تقسیمات پیش از تاریخ: (3) نئولی تیک

شروع دوره نئولی تیک را می‌توان در فاصله هزاره دهم و هزاره ششم پیش از میلاد دانست. از این موقع در شرایط اقلیمی و وضع آب و هوا تغییری بروز نکرد. در نتیجه ظهور کشاورزی و شکار در نوع حیوانات و نباتات تغییراتی پدید
شنبه، 9 آبان 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تقسیمات پیش از تاریخ: (3) نئولی تیک
 تقسیمات پیش از تاریخ: (3) مزولی تیک

 

نویسنده: شارل دو لاندلن
برگردان: احمد بهمنش



 

شروع دوره نئولی تیک را می‌توان در فاصله هزاره دهم و هزاره ششم پیش از میلاد دانست. از این موقع در شرایط اقلیمی و وضع آب و هوا تغییری بروز نکرد. در نتیجه ظهور کشاورزی و شکار در نوع حیوانات و نباتات تغییراتی پدید آمد؛ از وسعت جنگل‌ها کاسته شد و پاره‌ای از حیوانات از بین رفتند.

نژادهای انسانی:

انسان دوره‌ی مزولی تیک در این دوره هم به حیات خویش ادامه داد ولی نژاد کرومانیون درحال زوال بود و دو نژاد دیگر رو به ازدیاد گذاشت: یکی از این دو نژاد یعنی نژاد مدیترانه‌ای یا نژاد آلپی که اکئریت سکنه اروپای مرکزی را تشکیل می‌داد درآمیخته سراسر اروپا را فراگرفت و دیگری که به نژاد شمالی معروف است برای نخستین بار در این دوره ظاهر شد، از مختصات این نژاد قامت بلند، جمجمه‌ی کشیده (دولیکوسفال)، چشمان آبی و موی بور است و مرکز زندگی آنها شمال و مشرق اروپا بود. اکتشافات پیش از تاریخ در آسیا و افریقا هنوز بسیار کم است و نمی‌توان اطلاع صحیحی درباره‌ی این نژاد به دست آورد. نواحی آسیای غربی و شمال افریقا ظاهراً مسکن نژاد مدیترانه‌ای بوده و در سایر نقاط این دو قاره اقوام مغول و سیاهان سکنی داشته‌اند. در استرالیا استخوانهائی به دست آمده که وجود انسانی شبیه بومیان کنونی را در آن سرزمین تأیید می‌کند البته با این تفاوت که آن انسان‌ها در مرحله‌ای ابتدائی‌تر زندگی می‌کرده‌اند. درباره امریکا باید دانست که این قاره از دوره نئولی تیک و توسط مهاجمانی که آسیائی بودند مسکون شد.

مسکن:

درباره‌ی مسکن تغییرات قابل ملاحظه‌ای به چشم می‌خورد. مسلماً در این دوره هم مردم در غارها زندگی می‌کردند، منتهی به علّت افزایش جمعیت مجبور بودند پناهگاههای دیگری هم برای خود آماده کنند. بنابراین ساختن خانه‌های حقیقی که از چوب بود در جنگل‌ها یا روی دریاچه‌ها و اراضی باتلاقی شروع شد. از بناهای اخیر که به نام خانه‌های دریاچه‌ای (1) یا مردابی (2) معروف است آثار بیشتری باقی مانده و تعدادی از آنها در سال 1853 در دریاچه زوریخ کشف شد و از آن پس مقدار زیادی از این خانه‌ها در دریاچه‌های واقع در آلپ‌های سویس، فرانسه، ایتالیا و آلمان به دست آمد.
برای تهیه این قبیل مساکن، مردم از آبهای کم عمق استفاده کرده، تیرهائی چوبی به ارتفاع پنج یا شش متر را که با سنگ یا آتش نوک آنها نیز شده بود در اراضی باتلاقی و لجنزار فرو می‌کردند. روی این تیرها صفه‌ای از چوب که با گل رس پوشیده شده و یک متر از سطح آب ارتفاع داشت، می‌ساختند و کلبه‌های چوبی خود را که پوششی از گل رس داشت و به شکل بیضی یا مستطیل بود بر روی این صفه‌ها بنا می‌کردند. هر کلبه شامل دو اتاق و یک در و یک اجاق سنگی بود و سقف آن از پوشال و نی پوشیده می‌شد. ایستگاه مورژ (3) که وسیع‌ترین این نوع شهرها به شمار می‌آمد، مساحتی در حدود شصت هزار متر مربع داشت و دارای تقریباً سیصد کلبه بود و یکهزار و دویست تن در این کلبه‌ها زندگی می‌کردند.
این ایستگاههای دریاچه‌ای به وسیله پلی به خشکی‌های اطراف مربوط می‌شد و به این ترتیب امنیت کامل در آنها حکمفرما بود و ساکنین آنها از شر حیوانات درنده و خطر حمله مهاجمان در امان بودند، منتهی خطر آتش سوزی همیشه آنها را تهدید می‌کرد و بدون تردید بسیاری از این خانه‌ها بر اثر حریق از بین رفته و معدوم شده‌اند.
خانه‌های مردابی هم به همین ترتیب در باتلاق‌ها ساخته می‌شد. در زمین‌های پست که فاقد دریاچه و باتلاق بود گاهی حفره‌هائی ایجاد کرده داخل آن را از آب می‌انباشتند (4) و در سایر نقاط دهکده‌هائی با حصار بر فراز تپه‌ها بنا می‌کردند.

صنعت:

تا این تاریخ چنانکه دیدیم سنگ‌ها را پر از تراش مورد استفاده قرار می‌دادند ولی از این پس، پس از تراش سنگ‌ها آنها را صیقلی نیز می‌کردند. لوازم و ابزار کارها و سلاح مورد استفاده همان بود که در دوره‌های قبل به کار می‌رفت مانند تبر، قلم حکاکی، نوک‌های تیز برای نیزه، خنجر، چخماق (برای آتش زدن)، با این تفاوت که نسبت به تکمیل آنها توجه خاصی مبذول می‌شد؛ برای تبر، دسته‌های چوبی و غلاف از شاخ گوزن تهیه شد، نوک نیزه‌ها را با قیر یا به وسیله الیاف گیاهی به دسته آن می‌پیوستند، آلات و لوازم تازه‌ای نیز در این دوره معمول گشت از قبیل تبر، تیشه، وسایل مخصوص صیقل دادن، اره، قلم مخصوص حجاری یا نجاری که قسمت اوّل آن به شکل ناودان گود بود، نوع دیگری از تبر، تیشه نجاری بود که لبه‌ای خمیده داشت. باید دانست که در تهیه این وسایل تنها از سنگ استفاده نمی‌شد بلکه استخوان و شاخ گوزن (چنگک ماهیگیری و تیر) و حتی چوب (برای کمان و گرز) هم به کار می‌رفت. گذشته از صنعت سنگ تراشی صنایع دیگری نیز در این زمان ظهور کرد که قبل از همه باید به صنعت نساجی اشاره نمود. بدون تردید در این ایام هم انسان پوشش خود را از پوست حیوانات تهیه می‌دید منتهی نخستین بار به کار بافت پارچه از الیاف نازک یا ضخیم کتان، تهیه طناب و نخ پرک، حصیر، تور ماهیگیری نیز پرداخت و برای این صنعت لوازم و آلات مختلفی به کار می‌برد (قرقره، شانه‌های مخصوص برای تمیزکردن پشم و ماکو).
سفالگری هم از همین زمان شروع شد؛ گل رس را با حرارت آفتاب یا به وسیله آتش خشک می‌کردند. سفالگران، ظروف مورد نیاز را به اشکال مختلف درمی‌آوردند و بر جدار خارجی آنها نقوشی ترسیم می‌کردند و به مناسبت همین نقوش امروز آن ظروف را ریسمانی، (به مناسبت خطوطی که به شکل ریسمان بر روی ظروف دیده می‌شود و شاید به وسیله چسباندن طناب به ظرف، در حالی که هنوز خشک نشده بود، ایجاد می‌شد)، لاله‌ای شکل (که با هاشور و نقطه چین زینت می‌شد) و نواری (که با خطوط یا شیارهای منحنی یا مستقیم زینت شده بود) می‌خوانند.
در لوازم زینتی توسعه و تحوّل زیادی بروز کرد. گذشته از گردن بندهائی که از صدف و دندان تهیه می‌شد و مربوط به دوره پالئولی تیک بود، گردن بندها و دستبندهائی از استخوان، سنگ، کهربا (عنبر) و مرجان معمول شد. کهربا از سواحل بالتیک و مرجان از کرانه‌های مدیترانه می‌رسید و همین مطلب مزید وجود بازرگانی و مبادله کالا در آن زمان می‌باشد؛ از دیرباز پاره‌ای از نواحی فرانسه و بلژیک، سنگ سیلکس (چخماق) را به کشورهائی که فاقد آن بودند، صادر می‌کردند؛ گذشته از این وسایل زینتی باید به نقاشی و رنگ آمیزی پیکر انسان با الوان قرمز، زرد و سیاه اشاره کرد.
زندگی در شهرهای دریاچه‌ای، فن دریانوردی را به وجود آورد؛ در این دوره قایق‌هائی که فقط از تنه یک درخت بود و داخل آن به وسیله ابزار و لوازم سنگی یا آتش خالی شده و تا نه متر طول داشت، تهیه می‌شد. این قایق‌ها به وسیله پارو حرکت می‌کرد و دریانوردی فقط در دریاچه‌ها صورت می‌گرفت.
نوعی از صنعت معدنی نیز که صورتی بسیار ساده و مقدماتی داشت در این دوره معمول شد؛ تا این تاریخ سنگ سیلکس فقط از سطح زمین فراهم می‌آمد ولی در دوره‌ی نئولی تیک به حفاری، چاه زدن و ایجاد دالانهای زیرزمینی که گاهی عمق آن به دوازده متر می‌رسید، پرداختند.

غذا:

شکار حیوانات هنوز معمول بود و در صید ماهی به سبب زندگی در شهرهای دریاچه‌ای پیشرفت زیادی حاصل شد. ماهیگیری با قلاب و چنگک راست یا خمیده و به وسیله‌ی تورهائی که دارای گلوله‌ی مواج از پوست کاج یا وزنه‌های سنگی بود انجام می‌گرفت؛ منتهی شکار و ماهیگیری تنها وسیله‌ی تأمین معاش محسوب نمی‌شد بلکه رام کردن حیوانات و شروع کشاورزی که شرایط زندگی را فوق العاده تغییر داد و یکی از تحولات و انقلابات عظیمی است که به دست انسان انجام گرفته، در امر تهیه غذا کمک بزرگی به انسان کرد.
در دوره‌ی مزولی تیک، انسان سگ را رام کرده بود و در دوره‌ی نئولی تیک پرورش گله‌های بزرگ گاو، خوک، بز، گوسفند و اسب معمول شد.
کشاورزی هنوز در درجه اوّل اهمیت قرار داشت؛ این کار نه تنها وضع غذا را که تا آن موقع منحصراً از گوشت تشکیل می‌شد تغییر داد بلکه تحولی در نوع زندگی ایجاد کرد؛ انسان که به سبب نیازمندی به شکار، دائم در جستجوی مناطق شکارخیز و درواقع بیابان گرد بود، در مکان معینی ثابت و مجبور به اقامت در دهکده‌ها شد. کشت غلات بخصوص دانه‌هائی که اصل آنها از مشرق بود، مانند گندم، چاودار، جو و جو سیاه رواج داشت. دانه‌های غلات را به وسیله‌ی آسیا نرم می‌کردند و آردی که به این ترتیب به دست می‌آمد با آب آمیخته، خمیر نان را روی سنگ می‌پختند و قبل از پخته شدن آن را به شکل گرد و پهن درمی‌آوردند. مردم دوره‌ی نئولی تیک کشت تاک و کتان را نیز می‌دانستند و از میوه‌های وحشی مانند گردو، فندق، سیب، آلوچه، گلابی، نبع (5) و بلوط هم به صورت مواد غذائی استفاده می‌کردند.

مذهب:

هنر، که در دوره ماگدالنی اهمیت شایانی داشت به کلّی رو به زوال گذاشت و در مقابل، مذهب در دوره نئولی تیک اهمیت زیادی کسب کرد. آشنائی با این مذهب از روی بناهای سنگی بزرگی (مگالی تیک) است که به مقدار زیاد در سراسر اروپای غربی و همچنین در افریقای شمالی و مغرب آسیا تا هند باقی مانده؛ آثار عمده این نوع بناها به دلمن (6) و من هیر (7) معروف است. من هیر به تخته سنگهائی گفته می‌شود که به صورت قائم روی زمین قرار گرفته‌اند. کوچکترین آنها دارای پنجاه سانتیمتر ارتفاع است. از این نوع آثار، تعداد بیشتری از سنگهائی که بلندی آنها به یک یا دو یا سه متر می‌رسد باقی مانده و پاره‌ای از آنها هم دارای ارتفاع زیادتری می‌باشند. معروفترین آنها، من هیرهائی است که در کارناک واقع در برتانی دیده می‌شود و تعداد آنها به 2/813 که در ردیف‌های متعدد قرار دارند بالغ می‌گردد. دلمن‌ها تخته سنگ‌های مسطحی هستند که روی سه یا چهار من هیر (به شکل میز) قرار گرفته‌اند. گاهی جلوتر از مکانی که دلمن‌ها را در سطح زمین گذاشته‌اند، راهرو سرپوشیده‌ای وجود دارد که روی آن را از خاک (Tumulus) یا قطعات کوچک و بزرگ سنگ (Galgal) انباشته‌اند. من هیرهائی که دایره وار در زمین کار گذاشته شده‌اند به Cromlech معروف می‌باشند.
بناهای سنگی بزرگ (مگالی تیک) برای گورستان یا برای انجام مراسم مذهبی به کار می‌رفته. بر پاره‌ای از دلمن‌ها نقوشی حک شده (نقش خورشید، مثلث و غیره). داخل تومولوسی که در گاوری نیس (8) قرار دارد پوشیده از خطوط منحنی است. در این بناها و در چند غار، مقداری استخوان، اسلحه، ظرف، زینت آلات و مجسمه هائی از گل پخته که خالکوبی هم شده به دست آمده.

ادامه دارد...

پی‌نوشت‌ها:

1- Palafittes
2- Palustres
3- Morges
4- این قبیل زمین‌ها و بناهای آن را Terramares می‌گفتند و در ایتالیا و مجارستان نمونه‌هائی از آن باقی است.
5- Faîne
6- Dolmen
7- Menhir
8- ( در Gavr’inis (Morbihan

منبع مقاله :
لاندلن، شارل دو، (1392) تاریخ جهانی (جلد اول)، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهاردهم



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.