نویسنده: شارل دو لاندلن
برگردان: احمد بهمنش
برگردان: احمد بهمنش
پالئولی تیک سفلی
این عصر به دو دوره تقسیم میشود: شولئن (1) و آشولئن (2). در دوره شولئن آب و هوای اروپا هنوز گرم بود و به همین دلیل انواع نباتات و حیوانات در آنجا وجود داشتند؛ چندین نوع فیل و کرگدن، شیر، اسب آبی، اسب، گوزن (گل) در این دوره در اروپا زندگی میکردند. پستانداران مخصوص دورهی سوم و چهارم (یعنی انواع فیلهای عظیم الجثه)، بیدندانهای بزرگ (پستاندارانی که فاقد دندان بودند یا آنکه فقط دندان آ سیا داشتند)، در امریکا به سر میبردند.در دورهی آشولئن در نتیجه سردی هوا یخچالهای بزرگی ایجاد شد؛ این یخچالها سراسر شمال اروپا را فراگرفته، تا آلمان مرکزی ادامه داشتند و تا آلپ، پیرنه و قفقاز و در امریکا تا کانادا پیش رفتند. این سرما تحولی در نوع نباتات و حیوانات به وجود آورد. نباتات شباهت زیادی با توندراها داشتند (جلگههای باتلاقی قطبی) و از انواع خزه و پارهای درختان مخروطی شکل و درخت قان تشکیل مییافتند. در نوع حیوانات نیز تغییراتی حاصل شد و همه حیواناتی که با گرما خوگرفته بودند از میان رفتند.
اظهار نظر درباره موقع و مکان ظهور انسان در کره زمین تقریباً غیر ممکن میباشد چون از بقایای انسان قدیم آثار کمی در دست است. تنها میتوان گفت که انسان منشأ مختلفی داشته و این اصل و منشأ را باید در اروپا، آسیا و افریقا جستجو کرد و سابقهی انسان به چند هزار سال بالغ میشود. در دورهی پالئولی تیک نژاد مخصوصی در اروپا به سر میبرده که به انسان هایدلبرگ معروف است و شباهت زیادی با نوع میمونها داشته است.
انسان اولیه ابتدا روی درختها زندگی میکرد. بالارفتن را بسیار خوب میدانست ولی بد راه میرفت. زانوها خمیده، بدن متمایل به جلو بود و به چوبی تکیه میکرد که ظاهراً آن را به عنوان اسلحه نیز به کار میبرد. غذای او از میوه و ریشه درختان و نواعم و حشرات تهیه میشد. در آغاز تنها زندگی میکرد و بعدها همسری برای خود برگزیده تشکیل خانواده داد.
کشف آتش برای انسان اهمیت بسیار داشت و با این پیش آمد شرایط زندگی تغییر یافت و انسان توانست در برابر سرما پایداری کرده، محل اقامت خود را گرم و روشن سازد، غذای پخته صرف کند، و از خطر حیوانات وحشی که نیرومندتر و سریعتر از انسان بودند خود را محفوظ بدارد. در این باره که این اکتشاف در چه زمان و چگونه صورت گرفت اطلاعی در دست نیست و فقط میتوان با حدس گفت ابتدا از آتشی که در نتیجهی صاعقه حاصل شده بود مدتها نگاهداری شد و بعدها با زدن دو قطعه چوپ خشک به هم یا زدن یک قطعه سنگ سیلکس به یک قطعه پیریت (3) (که از گوگرد و آهن تشکیل میشود)، آتش را تهیه میکردند.
در نوع غذا نیز با استفاده از آتش تغییراتی پدید آمد؛ از طرف دیگر، شکار حیواناتی که خطر و سرعت زیادی نداشتند معمول گشت و شاید در آن ایّام آدم خواری نیز معمول بوده. سرمای هوا انسان را واداشت تا از زندگی روی درخت دست کشیده پناهگاههائی زبر تخته سنگها یا در دل غارها تعبیه کند.
از لوازم چوبی که مورد استفاده انسان در آن روزها بوده طبعاً اثری به جا نمانده، لیکن بعدها سنگ، بخصوص سیلکس که استحکام بیشتری داشته مورد استفاده قرار گرفته؛ قطعات سنگ از دو طرف صیقلی میشد و مشتههای دورهی شولئن که یک طرف آن تیز و در واقع اسلحه سادهای بود به همین صورت تهیه میشد. در دوره آشولئن سیلکسها را با دقت بیشتری میتراشیدند و شکلهای مختلفی به آنها میدادند.
