جان دالتن از آن پس به عنوان مدیران مشترک متصدی امور شدند، و خواهرشان مِری از ایگلزفیلد نقل مکان کرد تا وظیفهی خانهداری را برعهده گیرد. دیری نپایید که جان، به رغم افزایش مسئولیتهایش در مدرسه، به ایراد نخستین مجموعهی سخنرانیهای عمومیش در کندل پرداخت. در این سخنرانیها، با بهرهگیری از دستگاههای مدرسه، از ریاضیات، نورشناسی، گازشناسی، اخترشناسی، و کاربرد کرههای جغرافیایی بحث میشد. جان، حتی با وجود چنان مجراهای جدید برای تخلیهی نیرو و کنجکاوی خود، در محدودههای مجامع علمی محلیای که وی بر برنامههای درسی آنها نظارت کرد و در امکاناتشان به کندوکاو پرداخته بود، مسلماً به صورت موجودی ناآرام درمیآمد. در 1169، با مکاتبه با بِیِولی، رابینسن، و داییش تامس گریناپ، که در لندن وکیل بود، خواستار نظر مشورتی دربارهی چشمانداز زندگی آیندهاش در پزشکی و حقوق گردید («انجمن دوستداران» کشیش نداشت).
دالتن استدلال میکرد که «تعداد بسیار اندکی از افرادی که نبوغ متوسط یا توانایی اشتغال در مشاغل دیگر را دارند» معلم میشوند. گرایش شخصی وی برای یافتن شغلی با «انتظار درآمد بیشتر» وی را به پرسوجوهایش، بویژه دربارهی امکان تحصیل پزشکی در ادینبرا، رهنمون شد. پاسخها شوقانگیز نبودند. بویژه گریناپ میگفت که پزشکی و حقوق «کاملاً دور از دسترس شخصی در اوضاع و احوال تو هستند» و بهتر است که دالتن حول موضوعات پیشپا افتادهتری مثل داروسازی یا وکالت بگردد، موضوعاتی که در آنها احتمالاً با سرمایهای اندک و جدیت فراوان خواهد توانست جائی برای خود باز کند. به رغم این عامل دلسرد کننده، جوانی چنان بلندپرواز و پرتوان نمیتوانست در مدرسهای در کندل محبوس گردد.
دالتن در 1170 مجدداً یک سخنرانی درسی عمومی برگزار کرد. در 1171 هزینهی نخستین سفرش به لندن را، که ظاهراً برای برگزاری جلسهی سالانهی «انجمن دوستداران» بود، پرداخت. اندکی بعد به معلمی ریاضیات و فلسفهی طبیعی در «نیوکالج» برگزیده شد؛ مؤسسهی مزبور را معترضان پیرو سوْکینوس و دارندگان گرایشهای توحیدی، پس از انحلال «فرهنگستان وارینگتن»، که در نزدیکی شهرِ در حال گسترش و هیجانانگیز منچستر قرار داشت و زمانی جوْزف پریستلی در آن تدریس میکرد، تازه بنیاد نهاده بودند.
به نظر میرسد که دالتن در آغاز از اشتغال در منچستر راضی بوده است. در گزارشش به حامی قدیمش رابینسن، دربارهی وضعیت جدید چنین گفته است:
در این شهر کتابخانهی بزرگی وجود دارد [چِتم]، مجهز به بهترین کتابها در هر هنر، علم، و زبان، که مجاناً بر روی همگان گشوده است؛ هنگامی که مرا در آپارتمان خصوصیم در آرامش، پهلوی آتشی مطبوع، و با داشتن وسایل لازم فلسفی در کنارم، تجسم نمایی میتوانی ارزیابی کنی که آیا وقتم را بیهوده در کاهلی بدنی و فکری صرف میکنم.
به رغم دسترسپذیر بودن کتابخانه و وسایل لازم، به نظر میرسد که وظایف آموزشی نیروهای دالتن را در نخستین سالهای اقامت در منچستر صرف کرده باشد. وقتی که برای اولین بار به تدریس ریاضیات و فلسفه در سطح کالج دعوت شد، طولی نکشید که از او خواسته شد که به تدریس شیمی نیز بپردازد. چنانکه وی اندوهگینانه اشاره کرده است، «غالباً لازم میشد که سخنرانیهای درسی را از قبل آماده نمایم.» علاوه بر آن لازم بود که «به مدت 21 ساعت در هفته بر کار محصلین نظارت داشته باشم». شرکت در اجلاسهای منظم محلی و اجلاسهای گهگاهی منطقهای کویکرها در هنگام تعطیلات تابستان، انجام بازدیدها از لیک دیستریکت در حین بازگشت، و اجرای سلسله سخنرانیهای درسی اضافی در کندل، در 1175، بسیار وقتگیر بودند.
دالتن در 6 فروردین 1179 اعلام کرد که قصد دارد در خاتمهی مقطع آموزشی از تدریس کنارهگیری کند؛ دلایل این اقدام روشن نیست. شاید از وضعیت بنیادگرایانهی کالج ناراضی بود، شاید از تغییرات هیأت علمی و آیندهی نامطمئن آن نگران بود، شاید از اینکه در میان سه مدرّس آن پایینترین حقوق را دریافت میکرد ناخشنود بود (دریافتی سالیانه مبلغ 52 پوند و 10 شیلینگ به اضافهی حدود 50 پوند پاداش)، شاید فقط از بابت محبوبیت و توانایی تدریس خود اطمینان خاطر داشت. در شهریور نشریهی Manchester Mercury گشایش «مدرسهی ریاضی» خصوصی او را اعلام کرد، که قرار بود در آن ریاضیات، فلسفهی تجربی، و شیمی آموزش داده شود. توفیق بسرعت به مدرسه روی آورد. ظرف دو سال دالتن توانست این گونه اظهارنظر کند. «مدرسهی من تاکنون برایم خیلی مناسب بوده است. به طور متوسط حدود هشت تا نُه شاگرد روزانه با حقالتدریس سالیانهی هر کدام ده پوند دارم، و اکنون در هفته بیش از بیست درس خصوصی با حقالتدریس هر کدام دو شلینگ میدهم. با وجود این هنوز به اندازهی کافی اندوخته ندارم که بازنشسته شوم.» تدریس خصوصی به روش مزبور، برایش پشتوانهای ارزنده در بقیهی عمرش گردید. فعالیت او در این مورد، بیآنکه جزء خردهکاریهای تحقیرآمیز تلقی شود، نمونهی فعالیت انبوه معترضان طبقهی پایین و طبقهی متوسطی بود که مدارس و سخنرانیهای عمومیشان یکی از مهمترین نقطههای قوّت علم انگلستان را در طول این دورهی تخصصگرایی آغازین تشکیل میداد. خودیاری، ابتکار خصوصی، کنجکاوی در فنون، و نگرشهای سودگرایانه از مشخصههای آن علم مربوط به «انقلاب صنعتی» بودند که هم در کار دالتن تجسم یافته بودند و هم دورهی زندگی وی تجسمی از آن بود.
دالتن، طی پنج سال پس از ترک نیوکالج، کاری را که شهرت علمی عمده و پایدارش بر آن متکی بود به صورت طرح اصلی کامل کرد: قانون انبساط گاز در فشار ثابت [که ضمناً به سبب آنکه شارل، کاشف فرانسوی، قبلاً و مستقلاً به آن پی برده بود به قانون شارل معروف است]؛ قانون فشارهای جزئی در دستگاههای گازی؛ و نظریهی شیمیایی اتومی (که برای نخستین بار شیوهای برای محاسبهی وزنهای نسبی ذرات نهایی کلیهی مواد شیمیایی شناخته شده، اعم از عناصر یا ترکیبات، فراهم آورد و اهمیت آن را به اثبات رسانید). با وجود این شکوفاییِ درخشانِ اندیشهی خلاق، اقدامات موفقیتآمیز دالتن را فقط هنگامی میتوان بدرستی ارزیابی کرد که در برابر زمینهی نخستین پژوهشها و نوشته هایش نگریسته شوند.
دالتن، هنگامی که از کندل به منچستر نقل مکان کرد، به جهان علمی گستردهتر و پرتوقعتری نیز وارد شد. گزینش به عضویت «انجمن ادبی و فلسفی منچستر» در 25 مهر 1173، که نخستین دورهی خلاقیت بزرگ آن بود، نشانگر افقهای جدید و موقعیتهای جدیدی است که دالتن سهمی بسیار اساسی در آنها داشت. حامیان وی عبارت بودند از تامس هنری، مترجم Opuscules («رسالهها»)ی لاووازیه؛ تامس پرسیول، اصلاحگر پیشگام بهداشت و متخصص در آمار پزشکی؛ و رابرت اوْئین، مالک و سوسیالیست تخیلی. دالتن نخستین مقالهی علمی مهمش در مورد برخی از «پدیدههای غیرعادی در زمینهی رؤیت رنگها، همراه با اظهارنظرهائی» را یک ماه پس از انتخابش در انجمن قرائت کرد.
مقالهی مزبور نمونهی ارزندهای از مشاهدهی دقیق، نظریهپردازی دلیرانه، اعتقاد قاطعی است که همگی مشخص کنندهی کار دالتن هستند. آن مقاله نشان دهندهی نخستین توجه منظم و کوششی در جهت تبیین وجود کوررنگی بود، که جان و برادرش جاناتن هر دو دچار آن عارضه بودند. دالتن، با گردآوری اطلاعات از دیگر افرادی که گرفتار آن نقص بودند، توانست اطلاع دقیقی از این پدیدهی واقعی بدست دهد. ناتوانی خودش در تشخیص رنگ قرمز را به وجود رنگ آبی سیّال محیط چشمانش (که جذب کنندهی پرتو قرمز میباشد) مربوط دانست. دالتن مشخصاً توضیح دیگری را که بعدها تامس یانگ در این باره داد رد کرد. وی حتی تا آنجا پیش رفت که درخواست کرد که برای اثبات فرضیهاش چشمانش را پس از مرگش تشریح نمایند – که با انجام این تشریح نتیجهای مغایر حاصل گردید. اگرچه این نظریه اکنون ناکافی به نظر میرسد، ولی جزئیات دقیق و اندیشههای دلیرانه دربارهی پدیدهای مهم و نادیده انگاشته شده برای تثبیت موقعیت و مقام عضو جدیدالانتخاب در ردههای بالای گروه نوشکفتهی فلاسفه طبیعیِ منچستر کافی بود.
در مقابل این نخستین بررسی درخشان، سایر موقعیتهای علمی مهم دالتن از وجود مسائل گیج کنندهی مربوط به گاهشماری وقایع و نحوهی تبیین و تفسیر خبر میدهند. زمینهی اولیه و شکلگیری علمی او بدرستی شناخته نشده است. واضح است که گزارشهای معیار، با خط مستقیم پیشرفتشان از اندیشههای آیزک نیوتن دربارهی ذرّات بنیادی ماده در سی و یکمین پرسش Opticks («نورشناسی») تا نظریهی اتوْمی شیمیایی جان دالتن در یک قرن بعد، به نحوی اسفبار نارسا هستند. تعویض آنها با شرحی دقیقتر و متقاعد کنندهتر هنوز میسر نیست، اما شاید بتوان چند طرح آزمایشی را در این مورد مشخص کرد.
دالتن، اگرچه در هیچ مفهوم سادهای نیوتنی نبود، عمیقاً مدیون سنت بریتانیایی کتاب درسی و نیوتنگرایی عامی بود که در تمامی قرن هجدهم جریان داشت. این سنت، که در عین حال هم تجربی و هم نظری بود، بر یکنواختی (یعنی همگونیِ لَختی) و «ساختار درونی» ماده و نقش نیروهای جاذبه و دافعهی کوتاه بُردی که در همه جای طبیعت وابسته به آن بود، اگرچه لزوماً از خواص ذاتی آن ماده نبود، تأکید شدید داشت. مسیر همگونی، ساختار درونی، و نیروهای کوتاه بُرد به همت اندیشمندان موشکافتر بتدریج از طریق دیدگاه «پوستهی» ماده که توسط شاگردان بلافصل نیوتن عنوان شده بود به منحنیهای ظریف آبه بوْشکوْویچ و نامادهگراییِ «مادهگرایانهی» جوزف پریستلی منجر شد. فلسفهی درک عام اسکاتلندی برای تردیدها و تناقضهای پیش آمده پاسخی محتمل فراهم آورد، در حالی که برخی از اندیشمندان محافظهکارتر و مذهبیتر در عوض به مادهی ناهمگون، اتوْمهای تقسیمناپذیر، و سیالهای اِتریِ شاگردان «جانبدار تجدیدنظر» آگاهانهی جان هاچینسن گرایش یافتند. تغییر جریانهای سیاسی و مذهبی دههی 1160، و بویژه دههی 1170؛ پیوند خوردن نظرهای پریستلی با مادهگرایی؛ و فشارهای وارد بر نظریهی شیمیایی مستتر در پیشرفتها چشمگیر فنی آن دوره هنوز وارد هیچگونه بررسی اساسی قرار نگرفتهاند. به این ترتیب، به عنوان نمونه، شاید بتوان متوجه نوسانات میان موضعگیری فلسفی دالتن در مورد طبیعت و خواص ماده و آموزشهای جانبداران هاچینسن شد و نتوان آنها را بسادگی توضیح داد. این نکته که زمینه و پیامدهای فکری و فلسفیِ آنچه به مدت یک قرن نظریهی علمی غالب در مورد ماده بود – نظریهی اتوْمی شیمیایی – تا این حد کم بررسی شده باشد، یکی از عجایبی است که به تفسیر تاریخی نیاز دارد. وضع هنگامی بهتر است که توجه خود را به مسائل محدودترِ مربوط به سیر تاریخی و منطقِ کارِ مستقیماً علمی و تجربی که علایق نظریِ روبهرشد دالتن را تغذیه کردند و به شکلگیری آنها یاری رسانیدند معطوف کنیم.
دالتن، علاوه بر علایقش در ریاضیات، از دیرباز به تاریخ طبیعی، گردآوری گزارشهای هواشناسی، و ساختن هواسنجها، دماسنجها، دستگاههای اندازهگیری مقدار باران، و رطوبتسنجها پرداخت. گزارشهای روزانهاش در یک دورهی پنج ساله و گزارشهای دوستانش جان گاف (که هنوز در کندل بود) و پیتر کراستوِیت (در کزیک) مبنای نخستین کتابش به نام Meteorological Observations and Essays («مشاهدات و بررسیهای هواشناختی»، 1793) را تشکیل دادند، کتابی که گرایشها، بلندپروازیها، و بنیهی این متخصص جوان شهرستانیِ حکمت طبیعی را آشکارا نشان میدهد. این اثر، قبل از آن که وی کندل را ترک کند در چاپخانه بود، حاوی جداول فشار هوا، دما، باد، رطوبت و بارندگی بود، و علاوه بر آن جزئیات ریزش برف، وقوع رعد و برق، و شفق قطبی شمالی را شرح میداد. همهی اینها «مشاهدات» را تشکیل میدادند. چنین مطالبی، آزمونی از حوصله و پشتکار دالتن بودند. Essays («مقالهها»)، که در آن مجرّبات در خدمت ذهنیات قرار داشتند، جالب توجهتر از آن بود.
آن مقالهها مشتملند بر نظریهای در مورد بادهای بسامان، که قبلاً توسط جورج هَدلی مطرح شده بود، و دالتن در نقل مکانش به منچستر که کتابخانههای کاملتر داشت آن را کشف کرد؛ نظریهای دربارهی شفق قطبی شمالی، که آن را نیز آندرس سلسیوس و ادمند هَلی قبلاً عنوان کرده بودند؛ تأملاتی دربارهی تغییرات فشار هوا، که قبلاً توسط ژان دوْ لوک صورت پذیرفته بود؛ و عقایدی در مورد تبخیر، که مبانی نظریهی اتومی شیمیایی بعدی او را شامل میشوند.
نخستین پژوهشهای هواشناختی دالتن توجه عمیق و پایداری را به نظریهی باران و حالت بخار آب در جوّ برنینگیخت، و این امر طبیعی نبود. «مشاهدات هواشناختی» حتی تا آنجا جلو رفت که گفت «نظریهی حالت بخار در جو، تا جائی که من میتوانم کشف کنم، کاملاً جدید است و، به عقیدهی من خواهد توانست همهی پدیدههای مربوط به بخار را که با آن آشنا هستیم روشن کند.» نظریه به این ترتیب بود که «تبخیر و میعان بخار آثار و نتایج میل ترکیبهای شیمیایی نیستند، بلکه بخار مایع همواره به صورت سیالی با ویژگی خود، که در میان بقیه سیالهای هوا منتشر میباشد، وجود دارد... ضرورتی ندارد که برای حالت مزبور جاذبهای شیمیایی فرض شود.»
دالتن، با نفی کردن جاذبهی شیمیایی آب در مورد هوائی که آن را در خود «حل کرده است»، در واقع اندیشهی پذیرفته و دیدگاه نیوتنی را که نیروهای جاذبه و دافعهی کوتاه بُرد را موجب مناسبی برای تبیین پدیده میدانست، زیر پا میگذاشت در حمایت از چنان دیدگاهی، شیمیدانان نمیتوانستند به مقامی پایینتر از لاوازیه استناد کنند. دالتن، با عادتش در این مورد که کلیه پدیدههای تجربی را از دیدگاهی ریاضی مینگریست، کسی نبود که از این بابت نگران شود. ظاهراً آزمایشهایش نشان دادند که جذب بخار آب توسط هوا بستگی به فشار ندارد، یعنی «یک متر مکعب هوای خشک، با هر چگالیای که داشته باشد، در دمای ثابت وزن ثابتی از بخار را در خود میگیرد.» این گونه نتیجهگیری (با اصطلاحات جدید، فشار بخار آب در دمای ثابت دارای مقداری ثابت است) ممکن نیست با این اعتقاد که تبخیر فرایندی شیمیایی است سازگار باشد. بنابراین، دالتن، هواشناسی که گرایشی ریاضی داشت، از شیمی کناره گرفت.
در ضمیمهی اثر مزبور، وی باز هم فراتر رفت و گفت که «بخار آب (و احتمالاً اکثر مایعات دیگر) همواره به حالت مستقل در هوا وجود دارد.» چنان که این نقل قول نشان میدهد، دالتن از تعمیم عقایدش واهمه نداشت. ماهیت بصری تفکر او و تداوم اصولی در عقایدش از قبل از 1172 تا 1187 از عبارات محکمش آشکار است. دالتن استدلال میکرد که ضروری انگاشتن انجام واکنش شیمیایی در صورتی که در هوای جوّ در پایینتر از 212 درجهی فارنهایت بخار آب وجود داشته باشد فرضی نادرست است. خطا از این فرض ناشی میشود که «هوای وارد کنندهی فشار بر روی بخار با فشردن بخار بر روی بخار موجبِ چگالشِ آن میگردد، و ما مجاز نیستیم که چنین بپنداریم و من استنباط میکنم که فرض مزبور کاملاً با برهان تناقض دارد و واقعیتها آن را تأیید نمیکنند؛ زیرا هنگامی که ذرهای از بخار میان دو ذره هوا قرار میگیرد فشارهای برابر و متقابل آن دو ذرهی هوا هر قدر که باشد نمیتواند آن ذرهی بخار را به ذرهی دیگر بخار نزدیکتر نماید.»به این ترتیب نظرهای مبنی بر اینکه در مخلوطی از گازها، هر گاز به عنوان موجودی مستقل عمل میکند (قانون فشارهای جزئی دالتن) و اینکه هوا حلال شیمیایی گستردهای نمیباشد نخستین بار در «مشاهدات هواشناختی» بیان شد. عبارت بیان شده عکسالعمل فوری به بار نیاورد. جز این هم انتظار نمیرفت، زیرا استدلال دالتن بسیار موقت و ناکامل بود، خود عقاید در جهانی که نیروهای شیمیایی در همه جا نفوذ داشتند بسیار شگفتانگیز بودند، و عنوان کنندهی نظریه و وسیلهی انتشار آن تقریباً در پردهی ابهام قرار داشتند.
سه مقالهای که دالتن در 1178 و 1179 (سالی که دبیر انجمن شد) در «انجمن ادبی و فلسفی منچستر» قرائت کرد نشان میدهند که تا چه حد مسألهی بخار آب همچنان وی را به خود مشغول داشته است. در مقالهی نخست دربارهی توازن میان باران، شبنم، جریان آب رودخانه، و تبخیر در طبیعت به بحث پرداخت. در طی این بحث، نخستین تعریف نقطهی شبنم را بدست داد. سپس به دنبال آن دو مقالهی علمیِ قابل قبول، ولی کسل کننده، دربارهی گرما عرضه کرد، که در آن اعتقاد راسخ وی به سیّالیّت گرما بخوبی نشان داده شده است و نظریهی ویلیام اروین و ادر کرافرد در مورد گرمای ذرهای آشکارا پذیرفته شده است. تحول براستی هیجانانگیز در تابستان 1180 روی داد. دالتن آنچنان به نظرهایش اعتماد کامل یافت که در 23 شهریور آنها را در ماهنامهی جدیدالانتشار Journal of Natural Philosophy, Chemistry and the Arts («مجلهی فلسفهی طبیعی، شیمی و هنرها»)ی ویلیام نیکلسن منتشر کرد. برای انتشار اثرش به نام «نظریهی جدید تشکیل مخلوط سیالهای هواگونه، و بویژه سیالهای جو» هیچگونه تردید به خود راه نداد.
آشکار است که دالتن به ارزش عقاید خود متقاعد شده بود. طرح کلی نظریهاش در مورد گازهای مخلوط که در «مجلهی» نیکلسن چاپ شد بفوریت با اضافه شدن مطالبی به صورت سه مقالهی علمی به انجمن منچستر داده شد. این مقالهها شامل نخستین بیان واضح در این مورد بود که «هنگامی که دو مایه کشسان A و B با یکدیگر مخلوط شوند، میان ذراتشان دافعهی متقابل وجود ندارد؛ یعنی ذرات A ذرات B را دفع نمیکنند، چنان که معمول آنهاست. در نتیجه فشار یا تمام وزن وارد بر هر ذره فقط را فشار نوع خود آن ذره ناشی میشود.» این «نظریه جدید تعمیم داده شده مدیون تصویری است که در 1172 از بخار آب در هوا ارائه کرد. اندیشهی دالتن در مورد گاز ایستا و ذرهای، نیز، مدیون قطعهای است در principia ی نیوتن (کتاب دوم، گزارهی 23) که از خواص مربوط به چنان گازی بحث میکند.
آن مقالههای علمی، علاوه بر این نخستین اعلام رسمی قانون فشارهای جزئی گازها، حاوی اطلاعات مهمی بودند دربارهی تبخیر و فشار بخار، و نیز حاوی اظهارنظر مستقل دالتن دربارهی قانون شارل که میگفت «همه مایعات کشسان بر اثر گرما به یک اندازه منبسط میشوند.»
گو آنکه اظهارنظرهای پیشین دالتن مورد بیتوجهی قرار گرفته بودند، عکسالعمل در برابر احکامی که در 1180 صادر کرده بود سریع و گسترده بود. از سه مقالهاش در Manchester Memoirs («یادداشتهای منچستر») خلاصهبرداری شد و در تمام قاره تجدید چاپ گردید. بحث مستقیم و پرشور بود. ک. ل. برتوله، که در آن هنگام در نیمه راه بررسیهای جاذبهی نیوتنی بود، نمایش نموداریِ نظریهی جدید گازهای مخلوط دالتن را «تابلوئی تخیلی» نام نهاد و آن را به گونهای تحقیرآمیز رد کرد، در حالی که هامفری دیوی فوراً در پی قضاوتی دوستانه دربارهی این عقاید «جدید و بسیار استثنایی» برآمد حتی «انجمن ادبی و فلسفی» در مورد این که دبیرش میل ترکیبی شیمیایی را به عنوان نیروی مؤثر بر جوّ رد کرده بود نمیدانست چگونه رفتار نماید. نخستین چاپ System of chemistry («نظام شیمی»، 1802)، اثر تامس تامسن، که توفیق زیاد کسب کرده و شدیداً دالتن را مورد انتقاد قرار داده بود، خدشهی بیشتری را موجب شد، دالتن بسرعت به دو ماهنامهی علمی آن زمان نوشتهای ارسال داشت و انتقاد تامسن را رد کرد؛ اما واضح بود که آن نوشته بحثی نبود که بتواند به اندازهی برهان تجربی قانع کنندهای در مورد اعتقاداتش مؤثر باشد. فراهم ساختن چنان برهانی به صورت هدف اصلی دالتن درآمد و در نتیجه انگیزهی مؤثر نظریهی اتوْمی شیمیایی شد. اگرچه تحول به هیچ وجه ناگهانی نبود، ولی آنچه به عنوان علاقهای ویژه به هواشناسی آغاز گردیده بود به گرایشی قوی و گسترده به کل شیمی منتهی شد.
دالتن به منظور تأمین پشتوانه برای نظریه گازهای مخلوط خود که مورد حمله شدید قرار گرفته بود، به بررسی تجربی نسبتهای گازهای مختلف در جوّ مبادرت ورزید. این بررسی برحسب تصادف مسألهی مربوط به قابلیت انحلال گازها در آب را مطرح کرد. تا 21 آبان 1181 برای قرائت مقالهی علمی خود در انجمن منچستر، با عنوان «دربارهی نسبت چندین گاز یا مایع کشسان، که جوّ را تشکیل میدهند؛ با تحقیقی در حالاتی که در آنها جذب شیمیایی و مکانیکی گازها توسط مایعات از یکدیگر متمایز میشوند»، به اندازهی کافی مطلب کشف کرده بود. هر چند در متن منتشره اشاره نشده بود، در هنگام قرائت مقاله این جمله آورده شد که انیدریدکربوْنیک «در آب نگاه داشته میشود، نه در اثر میل ترکیبی، بلکه فقط بر اثر فشار گاز... روی سطح، که آن را مجبور به ورود در خلل و فرج آب میکند.» به این ترتیب پژوهشهای مربوط به قابلیت انحلال منجر به اشاعهی عقاید مکانیکی وی شد.
به نظر میرسد که همین اشاعهی عقاید دالتن دوست نزدیکش ویلیام هنری را، که در ادینبرا آموزش دیده بود، برانگیخت که به سلسله آزمایشهای رقابتجویانه و پذیرفته شده شیمیایی خود برای تشخیص درجهی میلهای ترکیبی گازها نسبت به آب مبادرت ورزد. آن آزمایشها، چنانچه براساس این هدف سنجیده شوند، با توفیق قرین نبودند. در هر حال، هنری به نکتهای که دالتن نتوانسته بود درک کند در عرض یک ماه پی برد، و آن این بود که در دمای معین، جرم گازی که به وسیلهی حجم معینی از آب جذب میشود بر نسبت مستقیم فشار گاز است (قانون هِنری). دالتن، که از این موضوع آگاه شد و بسرعت به ارتباط آن با عقاید خودش پی برد، توانست خطاهائی را در روش هنری نشان دهد. یکی از نتایج این امر اعتراف هنری به این نکته بود که «نظریهای که آقای دالتن در مورد این موضوع به من القا کرده است و به نظر میرسد که با آزمایشهای من تأیید شده باشد، آن است که جذب گازها توسط آب منحصراً اثری مکانیکی است.»
در پرتو چنین پیشرفتهای مهیّجی، میتوان دریافت که چرا دالتن همچنان با موضوع «جذب گازها توسط آب و دیگر مایعات» کلنجار میرفت. مقالهای علمی که در مهر 1182 با همین عنوان به انجمن منچستر ارائه گردید، روشن کرد که اگرچه نظریهی او دربارهی گازهای مخلوط در نتیجهی شواهد جدید بررسیهای مربوط به قابلیت انحلال استحکام بیشتری یافته است، «بزرگترین اشکالی که در فرضیهی مکانیکی وارد شده ناشی از این است که گازهای مختلف از قوانین مختلف تبعیت میکنند.» یا، برای آن که مسأله به بدویترین شکلش مطرح شود، این سئوال مطرح است که چرا آب همهی گازها را یکسان در درون خود نمیپذیرد؟ برای پاسخ به این سئوال، دالتن اظهار کرد که
... وضع بستگی به وزن و تعداد ذرات نهایی انواع گازها دارد؛ آنهائی که ذراتشان سبکتر و منفردند کمتر قابل جذب هستند و گازهای دیگر، به تناسب افزایش وزن و پیچیدگیشان، بیشتر قابل جذبند... تا آنجا که من میدانم، بررسی دربارهی وزنهای نسبی ذراتِ نهاییِ مواد موضوعی کاملاً جدید است؛ اخیراً این بررسی را من با توفیق قابل ملاحظهای پیگیری کردهام. اصل مربوطه را در این مقاله نمیتوان آورد؛ اما نتایجی را که براساس آزمایشهایم قابل تأیید به نظر میرسند در زیر میآورم.
و به این ترتیب مقاله با نخستین فهرستی که اکنون آن را وزنهای اتومی مینامیم پایان یافت.
روش دالتن برای محاسبهی وزنهای نسبی ذرات نهایی به خودی خود ساده بود. با وجود اینکه بیشتر به شیمیدانهای هوادار نیوتن استناد شده بود، اندازهگیریها یا محاسبات نیروهای جاذبهی بین ذرهای هیچ جاذبهای برای او نداشتند. در عوض، دیدگاه مکانیکی، عینی، و واقع گرایانهاش در مورد اتومها با عادت معمولش برای محاسبات عددی و فرض ترکیب یک به یک، به نحوی درهم آمیخته بود که بینشهای کاملاً جدید ببار آورد.
دالتن، بر طبق اصلهای بدیهی نظریهاش در مورد گازهای مخلوط، فرض کرد که هنگامی که دو عنصر A و B وارد واکنش با یکدیگر میشوند، جاذبهی میان A و B عامل تعیین کننده برای کنترل آنچه رخ میدهد نیست، بلکه رانش متقابل اتومهای B این نقش را برعهده دارد. بنابراین، با فرض اتومهای کروی یک اندازه، به طور نظری ممکن است دوازده اتوم B در تماس با یک اتوم A قرار میگیرند (بر آن اثر کنند). در عمل، محتملترین نتیجه همانا ترکیب یک به یک اتومهای A و B است. ترکیب دو اتوم B با یک اتوم A نیز میسر است ولی احتمال کمتر دارد، زیرا در این حالت اتومهای B، حتی اگر به طور خود به خودی موقعیتهائی در دو مکان متقابل اتوم A را اشغال نمایند، باز هم نیروی رانش متقابلی دارند که غلبه میکند. ترکیب سه اتوم B با یک اتوم A مشمول نیروهای رانش بیشتر میگردد، یعنی ترتیب قرار گرفتن سه گوشهای باید منظور شود، و به همین ترتیب ادامه مییابد. بنابراین چنانچه فقط یک ترکیب از عناصر A و B شناخته شده باشد، طبیعی است که فرض شود که ترکیب AB است. اگر دو ترکیب از عناصر یاد شده وجود داشته باشد، احتمال بیشتری میرود که آنها AB و AB2، و از این قبیل، باشند. با این روش، دیدگاههای نظری دالتن مبنائی منطقی برای تصمیمگیری دربارهی فورمول ترکیبها و نیز ساختار سه بُعدی مولکولی آنها فراهم آوردند. از روی این نکته که وزنهای نسبی اوْکسیژن و ئیدروژن هشت به یک میباشد، با مجهز بودن به این دیدگاهِ مکانیکیِ نسبتهای ترکیبی، استدلال در این زمینه برای دالتن آسان بود که هشت گرم اوکسیژن با یک گرم ئیدروژن قابل ترکیب است.
از روی عکسالعمل عمومی در برابر جداول دالتن میتوان دریافت که تشخیص او و دیگران دربارهی پیامدهای نوشتهاش تا چه حد نارسا بود. جدول وزنهایش – برخلاف نظریهاش دربارهی گازهای مخلوط – هر چند در نشریهی «یادداشتهای منچستر» انتشار یافت و در ماهنامههای علمی تجدید چاپ شد، هیچگونه عکسالعملی برنینگیخت. اعداد جداول وزن، وقتی که بتنهایی چاپ شدند، به نظر آمد که در جداول شناخته شدهی اعداد میل ترکیبی بسیار متداول آن زمان صورتی مبهم و تبیین ناشده دارند. حتی هنگامی که با شرحی از اهمیتشان همراه شدند، معلوم نبود که پذیرش مطلوبی کسب کرده باشند. در آذر 1182 دالتن، به برکت یک اشتباه در محاسباتش، در هنگام ایراد سخنرانی در «انجمن سلطنتی» لندن، توانست به هامفری دیوی نشان دهد که چگونه میتوان به اوْکسیدهای متنوع ازوْت فوْرمول داد و چگونه وزنهای ذرات با نتایج تجربی او همخوانی دارند. با این حال دیوی، که همچنان به دیدگاه نیوتنی خود عمیقاً ایمان داشت، این عقاید را به عنوان اندیشههای «مبتکرانه و نه حایز اهمیت» رد کرد.
این ناخوشنودی دالتن از نبود امکانات شیمیایی برای کارش به او ضربهای وارد کرد، زیرا گذشته از همه چیز دیوی شیمیدانی پرتوان و جدی بود. به هر حال روشن نیست که آیا خود دالتن تا قبل از آن زمان به مفاهیم ضمنی وسیع کارش کاملاً پی برده بود یا خیر. در 1183 در رسیدن به فورمولهای ئیدروکربورهای متنوعی که هم از نظر دستگاه محاسباتیش مناسب بودند و هم با آزمایشهای فزایندهی شیمیایی او سازگار بودند توفیق یافت. اما سال 1183، عمدتاً به سبب مباحثات دربارهی نظریهی گازهای مخلوط و بویژه تکذیب نیروهای میل ترکیبی شیمیایی ضعیف، شاخص بود. ادامه یافتن انتقاد از این نظریه – و ناکامی در بررسیهای وزن ذرات برای فراهم آوردن شواهد قطعی مورد انتظار – موجب شد که دالتن در طی 1184 در عقاید خود راجع به گازهای مخلوط تجدیدنظر کند. به نظر میرسد که این تجدیدنظر موجب استحکام این اعتقادی که بتدریج عمق بیشتری مییافت شده باشد که کار دالتن در مورد وزنهای ذرات، هر چند از حیث هدف اصلیش توفیقی نبود، اهمیت اساسی داشت و مبنای اثرش به نام New System of Chemical Philosophy («نظام نوین فلسفهی شیمی») گردید.
در رئوس سخنرانیهای عمومی دالتن که در پاییز 1182 در لندن، در زمستان 1183 در منچستر، و در فروردین 1186 در ادینبرا برگزار شدند میتوان دور شدن تدریجی توجه وی از مکانیک، هواشناسی، و گازهای مخلوط به سوی شیمی را احساس کرد. تا اسفند 1185 طی نامههائی به تامس تامسن پیشنهاد میکرد که یک دوره سخنرانی درسی در ادینبرا ایراد کند. قرار بود موضوع سخنرانی دربارهی بررسیهای تجربی اخیر او باشد، از جمله دربارهی عناصر یا اتومهای شیمیایی با ترکیبات متنوعشان، و «آخرین نتیجهگیریهایم را، که برخی از آنها به هیچ ترتیبی منتشر یا افشا نشدهاند و برایشان اهمیت قابل ملاحظه قائلم»، روشن سازد. سرانجام سخنرانی به نحو مطلوب صورت پذیرفت. مقدمهی دالتن تردیدی باقی نگذاشت که وی بخوبی میدانست که حضارش از مشهورترین دانشوران زمان هستند. همچنین، هیچ شکی وجود نداشت که خودش اهمیت عقایدش را ارزیابی کرده بود. وی فوراً به اطلاع شنوندگانش رسانید که میخواهد «دیدگاه جدیدی دربارهی نخستین اصول یا عناصر اجسام و ترکیبهای آنها» عرضه کند و این دیدگاه، چنانچه تثبیت شود، «همان گونه که تردید ندارم که بموقع تثبیت خواهد شد، موجب مهمترین تغییرات در دستگاه شیمی خواهد شد، و کل موضوع را به صورت یک علم بسیار ساده و قابل درک برای پایینترین فهم درخواهد آورد.»
سخنرانیهای ادینبرا خلاصهی فشردهای از بیانیهای برای «نظام نوین» بودند. از تقدیم نامهی منضم به نخستین بخش آن اثر که سرانجام، درست یک سال بعد، انتشار یافت. میتوان دریافت که مطالب مزبور به نحو موافق پذیرفته شدهاند. با انتشار بخش دوم در 1189، و بویژه با مقالهای علمی تامس تامسن و و. ه. وولستن در 1187 که قدرت عملی روش کار او را نشان دادند، نهایتاً نظریهی اتومی وارد معرکه شد. اگرچه دالتن از آن پس به مدت بیش از ربع قرن در زمینههای متعدد به کار فعالانه ادامه دارد، ولی نظریهی مزبور آخرین کار خلاق از تفکر علمی او بود. توان عمدهی بخش اعظم این کار در تدارک اندازهگیریهای تجربیِ وزنهای اتومیِ ترکیباتِ شناخته شدهی شیمیایی بود. عظمت این وظیفه و اکراه دالتن از اعتماد کردن به نتایج کارهای دیگران از روی عدم موفقیتش در تکمیل آخرین بخشهای «نظام نوین» که نتایجش را دربر میگرفتند مشخص میشود (اگرچه جلد دوم، بخش اول، با تأخیر در 1206 / 1827 منتشر شد).
قبل از کنار گذاشتن بحث دربارهی کار علمی دالتن، باید از طرز فکر او در مورد اتومیسم شیمیایی ذکری به میان آورد. همسانی مفهومهای «اتوم» و «عنصر شیمیایی» معمولاً به عنوان یکی از مهمترین جنبههای کار موفقیتآمیز وی تلقی میشود. مسلماً همین جنبهی کار او بود که به بحث و جدل در طول قرن نوزدهم انجامید. کار دالتن نه تنها الگوئی جدید، بنیادی، و بسیار ثمربخش از واقعیت برای شیمیدان فراهم آورد، بلکه برای آن دسته از بررسیهای مربوط به وزن که در جریان دو نسل قبل حایز اهمیت فزاینده برای شیمی شده بودند کانون توجه و مبنای منطقی بوجود آورد. با این حال، کاربرد منظم و گسترش عقاید دالتن در مورد وزنهای اتومی گرفتار مسائل روششناختی گردید، مسائلی که بر اثر کار گی – لوساک، آووْگادروْ، و کانیتساروْ بتدریج حل شدند. معلوم شد که عقاید دالتن در مورد وجود فیزیکیِ حقیقی و ماهیتِ واقعی اتومهای شیمیایی مشکلسازتر از بقیهی مواردند، و جرّ و بحث مداومی را در قرن نوزدهم براه انداختند که فقط در نتیجهی کار راذرفرد و سادی خاتمه یافت.
رئوس برنامهی سخنرانیهایش در «مؤسسهی سلطنتی» در آذر 1182، اندکی بعد از نخستین اندازهگیری وزنهای نسبی ذرات، در واقع سخنانی است به سبک کاملاً پذیرفته و مرسوم دربارهی «خواص ماده؛ کشش – غیرقابل نفوذ بودن – تقسیمپذیری – لَختی – انواع مختلف جاذبه و دافعه؛ حرکت - ترکیب نیروها – برخورد؛ آونگها». موقعیت اجتماعی دالتن، بر اثر فشار ناشی از توفیق مداوم بررسیهای شیمیایی او، بازهم در بهار 1184 تغییر کرد. در رئوس برنامهی سخنرانیهایش در منچستر که بتازگی کشف شدهاند فهرستی از موضوعاتی مندرجند دربارهی «خواص عمومی ماده – کشش – تقسیمپذیری – عقایدی ابداعی دربارهی تقسیم ماده به عناصر و ترکیبات آنها – جامد بودن – تحرک – لختی». همچنین در همان زمان، یک سخنرانی کامل به موضوع عناصر اجسام و ترکیباتشان تخصیص داده شده بود. نکتهی آزار دهنده این است که هیچ دستنوشتهای که ما را در مورد «عقاید ابداعی دربارهی تقسیم ماده به عناصر»، که در آن برنامهی سخنرانی وعده داده شده است، روشن کند وجود ندارد. در هر حال، منطقی به نظر میرسد که فرض شود که چون دالتن بتدریج متوجه کاربرد گستردهتر شیمیایی پژوهشهایش دربارهی وزنهای نسبی ذرات نهایی گردید لذا به گونهای فزاینده به تعریف ماهیت این ذرات نهایی احساس نیاز کرد. به سبب زمینه و موقعیتی که داشت، حرکت در جهت اقرار صریح به اتومهای شیمیایی و مادهی ناهمگون برایش اقدامی نسبتاً ساده بود.
در حین برنامهی کار ادینبرا در 1186 بود که برای نخستین بار ذرات تقسیمناپذیر یا اتومها به طور مستقیم عنوان شدند. سخنرانیهای شمارهی 3، 4، و 5 دالتن، که در آن موقع تبلیغات سنجیدهای در موردشان شده بود، به عناصر شیمیایی اختصاص داشتند. در آن برنامه از مایعات کشسان، آبگونها، و جامدات به عنوان موادی که از ذرات غیرقابل تقسیم یا اتومها تشکیل شدهاند و در احاطه جوّهائی از گرما قرار دارند گفتگو میشد. حتی وضوح این اظهارنظر به اندازهای نبود که میشد انتظار داشت. از هیجده مایع کشسانی که خود دالتن میشناخت، پانزده تا، براساس حسابهای خودش، موادّ مرکب بودند. بنابراین دالتن کلمهی «اتوم» را به صورت مفهوم عامیانه و قابل پذیرشِ «کوچکترین ذرهی دارای ماهیتی معین» بکار میبرد. با این مفهوم، «اتوم» صرفاً اصطلاحی بود که به ذرهای اطلاق میشد که در صورت تقسیم شدن خواص شیمیایی ویژهاش را از دست میداد. هنوز موضعگیری دالتن به صورت قاطع روشن نبود. وی نه تنها در اندیشه میپروراند که اتومهای شیمیایی در مفهوم بنیادیتر شامل ذرات جامد تقسیمناپذیر میباشند، بلکه در صحبتهای عمومی خود نیز این نکته را بیان میکرد.
سال بعد از آن در بخش اول «نظام نوین» دربارهی این نکته سخن به میان آمد که تجزیه و ترکیب شیمیایی فقط جدا کردن و پیوستن ذراتی است که وجود دارند؛ ایجاد و نابود کردن ماده عملاً خارج از حیطهی عامل شیمیایی است. چنین اظهارنظری کاملاً مرسوم و پذیرفتنی بود. نکتهای که جدید بود تأکید بیشتر بر این بود که «چنانچه بخواهیم یک ذرهی ئیدروژن بوجود آوریم یا نابود کنیم، عیناً مانند آن است که بخواهیم سیارهی جدیدی در منظومهی خورشیدی وارد کنیم و یا سیارهای موجود در این منظومه را نابود نماییم.» به این ترتیب دالتن نخستین ادعای رسمی دربارهی مقام والای اتومهای شیمیایی خود را عرضه کرد. ذرهی ئیدروژن نه به عنوان نتیجهی پیچیدهی یک ساختار درونی نظمیافته و بغرنج بلکه به صورت جامدی مشخص، همانند یک سیاره، در نظر گرفته شده بود.
درست روشن نیست که چرا دالتن به اتومهای خود عنوان دارندهی مقام والا را داده است. بدون شک او نیاز به توجیهی فلسفی برای توجهش به وزنهای ذرات را در زمانی احساس کرد که فهرست عنصرهای شناخته شده زیر ضربههای مجدد برقاشیمیایی قرار گرفت. اصلاحات لاووازیه به هیچوجه این مسأله را که کدام مواد باید در مقام عنصر شیمیایی پذیرفته شوند حل نکرد. بین سالهای 1179 و 1191 حدود پانزده مادهی شیمیایی به فهرست هیجدهگانهی عناصر شناخته شدهی قبلی افزوده شد. بنابراین میتوان دریافت که این اعتقاد عجولانهی دیوی که اگرچه قدرت طبیعت محدود است قدرت و امکانات ابزارهای تجزیههای شیمیدان را میتوان تا بینهایت افزایش داد، و این گفتهی او که پس «دلیلی برای این فرض وجود ندارد که هنوز هیچ اصل خدشهناپذیری کشف نشده است»، تا چه حد مورد پذیرش عام قرار گرفت.
دالتن، که موضعی اتخاذ کرده بود، فردی نبود که از نیمهی راه بازگردد. دومین مجموعهی سخنرانیهایش در 1189 در «مؤسسهی سلطنتی» آشکارا برای دفاع و حمایت از عقایدی بود که در آن زمان به طور وسیع معرفی شده و در مخالفت با دیوی و انبوه منتقدان طرحریزی گردیده بود. در این سخنرانیها وی ابتدا وحدت ماده را علناً کنار گذاشت. دالتن آماده بود بپذیرد که «چگونه برخی از فیلسوفان چنین پنداشتهاند که کلیهی مواد غیرمشابه احتمالاً اشیائی مشابه باشند.» در هر حال، براساس این اصل ارزنده که حمله بهترین شکل دفاع است، وی با آرامش گفت که «به نظر نمیرسد که عقیدهی [نیوتن] این باشد. عقیدهی من هم این نیست. من دریافتهام که تعداد قابل ملاحظهای از آنچه به نام اصول اولیه خوانده میشود وجود دارد، که هرگز با هیچ نیروی تحت کنترل ما قابل تبدیل به یکدیگر نمیباشند.»
دالتن، همچنان با موضع تهاجمی، همان اعتقادات را در 1190 به صورت چاپ شده در «مجلهی» نیکلسن تکرار کرد. وی تأکید کرد که «اتومهای اجسام مختلف ممکن است از موادی با چگالیهای متفاوت تشکیل شده باشند.» مثالی که زد «جیوه بود، که اتومش 170 برابر اتوم ئیدروژن وزن دارد؛ حدس میزنم که این ماده هیچ نسبتی با وزن خود ندارد.» یک بار دیگر با تأیید ملایم این نکته که نیوتن ادعائی پذیرفتنیتر از حرفهای دالتن با منتقدانش دارد مخالفان خلع سلاح شدند. و نقل شد که نیوتن در سی و یکمین پرسش کتاب Opticks «نورشناسی» چنین گفته است: «خداوند میتواند ذرات ماده را به ابعاد و شکلهای گوناگون، و به نسبتهای متفاوت با فضائی که اشغال میکنند، و شاید با چگالیها و نیروهای مختلف، بیافریند... حداقل من چیز متناقضی در هیچ یک از این مطالب نمیبینم.»
نکته جالب توجه دربارهی این نقل قول این است که دالتن چیزی را از آن حذف کرد. نیوتن با بیانش اجازه نداده است که مادهی جهان ما ناهمگون باشد، چنان که کلماتِ حذف شده – و لذا قوانین طبیعت را تغییر دهد، و در بخشهای متعدد جهان هستی چندین دنیا بسازد» - مطلب را آشکار میکند. اما دالتن ظاهراً سرگرم بهرهگیری از نیوتن در دفاع از خود بود، نه نقل قول دقیق از او. از نظر بحث و جدل، استناد به کتاب «نورشناسی» به عنوان جانبدار اصول اولیهای که دگرگون نمیشوند و اتومهای اجسام مختلفی که از موادی با چگالیهای مختلف ساخته شدهاند، بسیار سودمند بود؛ اما ریشههای چنان نحوهی تفکری ظاهراً بسیار پیچیدهتر از آن است که دفاع علنی دالتن به ذهن القا میکند. از اینجا است بیمیلی تعداد زیادی از شیمیدانان به پذیرش اتومهای شیمیایی، که مفید بودنشان را تشخیص میدادند، ولی مبنای وجودی آنها را نمیتوانستند درک کنند. معلوم شد که این سودمندی، بویژه از جنبهی دیدگانی آن، و بویژه در اواخر قرن، که شیمی آلی بزرگترین پیروزیهایش را کسب کرد، بسیار مهم بوده است. در حقیقت توفیقهای نهایی نظریهی اتومی شیمیایی چنان عظیم بودند که تردیدها و ابهامهای نوشتههای خود دالتن را در مورد موضوع مزبور از دید بسیاری از شیمیدانان و مفسران بعدی مخفی کرد. نتیجهاش این است که هنوز از نحوهی گسترش اندیشهی دالتن، زمینهی وقوع نخستین مباحثات دربارهی نظریهی اتومی شیمیایی، یا نخستین سنتهائی که اساس آشفتگی مداوم اواخر قرن نوزدهم بودهاند، درکی کافی نداریم.در حالی که علم خلاق دالتن در مرکز موفقیتهایش قرار دارد، سایر جنبههای زندگی وی از اهمیت مشابه برخوردارند. آشکارترین آنها عبارتند از نقش او در «انجمن ادبی و فلسفی منچستر»، فعالیتش در انجمنهای دیگر، وجههی اجتماعیش، سخنرانیهای عمومیش، و تغییر مکانش در عرصهی اسطورهی علم. هر یک از اینها تابش متفاوتی بر مهارت حرفهای دریافت علمی را منعکس میکنند.
«انجمن ادبی و فلسفی منچستر»، که بعد از «انجمن سلطنتی لندن» قدیمیترین انجمن مستمر علمی است، در 1160 بنیاد نهاده شد. آن انجمن نخستین و نیز از مشهورترین انجمنهای از این نوع بود که در مراکزِ تولیدیِ در حال رشد انگلستان، هنگامی که انقلاب صنعتی رو به پیش میرفت، برپا شده بود. انجمن، گرایشهائی کاملاً سادهاندیشانه، سودگرایانه، و فنی داشت، زمینهی علم خلاق بالاترین استعدادها را پرورش میداد، چنان که کار دالتن مشهورترین نمونهی آن بود ولی به هیچوجه تنها نمونه نبود. در همان حال که دالتن نهایتاً آبرو و اعتبار بزرگی برای انجمن به ارمغان آورد، انجمن نیز به نوبهی خود نقشی قاطع و حساس در رشد فکری وی ایفا کرد.
در زمانی که هنوز علم، به عنوان یک حرفه، از شهرت و اعتبار عمومی چندانی برخوردار نبود، «انجمن ادبیات و فلسفه» به افرادی که در زمینهی علمی کار میکردند مشروعیت، برخورداری از برگزاری جلسات، تشویق، و پاداش عرضه میکرد. آن انجمن نه تنها کتابخانهای بزرگ و حاوی مطالب روز، وسیلهی انتشار (نشریهی «یادداشتهای منچستر»، که سرانجام بیست و شش مقالهی علمی از جمع 117 مقالهای را که دالتن در برابر «انجمن ادبیات و فلسفه» قرائت کرد، حاوی بود)، و، از 1179 به بعد، محلی را برای دستگاهها و ابزارهای آزمایش دالتن تخصیص داد، بلکه اقدامات تشویقی اساسی و پاداشهای شخصی نیز به وی داد. نکتهی آخر را میتوان در ترقی دالتن از عضویت، به دبیری، نیابت ریاست (1187)، و نهایتاً ریاست (1196) متجسم و متبلور دید، و در شغل اخیر انجمن را با قدرت و به نحوی فعّال در طول بیست و هفت سال باقیماندهی عمرش اداره کرد.
اگر گروه منچستر محیط اصلی را برای شکوفایی توانائیهای دالتن تأمین کرد، سایر جوامع علمی بیشتر نقش جنبی در زندگی او داشتند. دالتن برای نامزدی انتخابات در «انجمن سلطنتی» اکراه زیاد نشان داد. در 1189 درخواستهای دیوی را در این زمینه رد کرد، و بالأخره در 1201، که برخی از دوستانش بدون اطلاعش وی را پیشنهاد کردند، انتخاب شد. وی چهار مقالهی علمی به Transactions («صورت مذاکرات») تسلیم نمود. (هنگامی که 1218 آخرین آنها از نظر انتشار رد شد، وی آن را با افزودن مرثیهای تحت عنوانِ «کَوندیش، دیوی، وولستن، و گیلبرت دیگر وجود ندارند» به طور خصوصی منتشر کرد.) گرچه، به پاس نظریهی اتومی شیمیاییاش، یکی از دو دریافت کنندهی اول نشان سلطنتی در 1205 بود، ولی به نظر میرسد که تقریباً نسبت به امور انجمن کاملاً بیاعتنا بوده باشد. بخشی از این بیاعتنایی بازتابی است از شکاف موجود در طبقهی اجتماعی و پایگاه حرفهای معلم سادهای که پایبند علم خود بود و جهتگیری «انجمن سلطنتی»، که هنوز عمدتاً جنبهی تفنّنی، جهان وطنی، و بوالهوسانه داشت. نگرش دالتن را میتوان از تفسیرش دربارهی کار چارلز بَبیج دریافت، که نوشته است آیا قطعهی اصلاحطلبانهی او دربارهی «سقوط علم» (1209) «میتواند صاحبان مناصب و دیگر اعضای فعّال انجمن سلطنتی را به انجام وظایفشان که خدمت اصلی به پیشرفت علم است برانگیزد.» دالتن سرانجام در 1213، که به عنوان نمونهی انسان متعهد و موفق در علم، از شهرت و احترام اجتماعی گسترده برخوردار بود، رسماً به انجمن گرایش یافت.
میان نگرش دالتن در برابر «انجمن سلطنتی». و پاسخش به دیگر گروههائی که عملکرد اجتماعیشان بوضوع تابع شهرت وی در مورد شایستگی حرفهای و پیشرفت و گسترش علم بود تناقض آشکاری مشاهده میشود. بنابراین در 1195 وی مشتاقانه انتخابش را به عنوان عضو مکاتبهای «فرهنگستان علوم فرانسه» پذیرفت. در 1201 تا آنجا پیشرفت که از پاریس دیدن کرد و در آنجا «سعادت آشنایی» با شخصیتهای برجستهی علمی از قبیل لاپلاس، برتوله، گیلوساک، تِنار، آراگوْ، کوویه، برِکه، دولوْن، و آمپر نصیبش شد. در هنگام آن بازدید در یکی از جلسات فرهنگستان در جایگاه خود قرار گرفت و توسط گیلوساک، که در آن زمان رئیس فرهنگستان بود، معرفی شد. همچنین با اعضای گروه غیررسمی ولی برجستهی علمی برتوْله در آرکوْی شام خورد. در 1209 از افتخار بزرگتری برخوردار شد و آن گزینشش به عنوان یکی از هشت وابستهی خارجی فرهنگستان بود، که با درگذشت دیوی به او تفویض گردید.
یکی از موارد بسیار روشنتر در زمینهی علاقهی شدید دالتن به تلاش جدی علمی را از نگرش وی به «مجمع بریتانیایی برای پیشبرد علم» میتوان استنباط کرد. وی، که در اجلاس بنیادگذاری این مجمع در 1210 در یوْرک یکی از شخصیتهای علمی حاضر بود، در امور انجمن نقشی فعال ایفا کرد. در 1211 عهدهدار کمیتههای شیمی، کانیشناسی، برق، و مغناطیس بود؛ در 1212 نایب رئیس و صاحب کرسی بخش شیمی بود؛ و در 1213 معاون کرسی، و در 1214 نایب رئیس کمیته شیمی و کانیشناسی بود. در 1215 مجدداً نایب رئیس بخش شیمی بود و نایب رئیس انتخابی مجمع شد. در فروردین 1216 فعالیتش بر اثر دو سکتهی شدید فلج کننده به طور ناگهانی متوقف شد. دو حملهی مزبور دالتن را برای بقیهی عمر به صورت نیمه فلج درآوردند و در نتیجه او دیگر نتوانست به سفرهای مشتاقانهای که برای همراهی کردن مجمع در سفرها لازم بود ادامه دهد. هنگامی که اجلاس سالیانه در 1221 در منچستر تشکیل شد، او به حدی ضعیف بود که نتوانست عهدهدار ریاست جلسه شود. در هر حال، احساساتی که در آن زمان ابراز شد و عنوان ریاست که به مناسبت درگذشتش در 1223 به او داده شد، شکی در اهمیت دالتن در حیات نوپای مجمع باقی نمیگذارد. تلاش و تقلای وی بوضوح نشانگر وجود راهی است که گروه نوخاستهی دانشمندان حرفهای انگلستان از آن راه در پی ایجاد و تحکیم شکلهای نهادیای بودند که زندگی حرفه ایشان ایجاب میکرد.
دورهی آخر زندگی دالتن نشانگر قدرشناسی فزایندهای است که جامعهی آن روز بتدریج نثار آن شخصیت علمی میکرد. اعتبارنامههای علمی بیخدشه، زندگی فردی بدون ایراد، و رفتار آرام و یکرنگ در سنین پیری، همه برای تبدیل دالتن به موجودی مخصوص که شایستهی دریافت احترام اجتماعی باشد با یکدیگر تلفیق شدند. در 1211، به مناسبت اجلاس «مجمع بریتانیایی» در شهر آکسفرد، دانشگاه آنجا درجهی دکتری افتخاری در حقوق مدنی به وی داد. در 1213 در شرایطی مشابه درجهی دکتری در حقوق از ادینبرا دریافت کرد. بر اثر کوششهای چارلز بَبیج، ویلیام هنری، و سایرین در سال 1213 مستمری دولتی برابر 150 پوند در سال برایش تخصیص داده شد؛ مستمری مزبور در 1215 به دو برابر افزایش یافت. در عین حال، منچستر در قدرشناسی از دانشمند خودش کاری کمتر از جاهای دیگر نکرد: کمیتهای مبلغ 2000 پوند برای ساختن مجسمهای از او جمعآوری کرد، و سرانجام دالتن در اردیبهشت 1213 به لندن رفت تا در برابر چانتری مجسمهساز معروف روز بنشیند. احترام تازهای که به این شخصیت علمی موفق نهاده شد در آن است که این «دکتر کویکر» در حین این بازدید به دربار نیز معرفی شد.
دالتن، اگرچه در سنین پیری از قدرشناسی و افتخار زیاد برخوردار شد، به نقش اجتماعی مختلفی که در طول زندگی داشت همواره آگاه بود. قدیمیترین سخنرانیهای عمومی وی در کندل طبق سنت راه و رسم اجراهای بسیار متداول سخنرانان پیرو فلسفهی طبیعی بود، که ارزیابی کامل اهمیت ساختار در حال گسترش علم بریتانیا همچنان بر آن مبتنی بود. سخنرانیهایش در «مؤسسهی سلطنتی» در 1182 از همین نوع بودند، اگرچه موضوعهای مورد علاقهی دالتن را دقیقتر منعکس میکردند. دورههای بعدی دروس او غالباً به نحوی مستقیمتر متکی بر علایق پژوهشی خودش بود، که بخشی از آن منعکس کنندهی پیچیدگی و تبحرِ رو به رشد حضّار بالقوه بود. محدوده و اهمیت این جنبه از کار دالتن را از فهرستبندیِ (احتمالاً ناقص) دروسی که میداد میتوان دریافت: در 1184 و 1185 در منچستر؛ در 1186 در ادینبرا و گلاسکو؛ در 1187 در منچستر؛ در 1189 در لندن؛ در 1190 و 1193 در منچستر؛ در 1196 در برمینگم؛ در 1199 در منچستر؛ در 1202 در لیدز؛ در 1204، 1206، 1207، 1208، 1213، 1214 در منچستر. از 1203 در «مدرسهی پزشکی و جراحی تامس تِرنِر منچستر» نیز در مورد شیمی دارویی تدریس میکرد، و این ارتباط حداقل شش سال ادامه یافت. علاوه بر دستاوردهای دیگر، این سخنرانیهای درسی متنوع به طور اساسی بر درآمد مالی دالتن افزودند – مثلاً مؤسسهی سلطنتی» هشتاد پوند به وی میپرداخت، در حالی که نخستین سخنرانیهایش در منچستر درآمد پنجاه و هشت پوند و دو شیلینگ را نشان میداد.
دالتن با چنین فهرست گستردهای علاوه بر تدریس و پژوهش سالها به ساختن مجموعهی عظیمی از وسایل مشغول بود. اگرچه تمایلش به تعمیمهای جسورانه و آزمونهای تجربیِ بغایت ساده بود، ولی طیف وسیعی از وسایل، چه در کندل، نیوکالج منچستر، و چه در آزمایشگاهش در «انجمن ادبی و فلسفی»، در دسترسش بود. علاوه بر این، میدانست که توفیق به عنوان سخنران عمومی نیازمند ارائهی آثار و شواهد کافی است. بنابراین، تنها در یک بازدید از لندن (در 1184) 200 پوند برای خرید وسایل مخصوص تدریس و سخنرانی صرف کرد. بنجمین سیلیمن جوان، هنگام نخستین سیاحت اروپایی خود، در مورد آزمایشهائی که دالتن در پی سخنرانیهایش اجرا میکرد، دچار بهتی مطلوب شده بود.
بسیاری از نویسندگانی که دربارهی دالتن مطلب نوشتهاند در مورد کمبود ورزیدگی فرضی و فقدان وسایل آزمایش مبالغه کردهاند. همچنین حکایتی که از او در مذمت کتابهای درسی نقل میشود بیاساس به نظر میرسد. آشنایی اولیهاش با جان گاف، تسهیلات مدرسهی کندل، و تحسین مشتاقانهاش از کتابخانههای منچستر، همگی گویای عطش و علاقهی وی به گسترهای از دانش و آگاهی است. فهرست حراج دارائیهایش این نکته را تأیید میکند. با وجود این که کتابخانههای ارزندهای آزادانه در دسترسش بودند، در واقع مجموعهی شخصی دالتن حاوی بیش از 700 جلد کتاب بود که اکثرشان به علم اختصاص داشتند ولی تنها به آن محدود نبودند.جان دالتن در تمامی این روشها – سخنرانیها، دستگاهها، کتابها – آشکارکنندهی آغازینِ مهارت حرفهایِ یک طبقهی جدید در علم انگلستان است. افرادی همانند او، بدون بهره بردن از مواهب آکسفرد، کیمبریج، یا پزشکی، که دانش طبیعی قبلاً سر سپردگانش را از میان آنان بیرون کشیده بود، نمیتوانستند نگرشی سطحی یا بوالهوسانه به کار خود داشته باشند. سرزندگی و امکان ورود وی به محافل اجتماعیای که ارزش کارها را بیشتر میشناختند بشدت وابسته به معجونی از توانایی سازماندهی و شایستگی حرفهای علمی بود که نظیر آن را در تواناییهای شغلی هامفری دیوی و مایکل فاراده نیز میتوان مشاهده کرد.
اگرچه فعالیت اجتماعی دالتن دستخوش بحرانهای پرآشوب نگردید، زندگی خصوصی او از آن هم بیدغدغهتر بود. به عنوان جوانی پرتلاش و بلندپرواز، وقت آزاد چندان زیادی نداشت. اندیشه هایش در کندل در تلاش برای پزشکی یا حقوق با این شناخت تقویت میشد که درآمد یک مدیر مدرسهی کویکری «برای تأمین اعاشهی خانوادهی کوچکی با شایستگی و شهرتی که من آرزو دارم کافی نیست». تا 1173 در عوض میگفت که «کلهام آنقدر انباشته از سه گوشهها، فرآیندهای شیمیایی، و آزمایشهای برقی، و غیره است که نمیتوانم زیاد به ازدواج فکر کنم.» به سبب نداشتن همسر و خانواده، به چندتن از بستگان و آشنایانش عمیقاً وابسته بود. برادرش جاناثن، ویلیام هِنری، پیتر یوئرت، و پیتر کلئر از جملهی نزدیکترین دوستانش بودند. اگرچه روش آرام و محافظهکارانهاش بویژه در سالهای آخر عمر غالباً برای افراد غریبه شبههی بیاعتنایی یا بدخلقی ایجاد میکرد، ولی علاوه بر دوستان مزبور، گردشهای روزانهی مستمرش، سفرهای تدریسی، و دیدار در جلسات کویکرها وی را به جمع وسیعی شناسانیدند.
هنگامی که دالتن در مرداد 1223 درگذشت، مراسم سوگواری رسمی توأم با احترامات کامل برایش برگزار شد. پیکرش چهار روز در سالن شهرداری منچستر قرار داده شد و بیش از چهل هزار نفر از کنار تابوتش گذشتند. در مراسم خاکسپاری، نمایندگان مقامات بالای شهر، بازرگانان، و شخصیتهای علمی شرکت جستند، و مغازهها و ادارات به احترام وی یک روز تعطیل نمودند. بخشی از این توجه ناشی از منش فرهنگی دالتن و بخشی از آن نمایشی از غرور اجتماعی بود که به وسیلهی آن در زمان حیاتش آنجا را تبدیل به شهرستان ممتاز نموده بود. توجه مزبور همچنین حاصل تشخیص اهمیت جدید و فزایندهی شخصیت علمی، هم برای ملت در مقیاس گسترده و هم به طور ویژه برای تولیدات و تجارت کشور بود.
متأسافنه این قدرشناسی موجب نشد که زندگینامهی مناسبی از او تهیه شود. سرانجام و. هِنری، سرپرست ادبی دالتن، اثری عجولانه و نادقیق تهیه کرد که هنوز هم چیزی جای آن را نگرفته است. علاقهای که اعضای مدرسهی در حالِ شکوفایی شیمی دانشگاه منچستر در آخر قرن نوزدهم به دالتن ابراز میکردند منجر به بررسیهای جدید شد؛ اما در این بررسیها به تجربههای دوران جوانی دالتن ارزش و اهمیت لازم داده نشده بود. در عوض قویاً بر شیمی و بریافتن منشأهای نظریهی اتومی شیمیایی متمرکز بودند تا بتوانند با هیجان و قاطعانه تمایل به تبدیل دالتن به تنها شیمیدان پیشکسوت جدا شده و در عین حال پیشی جوینده در افتخارات بعدی منچستر را ارضاء نمایند. اغتشاشی که به این ترتیب پدید آمد هنوز برطرف نشده است. حتی با این وضع، میتوان اذعان کرد که جان دالتن نه به عنوان متفننّی خشن و کم تحصیلکرده بلکه به عنوان نمونهای از انسانی ساده و صاحب ابداعاتی که سرنوشت قرن نوزدهم را ساخت، یعنی دانشمندی حرفهای، به طور شایسته ارزیابی شده است.
کتابشناسی
سه کتاب منتشر شدهی دالتن عبارتند از: Meteorological Observations and Essays (لندن، 1793؛ چاپ دوم، 1834)؛ Elements of English Grammar (منچستر، 1801؛ چاپ دوم، لندن، 1803)؛ و New System of Chemical Philosophy ی معروف (لندن، بخش 1، 1808؛ بخش 2، 1810؛ جلد دوم، بخش 1، 1827؛ چاپ دوم، بخش 1، 1842). حجم قابل ملاحظهی آثار دالتن شامل مقالات، یادداشتها، و غیره، به شکل شایستهای در John Dalton 1766-1844. A Bibliography of Works by and About Him، از ا. ل. اسمیت (منچستر، 1966)، فهرست شده است. اسمیت راهنمای سودمندی هم از خواندنیهای فرعی فراوان، و فهرستی مناسب اما ناقص، از دستنوشتههای دالتن بدست داده است. قسمت عمدهی نسخههای خطی طی جنگ جهانی دوم از بین رفت، اما گزیدههای مهمی از یادداشتهای علمی دالتن در New View of the Origins of Dalton’s Atomic Theory… Now for the First Time Published from Manuscripts، از ه. ا. راسکوْ و ا. هاردن (لندن، 1896) موجود است، که همراه با مقدمهای از ا. ثکری (نیویورک، 1970) تجدید چاپ شد. گزارش با ارزشی از عقاید محققانهی معاصر دربارهی دستاوردهای دالتن، در کتابی به مناسبت دویستمین سالگرد تولدش با عنوان John Dalton and the Progress of Science، ویراستهی د. س. ل. کاردول (منچستر، 1968)، در دسترس است. بخش پایانی Atoms and Powers: An Essay on Newtonian Matter- Theory and the Development of Chemistry، از ا. ثکری (کیمبریج، مسچوسیتس، 1970)، هم در همین زمینه است. دو زندگینامهی مشهور دربارهی دالتن عبارتند از John Dalton and the Atom، از ف. گرینوِی (لندن، 1966)، و John Dalton and the Atomic Theory، از ا. پَترسن (نیویورک، 1970).منبع مقاله :
کولستون گیلیپسی، چارلز؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، ترجمهی احمد آرام... [و دیگران]؛ زیرنظر احمد بیرشک، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول