اتحاد و انسجام ملل و دولت هاي اسلامي
منبع:حقيقت صص 212 – 218
همگرايي و اتحاد ملل و دُوَل اسلامي
همگرايي مرتبه ي پايين تر اتحاد دولت ها و ملت ها محسوب مي شود. وحدت امت اسلامي هدف مهمي است كه همواره مبناي هم- گرايي و تفاهم و گفت و گو درباره ي وحدت يا اتحاد بوده است. از اين رو،با توجه به ضرورت هاي جهان اسلام و سخنان پيشوايان دين وحدت اسلامي تنها آرزويي بزرگ و آرماني عالي نيست،بلكه يكي از واجبات شرعي و اسلامي و از ضرورت هاي ملموس جهان اسلام و يكي از شروط اساسي توانمندي در عرصه ي مواجهه ي تمدن ها مي باشد. (1) البته در جهان امروز با ديد واقع گرايانه مي توان به جاي (وحدت) نهايي،اتحاد و همكاري ملل مسلمان را در سر لوحه اهداف سياست خارجي دولت اسلامي قرار داد. امام خميني (رحمت الله عليه) مي گويد:اميد است ملل اسلامي با اتحاد و همكاري بيشتر بتوانند بر دشمنان داخلي و خارجي پيروز گشته و از تحت سلطه ي استعمارگران شرق و غرب،خصوصاً آمريكا نجات يابند. (2)
ايشان در جاي ديگر مي گويد:
اميدوارم كه مسلمانان جهان در آستان قرن حاضر... با اتحاد همه جانبه و اتكال به اسلام و در زير پرچم پر افتخار آن از قيد و بندهاي استعمارگران رهايي يابند. (3)
وحدت امت هدفي حاكم بر روابط بين مسلمانان در جامعه اسلامي محسوب مي شود. اعتقاد به امت واحد بودن همه ي مسلمانان براي دولت اسلامي،از اصولي است كه آن دولت را از سياست خارجي از دولت هاي ملي ممتاز مي كند. برخي دولت هاي ملي مسلمان به تقليد از غرب، (ملت) و (امت) را تنها به جمعيتي كه درون مرزهاي قراردادي محصورند و بر آنان حاكميت دارند،تعريف مي كنند. اصل امت واحد رابطه ي مستقيمي با اتحاد دُوَل و ملل مسلمان (به عنوان يكي از اهداف سياست خارجي دولت اسلامي) دارد.
بنابراين،بهترين چيزي كه باعث تفاهم افراد بشر مي گردد و قابليت ايجاد صميميت و يگانگي را براي انسجام افراد يك جامعه دارد،افكار و باورهاي مشابه هستند. با نظري به جوامع آزاد به آساني مي توان دريافت كه آن چه گروه ها و افراد آن جوامع را به سوي احزاب مختلف مي كشاند،درك و باورهاي يكسان از وضعيت و شرايط حال و آينده ي آنان است،نه وحدتِ در وطن،زبان،نژاد و مانند آن.
پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) در عصر خويش بر اساس همين واقعيت فطري انسان،جامعه اي فراگير از نژادها و مليت هاي گوناگون با شرايط مادي و شخصيتي متفاوت تشكيل داد و انسجامي را موجب شد كه بر امپراطوري هاي زمان خويش غلبه كرد. شايد نخستين باري كه مسلمانان با اصطلاح (امه واحده) آشنا شدند،هنگام تنظيم منشور مدينه بود. قانون اساسي دولت اسلاميِ نبي اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) در مدينه با اين جملات آغاز مي شود:
بسم الله الرحمن الرحيم. هذا كتاب من محمد النبي (صلي الله عليه وآله وسلم) بين المؤمنين و المسلمين من قريش و يثرب و من تبعهم فلحق بهم و جاهد معهم،انهم امه واحده من دون الناس (4) ؛اين نوشته اي است كه از محمدپيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) ميان مؤمنان و مسلمانان از قريش و مردم يثرب و كساني كه از آنان پيروي كرده و به آنان ملحق شده اند و با آنان در جهاد شركت نموده اند. اينان جداي از ساير مردم امت واحد مي باشند.
پيامبر اسلام در اين عهدنامه مسلمانان را از ديگران جدا و امتي واحد مي نامند.
قرآن نيز در اين باره مي فرمايد:
(ان هذه امتكم امه واحده و انا ربكم فاعبدون) (5) ؛ همانا اين امت شما،امت واحده است و من پروردگار شمايم،پس مرا بپرستيد.
(ان هذه امتكم امه واحده و انا ربكم فاتقون) (6) ؛ در حقيقت اين امت شماست كه امتي يگانه مي باشد و من پروردگار شمايم،پس از من پروا داريد.
(امه) در لغت به معناي طاعت،عالم،قوم،جامعت،طريق و... آمده است. (7)
محمد حسين طباطبايي اين كلمه را در موارد متعدد،جمعيتي مي داند كه داراي قصد واحدند و آن را مطلوب واحد سبب وحدت آنان شده است. (8)
امت واحد در قرآن به امت كافر (9) ، امت واحد بين كفر و ايمان و امت واحد مؤمن اطلاق شده است. امت واحد بين كفر و ايمان،امتي است كه افراد آن نه در پي انكار خداوند عالم اند و نه در صدد اثبات خالق هستي مي باشند،بلكه فارغ از بحث و مناظره درباره ي خداوند و قيامت تنها به معيشت دنيوي خويش مشغول اند.
علامه طباطبايي آيه ي مباركه (كان الناس امه واحده) (10) را به همان گونه معنا مي كند. (11)
امت واحد مؤمن نيز امتي است كه آنان را توحيد،اعتقاد به قيامت و باور به رسالت همه ي انبيا،يك امت گراييده است و اين امتِ پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله وسلم) است كه افزون بر اعتقاد به نبوت همه ي انبياي پيشين،به رسالت ختمي مرتبت نيز باور دارند. اين امت واحدي است كه علاوه بر آيات قرآن كريم،همواره پيامبر و ائمه (عليهم السلام) به حفظ آن و پرهيز از اختلاف و تفرقه نسبت به آن سفارش كرده اند.
بحث از چگونگي تحقق اين باور كه همه ي مسلمانان امتي يگانه اند با راه كارهايي كه از سوي پيشوايان دين به ما رسيده،مطرح شده است و سيره ي عملي آنان نيز الگويي كافي براي مسلمانان اعصار پس از حيات آنان است.
پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) با عقد اخوت كه نوعي قرارداد ميان افراد جامعه مي باشد،آنان را ملزم به رعايت رابطه برادري كرد. وي در منشور مدينه فرمودند:
و البته مؤمنان در بين خود بدهكار و عائله مندي را نمي يابند،مگر اين كه بر اساس معروف وي را در پرداختِ بدهي و رهايي از گرفتاري ياري رسانند ... و همه ي مؤمنان با تقوا عليه كسي كه به حقوق آنان تجاوز كرده يا ظلم و گناه بزرگي را بر ضد آنان تدارك ديده يا ميان مؤمنان فساد ايجاد كرده است،يكي و متحد هستند و همه ي دست هاي آنها عليه اوست،اگر چه فرزند يكي از آنها باشد،و هرگز نبايد مؤمني،مؤمن ديگري را به خاطر كافري بكشد و هرگز كافري را عليه مؤمني ياري ندهد ... و اين كه مؤمنان برخي وليّ برخي ديگر هستند،نه ساير مردم ... (12).
فرازهاي آخر درست همان رنج و بلايي است كه امت مسلمان به آن گرفتار آمده اند،و برخي سران كشورهاي اسلامي از روي طمع و يا ترس،ولايتِ غير مسلمانان و سلطه جويان جهاني را مي پذيرند و در حمايت از كفّار،راه را براي كشتن مؤمنان فراهم مي نمايند،حال انكه اگر مسلمانان امروزه و به ويژه دولت هاي حاكم بر آنان به اين سنت پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) عمل مي كردند اين گونه راه نفوذ و تفرقه و سلطه براي بيگانگان باز نمي شد و كشورهاي اسلامي آماج حمله هاي هوايي و بمب ها و سلاح هاي مخرب آنان قرار نمي گرفت. امام صادق (عليه السلام) براي حفظ امت يگانه اسلامي،اين راهكار را ارايه مي دهد:
المسلم اخوا المسلم ، لا يظلمه و لا يخذلهو لا يخونه و يحق علي المسلمين الاجتهاد في التّواصل و التعاون علي التعاطف و المواساه لاهل الحاجه و تعاطف بعضهم علي بعض حتي تكونوا كما أمركم الله عزوجلّ (رحماء بينهم) متراحمين مفتمّين لما غاب عنكم من امرهم علي ما مضي عليه معشرالانصار علي عهد رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم) (13) ؛ مسلمان برادر مسلمان است،به او ستم روا نمي دارد و او را وا نمي گذارد و به او خيانت نمي كند،و بر مسلمانان سزاوار است در همبستگي و همياري،با عطوفت و مؤاسات براي نيازمندان تلاش نمايند و در عطوفت با يكديگر چنان باشند كه خداوند – عزّوجلّ- به شما دستور داد: (با يكديگر مهر مي ورزند). با هم مهربان اند و نسبت به امري كه مربوط به آنهاست و فوت شده،اندوهگين هستند،بر همان روشي كه گروه انصار در زمان رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) بودند.
بنابراين،بر دولت اسلامي لازم است با اعتقاد به اصل امت يگانه بودن مسلمانان،سفارش هاي مذكور را در رابطه با مسلمين راهكار خويش قرار دهد.
پيشينه و اهميت اتحاد مسلمين
امروزه كم تر مسلماني يافت مي شود كه از شرايط وضعيت حاكم بر جهان اسلام در مقايسه با غرب و كشورهاي توسعه يافته و سلطه جهاني آنان بر كشورهاي اسلامي و منابع آنان احساس رضايت كند و سؤال در ذهن او نقش نبندد. اما از آنجا كه محصول امروز نتيجه ي كشت ديروز است،بي درنگ به اوراق تاريخ رجوع مي كند تا شايد به ريشه معضل فعلي دست يابد. تاريخ سعي بر ثبت افتخارات ملت ها و فرهنگ و تمدن آنان دارد،ولي پژوهش گر به ورقه هاي سياه،رنج آور و تحقير آميز آن نيز بر مي خورد و پي آمدها و تدثير آن در صفحات بعدي اين دفتر خودنمايي مي كند.بزرگ ترين حادثه ي غم انگيزي كه جهان اسلام در تاريخ خود با آن روبه رو شد و شايد در تخيّل آحاد مسلمانان و حتي سران آنان هرگز جايي نداشت،هجوم گسترده و ويران گر سواران مغول بود كه سرزمين ها و شهرهاي بزرگ و كوچك مسلمانان را يكي پس از ديگري پشت سر گذاشتند و مركز خلافت اسلامي با پيشينه و قداست پنج قرن،تسخير شد. مسلمانان با همه ي افتخارات اجتماعي،فرهنگي و جهاني خويش از آن پس دچار ضعف و تفرقه شدند،اگر چه بعدها در زمان خلافت عثماني جست و خيزهايي در اروپا داشتند. صاحبان قدرت و نفوذ به جهت دست نيافتن به اتحادي فراگير،زمينه ي رخنه و سلطه ي اروپاييان را فراهم نمودند و هر روز بر تضادهاي قومي – مذهبي افزودند. اين سير به جايي رسيد كه به نام مكتب شيعه حتي زمان حيات امامان معصوم (عليهم السلام) كه منادي وحدت و اتحاد بود،ساز جدايي آغاز شد.مجيد خدوري مي گويد:
تا سده ي شانزدهم،شيعي ها و سني ها در سراسر جهان اسلام با هم مخلوط بودند. از آن پس از لحاظ جغرافيايي جدا شدند. اين جدايي ايران به مثابه ي دولت سرزميني با تشيع به عنوان مذهب (ملي) آن پديدار كرد. نه تنها رقابت ميان دولت هاي سني و شيعه،ايران را از جامعه ي جهاني اسلام جدا كرد،بلكه آن را واداشت تا در جست و جوي حمايت قدرت هاي اروپا باشد. اين امر سبب شد كه نظام دولتي اسلامي نوظهور ناگزير با موازنه،قدرت از پيش رشد يافته ي نظام دولتي اروپايي پيوند يابد.(14)
در شمال آفريقا و اسپانيا نيز در نهايت با درگيري هاي مسلمانان با يكديگر و حمايت حكومت هاي اسپانيا و فرانسه از برخي عليه برخي ديگر زمينه سلطه اروپايي ها فراهم گرديد. (15)
امروزه هر كجا سران كشورهاي اسلامي به تفاهم مي رسند،باز به دليل توطئه هاي آمريكا و حاميان اروپايي آن،به سختي مي توانند اهداف خويش را تأمين كنند و مجبورند در آنها تجديد نظر نمايند.
پي نوشت ها:
1. سيد محمدباقر حكيم،وحدت اسلامي از ديدگاه قرآن و سنت،ترجمه عبدالهادي فقهي زاده،ص 30.
2. صحيفه ي نور،ج11،ص272.
3. همان،ص 79 – 80.
4. ابن هشام،السيره النبويه،ج2 ، ص 147.
5. انبياء (21) آيه ي 92.
6. مؤمنون (23) آيه ي 56.
7. لسان العرب ، ج 12 ، ص 27.
8. الميزان، ج2 ، صص 123 – 124 ، ذيل آيه ي 213 سوره ي بقره.
9. زخرف (43) آيه ي 33.
10. بقره (2) آيه ي 213.
11. محمد حسين طباطبايي ، همان ، ص 124.
12. ابن هشام، ص 148.
13. اصول كافي ، ج3 ، 253.
14. گرايش هاي سياسي در جهان عرب،ترجمه عبدالرحمن عالم،ص 190.
15. ر.ك: استانلي لين پول،طبقات سلاطين اسلام،ترجمه عباس اقبال،صص 40 – 43.