پالئولی تیک میانه:
این دوره را موسترین (4) میخوانند (غار موستیه (5)). یخچالها توسعه بیشتری یافتند و هوای اروپا مرطوبتر و سردتر شد. نباتات از نوع نباتات قطبی بود و حیوانات از نوع حیواناتی که به این آب و هوا عادت داشتند، از قبیل ماموت (یک نوع فیل که بدنش از پشم انبوه پوشیده شده بود)، کرگدن یالدار، خرسهای بزرگ، شیر و کفتار غارها، گوزن، روباه، انواع بز کوهی، موش خرما، گاو کوهان دار، گرگ.نژاد عمدهی انسانی نژاد نئاندرتال است که استخوانهای زیادی از او به دست آمده، از مشخصات وی پیشانی بلند و متمایل به عقب، طاق ابروان ضخیم، فکین جلو آمده و استخوان بندی محکم میباشد. با مطالعه استخوان بندی این انسان معلوم میشود که وی بزحمت میایستاده، هنگام راه رفتن زانوان وی خمیده بوده و زبان روشن و صریحی نداشته. نژاد نئاندرتال ظاهراً از نژاد هایدلبرگ بوده؛ و دو نژاد دیگر نزدیک به همین نژادها یعنی نژاد فلسطینی و ردزیا (6) در همین دوره زندگی میکرده.
انسان موسترین همچنان در غارها ساکن بود و غذای خود را از گوشت خام یا پخته تهیه میکرد. وی که از نظر تعداد و سلاح برتر از مردم دوره پالئولی تیک سفلی بود به شکار انوع حیوانات، حتی خطرناکترین آنها میپرداخت و برای این کار از اسلحه سنگی یا داسهائی که تهیه میکرد استفاده مینمود و به این ترتیب حتی به کشتن ماموتها نیز توفیق مییافت.
در صنعت دورهی موسترین لوازم و آلات سنگی و استخوانی تهیه میشد و مخصوصاً از سنگ سیلکس استفاده شایانی به عمل میآمد و مشتههائی که فقط یک طرف آن تراش داشت و آلتی مخصوص برای تراش و نوکهای تیز مخصوص نیزه و کارد ساخته میشد.
سرمای شدید آن ایام انسان را برآن داشت تا پوششی برای خود تهیه کند؛ این لباس از پوست حیوانات بود که به وسیلهی سیلکس تراشیده و آماده میشد.
پالئولی تیک علیا:
در این دوران یخچالها عقب نشستند؛ هوا همچنان سرد ولی خشکتر شد. این دوران به سه دوره تقسیم میشود: اورین یاسین (7) (غار اورین یاک)، سولوترئن (8) (تخته سنگ سولوتره) و ماگدالنیین (9) (غار مادلن) (10).در نوع نباتات تنوع و تغییر زیادی دیده نمیشد ولی نوع حیوانات بخصوص در دوره ماگدالنیین رو به تکامل بود. در نتیجه اعتدال هوا و اقدام به شکار، پارهای از انواع حیوانات از بین رفتند یا به شمال مهاجرت کردند و این مطلب در مورد ماموت، کرگدنهای یال دار، خرسهای بزرگ و شیر غارها مصداق پیدا کرد.
تغییرات قابل ملاحظهتری درباره نژادهای انسانی بروز کرد. نژاد نئاندرتال مانند نژاد هایدلبرگ از میان رفت و سه نژاد جدید دیگر یعنی کرومانیون (11)، شانسلاد (12) و گریمالدی (13) پا به عرصه وجود گذاشت. دو دسته اول از لحاظ شکل جمجمه که کشیده بود به هم شباهت داشتند (دولیکوسفال) (14)؛ بینی آنها باریک، چانهها جلو آمده و بازوانشان دراز بود. نژاد کرومانیون که قامتی بلند داشت نزدیک به نژاد سیاهان میبود ولی نژاد شانسلاد را میتوان به اسکیموها نزدیک دانست. مردم گریمالدی هم اندامی بلند و کشیده داشتند ولی سر آنها بزرگ و صورتشان پهن و کوتاه بود و تا حدودی به هوتن توتها (15) شبیه بودند.
در وضع مساکن تغییری ظاهر نشد (پناهگاههائی که زیر تخته سنگها یا در غارها بود) و شکار وسیلهی اساسی برای تهیه غذا به شمار میرفت. انسان به تعاقب حیوانات میپرداخت و با سلاحی که در اختیار داشت آنها را از پا درافکنده یا به وسیله دام دستگیرشان میکرد. برای مثال میتوان تخته سنگ سولوتره را نام برد که در آنجا انسان اسبها را دنبال کرده و از فراز صخره به زیر پرتابشان میکرد. به احتمال قوی صید با چنگک هم در این زمان معمول بوده.
صنعت سنگ تراشی در حال تحول و پیشرفت بود. وسایل و لوازم خوبی در دورههای اورینیاسین و سولوترئن تراشیده میشد. مشتههای سابق از بین رفت، نوکهای تیز برای نیزهها، درفش، کارد، و قلمهای حکاکی تهیه میشد. در دورهی ماگدالنیین در صنعت تراش سنگ پیشرفتی حاصل نشد ولی در تهیه و تراش استخوان و شاخ گوزن ترقی زیادی به چشم میخورد که از آن زوبین، سنجاق، سوزن و قلاب ماهیگیری تهیه میشد و همچنین برای نخستین بار وسایل زینتی مانند دکمه و گردن بند از دندانهای سوراخ شده صدفها و عاج میساختند. لباس و پوشش مردم هنوز از پوست حیوانات تهیه میشد، با این تفاوت که روی این پوستها کار میکردند یعنی آنها را تراشیده با چربی نرم کرده سپس به صورت دلخواه آنها را بریده میدوختند.
گذشته از نیازی که انسان به تهیه غذا و محافظت خود از سرما و حیوانات وحشی داشت موضوع هنر و مذهب نیز مورد توجه وی قرار گرفت. هنر بدون تردید منشأ و ریشهای ساحرانه داشته. تصویر و نمایش حیوانات برای انسان پیش از تاریخ به منظور غلبه بر آنها و ایجاد تسهیلاتی در کار شکار و فراوانی آن بوده. این هنر شامل حجاری، حکاکی و نقاشی بود. حجاری و پیکرسازی، نخستین بار در دوره اورین یاسین معمول گشت و مجسمههای کوچکی از سنگ، استخوان، عاج یا شاخ گوزن تهیه میکردند و سپس صنعت حکاکی و نقاشی روی بدنه غارها مورد توجه قرار گرفت. رنگهای مورد استفاده عبارت بود از: قرمز، زرد، قهوهای (گل اخری) و سیاه (اکسید دو منگنز). در دورهی سولوترئن، هنر پیشرفتی نکرد و تصویر صورت انسانی بندرت انجام میگرفت. در دوره ماگدالنیین حجاری تنزل کرد ولی حکاکی و نقاشی به وضع قابل ملاحظهای پیش رفت. این هنر جنبهی رئالیستی داشت و پر از حیات و حرکت بود و در آن توجهی به مسألهی مناظر و مرایا و درستی نسبتها نمیشد. مشهورترین نقاشیها و حکاکیهای این دوره در اسپانیا و در غار آلتامیرا (16) و در فرانسه در غارهای فون دوگوم (17)، کومبارل (18) و لاسکو (19) است.
افسونگری و مذهب کاملاً به هم مربوط بودند. هنر نیز خود صورت ساحرانه و جادوئی داشت. صورتهائی که در دورهی ماگدالنی ین از انسان تهیه میشد معمولاً دارای نقاب یا شبیه به صورت حیوانات بوده و این تصاویر بدون شک از جادوگران یا خدایان میباشد. مسألهی اعتقاد به زندگی پس از مرگ با مطالعهی مقبرههائی که در غارهاست یا حفرههائی که در زمین برای به خاک سپردن مردگان تهیه شده است، تأیید میشود. اجساد را به وضعی که پاها به طرف شکم جمع میشد در خاک قرار میدادند و شاید از ترس ارواح آنها را میبستند و نزدیک آنها سلاح و ابزاری که برای افراد زنده ضرورت داشت و همچنین مقداری غذا و لوازم زینتی میگذاشتند.
ادامه دارد...
پینوشتها:
1- Chelléen
2- Acheuléen
3- Pyrite
4- Moustérien
5- Moustier
6- Rhodésie
7- Aurignacien
8- Soultréen
9- Magdalénien
10- Madeleine
11- Cro-Magnon
12- Chancelade
13- Grimaldi
14- Dolichocéphale
15- Hottentots
16- Altamira
17- Font de Gaume
18- Combarelles
19- Lascaux
لاندلن، شارل دو، (1392) تاریخ جهانی (جلد اول)، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهاردهم