نخستین جنگ جهانی

علل جنگ اول جهانی عبارت بود از رقابت اتریش و روسیه در بالکان، اختلاف میان فرانسه و آلمان از سال 1870 درباره‌ی آلزاس ولرن و رقابت اقتصادی و دریائی میان آلمان و انگلیس. حادثه‌ای که موجب بروز جنگ شد، این بود که
چهارشنبه، 27 آبان 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نخستین جنگ جهانی
 نخستین جنگ جهانی

 

نویسنده: شارل دولاندلن
برگردان: احمد بهمنش



 

علل و آغاز جنگ:

علل جنگ اول جهانی عبارت بود از رقابت اتریش و روسیه در بالکان، اختلاف میان فرانسه و آلمان از سال 1870 درباره‌ی آلزاس ولرن و رقابت اقتصادی و دریائی میان آلمان و انگلیس. حادثه‌ای که موجب بروز جنگ شد، این بود که آرشیدوک فرانسوا فردیناند، ولیعهد اتریش و هنگری به دست پرنزیپ (1)، تبعه اتریش و متکلم به زبان صربستانی، در 28 ژوئن 1914 ، در سرایوو به قتل رسید. دولت اتریش مدعی بود که توطئه قتل در صربستان صورت گرفته و تقاضا کرد تحقیقاتی با شرکت نمایندگان اتریش، در این باره انجام شود. دولت صربستان، انجام تحقیقات را پذیرفت، ولی با حضور نمایندگان خارجی در خاک خود مخالفت کرد. بنابراین دولت اتریش، با وجود میانجیگری دولت‌های بزرگ، به صربستان اعلان جنگ داد.
روسیه فرمان بسیج داد. آلمان که به حمایت از اتریش برخاسته بود، اتمام حجتی به روسیه فرستاد و سپس به آن دولت و همچنین به دولت فرانسه اعلان جنگ داد؛ قوای آلمان به بلژیک حمله بردند و این اقدام یعنی تجاوز به کشور بیطرف، موجب مداخله انگلیس، که در تردید به سر می برد، گشت و به این ترتیب جنگ، به قسمت بزرگی از اروپا سرایت کرد.

جنگ در سال 1914:

در این تاریخ، صحنه‌های عمده جنگ در جبهه‌های غربی، شرقی و اتریش و صربستان قرار داشت. در جبهه غربی، آلمانی‌ها، به سرعت حملات خود را ادامه داده تقریباً تمام بلژیک را به تصرف درآوردند و مقاومت قوای انگلیس و فرانسه را در شارلروآ (2) درهم شکسته وارد فرانسه شدند و به سوی پاریس شتافتند ولی فرانسویان به فرماندهی ژوفر (3)، آنها را درکنار مارن (4) شکست داده ( 6 تا 8 سپتامبر) به عقب نشینی وادارشان کردند. از این تاریخ، جنگ صورت دیگری به خود گرفت؛ آلمانی‌ها و سپس متحدین سنگرهائی حفرکردند و جبهه ثابتی به وجود آورده، پیشروی و حرکت قوا جای خود را به بمباران‌ها و جنگهای خونینی داد که جز پیشرفتهای ناچیز نتیجه‌ای نداشت، آلمانی‌ها در پائیز هم به حملاتی دست زدند (جنگ فلاندر) لیکن پیشرفتی نکردند و جبهه‌ی جنگ، از آلزاس تا دریای شمال، به صورت ثابتی درآمد.
در جبهه‌ی شرقی، روس‌ها، علیه پروس شرقی وگالیسی به حمله پرداختند و پس از شکست اتریشی‌ها لمبرگ (5) را تصرف کردند؛ آلمانی‌ها به کمک متحدین خود وارد لهستان شدند و شهر ورشو را در معرض حمله قرار دادند و با آنکه در نخستین حمله، شکست خوردند، به تعرض پرداختند، سود و زیان این حملات هم مساوی بود.
در صربستان، اتریشی‌ها، چند بار با صرب‌ها و قره طاغی‌ها جنگیدند و شهر بلگراد را که به تصرف درآورده بودند، از دست دادند.
در ماه نوامبر، ترکها، به کمک آلمان‌ها وارد جنگ شدند، جبهه جدیدی در ارمنستان تشکیل یافت؛ در این جبهه روس‌ها به پیشرفتهائی نائل آمدند و انگلیسی‌ها قوائی به خلیج فارس فرستادند.
ناوگان آلمانی و اتریشی، که از حیث تعداد کمتر بودند، در بنادر خود باقی ماندند، ولی چند ناوشکن آلمانی، که در اقیانوس آرام حرکت می‌کردند و در جنگی در سواحل شیلی فاتح شده بودند، به وسیله انگلیسی‌ها در اطراف جزایر فالکلند نابود شدند.
در افریقا، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها، توگو (6) را گرفتند. در آسیا، ژاپن به آلمان اعلان جنگ داد وکیائوچئو و تمام جزایر آلمانی اقیانوسیه را به تصرف درآورد.

جنگ در سال 1915:

با ناکامی آلمانی‌ها در حمله ناگهانی خود، جنگی طولانی و مصیبت بار در پیش بود. فتح با کسی بود که از لحاظ افراد، مواد و مصالح جنگی و منابع اقتصادی برتر از حریف باشد. همچنین فعالیت‌های دیپلماتیک و گسترش دامنه جنگ نیز لازم و ضروری به نظر می‌رسید.
در جبهه‌ی غربی، با آنکه آلمانی‌ها گازهای خفه کننده به کار می‌بردند، در تمام طول سال، جنگهای شدیدی درگیر بود و تغییر قابل ملاحظه‌ای در اوضاع پیش نمی‌آمد. برعکس، در جبهه شرقی، فعالیت‌های بزرگی صورت می‌گرفت. ابتدا روس‌ها به پیشرفتهائی نائل آمدند و شهر پرزمیسل (7) را پس از محاصره‌ای طولانی گرفته شروع به پیشروی در کوههای کارپات کردند، ولی در ماه مه، آلمانی‌ها به حمله وسیعی دست زدند و به اتریشی‌ها، برای تصرف مجدد گالیسی کمک رساندند و سراسر لهستان را گرفته وارد لیتوانی و روسیه‌ی سفید شدند.
در شبه جزیره‌ی بالکان، بلغارستان وارد جنگ شد و به صرب‌ها، که کشورشان از هر طرف مورد هجوم قرار گرفته بود، حمله برد. دسته‌هائی از قوای فرانسه و انگلیس برای کمک به صرب‌ها در سالونیک به تلاش افتادند، منتهی مشکلات عظیمی درکار بود، چون صربستان کاملاً به تصرف آلمانی‌ها، اتریشی‌ها و بلغارها درآمده بود. اردوی دیگری از نیروهای فرانسه و انگلیس، به طرف تنگه داردانل، در شبه جزیره‌ی گالی پولی، حرکت کرد.
در ارمنستان، روس‌ها با ترکان مشغول جنگ بودند و در همین موقع انگلیسی‌ها در عراق پیش می‌رفتند.
مهمترین حادثه‌ی سال، بروز نفاق و اختلاف در اتحاد سه گانه و ورود ایتالیا به جنگ، علیه اتریش بود؛ ایتالیائی‌ها در حوالی رودخانه ایزونزو (8) و در نواحی مرتفع کارسو (9) به حمله و تعرض پرداختند.
در دریا، آلمانی‌ها، به وسیله زیردریائی‌های خود، به حملاتی دست زدند و کشتی‌های متعدد من جمله، کشتی لوزیتانیا را غرق کردند و این اقدام موجب اعتراض امریکا شد؛ آلمانی‌ها گمان می‌کردند که با این اقدامات محاصره دریائی متفقین را درهم خواهند شکست. در افریقا، انگلیسی‌ها، افریقای جنوب غربی آلمان را متصرف شدند.

جنگ در سال 1916:

برای پایان دادن به جنگ، ستاد کشورهای مختلف، طرح‌هائی تهیه می‌کردند. در جبهه غربی، در فوریه، آلمانی‌ها، به حمله شدیدی علیه وردن پرداختند که تا پائیز طول کشید و صدمات و خسارات زیادی به بار آورد. استحکامات و قلاع متعددی به تصرف آلمانی‌ها درآمد، منتهی چون نتوانستند پیشرفتهای خود را تکمیل کنند مجبور به عقب نشینی شدند. متفقین در جبهه رودخانه‌ی سم (10) به تعرض پرداختند ولی از این کار نتیجه‌ی رضایت بخشی نگرفتند.
در جبهه‌ی شرقی، آلمانی‌ها پیشرفتی نکردند و روس‌ها به فرماندهی بروسیلوف (11) به تعرض مشغول شدند و پس از پیشروی در وولینی (12)، بوکووین و گالیسی شرقی را گرفته به کوههای کارپات رسیدند. در جبهه‌ی ایتالیا، در تمام سال، جنگهای شدیدی در کوههای ترانتن (13) و در ناحیه کارسو جریان داشت. در این حدود فتوحاتی نصیب ایتالیائی‌ها شد.
در بالکان، اتریشی‌ها، قره طاغ (مونته نگرو) را گرفتند. پادشاه یونان، کنستانتن، به جانبداری از آلمانی‌ها برخاست و این امر موجب مداخله متفقین و بروز اختلاف میان مردم شد. یونانیان طرفدار متحدین، به رهبری ونیزلوس، حکومتی جداگانه که مطیع انگلیس و فرانسه بود، تشکیل دادند؛ این عده بتدریج در مقدونیه پیش می‌رفتند و در همین موقع، ایتالیائی‌ها قوائی در آلبانی پیاده کردند. دولت رومانی به نفع متفقین وارد جنگ شد و ترانسیلوانی را گرفت، ولی چیزی نگذشت که نیروهای اتریشی و آلمانی آنها را از ترانسیلوانی به عقب رانده وارد والاشی شدند. اردوکشی داردانل نتیجه‌ای نداد و متفقین از شبه جزیره گالی پولی بیرون رفتند.
در آسیا، روس‌ها ارزرم را گرفتند، ولی یک دسته از قوای انگلیس که در کوت العماره به محاصره ترکان افتاده بود، تسلیم شد. ترک‌ها در اردوکشی به کانال سوئز شکست خوردند. در افریقا، کامرون، به تصرف انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها درآمد.
در دریا، آلمانی‌ها جنگ به وسیله زیردریائی را ادامه داده توفیق‌هائی کسب کردند؛ اما نیروی دریائی آنها، در برابر حملات انگلیسی‌ها، در حوالی ژوتلند، مجبور به فرار شد.
نیروی دو طرف، مساوی به نظر می‌رسید، جنگ صورت دائم به خودگرفته بود. پبش بینی پایان خصومت‌ها امکان نداشت، ملت‌ها اظهار خستگی می‌کردند و تلفات و زیانهای سنگین و محرومیت‌ها مزید بر علت بود. دولت آلمان برای صلح پیشنهادهائی کرد لیکن شرایط او مورد قبول قرار نگرفت، میانجیگری ویلسون، رئیس جمهوری امریکا نیز فایده‌ای نداد چون هر دو طرف می‌کوشیدند تا ادعای خود را به کرسی بنشانند.

جنگ در سال 1917:

در جبهه‌ی غربی، ابتکار عملیات در دست متفقین بود و در حملاتی که در بهار، در حوالی رودخانه‌های ان (14) و سم و در پائیز، در بلژیک انجام دادند، پیشرفت مختصری کردند و حمله متقابل آلمانی‌ها با وجود آنکه شدید بود نتیجه مهمی نداشت.
در جبهه‌ی شرقی، روس‌ها ابتدا به پیروزی‌هائی رسیدند لیکن در ماه مارس انقلاب روسیه شروع شد. از مدتها پیش دامنه‌ی اختلاف، میان حکومت ارتجاعی که مخالف هر گونه اصلاحی بود، و ملت که به وسیله‌ی سوسیالیست‌ها تحریک می‌شد، بالا می‌گرفت. در پطروگراد، انقلاب فاتح شد و نیکلای دوم استعفا کرد. حکومت سلطنتی از بین رفت و حکومت جمهوری به رهبری موقت پرنس لووف (15)، که به متحدین خود وعده ادامه جنگ می‌داد، روی کار آمد.
آتش انقلاب، بار دیگر زبانه کشید و تغییر حکومت را ایجاب کرد، لووف زمام اختیارات را به کرنسکی (16)، یکی از سوسیالیست‌های میانارو، که با مخالفت شدید سوسیالیست‌های افراطی (بلشویک‌ها) روبرو شد، سپرد. بلشویک‌ها در همه جا شورش‌هائی ایجاد کرده، تحت رهبری لنین و تروتسکی، قدرت حکومت را به دست گرفتند و بزودی با آلمان به مذاکره پرداخته پیمان متارکه‌ی جنگ را امضا کردند.
این حوادث برای متفقین بسیار ناگوار بود؛ خوشبختانه، به جای روس‌ها که از معرکه بیرون رفته بودند، امریکائی‌ها وارد جنگ شدند. چون آلمانی‌ها جنگ زیردریائی
را بشدت ادامه می‌دادند و با وجود اعتراض امریکا، به کشتی‌های بازرگانی آن دولت حمله برده آنها را غرق می‌کردند و دولت امریکا ناچار در آوریل اعلان جنگ داد.
دولت آلمان برای پیروزی دست به حملات سختی زد. ایتالیائی‌ها درکاپورتو (17) شکست خورده به حوالی رودخانه پیاو (18) عقب نشستند وونسی به محاصره متفقین درآمد. نیروهای رومانی نیز، که از کمک روس‌ها محروم شده بودند، شکست خوردند و مجبور به تقاضای متارکه‌ی جنگ شدند.
در یونان، کنستانتن هنوز در حفظ روابط دوستی با آلمان می‌کوشید، ولی متفقین تقاضای استعفا و برکناری او را کردند و از این تاریخ یونان کاملاً در صف متفقین قرار گرفت.
انگلیسی‌ها، در عراق، به ترک‌ها حمله برده، بغداد را متصرف شدند و در فلسطین نیز، اورشلیم را گرفتند و با کمک پرتغالی‌ها که وارد جنگ شده بودند فتح افریقای شرقی آلمان را به پایان رساندند. به این ترتیب، آلمان، مستعمرات خود را از دست داد، اما در اروپا وضع نامعلوم بود؛ آلمان و اتریش، در نتیجه‌ی کناره گیری روسیه از جنگ، از لحاظ نظامی برتری داشتند و نتیجه‌ی مداخله امریکائی‌ها هنوز محسوس نبود.

جنگ در سال 1918:

روسیه که مورد هجوم آلمانی‌ها قرارگرفته بود و همچنین بر اثر اغتشاشات داخلی، وضعی آشفته و پریشان داشت، حاضر به مصالحه شده به امضای عهدنامه برست لیتوفسک رضا داد و از لهستان و کشورهای بالتیک و فنلاند چشم پوشید. در همین موقع بسیاری از جمهوری‌های امریکا به نفع متفقین وارد جنگ شدند.
در شبه جزیره بالکان، دولت رومانی هم که شکست خورده بود عهدنامه‌ی صلح را امضا کرد، لیکن متفقین در مقدونیه به تعرض پرداخته، بلغارستان را، در 29سپتامبر، به تقاضای متارکه جنگ واداشتند، سپس آلبانی و صربستان را گرفته، به تعقیب اتریشی‌ها و آلمانی‌ها، که در حال عقب نشینی بودند، مشغول شدند. در آسیا، انگلیسی‌ها در سوریه به پیشروی ادامه دادند و خود را به شهر حلب رسانیدند. ترک‌ها در 31 اکتبر پیمان متارکه‌ی جنگ را امضا کردند.
در جبهه‌ی ایتالیا، اتریشی‌ها در بهار به حمله پرداختند و سپس عملیات به کندی پیش رفت. اتریش، به علت نارضائی اسلاوها، دچار آشوب‌هائی در داخل شد. در پائیز، ایتالیائی‌ها مشغول هجوم شدند و پس از پیروزی در ویتوریوونتو (19) مجدداً تمام ونسی را اشغال کردند و به اتریش که آتش انقلاب در آن شعله ور شده بود، قدم گذاشتند؛ با این پیش آمدها دولت اتریش هم در سوم نوامبر از جنگ دست کشید.
جبهه غربی میدان اصلی جنگ بود. متفقین فرماندهی تمام قوای خود را به فوش سپردند.
آلمانی‌ها با حملات خود درصدد نفوذ به خطوط دشمن درکنار سُم، در فلاندر، درکرانه‌های ان و مارن برآمدند. پیشروی آنها تا ماه ژوئیه ادامه یافت و سپس متفقین به هجوم و تعرض مشغول شدند و با کمک قوای امریکائی و تجهیزات قابل ملاحظه‌ای که داشتند (ارابه‌های جنگی)، مقاومت آلمانی‌ها را درهم شکسته، مهاجمان را از فرانسه بیرون راندند و وارد بلژیک شدند؛ گیوم دوم و تمام امرای ایالات آلمانی از مقام خود کناره گرفتند و دولت آلمان عهدنامه‌ی متارکه‌ی جنگ را در یازدهم نوامبر امضا کرد.

صلح ورسای:

در آلمان حکومت جمهوری روی کار آمد و کشور اتریش و هنگری تجزیه شد؛ شارل امپراتور اتریش استعفا کرد، چک‌ها، کروات‌ها، مردم ترانسیلوانی و لهستانی‌ها سر به شورش برداشتند. بی نظمی و هرج و مرج در اروپای مرکزی و شرقی به حد کمال رسید.
در خلال این احوال، نمایندگان تمام کشورهای متفق، برای شرکت درکنفرانس صلح ورسای جمع آمدند، منتهی رهبری جلسات بیشتر با کلمانسو، ویلسون، للوید جرج و اورلاندو نمایندگان فرانسه، امریکا، انگلیس و ایتالیا بود. آلمانی‌ها با آنکه ناراضی و متعرض بودند، پیمان صلح را در 28 ژوئن 1919 امضا کردند. در این پیمان، استرداد آلزاس ولرن، و شهرستانهای لهستانی، مراجعه به آراء عمومی در سیلزی علیا، در شلسویگ و سار برای تعیین سرنوشت این نواحی، صرف نظر کردن آلمان از دانتزیگ و مستعمرات خود، تقلیل نیروی دریائی و قوای نظامی آلمان، پرداخت غرامت جنگ و اشغال ساحل چپ رن به وسیله سربازان متفقین، پیش بینی شده بود.
در معاهدات صلح سن ژرمن و تریانون، انهدام امپراتوری اتریش و هنگری، برقراری حکومت جمهوری در اتریش، هنگری و چکوسلواکی، واگذاری اراضی وسیعی به ایتالیا (تریست و ترانتن)، به صربستان (کرواسی، بوسنی)، به رومانی (ترانسیلوانی، بوکووین) و لهستان (گالیسی) صورت عمل به خود گرفت. به موجب معاهده‌ی نویی، حدود بلغارستان به مرزهای خود در 1913 رسید و به موجب عهدنامه‌ی سور (20)، دولت ترکیه از عربستان، شام، عراق، ازمیر، و تراس چشم پوشید.
به این ترتیب، بزرگترین جنگی که دنیا به خاطر داشت، با درهم شکستن امپریالیسم آلمان و با پیروزی دموکراسی‌های آزادیخواه، پایان پذیرفت، لیکن اوضاع همچنان درهم و پیچیده و مورد عدم رضایت عموم بود و همه از شروع برخوردها و تصادمات ناگوار جدید می‌ترسیدند.

نوشت‌ها:

1- Prinzip.
2- Charleroi.
3- Joffre.
4- Marne.
5- Lemberg.
6- Togo.
7- Przemysl (در ناحیه گالیسی در لهستان).
8- Isonzo.
9- Carso یا Karst (در نواحی مرتفع میان کارنیول و ایستری).
10- Somme.
11- Broussilov.
12- Volynie.
13- Trentin.
14- Aisne.
15- Lvov.
16- Kerensky.
17- Caporetto.
18- Piave.
19- Vittorio- Veneto.
20- Sèvres.

 

منبع مقاله :
لاندلن، شارل دو؛ (1392)، تاریخ جهانی (جلد دوم) از قرن شانزدهم تا عصر حاضر، ترجمه‌ی احمد بهمنش، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوازدهم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط